نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

پاسخ ترجمه متن درس صفحه 39 عربی نهم

-

گام به گام ترجمه متن درس صفحه 39 درس جِسْرُ الصَّداقَةِ

-

ترجمه متن درس صفحه 39 درس 3

-

شما در حال مشاهده جواب ترجمه متن درس صفحه 39 عربی نهم هستید. ما در تیم مای درس، پاسخ‌نامه‌های کاملاً تشریحی و استاندارد را مطابق با آخرین تغییرات کتاب درسی 1404 برای شما گردآوری کرده‌ایم. اگر به دنبال به‌روزترین پاسخ‌ها برای این صفحه هستید و می‌خواهید بدون نیاز به اتصال به اینترنت، علاوه بر پاسخ‌های گام به گام، به گنجینه‌ای از مطالب درسی دسترسی پیدا کنید، حتماً اپلیکیشن مای‌درس را نصب نمایید.

جِسْرُ الصَّداقَةِ

پل دوستی

1 کانَ حميدٌ وَ سعيدٌ أَخَوَينِ. هُما کانا في مَزْرَعَةِ قَمْحٍ؛ في أَحَدِ الْأَيّامِ وَقَعَتْ عَداوَةٌ بَيْنَهُما وَ غَضِبَ الْأَخُ الْأَکْبَرُ «حَميدٌ» عَلَی الْأَخِ الْأَصْغَرِ «سَعيدٍ» وَ قالَ لَهُ:

2 «اُخْرُجْ مِنْ مَزرَعَتي»

3 وَ قالَتْ زَوجَةُ حميدٍ لِزَوجَةِ سعيدٍ:

4 «اُخْرُجي مِنْ بَيتِنا.»

5 في صَباحِ أَحَدِ الْأَيّامِ طَرَقَ رَجُلٌ بابَ بَيْتِ حميدٍ؛ عِنْدَما فَتَحَ حميدٌ بابَ الْبَيتِ؛ شاهَدَ نَجّاراً؛ فَسَأَلَهُ:

6 «ماذا تَطْلُبُ مِنّي؟»

7 أَجابَ النَّجّارُ: «أَبْحَثُ عَنْ عَمَلٍ؛ هَل عِنْدَكَ عَمَلٌ؟»

8 فَقالَ حميدٌ: «بِالتَّأکيد؛ عِندي مُشکِلَةٌ وَ حَلُّها بِيَدِکَ.»

9 قالَ النَّجّارُ: «ما هيَ مُشکِلَتُكَ؟»

10 أَجابَ حميدٌ: «ذٰلِكَ بَيتُ جاري؛ هوَ أَخي وَ عَدوّي؛ اُنْظُرْ إِلَی ذٰلِكَ النَّهْرِ؛ هوَ قَسَّمَ الْمَزرَعَةَ إِلَی نِصفَينِ بِذٰلِكَ النَّهرِ؛ إِنَّهُ حَفَرَ النَّهْرَ لِأَنَّهُ غَضْبانُ عَلَيَّ. عِندي أَخْشابٌ کَثيرَةٌ فِي الْمَخْزَنِ؛ رَجاءً، اِصْنَعْ جِداراً خَشَبيّاً بَينَنا.»

11 ثُمَّ قالَ لِلنَّجّارِ:

12 «أَنا أَذْهَبُ إلَی السّوقِ وَ أَرجِعُ مَساءً»

13 عِنْدَما رَجَعَ حميدٌ إِلَی مَزرَعَتِهِ مَساءً تَعَجَّبَ کَثيراً؛ النَّجّارُ ما صَنَعَ جِداراً؛ بَلْ صَنَعَ جِسْرا عَلَی النَّهْرِ؛ فَغَضِبَ حميدٌ وَ قالَ لِلنَّجّارِ:

14 «ماذا فَعَلْتَ ؟! لِمَ صَنَعْتَ جِسْراً؟!»

15 في هٰذا الْوَقتِ وَصَلَ سعيدٌ وَ شاهَدَ جِسْراً فَحَسِبَ أَنَّ حميداً أَمَرَ بِصُنْعِ الْجِسْرِ؛ فَعَبَرَ الْجِسْرَ وَ بَدَأَ بِالْبُکاءِ وَ قبلَ أَخاهُ وَ اعْتَذَرَ؛

16 ذَهَبَ حميدٌ إلَی النَّجّارِ وَ شَکَرَهُ وَ قالَ:

17 « أنتَ ضَيفي لِثَلاثَةِ أَيّامٍ»

18 اِعْتَذَرَ النَّجّارُ وَ قالَ:

19 «جُسورٌ کَثيرَةٌ باقيَةٌ؛ عَلَيَّ الذَّهابُ لِصُنْعِها»

1 حمید و سعید دو برادر بودند. آن ها در مزرعه گندم بودند؛ در یکی از روزها دشمنی بین آن ها در گرفت و حمید برادر بزرگتر بر سعید برادر کوچکتر خشمگین شد و به او گفت:

2 «از مزرعه من خارج شو.»

