درسنامه کامل فارسی پنجم فصل 17 کار و تلاش
تعداد بازدید : 3.75Mخلاصه نکات فارسی پنجم فصل 17 کار و تلاش - درسنامه شب امتحان فارسی پنجم فصل 17 کار و تلاش - جزوه شب امتحان فارسی پنجم نوبت اول فصل 17 کار و تلاش
شعر «کار رو تلاش» و معنی شعر
شعر «کار رو تلاش» و معنی شعر:
درس هفدهم
کار و تلاش
- قالب شعر: مثنوی
- شاعر: پروین اعتصامی
- اثر: دیوان اشعار
به راهی در، سلیمان دید موری که با پای ملخ، می کرد زوری
در راهی، مورچه ای را دید که با نیرو و توان بسیار، پای ملخی را با خود می بُرد. (با پای ملخی، زورآزمایی می کرد.)
به زحمت، خویش را هر سو کشیدی وزان بارِگران، هر دم خمیدی
با رنج و زحمتِ بسیار، خودش را به هر سمت می کشید و به خاطر سنگینی آن بار (پایِ ملخ) هر لحظه، خم می شد.
نکته دستوری:
بار گران ß ترکیب وصفی
«و» (وزان) ß حرف ربط
زِ هر گردی، برون افتادی از راه ز هر بادی، پریدی چون پرِ کاه
هر گرد و غباری که بلند می شد، [مورچه] راهش را گُم می کرد و هر بادی که می وزید، مانند پرِ کاهِ سبکی، پَرت می شد.
آرایه ادبی:
برون افتادی از راه ß کنایه از مسیر خود را گم کردن و از راهِ اصلی خارج شدن
چون (مانند) پرِ کاه ß تشبیه (مورچه به پرِ کاه، مانند شده است)
چون پرِ کاه ß کنایه از بسیار سبُک
چنان بگرفته راهِ سعی در پیش که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
آن چنان در حال تلاش و کوشش بود که به جز کارِ خویش، به هیچ چیز یا کسی توجّهی نداشت.
به تندی گفت «کای مسکینِ نادان چرایی فارغ از مُلکِ سلیمان
[سلیمان] با خشم گفت: ای بیچاره ی نادان، چرا از پادشاهی و لطفِ سليمان بی خبری؟
نکته دستوری:
این بیت از سه جمله، تشکیل شده است
مسکینِ نادان ß منادا
بیا زین ره، به قصرِ پادشاهی بخور در سفرهی ما، هر چه خواهی
از همین راه به قصر پادشاهی سلیمان بیا و هر چه که دوست داری از سفره ی ما (سلیمان) بخور.
نکته دستوری:
جمله های «بيا زين ره، به قصر پادشاهی» و «بخور در سفرهای ما»، امری هستند
چرا باید چنین خونابه خوردن تمامِ عمرِ خود را بار بُردن
این همه رنج و سختی بکشی و تمام عمر خود را به بار کشی (انجام کارهای سخت) بگذرانی؟
آرایه ادبی:
خونابه خوردن ß کنایه از رنج و سختی کشیدن
رَه است اینجا و مردم رهگذارند مبادا بر سرت، پایی گذارند
اینجا راهِ عبور و مرور مردم است، نکند که به هنگام عبور کردن، تو را لگد بکنند.
مکش بیهوده، این بار گران را میازار برای جسم، جان را»
این بارِ سنگین را بیهوده، و برای آرایش و راحتی جسم، روح و روانِ خودت را آزار نده.
نكته دستوری:
این بیت دو جمله دارد که هر دو جمله ی آن، امری است
این بار گران و جان، مفعول هستند
بگفت: «از سور، کمتر گوی بامور که موران را، قناعت خوشتر از سور
[مورچه] گفت: با مورچه ها درباره ی جشن و مهمانی، کم تر حرف بزن؛ زیرا برای مورچه ها، قناعت از جشن و مهمانی بهتر است. (مورچه ها اهل شادی، خوشگذرانی و ریخت و پاش نیستند.)
نیفتد با کسی ما را سر و کار که خود، هم توشه داریم و هم انبار
ما به کسی نیاز نداریم، زیرا هم آذوقه و غذا داریم هم انباری که تمام نیاز ما در آن، ذخیره شده است.
