درسنامه کامل عربی هشتم فصل 7 ﴿...أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة﴾
تعداد بازدید : 3.76Mخلاصه نکات عربی هشتم فصل 7 ﴿...أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة﴾ - درسنامه شب امتحان عربی هشتم فصل 7 ﴿...أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة﴾ - جزوه شب امتحان عربی هشتم نوبت اول فصل 7 ﴿...أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة﴾
متون درس « أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة » و معنی
متون درس « أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة » و معنی:
( ... أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة ... )
( ... زمین خدا پهناور است ... )
كانَتْ مَجْموعَةٌ مِنَ الْغِزْلانِ في غابَةٍ بَينَ الْجِبالِ وَ الْأَنهارِ.
گله ای از آز آهوها در جنگلی بین کوه ها و رودها بودند.
في يَومٍ مِنَ الْأَيّامِ هَجَمَتْ خَمسَةُ ذِئابٍ عَلَی الْغِزلانِ… .
در روزی از روزها، پنج گرگ به آهوها حمله کردند.
اَلْغَزالُ الْوَّلُ: إِلٰهي، ماذا نَفعَلُ؟
آهوی اوّل: خدایا، چه کنیم؟
اَلْغَزالُ الثّاني: لا نَقدِرُ عَلَی الدِّفاعِ.
آهوی دوم: نمی توانیم دفاع کنیم.
قالَتْ غَزالَةٌ صَغيرَةٌ في نَفْسِها: «ما هوَ الْحَلُّ؟ عَلَيَّ بِالتَّفَکُّرِ. سَأَنجَحُ.»
آهوی کوچکی با خودش گفت: «چاره چیست؟» باید فکر کنم. پیروز خواهم شد.
اَلْغَزالَةُ الصَّغيرَةُ شاهَدَتْ عُصْفوراً ؛ فَسَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ تِلْكَ الْجِبالِ عالَمٌ آخَرُ؟»
آهو کوچولو گنجشکی را دیدو پس از او پرسید: «آیا پشت آن کوه ها جهان دیگری است»
أَجابَ الْعُصْفورُ: «لا».
گنجشک جواب داد: «نه»
اَلْغَزالَةُ الصَّغيرَةُ ما يَئِسَتْ فَشاهَدَتْ حَمامَةً وَ سَأَلَتْها: «يا أُمَّ الْفَرخَينِ، هَل وَراءَ تِلْكَ الْجِبالِ عالَمٌ غَيرُ عالَمِنا؟» سَمِعَتْ مِنها نَفْسَ الْجَوابِ.
آهوی کوچولو نا امید نشد. پس کبوتری را دید و ازش پرسید: «ای مادر دو جوجه، آیا پشت آن کوه ها غیر از دنیای ما جهان دیگری است؟» از او همان جواب را شنید.
اَلْغَزالَةُ شاهَدَتْ هُدهُداً وَ سَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ الْجِبالِ عالَمٌ غَيرُ عالَمِنا؟»
آهو هدهدی را دید و از او پرسید: «آیا پشت کوه ها جهانی غیر از جهان ماست؟»
أَجابَ الْهُدهُدُ: «نَعَم».
هدهد پاسخ داد: «بله»
فَصَعِدَت الْغَزالَةُ الْجَبَلَ الْمُرتَفِعَ وَ وَصَلَتْ فَوقَهُ فَشاهَدَتْ
غابَةً واسِعَةً؛ ثُمَّ رَجَعَتْ وَ قالَتْ لِآباءِ الْغِزلانِ:«أَ تَعْرِفونَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبالِ عالَماً آخَرَ؟»
پس آهو به کوه بلند صعود کرد و بالای آن رسید. پس جنگل پهناوری را دید سپس برگشت و به پدران آهوها گفت: «آیا می دانید که پشت کوه ها جهان دیگری است؟»
وَ قالَتْ لِأُمَّهاتِ الْغِزلانِ: «أَ تَعْرِفْنَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبالِ عالَماً آخَرَ؟!»
و به مادران آهو ها گفت: «آیا می دانید که پشت کوه ها جهان دیگری است؟»
فَقالَ الْغَزالُ الْوَّلُ بِغَضَبٍ: کَيفَ تَقولينَ هٰذَا الْکَلامَ؟!
پس آهوی اوّل با خشم گفت: «چگونه این حرف را می گویی؟»
وَ قالَ الْغَزالُ الثّاني: کَأَنَّكِ مَجْنونَةٌ !
و آهوی دومی گفت: «گویا تو دیوانه ای.»
وَ قالَ الْغَزالُ الثّالِثُ: هيَ تَکذِبُ.
و آهوی سومی گفت: «او دروغ می گوید.»
وَ قالَت الْغَزالَةُ الرّابِعَةُ: أَنتِ تَکذِبينَ.
و آهوی چهارمی گفت: «تو دروغ می گویی.»
قَطَعَ رَئيسُ الْغِزلانِ کَلامَهُم وَ قالَ:
رئیس آهوها سخنشان را قطع کرد و گفت:
«هيَ صادِقةٌ لا تَکذِبُ؛ عِنْدَما کُنْتُ صَغيراً؛ قالَ لي طائِرٌ عاقِلٌ: خَلْفَ الْجِبالِ عالَمٌ آخَرُ وَ قُلْتُ ذٰلِكَ لِرَئیسِنا لٰکِنَّهُ ما قَبِلَ کَلامي و ضَحِكَ. کَما تَعرِفونَ أنَا أَطلُبُ صَلاحَکُم دائِماً؛ فَعَلَينا بِالْمُهاجَرَةِ»
«او راست گو است دروغ نمی گوید؛ وقتی کوچک بودم؛ پرنده دانایی به من گفت: پشت کوه ها جهان دیگری است و آن را به رئیسمان گفتم ولی او حرف من را نپذیرفت و خندید.» چنان که می دانید من همیشه صلاح شما را می خواهم؛ پس باید کوچ کنیم.»
صَعِدَ الْجَميعُ الْجَبَلَ وَ وَجَدوا عالَماً جَديداً وَ فَرِحوا کَثيراً.
همگی بالای کوه صعود کردند و جهان جدیدی یافتند و بسیار شاد شدند.
الأربعینات:
أَینَ المستشفی؟ |
|
بیمارستان کجاست؟ |
|
أَلأَوَّل |
اَلثانی |
أَینَ المستشفی الإمام حسن؟ |
فی ذلِکَ الشارع |
بیمارستان امام حسن کجاست؟ |
در آن خیابان |
وَهَل هُناک صَیدلیهُ قَریبَهٌ مِن المستَشفی؟ |
نَعَم اَلصیدَلیَّه فی نَفسِ المستشفی؟ |
و ایا انجا داروخانه ای نزدیک به بیمارستان است؟ |
بله داروخانه در خود بیمارستان است |
هَل المستشفی بَعید؟ |
لا ؛ قَریب بَعد کیلومترینّ تقریباً |
آیا بیمارستان دور است؟ |
نه نزدیک است تقریبا بعد 2 کیلومتر |
صارَت عَلَیکُم زَحمه |
لا؛ لَیست زَحمه |
برایتان زحمت شد |
نه زحمت نیست بلکه رحمت است |
رَحم الله والِدَیکَ |
وَوالِدیکَ |
خداپدرت و مادرت را بیامرزد |
و همچنین پدر و مادر تو را |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هشتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هشتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هشتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هشتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هشتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هشتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هشتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هشتم
قواعد درس «أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة»
قواعد درس « أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة » :
در درس هفتم قواعد عربی هشتم به بررسی یکی دیگر از کلمات پرسشی یعنی، « مَتی: چه وقت» میپردازیم.
کلمه پرسشی در عربی مَتی (چه وقت):
چه وقت بر زمان دلالت دارد. و معمولا در جواب آن کلمات زیر به کار برده میشوند.
اَلْیَومَ-أَمْسُ-غَد-صَباح-عَصر-مَساء-لَیل-قَبلَ سَنَتَینِ-بَعدِ أُسبوعَینِ-فِی الشَّهرِ الْقادِمِ
مَتی نَصْرُ اللهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَریبٌ: چه زمان خدا یاری میکند؟ همانا یاری خدا نزدیک است.
نکته:
گاهی اوقات اگر فعل مضارع در اول مضارع بیاید، گرچه فاعل مثنی یا جمع باشد ولی فعل به صورت مفرد میآید.
تَعمَلُ هاتانِ الْفَلّاحَتانِ فِی الْمَزرَعَةِ: این خانمهای کشاورز در کشتزار کار میکنند .
جزوات جامع پایه هشتم
جزوه جامع عربی هشتم فصل 1 مُراجَعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 2 أَهَمّیةُ اللُّغَةِ الْعَرَبیةِ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 3 مِهْنَتُكَ فِی الْمُستَقبَلِ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 4 اَلتَّجرِبَةُ الْجَدیدَةُ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 5 اَلصَّداقَةُ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 6 فِی السَّفَرِ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 7 ﴿...أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة﴾
جزوه جامع عربی هشتم فصل 8 اَلِاعْتِمادُ عَلَی النَّفْسِ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 9 اَلسَّفْرَةُ الْعِلْمیةُ
جزوه جامع عربی هشتم فصل 10 اَلْمَراقِدُ الدّینیَّةُ
واژه نامه درس « أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة » و معنی
واژه نامه درس « أَرْضُ اللّٰهِ واسِعَة » و معنی:
عربی |
فارسی |
آباء |
پدران |
إِضاعة |
تلف کردن |
أَلا |
هان اگاه باش |
جَلَبَ / یَجلِبُ |
آورد/ می آورد |
حَطَب |
هیزم |
حَمامَة |
کبوتر |
حَوائج |
نیازها «مفرد :حاجَة» |
ذِئاب |
گرگ ها«مفرد : ذِئب» |
اَلرابِع ، اَلرّابِعَة |
چهارم |
رَحمَ الله والدیکَ |
خدا پدر و مادرت را بیامرزد |
صارت علیکم زحمة |
برایتان زحمت شد |
صَیدَلَّة |
داروخانه |
ضَحِکَ/ یَضحَکُ |
خندید/ می خندد |
طائُر |
پرنده |
عِندما |
وقتی که |
غابة |
جنگل |
غِزلان |
آهوها |
فَرَح |
شادی |
فَرَخ |
چوجه |
کَما |
همان طور که |
مُستَشفی |
بیماستان «جمع: مستَشفَیات» |
نَصر |
یاری |
هَجَمَ |
حمله کرد |
یَئِسَ / یَیأَسُ |
نا امید شد/ نا امید می شود |