جواب سوالات پایان درس صفحه 22 درس 1 تربیت دینی نهم (شروع یک ماجرا)
تعداد بازدید : 78.76Mپاسخ سوالات پایان درس صفحه 22 تربیت دینی نهم
-گام به گام سوالات پایان درس صفحه 22 درس شروع یک ماجرا
-سوالات پایان درس صفحه 22 درس 1
-شما در حال مشاهده جواب سوالات پایان درس صفحه 22 تربیت دینی نهم هستید. ما در تیم مای درس، پاسخنامههای کاملاً تشریحی و استاندارد را مطابق با آخرین تغییرات کتاب درسی 1404 برای شما گردآوری کردهایم. اگر به دنبال بهروزترین پاسخها برای این صفحه هستید و میخواهید بدون نیاز به اتصال به اینترنت، علاوه بر پاسخهای گام به گام، به گنجینهای از مطالب درسی دسترسی پیدا کنید، حتماً اپلیکیشن مایدرس را نصب نمایید.
1 شکر نعمت، یکی از راه های درمان حسادت است.
درست ... نادرست ...
درست
این جمله صحیح است. درس به ما میگوید:
الف فرد حسود به نعمتهایی که خدا به خودش داده، توجهی نمیکند.
ب «درستش این است که به نعمت هایت خوب فکر کنی و شکرش را به جا بیاوری...»
پ و در ادامه توضیح میدهد که اگر این کار را بکنی و برای به دست آوردن نعمتها تلاش کنی، «...از حسادت در امان خواهی بود...».
بنابراین، شکر نعمت راهی برای در امان ماندن و درمان حسادت است.
2 مهدی مؤدب و شاگرداول کلاس است. به همین دلیل، از محبوبیت زیادی برخوردار است.
یک فرد حسود در مواجهه با مهدی امکان دارد چه رفتاری از خودش بروز دهد؟ رفتار او را به گونه ای توصیف کنید که تعریف درستی از حسادت باشد.
«حسادت» این است که فرد از دیدن نعمتهایی که دیگران دارند و او ندارد، دچار خشم شود و آرزو کند آن نعمت از دیگران گرفته شود.
در این مثال، «نعمت»های مهدی عبارتند از: مؤدب بودن، شاگرد اول بودن و محبوبیت.
بنابراین، رفتار یک فرد حسود اینگونه خواهد بود:
1 در احساس و آرزو (بخش پنهان): او از اینکه میبیند مهدی هم شاگرد اول است و هم محبوب، در درون خود احساس خشم و ناراحتی میکند. او آرزو میکند که این نعمتها از مهدی گرفته شوند؛ مثلاً آرزو میکند که مهدی در یک امتحان مهم شکست بخورد تا دیگر شاگرد اول نباشد، یا کاری کند که محبوبیتش را از دست بدهد.
۲ در عمل (بخش آشکار): همانطور که در درس خواندیم، این حسادت ممکن است از آرزو هم فراتر برود و فرد حسود «دست به کار شود» تا آن نعمت را از بین ببرد؛ مثلاً:
الف تخریب: سعی میکند موفقیتهای مهدی را بیارزش جلوه دهد. (مثلاً میگوید: «شانسی نمره آورد» یا «چون خودشیرینی میکند معلمها دوستش دارند»).
ب شایعهپراکنی: ممکن است برای خراب کردن وجهه و محبوبیت مهدی، پشت سر او حرف بزند یا برایش شایعه درست کند.
پ کارشکنی: شاید حتی تلاش کند در کارهای گروهی یا درسهای مهدی مانعتراشی کند تا او دیگر نتواند شاگرد اول باقی بماند.
این رفتارها دقیقاً نشاندهندهی تعریف حسادت است: فرد نه تنها خودش برای مؤدب بودن یا شاگرد اول شدن تلاش نمیکند، بلکه تمام تمرکزش بر این است که مهدی را از جایگاهی که دارد پایین بکشد.