مرا امّید راحت هاست زین رنج من این پای ملخ، ندهم به صد گنج»
من امیدوارم که بعد از تحمّل این همه رنج و سختی به آرامش و آسایش برسم؛ بنابراین، من این پای ملخ را با صد گنج عوض نمی کنم. (پای ملخ به ظاهر بی ارزش از صد گنج گرانقدر، با ارزش تر است)
گرَت همواره باید کامکاری زمور آموز رسم بُردباری
اگر می خواهی، همیشه خوشبخت باشی، از مورچه راه و رسم صبر و شکیبایی را یاد بگیر.
نكته مفهومی:
باید در برابر سختی ها صبر کرد تا به نتیجه رسید
مَرو راهی که پایت را ببندند مکن کاری که هُشیاران بخندند
راهی را انتخاب نکن که دچار گرفتاری و مشکل بشوی و دست به کاری نزن که انسان های عاقل و خردمند [به خاطر آن کار ناشایست]، مسخره ات بکنند.
نکته ادبی:
این بیت، مَثَل (ضرب المثل) است
گهِ تدبیر، عاقل باش و بینا رهِ امروز را مسپار فردا
به هنگام اندیشه و چاره جویی، خردمند و آگاه باش و کار امروز را به فردا نیفکن و به موقع به کارهایت، برس.
آرایه ادبی:
مصراع دوم کنایه از به موقع به کارهایت برس
مصراع دوم، مَثَل (ضرب المثل) است
نکته دستوری:
این بیت از سه جمله تشکیل شده است و بعد از «بینا» فعل «باش» حذف شده است
بکوش اندر بهارِ زندگانی که شد پیرایه ی پیری، جوانی
در روزگاران شادابی و جوانی، تلاش و کوشش بکن؛ زیرا جوانی، زینت و زیبایی روزهای پیری است. (اگر در جوانی تلاش بکنیم روزگاران پیری را با آرامش و آسایش سپری می کنیم.)
دیگر آرایه های ادبی:
قافیه ها و ردیف های آن به ترتیب، عبارت اند از:
بیت اوّل:
موری و زوری ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت دوم:
کشیدی و خمیدی ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت سوم:
راه و كاه ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت چهارم:
پیش و خویش ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت پنجم:
نادان و سلیمان ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت ششم:
پادشاهی و خواهی ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت هفتم:
خوردن و بار بُردن ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت هشتم:
رهگذارند و گذراند ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت نهم:
گران و جان ß قافيه (را و را ß ردیف)
بیت دهم:
مور و سور ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت یازدهم:
کار و انبار ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت دوازدهم:
رنج و گنج ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت سیزدهم:
کامکارى و بُردباری ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت چهاردهم:
ببندند و بخندند ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت پانزدهم:
بینا و فردا ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت شانزدهم:
زندگانی و جوانی ß قافیه (ردیف ندارد)
محتوای شعر:
پروین اعتصامی در شعر «کار و تلاش»، داستان «ملاقات کردن حضرت سلیمان (ع) و مورچه» را در قالب مثنوی به صورت «مُناظره» (بحث و گفتگو کردن)، بیان کرده است. حضرت سلیمان (ع) مورچه ای را می بیند که به طور جدّی در حال کار و تلاش است. به تُندی به مورچه می گوید که دست از این همه رنج و سختی بردارد و به قصر وی بیاید که همه چیز آماده و مهیّا است؛ امّا مورچه نمی پذیرد و در جوابش می گوید: «قناعت و تلاش، بهتر از جشن و میهمانی است و نمی خواهد به کسی وابسته و محتاج باشد».
