مَعَ الطَّبیبِ |
|
با دکتر |
|
اَلطَّبیبُ |
اَلْمَریضُ |
دکتر |
بیمار |
ما بِکَ؟ |
أَشْعُرُ بِأَلَمٍ فی صَدری، وَ عِنْدی صُداعٌ. |
تورا چه می شود؟ (حالت چه شده است) |
دردی در سینهام احساس میکنم و سردرد دارم. |
أَ ضَغْطُ الدَّمِ عِندَکَ أَمْ مَرَضُ السُّکَّرِ؟ |
ما عِنْدی ضَغْطُ الدَّمِ وَ لا مَرَضُ السُّکَّرِ. |
فشار خون یا قند داری؟ |
نه فشار خون دارم نه قند دارم. |
بَعْدَ الْفَحْصِ یَقولُ الطَّبیبُ: |
|
پس از معاینه، پزشک میگوید: |
|
أَنتَ مُصابٌ بِزُکامٍ، وَ عِندَکَ حُمّیٰ شَدیدَهٌ. أَکْتُبُ لَکَ وَصْفَهً. |
ماذا تَکْتُبُ لی، یا حَضرَهَ الطَّبیبِ؟ |
تو سردی کرده ای و تب بالایی داری. برای تو نسخه مینویسم. |
برایم چه دارویی مینویسی؟ جناب پزشک! |
أَکْتُبُ لَکَ الشَّرابَ وَ الْحُبوبَ الْمُسَکِّنَهَ. |
مِنْ أَینَ أَسْتَلِمُ الْأَدْویَهَ؟ |
برای تو شربت و قرص آرام بخش مینویسم. |
داروها را از کجا بگیرم؟ |
اِسْتَلِمِ الْأدویَهَ فِی الصَّیْدَلیَّهِ الَّتی فی نِهایَهِ مَمَرِّ الْمُسْتَوصَفِ. |
شُکْراً جَزیلاً. |
داروها را از داروخانهای که در پایان راهرو درمانگاه است بگیر. |
بسیار سپاسگزارم. |
تَتَحَسَّنُ حالُکَ. |
إنْ شاءَ اللّهُ. |
حالت خوب میشود. |
اگر خدا بخواهد. |
مَعَ السَّلامَهِ. |
فی أَمانِ اللّهِ. |
به سلامت. |
خدانگهدار |