3 و همسر حمید به همسر سعید گفت:

4 «از خانه ما خارج شو»

5 در صبح یکی از روزها مردی درِ خانه حمید را کوبید؛ زمانی که حمید درِ خانه را باز کرد؛ نجّاری را دید؛ پس از او پرسید:

6 «از من چه درخواستی داری؟!»

7 نجّار گفت: «دنبال کاری می گردم. آیا نزد تو کاری برای من است؟»

8 پس حمید گفت: «قطعا مشکلی دارم که راه حلّ آن در دست توست.»

9 نجّار گفت: «مشکلت چیست؟»

10 حمید جواب داد: «آن خانه همسایه من است. او برادر و دشمن است؛ به آن رود بنگر، او مزرعه را توسط آن رود به دو قسمت مساوی تقسیم کرده است. او برای اینکه مرا عصبانی کند این رود را کنده است. من در انبار چوب فراوانی دارم. لطفا دیواری چوبی میان ما بساز.»

11 سپس به نجّار گفت:

12 «من به بازار می روم و بعد از ظهر بر می گردم»

13 زمانی که حمید بعد از ظهر به مزرعه برگشت. بسیار تعجّب کرد؛ نجّار دیواری نساخته بود بلکه یک پل بر رود ساخته بود پس حمید عصبانی شد و به نجاّر گفت:

14 «چه کردی؟ چرا پل ساختی؟!»

15 در این زمان سعید رسید و پل را دید پس گمان کرد که همانا حمید دستور ساخت پل را داده است؛ پس از پل عبور کرد و شروع به گریه کرد و برادرش را بوسید و از او معذرت خواست؛

16 حمید به سوی نجّار رفت و از او تشکّر کرد و گفت:

17 «تو برای سه روز مهمان من هستی»

18 نجّار معذرت خواست و گفت:

19 «پل های بسیار باقیست؛ بر من واجب است که برای ساخت آنها بروم.»

اِثْنانِ لا ینْظُرُ اللهُ إِلَیْهِما: قاطِعُ الرَّحِمِ وَ جارُ السّوءِ.

مِن کَلامِ رَسولِ اللّهِ (ص)

 

دو شخص هستند که خداوند به آن ها نظر نمی کند: قطع کننده پیوند خویشاوندی و همسایه بد.

از سخنان پیامبر خدا (ص)

با توجّه به متن درس درستی یا نادرستی جمله های زیر را معلوم کنيد.

1 قالَتْ زَوجَةُ حميدٍ لِزَوجَةِ سعيدٍ: اُخْرُجي مِنْ بَيتِنا

2 صَنَعَ النَّجّارُ جِداراً خَشَبيّاً بَينَ الأخَوَينِ

3 بَقِيَ النَّجّارُ في بَيتِ حميدٍ لِثَلاثَةِ أَيّامٍ

4 سعيدٌ قسَّمَ المَزرَعَةَ إلی نِصفَينِ

5 ما نَدِمَ سعيدٌ وَ ما قَبَّلَ أَخاهُ

6 حميدٌ أَکبَرُ مِنْ سعيدٍ

1 همسر حمید به همسر سعید گفت: از خانه ما خارج شو                      «درست»

2 نجّار دیواری چوبی بین دو برادر ساخت.                                             «نادرست»

3 نجّار سه روز در خانه حمید ماند                                                        «نادرست»

4 سعید مزرعه را به دو قسمت تقسیم کرد.                                            «درست»

5 سعید پشیمان شد و برادرش را نبوسید.                                              «نادرست»

6 حمید از سعید بزرگتر است.                                                                «درست»

ترجمه کنید.

۱ اِبْحَثْ عَنِ الْمِفتاح.

۲ اِرْفَعْ عَلَمَ إيران.

۳ أُطْلُبْ خَيْرَ الْأُمورِ.

۴ اِزْرَعي قَمْحاً.

۵ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ.

۶ أُشْكُري أُمَّكِ.

۱ دنبال کلید بگرد.

۲ پرچم ایران را بالا ببر.

۳ بهترین کارها را بخواه.

۴ گندم بکار.

۵ به سوی پروردگارت بازگرد.

۶ از مادرت تشکر کن.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس
  • گام به گام تمامی دروس
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
  • فلش کارت های آماده دروس
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه
کاملا رایگان +500 هزار کاربر

همین حالا نصب کن


محتوا مورد پسند بوده است ؟

2.26 - 39 رای

sticky_note_2 گام به گام قسمت های دیگر فصل جِسْرُ الصَّداقَةِ

sticky_note_2 گام به گام قسمت های دیگر فصل اَلْعُبورُ الْآمِنُ