پروین اعتصامی (۱۳۲۰ - ۱۲۸۵ هـ.ش):
در تبریز متولّد شد. سرودن شعر را از هشت سالگی آغاز کرد. تنها اثر اور دیوان شعری است که بارها چاپ شده است. سرانجام، پروین، بر اثر بیماری حصبه درگذشت. آرامگاه او در شهر قُم کنار صَحنِ حضرت معصومه (س) قرار دارد.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
- گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
- فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم
برخی بندهای متن «بخوان و بیندیش: همه چیز را همگان دانند» و معنی آنان
برخی بندهای متن «بخوان و بیندیش: همه چیز را همگان دانند» و معنی آنان:
بخوان و بیندیش
همه چیز را همگان دانند
- نوع نثر: ساده و روان
- نویسنده: اسفندیار معتمدی
- برگرفته از کتاب: ابوریحان و ریحانه
زندگی مانند آسمان، گاهی آفتابی و گاهی ابری است. در یکی از همین روزها پدرم را از دست دادم.
زندگی مانند آسمان است؛ گاهی آفتابی است (همراه با خوشی و شادی است) و گاهی ابری می باشد (همراه با غم و ناراحتی است). در یکی از همین روزهای زندگی، پدرم مرد (فوت کرد).
از آن پس، بخشی از وظایف پدر، به عهده ی من گذاشته شد؛ ناگزیر، نان آور خانه و یاور مادر شدم.
از آن به بعد، قسمتی از کارها و مسئولیت های پدر را من پذیرفته بودم، به ناچار برای گذران زندگی خانواده ام کار می کردم و کمک مادرم شدم.
چرخ زندگی را گرداندم.
کنایه از زندگی را با تلاش اداره می کردم.
مردم کوچه و بازار آموزگارم و طبیعت، کتابم شد؛ تمام تلاشم، جُست و جوی رازِ آفرینش و رسیدن به جایگاه ارجمند انسانی شد.
از برخورد با مردم کوچه و بازار، درس زندگی را یاد گرفتم و طبیعت زیبای خداوند مانند کتابی بود که من به وسیله ی آن، خدا را می شناختم. من تلاش می کردم که به راز شگفت آفرینش و مقام گرانقدر و شایسته ی انسانیّت برسم.
همه چیز را همگان می دانند و همگان، هنوز از مادر زاده نشده اند.
هر شخصی پاسخ پرسشی را می داند، بنابراین مجموع علم ها و دانش ها را انسان ها می دانند، امّا هنوز خیلی ها از مادر به دنیا پس پرسش های بسیاری مانده اند که باید در آینده به آنها پاسخ داده شود.
جزوات جامع پایه پنجم
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 1 تماشاخانه
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 2 فضلِ خدا
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 3 رازی و ساخت بیمارستان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 4 بازرگان و پسران
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 5 چنار و کدوبُن
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 6 سرود ملّی
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 7 درس آزاد (فرهنگِ بومی 1)
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 8 دفاع از میهن
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 9 نام آوران، دیروز، امروز، فردا
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 10 نام نیکو
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 11 نقشِ خردمندان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 12 درس آزاد (فرهنگِ بومی 2)
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 13 روزی که باران می بارید
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 14 شجاعت
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 15 کاجستان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 16 وقتی بوعلی، کودک بود
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 17 کار و تلاش
«حکایت: جوان و راهزن»
«حکایت: جوان و راهزن»:
حکایت
جوان و راهزن
- نوع نثر: ساده و روان
- نویسنده: عبد الرحمن جامی
- برگرفته از کتاب: سُبحةُ الابرار
این حکایت با مثل «راستی، راه نجات است.» ارتباط معنایی دارد.
سُبحة الابرار:
از کتاب های معروف جامی، شاعر معروف قرن نهم است.
متن «نیایش» و معنی آن
متن «نیایش» و معنی آن:
نیایش
- قالب شعر: مثنوی
- شاعر: جلال الدّین محمّد مولوی
- برگرفته از کتاب: مثنوی معنوی، دفتر اوّل
این درختانند همچون خاکیان دست ها بَر کرده اند از خاکدان
درختان مانند انسان ها، دستِشان را برای راز و نیاز به سوی خداوند، بلند کرده اند.
آرایه ادبی:
درختان مانند خاکیان هستند
درختان دست ها را بَر کرده اند ß تشخیص
نكته دستوری:
بیت از دو جمله، تشکیل شده است
با زبانِ سبز و با دستِ دراز از ضمیر خاک، می گویند راز
با برگ های سبز و شاخه های بلند، رازِ عظمت و بزرگی خداوند را از دلِ زمین، آشکار می کنند
نکته دستوری:
زبان سبز و دست دراز ß دو ترکیب وصفی هستند
بیت از یک جمله تشکیل شده است
- برگرفته از کتاب: فیه ما فیه، جلال الدّین محمّد مولوی
یا رب، لطف و رحمت خود را از ما باز مگیر.
خداوندا، ما را مورد لطف و مهربانی خودت، قرار بده.
و دل های ما را به پرتوِ معرفتِ خود، روشن دار.
وجود (درون) همه ی ما را با نور شناخت خودت، روشن بکن. (ما را به راهِ درست هدایت گردان.)
پروردگارا، ما را بدان نوری بپروَر که بندگان نیک خود را پروَردی.
ای خدا، ما را با همان نوری پرورش بده که بندگان خوب و نیک خودت را پرورش دادی و هدایت کردی.
نکته مفهومی:
منظور از «نور»، هدایت، محبّت و نشانه های خداوند است
مَلِکا، غافلان را به لطفِ خود بیدار گردان.
پروردگارا، با لطف خود، بی خبران را آگاه کن.
نكته دستوری:
ملكا ß یک جمله
ملک ß منادا
ا ß ندا
نكته مفهومی:
در اصل، خداوند به «مَلِک» تشبیه شده است
دیگر آرایه های ادبی:
قافیه های آن عبارت اند از:
بیت اوّل:
خاکیان و خاندان ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت دوم:
دراز و راز ß قافیه (ردیف ندارد)
مثنوی معنوی:
از کتاب های معروف جلال الدّین محمد مولوی، شاعر بزرگ و عارف قرن هفتم است. این کتاب در قالب نظم است و 26000 بیت دارد.
فيه مافيه:
این کتاب به نثر است که مولوی آن را در قرن هفتم به زبان ساده و روان نوشت.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
- گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
- فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم
معنی واژگان درس «کار و تلاش»
معنی واژگان درس «کار و تلاش»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
موری |
مورچه ای |
وزان |
مخفّف و از آن |
گران |
بزرگ و سنگین |
سعی |
تلاش، کوشش |
فارغ |
آسوده، راحت |
به تندی |
به سرعت |
مُلک |
سرزمین، قلمرو |
سور |
جشن، مهمانی |
خوشتر |
زیباتر، بهتر |
همواره |
همیشه، پیوسته |
رسم |
روش، شیوه |
بُردباری |
شکیبایی، صبر |
هُشیاران |
عاقلان، دانایان |
گه |
مُخَفَّف گاه |
عاقل |
دانا، عالِم |
بینا |
آگاه، هوشیار، بیننده |
اینک |
حالا، الآن |
پیشگاه |
صحن و سرای، عمارت |
معیّن کرد |
مشخّص کرد |
پُر مهر |
پُر از عشق و محبّت |
اثرگذار |
مؤثّر ، تأثیر گذار |
ماندگار |
پایدار، ماندنی |
ناگزیر |
ناچار |
یاور |
یاری کننده |
مهرگان |
پاییز، اوایل پاییز |
عزم |
قصد، اراده، آهنگ |
مردم عادی |
عامه ی مردم |
اخترشناسی |
ستاره شناسی، نجوم |
حکمت |
دانش، علم و معرفت |
خردمندانه |
عاقلانه |
چه بسا |
بسیار، فراوان |
پرسشگر |
سؤال کننده، پُرسنده |
هوشمندی |
آگاهی، خردمندی |
به سبب |
به علّت، به خاطر |
سکّه |
پول فلزی |
صادق |
راستگو، درستکار |
دینار |
سکّه ی طلا |
ناپسند |
نکوهیده، زشت |
سال های سال |
سال های بسیار |
صمیمی |
بسیار نزدیک |
هم نشین |
دوست، هم صحبت |
بَر کرده اند |
بلند کرده اند |
ضمیر |
باطن، درون |
لطف |
مهربانی، رحمت |
رحمت |
لطف و مهربانی |
غافلان |
نادانان، ناآگاهان |
معرفت |
شناخت، علم، دانش |
بپروَر |
پرورش بده |
پژوهش |
تحقیق و جست و جو |
رانده شد |
اخراج شد، دور شد |
نیک |
خوش، خوب، پسندیده |
||
پرتو |
روشنایی، درخشش نور |
||
حضور یافته ام |
مشرّف شده ام، آمده ام |
||
فراز و نشیب |
بالا و پایین، سختی و خوشی |
||
رحمت حق بر آنان باد |
درود و لطف خدا بر آنان باد |
||
شوق آموختن |
علاقه و اشتیاق به یاد گرفتن |
||
از بَر کردم |
حفظ کردم، به حافظه سپردم |
||
زمزمه ی محبّت |
صدا و آواز عشق و محبّت |
||
میازار |
اذیت نکن، آزار نرسان |
||
عالمان |
دانایان، خردمندان، عاقلان |
||
خاکدان |
دنیای خاکی، این جهان |
||
دیار |
سرزمین، ناحیه، طرف و سمت |
||
رو گردان نبوده ام |
بی توجّه و بی علاقه نبوده ام |
||
مَلِک |
پادشاه، در این جا یعنی خداوند |
||
مسکین |
بینوا، بیچاره، نیازمند، تهیدست |
||
کسب علم و معرفت |
به دست آوردن علم و دانش |
||
مهارت |
ماهر بودن در کاری، زبردستی |
||
حساب کردن |
شمردن، جمع و تفریق کردن ریاضی |
||
در دل داشت |
قصد و نیّت داشت که به خانه ی کعبه برود |
||
پس از درگذشت مادر |
بعد از فوت و مُردن مادر |
||
راهزنی |
غارتگری مسافران در راه ها، دزدی کردن |
||
دست به راهزنی نزنم |
دزدی نکنم، اقدام به دزدی نکنم |
||
خاکیان |
اهل خاک، مردم، انسان ها |
||
کامکاری |
نیک بختی، خوش بختی، پیروزی |
||
قناعت |
قانع بودن، به حقّ خود بسنده کردن |
||
توشه |
خوراک اندک یا خوراک برای مدت معیّنی به ویژه آذوقه ی سفر |
||
گنج |
گوهرها و سکه ها و چیزهای قیمتی که در زیر خاک دفن کنند |
||
عزم سفر به هند کرد |
قصد سفر به هند کرد، تصمیم گرفت به هند، سفر کند |
||
بدگویی حسودان |
بد گفتن و به زشتی یاد کردن انسان های حسود |
||
نان آور خانه |
کسی که وسایل زندگی خانواده را فراهم می کند |
||
کاه |
علف خشک که آن را کوبیده و نرم کرده باشند |
||
خونابه خوردن |
رنج بسیار کشیدن، سختی ها را تحمل کردن، عذاب کشیدن |
||
پیرایه |
آنچه سبب زیبایی چیزی شود، ابزار آراستن، زیور و زینت |
||
سلیمان |
نام یکی از پیامبران الهی که بر حیوانات، جن و انسان ها فرمانروایی می کرد |
||
تدبیر |
اندیشیدن به منظور پیدا کردن راهِ حلی برای مشکلی یا مسئله ای یا انجام دادن درست کارها، چاره اندیشی |
||
خوارزم |
نام سرزمینی که ابوریحان در آن زندگی می کرد؛ اشاره به حکومت خوارزمشاهیان هم دارد |
||
جایگاه (به این جایگاه با ارزش) |
مقام، رُتبه، درجه |
||
توشه (توشه ی سفر من است) |
خوراک اندک یا خوراک برای مدّت معیّنی، به ویژه آذوقه ی سفر |
||
پیران (پیران و بزرگان ما گفته اند) |
انسان های بزرگ و با تجربه |
||
سخت (سخت علاقه مند بودم) |
بسیار، خیلی |
||
شدم (من نیز همراه او شدم) |
رفتم |
||
دانستم (دانستم که ما برای خوردن و خفتن) |
فهمیدم، دریافتم |
||
سراسر (در سراسر عمرم) |
تمام، همه |
||
آداب (آداب روبه رو شدن) |
رسم، روش، شیوه |
||
مكتب (در شش سالگی به مکتب رفتم) |
مدرسه، دبستان |
جزوات جامع پایه پنجم
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 1 تماشاخانه
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 2 فضلِ خدا
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 3 رازی و ساخت بیمارستان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 4 بازرگان و پسران
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 5 چنار و کدوبُن
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 6 سرود ملّی
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 7 درس آزاد (فرهنگِ بومی 1)
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 8 دفاع از میهن
