یعنی:
غور در باورهای مربوط به زندگی.
آموختن چرایی و یافتن دلایل درستی یا نادرستی باورها.
پذیرفتن باورهای درست و کنار گذاشتن باورهای نادرست.
این ما هستیم که بنیانهای فکری خود را میسازیم و به آزاد اندیشی میرسیم و شخصیتی مستقل کسب میکنیم.
می توانیم مردم را به سه دسته تقسیم کنیم :
(۱) دنباله رو دیگران در انتخاب هدف :
برخی آدم ها کمتر به اموری مانند حقیقت انسان و جهان می اندیشند و به همان اندازه ای که از دور و برشان آموخته اند، قناعت میکنند در نتیجه در انتخاب هدف نیز دقت نظر چندانی ندارند و بیشتر دنباله روی دیگرانند.
(۲) برگزیننده هدف قابل قبول بر اساس اندیشه خود برخی آدم ها به اموری مانند حقیقت انسان و جهان می اندیشند و در بسیاری موارد به دانشی درست درباره جهان و انسان می رسند؛ در نتیجه میتوانند هدف قابل قبولی برای زندگی برگزینند و زندگی آنان معنای درستی پیدا کند. داشتن نگرش نادرست و به خطا رفته در انتخاب هدف برخی آدمها نیز نگرشی نادرست دربارۀ جهان و انسان دارند ،اینان در انتخاب هدف به خطا رفته و زندگی آنان معنای نادرستی به خود گرفته است.