نمونه سوالات تستی فصل 3 عربی دهم همراه با جواب تشریحی

المجاهدون یسترجعون من الحدود.

أصدقائی یخرجون من الجمعة بعد سنین.

نحن ننظُرُ الإمام الثانی عشر فی یوم الجمعة.

المدارس تنفتح فی الفصل الخریف فی إیران.

تَغَیَّرتِ – یَتَخرَّجونَ – تَتذَکَّرونَ – تَسَلَّطْتُم

إنکَسَرَتْ – یَنتَفِعُ – إنقَلبوا- تَنقطِعُ

اِستَرجَعتُم- نَستَغْفِرُ – یَستَخرِجْنَ – اِستَکبِروا

إکتَسَب تن- إنتَخَبْنا- تَنْتَشِرْنَ – إستَمِعوا

راننده‌ی اتوبوس بعد از تصادف شدیدش اعتراف کرد که در آن لحظه خواب بود!

راننده‌ی اتوبوس بعداً اعتراف کرد که در آن لحظه‌ی تصادف شدید، خواب بود!

 پس از تصادف شدیدش، راننده اعتراف کرد که در آن لحظه، هوشیار نبوده است!

راننده‌ی اتوبوس پس از صدمه دیدن شدید، اعتراف کرد که آن زمان در خواب بوده است!

ماضی، مضارع، امر

مضارع، امر، ماضی

مضارع، ماضی، ماضی

ماضی، مضارع، ماضی

افتعال – استفعال

استفعال – انفعال

افتعال – افتعال

افتعال – انفعال

آنگاه برای گناهانتان طلب آمرزش کنید که کسی به جز خداوند، گناهان را نمی‌آمرزد.

پس به خاطرِ گناهان خود آمرزش خواستند و خداوند کسی است که گناهان را می‌آمرزد.

طلب آمرزش کردند برای گناهانشان و چه کسی گناهِ آنان را خواهد آمرزید جز خداوند؟

آنگاه برای گناهانشان آمرزش خواستند و چه کسی جز خداوند گناهان را می‌آمرزد؟

یَسْتَغفِرونَ- یَغفِرُ

یَغْفِرُ- یَسْتَغْفِرُ

إسْتَغفِرُوا- یَسْتَغْفِرُ

إغْفِرْ- غَفَرَ

ابْتَسَمَ← تَبَسم

اسْتَغْفَرُوا ← إسْتِغْفار

انْقَطَعْنا← إنقِطاع

تَکَلِّمْتُمْ← تکَلّمُ

مَرحَباً بِک! لَقَد شَرِّفْتَنا.

مرحباً بِکُم! لَقَد شَرَّفْتُمونا.

مرحباً بِکُنِّ! لقد شَرِّفْتُنُنا.

مرحباً بِکما! لَقَد شَرَّفْننا.

جاهَدوا

جاهَدتم

مُجاهِدون

تجاهدون

أیّها العُمّال إستخرِجوا الأحجارَ الجمیلةَ مِن الجَبلِ!

تَحدَّثوا حولَ هذه المقالة العلمیّة یا أولادی الأعزّاء!

أولادی الأعزّاء إشتَغَلوا بمطالعةِ دُروسِهم الصّعبة!

ربنا اُنصُرنا فی سبیل الحقّ عَلی أعدائنا!

رئیس، جشن فارغ‌التّحصیلی دانشجویانِ جامعه را جشنواره‌ی دانشجوی نمونه نامید!

رئیس، جشن فارغ‌التّحصیلی دانشجویان جامعه را جشنواره‌ای مثال زدنی برای دانشجو می‌نامد!

رئیس، جشن دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه را جشنواره‌ی دانشجوی نمونه می‌نامد!

رئیس، دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه را جشن می‌گیرد و آن را جشنواره‌ی دانشجوی نمونه می‌نامد!

تا مرد سخن نگفته نباشد *** عیب و هنرش نهفته باشد

خموش باش چه بسیار دیده ام که داد *** زبان سرخ سر سبز را به تیغ کرد

اللّسان جِرمه صغیرٌ و جُرمه کبیر

الکلام یجرّ الکلام

هل تُصدِّق أن تری الأسماک یتساقط إلی السماء؟

هل تُـصَـدّقین أن تُـشاهِـدی أسـمـاکـاً تتساقط من السماء؟

أ تَـصـدَقُ أن تری سـَـمَـکاًَ یـتـسـاقـط من السماء؟

أ یُـصَـدّقُ أن یُِـشـاهـدَ أسماکاً تَـنـزلُ من السماء؟

شنیدم که امسال پدیده باران ماهی‌ها در یکی از شهرهایمان رخ داده است.

شنیده بودم که پدیده باران ماهی امسال در یکی از شهرها به وجود آمده است.

شنیده‌ام که پدیده باران ماهی امسال در یکی از شهرهای ما اتفاق افتاده است.

شنیده‌ام که در یکی از شهرها باران ماهی در این سال به وجود آمده است.

فعل امر

جمع تکسیر

فعل ماضی

فعل نهی

اَلْوَقتُ الْمُمتَدُّ مِن طُلوعِ الشَمسِ إلَی غُروبِ الشَّمسِ: اللَّیل

عَینُ الماءِ، وَ نَهرٌ کَثیرُ الْماءِ: الْمُحیط

مَکانْ مُقدَّسْ عِندَ الْمُسلمینَ لأَداءِ الصَّلاةِ: الْکَنیسَة.

اِحتِفالْ عامّْ بِمُناسَبَةٍ جَمیلَةٍ: المِهرَجان

سَنَتَخَرّج

تَخَرَّجنا

أتَخَرّج

خَرَجنا

راست می‌گویی / پُر / پر باران / دیده‌ای

باور کردند / لبریز / بارانی / دیده‌اید

راست می‌گویند / پُر / طوفانی / دیدند

باور می‌کنید / پوشیده / بارانی / ببینید

نزل

تساقط

سَحَب

وقع