نقش باورها در زندگی انسان ها هر یک از ما باورهایی دربارۀ جهان ،انسان ،مرگ ،عدالت زیبایی و نظایر آن داریم با همین باورها زندگی می کنیم و براساس آنها تصمیم میگیریم و عمل می نماییم. این باورهای ما گاه با باورهای دیگران یکسان است و گاهی هم متفاوت و مختلف . شاید دلایل برخی از این باورها را بدانیم و برای برخی هم دلیلی نداشته باشیم و صرفا طبق عادت آنها را قبول کرده باشیم .
اگر ما اطرافیان خود را زیر نظر بگیریم میتوانیم از لابه لای حرفهایی که میزنند یا رفتارهایی که دارند برخی از ریشه های فکری آنان را کشف کنیم و بدانیم که آنها چه عقیده و طرز فکری دارند و اگر بتوانیم این طرز فکرها و عقیده ها را خوب تحلیل ،کنیم میتوانیم حدس بزنیم که آنها در زندگی خود به دنبال چه اهدافی هستند و زندگی برای آنان چه معنایی دارد.
برخی انسانها فارغ از اشتغالات ،روزانه لحظاتی به تفکر درباره باورهای خود میپردازند و نسبت به پذیرش آن باورها می.اندیشند آنان میخواهند به ریشه باورهای خود برسند و چرایی قبول آنها را مرور کنند اینان در حقیقت اهل تفکر فلسفی هستند و می کوشند بنیانهای فکری خود را در چارچوب عقل و منطق قرار دهند. . باورهای ما درباره جهان ،انسان ،مرگ عدالت زیبایی است که فلسفۀ ما را میسازند و نقش تعیین کننده درانتخاب اهداف ما دارند.
باورهای ما درباره جهان ،انسان ،مرگ عدالت زیبایی است که به ما میگویند چه چیزی را هدف زندگی قرار دهیم و از چه چیزی گریزان باشیم.
میتوان گفت فلسفۀ هر کس معنا دهنده به زندگی اوست.