3 امام باقر علیه السلام فرمود: «حسد ایمان را می خورد؛ همان گونه که آتش، هیزم را.» توضیح دهید بین حسد و ایمان چه ارتباطی وجود دارد.
توضیح این ارتباط به این صورت است:
۱ حسادت، ریشهی کفر (ناسپاسی) است: همانطور که در درس خواندیم، «حسادت یکی از ریشههای کفر است». چرا؟ چون فرد حسود، در واقع به تقسیم نعمتها و حکمت خداوند اعتراض دارد. او از خدا خشمگین است که «چرا خدا نعمتی را به دیگری داده ولی به او نداده است».
۲ ایمان، ریشهی تسلیم (رضایت) است): در مقابل، «ایمان» دقیقاً به معنای باور قلبی، اعتماد و تسلیم بودن در برابر حکمت خداوند است. فرد باایمان، خدا را عادل و حکیم میداند و به تصمیمات او راضی است.
ارتباط (تضاد کامل): اینجاست که ارتباط مشخص میشود. حسادت و ایمان در تضاد مستقیم با یکدیگر قرار دارند.
- ایمان میگوید: «خدایا، شکرت. تو عادل و حکیمی.»
- حسادت میگوید: «خدایا، (نعوذبالله) تو عادل نیستی و حکمت را نمیدانی که این نعمت را به او دادی.»
بنابراین، این دو نمیتوانند در یک قلب با هم جمع شوند.
چگونه «میخورد»؟ (مانند آتش و هیزم): درست همانطور که آتش هیزم را آرامآرام میسوزاند و به خاکستر تبدیل میکند، حسادت هم اینگونه ایمان را نابود میکند:
1 مرحله اول: نادیده گرفتن نعمتها (خاموش کردن شکر): فرد حسود دیگر نعمتهایی را که خودش دارد، نمیبیند. (هیزمِ شکر، که بخشی از ایمان است، خاموش میشود).
2 مرحله دوم: خشم از خدا (تبدیل به کفر): اعتراض به خدا شروع میشود. (هیزمِ رضایت، میسوزد).
3 مرحله سوم: ارتکاب گناه (خاکستر شدن): این خشم باعث میشود عقل از کار بیفتد و فرد برای ضربه زدن به دیگری، دست به گناهان بزرگ بزند؛ همانطور که برادران یوسف دست به گناه زدند. (تمام هیزم ایمان سوخته و به خاکستر گناه تبدیل میشود).
پس، همانطور که آتش، هیزمِ سبز را به خاکستر سیاه تبدیل میکند، حسادت هم ایمانِ زنده را میسوزاند و به کفر و گناه تبدیل میکند.
4 سه مورد از پیامدهای حسادت را بنویسید.
۱ از بین رفتن آرامش: حسادت، آرامش و قرار را از فرد حسود میگیرد و او را دچار خشم میکند.
۲ دست زدن به گناه (عمل مخرب): فرد حسود ممکن است برای از بین بردن نعمتی که دیگری دارد، دست به کار شود ؛ مانند برادران یوسف که نقشه کشیدن او را کشیدند یا قابیل که برادرش را کشت.
۳ از کار افتادن عقل: اگر انسان با حسادتش مبارزه نکند، عقلش از کار میافتد و شیطان از این فرصت برای وسوسه کردن او استفاده میکند.
پیامد دیگری هم دارد که از همه نتیجۀ بدتری به همراه دارد:
۴ ریشه کفر: حسادت یکی از ریشههای کفر (ناسپاسی) است ، زیرا فرد حسود در واقع به تصمیم و حکمت خدا اعتراض دارد.
5 چرا یک محیط خوب به طور قطعی نمی تواند به درستکار شدن انسان منجر شود؟
دلیل اینکه یک محیط خوب به طور قطعی به درستکار شدن انسان منجر نمیشود، این است که خداوند به انسان «حق انتخاب» داده است.