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 9 نام آوران، دیروز، امروز، فردا
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 10 نام نیکو
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 11 نقشِ خردمندان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 12 درس آزاد (فرهنگِ بومی 2)
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 13 روزی که باران می بارید
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 14 شجاعت
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 15 کاجستان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 16 وقتی بوعلی، کودک بود
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 17 کار و تلاش
واژگان هم خانواده درس «کار و تلاش»
واژگان هم خانواده درس «کار و تلاش»:
سعی - ساعی |
فارغ - فراغت |
قصر - قصور - قاصر - مقصّر |
جسم - اجسام - مجسّم - تجسّم |
قناعت - قانع |
رسم - ترسیم - مرسوم - رُسوم |
تدبیر - دبیر - مُدَبّر - تدابیر |
بینا - بیننده - بینش - دیدن |
پیرایه - پیراستن - پیراینده - پیرایش |
معلّم - علم - علوم - تعليم |
حضور - حاضر - محضر - حضرت |
ارزش - باارزش - ارزشمند - ارزشی |
رحمت - رحمان - رحيم - ترحیم |
حق - حقوق - حقایق - حقیقت |
مكتب - مكاتب - مكتوب - مکاتیب |
محبّت - حبیب - تحبيب - اَحباب |
خواندن - خواننده - خوانش - خواندنی |
وظایف - وظیفه - موظّف |
عهده - تعهّد - متعهّد - عهد |
آموزش - آموزنده - آموختنی - آموزشگاه |
کسب - کاسب - کسبه - مُكتسب |
معرفت - عارف - عرفان - تعريف |
استفاده - فایده - مفید - افاده |
عشق - عاشق - معشوق - عشّاق |
حج - حجّاج - حاجی - حاجیان |
ضمیر - مُضمِر - ضمایر |
لطف - الطاف - لطيف - لطافت |
واژگان متضاد درس «کار و تلاش»
واژگان متضاد درس «کار و تلاش»:
واژه |
واژه متضاد |
واژه |
واژه متضاد |
دید |
ندید |
گران |
سبک |
بخور |
نخور |
كمتر |
بیشتر |
هُشیاران |
نادانان |
عاقل |
نادان |
خمیدی |
راست شدی |
گران |
سبک |
کاه |
کوه |
برون ( بيرون) |
داخل (درون) |
راحت |
سختی |
گنج |
رنج |
ببندند |
باز کنند |
بهار |
پاییز |
جوانی |
جوانی |
سور |
غم و ناراحتی |
بردباری |
ناشکیبایی |
بنشینم |
بایستم |
می گذرد |
نمی گذرد |
حضور |
غیاب |
قبول |
رَد، مردود |
فراز |
نشیب |
نخستين |
آخرين |
شیرین |
تلخ |
بهترین |
بدترین |
ماندگار |
ناپایدار، زودگذر |
آفتابی |
ابری |
رنج |
خوشی |
مهرگان |
بهاران |
خُفتن |
بیداری |
ناشناخته |
شناخته |
رفتن |
آمدن |
صادق |
دروغگو |
غافلان |
هوشیاران |
بیدار |
خواب (غافل) |
ناپسند |
پسندیده |
روشن |
تاریک، تیره |
کوتاه |
روشن |
بر |
پایین |
دراز |
کوتاه |
سفر |
حَضَر (حَضَر یعنی در جایی ماندن) |
قناعت |
اسراف (زیاده روی کردن) |
فارغ |
گرفتار |
|
|
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
- گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
- فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم
واژگان املایی درس «کار و تلاش»
واژگان املایی درس «کار و تلاش»:
پیرایه |
ملخ |
سعی |
فارغ |
خويش |
کای مسکین |
چرایی |
مُلک سلیمان |
قصر |
سفره |
خونابه خوردن |
رهگذارند |
مبادا |
بیهوده |
میازار |
سور |
قناعت |
توشه |
راحت |
صد گنج |
همواره |
بُردباری |
هُشیاران |
تدبیر |
عاقل |
کعبه |
محبّت |
فراهم آورد |
حج |
راهزنی |
چه قدر سکّه |
صادق |
دينار |
توشه |
حاضر |
صمیمی |
خاکدان |
ضمیر |
راز |
لطف و رحمت |
پرتو معرفت |
غافلان |
خوارزمی |
ابوریحان |
حضور |
ریحانه |
شوق |
سوره ها |
خاطره انگیز |
مهرانه |
معیّن |
زمزمه |
اثر گذار |
حسودان |
هندسه |
مهارت خواندن |
ریاضی |
حکمت |
علاقه مند |
وظایف |
عهده |
ناگزیر |
مهرگان |
نگذرانده ام |
حفظ |
غزنوی |
عزم |
فرصت |
عادی |
تمدّن |
تحقیق |
پژوهش |
موضوعی |
مطمئن |
چه بسا |
ابوعلی سینا |
زاده نشده است |
فراز و نشیب ها |
زیرکی و هوشمندی |
از جای برمی خاست |
کسب علم و معرفت |
|||
احترام می گذاشتم |
جزوات جامع پایه پنجم
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 1 تماشاخانه
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 2 فضلِ خدا
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 3 رازی و ساخت بیمارستان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 4 بازرگان و پسران
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 5 چنار و کدوبُن
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 6 سرود ملّی
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 7 درس آزاد (فرهنگِ بومی 1)
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 8 دفاع از میهن
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 9 نام آوران، دیروز، امروز، فردا
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 10 نام نیکو
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 11 نقشِ خردمندان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 12 درس آزاد (فرهنگِ بومی 2)
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 13 روزی که باران می بارید
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 14 شجاعت
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 15 کاجستان
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 16 وقتی بوعلی، کودک بود
جزوه جامع فارسی پنجم فصل 17 کار و تلاش
واژه آموزی: ترتیب واژه ها در جمله
واژه آموزی: ترتیب واژه ها در جمله:
واژه آموزی
ترتیب واژه ها در جمله
در نوشته های عادی (نثرهای عادی) ترتیب قرار گرفتن واژه ها (ترتیب اجزای جمله) کاملاً رعایت می شود؛ مانند
سلیمان در راهی، موری دید.
1 2 3 4 5
در مثال بالا ترتیب واژه ها به وسیله ی شماره ها، مشخّص شده است. حالا همین نوشته را به صورت شعر در می آوریم و واژه ها را به وسیله ی شماره ها، مشخص می کنیم:
به راهی در سلیمان دید موری
3 2 1 5 4
همان طور که می بینید، در شعر، جای واژه ها تغییر کرده است، یعنی نظم و ترتیبی که در نوشته ی عادی داشتند، در شعر رعایت نشده است.
توجّه:
در مرتب کردن واژه ها (اجزای جمله)، نهاد در اوّل و فعل در آخر جمله قرار می گیرد؛ یعنی واژه های یک شعر را در ابتدا، مرتّب می کنیم و بعد نهاد را در اوّل و فعل را در آخر جمله قرار می دهیم و دیگر واژه هایی را که در بین نهاد و فعل قرار گرفته اند، مرتّب می کنیم.
پرسش:
ترتیب واژه های بیت زیر را مشخص کنید.
الف) «بکوش اندر بهارِ زندگانی که شد پیرایه ی پیری، جوانی»
پاسخ: بکوش اندر بهار زندگانی که شد پیرایه ی پیری، جوانی
4 1 2 3 5 9 7 8 6
مرتّب شده: [تو] اندر (در) بهار زندگانی بکوش که جوانی، پیرایه ی پیری شد.
ب) من این پای ملخ، ندهم به صد گنج
پاسخ: من این پای ملخ، ندهم به صد گنج
1 2 3 4 8 5 6 7
مرتّب شده: من این پای ملخ [را] به صد گنج ندهم.
توجّه:
واژه هایی که در داخل علامت قرار گرفته اند، با توجّه به نیاز جمله، آورده شده است.