ابن سینا این بحث را ادامه داد و به نتایج دیگری هم رسید.
به عقیده ابن سینا در دو گزاره انسان حیوان ناطق است» و «انسان موجود است » حمل «وجود» بر «انسان» با حمل « حيوان ناطق » بر «انسان » کاملا متفاوت است . ( دال بر مغایرت ذهنی وجود و ماهیت در ذهن )
«در عبارت انسان حیوان ناطق است» ، « حیوان ناطق » که محمول قضیه است در تعریف انسان آمده است؛ پس «انسان » همان « حیوان ناطق» است
به عبارت دیگر، دو مفهوم حیوان ناطق » و «انسان» از یکدیگر جدایی ناپذیرند هر انسانی حیوان ناطق است و هر حیوان ناطقی انسان است.
اصولاً لفظ « انسان برای همین چیزی که حیوان ناطق است به کار میرود همان طور که از واژه مثلث برای شکل سه ضلعی » استفاده میشود و تفاوت آنها صرفا در گستردگی شان است؛ یعنی حیوان ناطق مفهوم گسترده انسان است.
بنابراین حمل «حیوان ناطق» بر «انسان» یک « حمل ضروری» است و به دلیل نیاز ندارد؛ یعنی نمی توان پرسید چه عاملی باعث شد که شما « حیوان ناطق » را بر « انسان » حمل کنید.
در عبارت « انسان موجود است » مفهوم «وجود» از مفهوم « انسان » جداست و جزء تعریف آن قرار نمی گیرد .بنابراین، میان انسان » به عنوان یک «چیستی » و « وجود » رابطه ضروری برقرار نیست به همین سبب انسان می میتواند موجود باشد و می تواند موجود نباشد
،بنابراین حمل «وجود» بر هر «چیستی » از جمله «انسان» نیازمند دلیل است حال این دلیل ممکن است حسی و تجربی باشد یا عقلی محض.