توضیح کامل بر اساس درس این است:
1 مثال نقض (برادران یوسف): درس به ما یادآوری میکند که برادران حضرت یوسف در بهترین محیط ممکن بودند؛ آنها «پیامبرزاده» بودند، پدرشان حضرت یعقوب (ع) و پدربزرگشان حضرت اسحاق (ع) بود. آنها «خانواده خیلی خوبی داشتند».
2 نقش انتخاب: با وجود این محیط عالی، آنها به بدترین کارها (مانند نقشه کشیدن برای کشتن برادر) دست زدند.
3 دلیل اصلی: داستان آنها نشان میدهد که این تصور که «اگر خانواده خوبی داشتم حتماً درستکار میشدم» درست نیست. دلیلش این است که خداوند حق انتخاب بین راه درست یا نادرست را به خود ما داده است.
4 آیه قرآن: درس این موضوع را با آیه «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» تأیید میکند. یعنی: خدا راه را به ما نشان میدهد، اما این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم شکرگزار باشیم (و راه درست را برویم) یا ناسپاس باشیم (و به بیراهه برویم).
بنابراین، محیط خوب یک «کمککننده» بسیار قوی است، اما «تضمینکننده» درستکاری نیست، چون در نهایت این خود انسان است که انتخاب میکند.
6 مهدی و سعید برای انجام یک کار گروهی، اختلاف نظر داشتند. بحث و گفت و گوی آنان منجر به سرزنش و تحقیر یکدیگر و سایر اعضای گروه شد. با توجه به آنچه آموخته اید، آنها را چگونه راهنمایی می کنید؟
بر اساس راهنماییهای حاج آقا در آن داستانِ «احکام: توهین ممنوع»، من مهدی و سعید را اینگونه راهنمایی میکنم:
۱ اول به آنها یادآوری میکنم که داشتن اختلاف نظر طبیعی است، اما میتوان درباره نظرات «آهسته صحبت کرد». لازم نیست بحث و گفت و گو با داد زدن باشد.
۲ به آنها توضیح میدهم که این کارشان (سرزنش و تحقیر) اشتباه بزرگی است. در درس آموختیم که اگر مشاجره به «کینهورزی و تحقیر کردن همدیگر» برسد، این کار «حرام» میشود.
۳ دلیل حرام بودن آن را هم که در درس آمده است، به آنها تأکید میکنم: «چون تحقیر مسلمان حرام است».
۴ در نهایت، راه درست را به آنها نشان میدهم: گفتوگو درباره اختلاف نظرها اگر فایده داشته باشد و به شرطی که «بدون توهین» باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه لازم و مفید هم هست. اما آنها باید یاد بگیرند که چطور بدون تحقیر کردن یکدیگر، گفت و گو کنند.
7 چرا اختلاف افکنی میان مسلمانان حرام است؟
اختلافافکنی میان مسلمانان به این دلایل حرام است:
۱ باعث تضعیف مسلمانان و تقویت دشمنان میشود: اگر امت اسلام بخواهد قدرتمند باشد، باید همگی با هم دوست و متحد باشند. کسی که میان مسلمانان اختلاف میاندازد، باعث ضعیف شدن آنها و در نتیجه قویتر شدن دشمنان اسلام میشود.
۲ به دشمن بهانه میدهد: هرگونه رفتار یا گفتاری که موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمانان شود یا «بهانه به دست دشمن بدهد»، حرام شرعی است.
۳ خیانت به اسلام محسوب میشود: در بخش استفتائات درس آمده است که هر گفته یا عملی که موجب برافروختن آتش اختلاف میان مسلمانان شود، «خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام» محسوب میشود.
8 در چه صورتی بحث کردن دربارهٔ مذاهب دیگران اشکالی ندارد؟
1 احتمال بدهیم که آن گفتوگو فایدهای دارد (که در این صورت، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه لازم و مفید هم هست).
2 گفت و گو «بدون توهین» انجام شود.
3 قبل از صحبت، «اطلاعات و دانش کافی» درباره آن موضوع داشته باشیم.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم- آزمون آنلاین تمامی دروس
- گام به گام تمامی دروس
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
- فلش کارت های آماده دروس
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه





