نمونه سوالات تستی فصل 7 فارسی دهم همراه با جواب تشریحی

اهل ده، پیر فرزانه را از روستا به شهر آوردند و خرد و کلان، کار را به او سپردند.

نه هر که به قامت مهتر به قیمت بهتر.

از خانه که بیرون آمدم او را دیدم.

این موضوع در جلسه فوری دبیرستان مطرح و تصویب شد اما برخی نا‌خشنود بودند.

مفعول ندارد

آب

تن

قرآن

آسمان بار امانت نتوانست کشید

روزگار است آن که گه عزت دهد گه خوار دارد.

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

بده کام دل امیدواران

مانند

نعمت

انهار

پند

شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش برد.

ملک بی‌دین باطل است و دین بی‌ملک ضایع.

محبت را غایت نیست از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست.

باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده.

تمام منادا‌های این بیت حذف شده است.

تو در همه جمله ها نقش مضاف‌الیه دارد.

حذف چهار فعل به قرینه معنوی

بیت چهار جمله دارد

عشق شوری در نهاد ما نهاد / جان ما در بوته سودا نهاد

تنگ است ما را خانه تنگ است ای برادر / بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر

وقت است تا بار سفر بر باره بندیم / دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم

بار‌ها بار به دربار تو دارند رقیبان / من که بارت برم ای یار چرا بار ندارم

ز طفلی آن چه به من یاد داد استادم / به غیر عشق برفت آنچه بود از یادم

سایه طوبی و دلجویی حور و لب جوی / به هوای سر کوی تو برفت از یادم

تا دلم چشم می‌پرست تو دید / می‌پرستی برفت از یادم

تا ورق روی تو مطالعه کردم / هر چه بخواندم همه برفت ز یادم

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ / ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

غمم این است که چون ماه نو انگشت نمایی / ور نه غم نیست که در عشق تو رسوای جهانم

از دوست به یادگار دردی دارم / آن درد به صد هزار درمان ندهم

ای غمت خوش‌تر ز شادی کسان / از غم خود هر دمم شادی رسان

شود آسان ز عشق کاری چند

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

نی حدیث راه پر خون می‌کند

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

ادبیات غنایی تنها در غالب‌های غزل، مثنوی و رباعی سروده می‌شود.

درون مایه ادبیات غنایی دوستی، محبت، عشق و عرفان است.

بیان عواطف و احساسات شاعر یا نویسنده

بیان مفاهیم عرفان، عشق، مرثیه و مناجات

مهر و وفا

جمال و کمال

چشمه و سنگ

بوی گل و ریحان‌ها

در بهشت انهار و اشجار است و در قرآن اخبار و اعتبار.

و مثل قرآن مثل آب روان است.

در عالم نعمت بسیار است ولکن آب نیکوترین نعمت‌هاست.

آگاه باش که قرآن بهشتی است بی مانند.

کید و کاید = ترادف

ریحان و گلستان = تضمین

طهارت و نجاست = تضاد

گل و بلبل = تناسب

بدان که قرآن مانند است به بهشت جاودان.

در بهشت انهار و اشجار است و در قرآن اخبار و اعتبار.

زینت بهشت، ناتمام است بی جمال و کمال قرآن.

و مثل قرآن مثل آب روان است.

جناس، ایهام تناسب

ایهام، تشبیه

جناس، تشبیه

استعاره، تشبیه

ببینی بی نقاب آن گه جمال چهره قرآن / چو قرآن روی بنماید زبان ذکر، گویا کن

دلا چون سر قرآن یافتستی / ز قرآن باز جانان یافتستی

رو تو علم معنی از قرآن بگیر / ز آنکه باشد علم قرآن دست‌گیر

تو را از معنی قرآن دهد پند / برو خود را به قرآن کن تو پیوند

در دنیا روزی زیاد است ولی بهترین روزی‌ها آب است.

در قرآن داستان فرآوان است ولی داستان یوسف (ع) زیباترین داستان‌ها است.

این قصه، عجب‌ترین قصه‌هاست؛ زیرا که در میان دو ضد جمع بود.

عالی‌ترین موجود روی زمین و اشرف مخلوقات از نظر قرآن انسان است.

یک

دو

سه

چهار

مگر به تیغ اجل خیمه بر کنم ور نه / رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است

کشته عشقم چه سان شکوه ز دشمن کنم / آنکه به خونم کشید دوست بود دوست دوست

دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت / ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم / نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم