جواب فصل 1 تماشاخانه نگارش پنجم
تعداد بازدید : 3.13Mپاسخ به تمامی سوالات فصل تماشاخانه - حل المسائل فصل 1 تماشاخانه - گام به گام 1401 کتاب نگارش پنجم - گام به گام کتاب نگارش پنجم مطابق با آخرین تغییرات کتب درسی
املا و واژه آموزی صفحه 8 درس تماشاخانه نگارش پنجم
پاسخ املا و واژه آموزی صفحه 8 درس 1
جواب املا و واژه آموزی صفحه 8 درس 1 نگارش پنجم
.. جمله هایی را که در آنها یکی از واژه های «عظمت»، «طبیعت» و «محکم» بکار رفته است، بنویسید.
2. با حروف در هم ریختهی زیر کلمه هایی بسازید که ارزش املایی داشته باشند.
3. شش واژه مخالف یا متضادِّ هم بنویسید و آنها را دو به دو در یک جمله بکار ببرید.
1. از دور که به کوه ها نگاه می کنیم، دیواره های بلند بالا و تنومند را در برابر خود می بینیم یا آنها را پهلوانی عظیم، تصوّر می کنیم که با شکوه و عظمت، نشسته اند و خودنمایی می کنند مطالعه در طبیعت و تأمّل درباره چیزهایی که هر روز می بینیم و از کنارشان می گذریم، راه مناسبی برای شناخت آنهاست. در سرمای سخت با گرمای زیاد، پزمرده می شوند ولی گاهی می بینیم همین علفهای نازک و لطیف، از میان سنگلاخ سر در می آورند، یا کف زمین سخت و محکم را می شکافند و بیرون می آیند
2. عظیم، لطیف، صخره، طبیعت و عجیب
3. سبک و سنگین
جمله : مورچه سبک، وزنههای سنگینی را بلند می کند.
تاریک و روشن
پسرم با خاموش و روشن کردن لامپ، فضای اتاق را تاریک و روشن می کرد.
زشت و زیبا
من و برادرم در نمایشنامه ای با عنوان زشت و زیبا بازی کردیم.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
- گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
- فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم
درک متن صفحه 9 درس تماشاخانه نگارش پنجم
پاسخ درک متن صفحه 9 درس 1
جواب درک متن صفحه 9 درس 1 نگارش پنجم
جاهای خالی را با یکی از نشانه های ربطِ « اما، ولی، چون، زیرا، سپس، بعد» پر کنید.
1. مسعود کاغذ و قلم را از احمد آقا گرفت ............... نمی دانست از کجا شروع کند و جه بنویسد.
2. کوه ها منبع خیر و برکت هستند .................. هزاران چشمه از دل آنها می جوشند.
3. ............. به خداوند اعتماد دارم، تمام سختی های زندگی را تحمل می کنم.
4. استفاده از وسایل نقلیه ی موتوری، رفت و آمد را آسان کرده است، .................... مشکلاتی را هم ایجاد کرده است.
5. متن درس تماشاخانه را با دقت بخوانید، ..................... به سؤالات آن پاسخ دهید.
6.می توانی با استفاده از کتاب ها و نقل قول ها درباره ی آداب و رسوم محلّ زندگی خود، بنویسی. ................. سپس برای آن یک عنوان مناسب انتخاب کنی.
7. ..................... گل ها را خیلی دوست داشت، تصمیم گرفت از این راه جانشینی برای خود انتخاب کند.
1. مسعود کاغذ و قلم را از احمد آقا گرفت ......ولی...... نمی دانست از کجا شروع کند و جه بنویسد.
2. کوه ها منبع خیر و برکت هستند .......زیرا....... هزاران چشمه از دل آنها می جوشند.
3. .....چون..... به خداوند اعتماد دارم، تمام سختی های زندگی را تحمل می کنم.
4. استفاده از وسایل نقلیه ی موتوری، رفت و آمد را آسان کرده است، ........اما......... مشکلاتی را هم ایجاد کرده است.
5. متن درس تماشاخانه را با دقت بخوانید، ..........سپس........ به سؤالات آن پاسخ دهید.
6. می توانی با استفاده از کتاب ها و نقل قول ها درباره ی آداب و رسوم محلّ زندگی خود، بنویسی. .........سپس........ برای آن یک عنوان مناسب انتخاب کنی.
7. ...........چون.......... گل ها را خیلی دوست داشت، تصمیم گرفت از این راه جانشینی برای خود انتخاب کند.
گام به گام کتاب های پایه پنجم
گام به گام جامع کتاب ریاضی پنجم
گام به گام جامع کتاب علوم تجربی پنجم
گام به گام جامع کتاب مطالعات اجتماعی پنجم
گام به گام جامع کتاب فارسی پنجم
گام به گام جامع کتاب نگارش پنجم
گام به گام جامع کتاب هدیه های آسمانی پنجم
گام به گام جامع کتاب آموزش قرآن پنجم
نگارش صفحه 10 درس تماشاخانه نگارش پنجم
پاسخ نگارش صفحه 10 درس 1
جواب نگارش صفحه 10 درس 1 نگارش پنجم
1. با توجّه به تصویر، کارهای زیر را انجام دهید:
از تصویرها، موضوعی برای نوشتن انتخاب کنید.
درباره ی موضوعِ انتخاب شده، دو بند بنویسید.

موضوع اول: کوه و نشانه ای از خدا
از سفر کوه نوردی به تازگی برگشته بود. چون به این ورزش علاقه داشتم، سؤالاتی را از او پرسیدم. او این گونه پاسخ داد: وقتی شما به پای کوه می رسی، از عظمت کوه، لرزه بر اندامت می افتد و با خود می گویی خدایا تو چقدر بزرگی. از زلالی آب رودی که از آن جا می گذرد، شاد می شوی و به پاکی و زلالی آن غبطه می خوری. صدای شر شر آب تو را به سکوت وا می دارد، تا بتوانی دقیق تر به صدای خدا گوش کنی، سپس شروع به بالا رفتن از کوه می کنی. وقتی به نوک قله می رسی و زیر پای خود را می بینی، متوجّه می شوی که چقدر کوچک و ضعیفی و با خود می گویی خدایا به من رحم کن.
موضوع دوم: موجوداتی به نام کوه
کوه ها موجوداتی عجیب هستند. با اینکه به ظاهر زنده نیستند و رشد و نموّی ندارند و تنها بعد از سالیان سال به علت حرکات ورقه های سطح زمین، یا به واسطه فوران آتش نشانی خود را وسعت می دهند، اما انگار با زبان بی زبانی با طبیعت و همه موجودات زنده ی آن صحبت می کند.
با ما صحبت می کنند گویا که جاندار هستند. به تنهایی به آن جا قدم که گذاری، متوجه حضوری بس عجیب و سنگین می شوی. از لا به لای صخره هایش که می گذری، با خود می انگاری که سالیان سال چطور به این سطح تعالی و راسخی قدم گذارده است. و آنجاست که می خواهی از ته دل فریاد زنی، من هم هستم، منی که چون فرهاد کوه کن، می خواهم همچون یک کوه سر سخت و ایستاده تا همیشه باشم.
موضوع سوم: پاییز فصل عاشقی
خنکای هوا که نوید به پایان رسیدن گرمای طاقت فرسای تابستان را به ما می دهد، مژده ی رسیدن رنگ های زرد و نارنجی و قرمز و قهوه ای برگ های درختان سرتاسر کوچه ها را می دهد و انگار که زمین عاشق شده است. هنگامی که پاییز می شود، زمین، این رنگ های پر از زیبایی را بخاطر مهر و عطوفت فراوان خود به آدم ها هدیه می کند و به آنان می گوید که الان فصل عشق است و زمان عاشق شدن، زمان برگذاری محفل دوست داشتن و دوست داشته شدن است و نه اینکه اولین ماه پاییز مهر است و بایستی پاییز را با مهرورزی و عشق شروع کرد.
پاییز را با عشق شروع کنیم و آتش آن را دیوانه وار بیفزاییم تا گرمای حاصله از این مهر و عطوفت، سرمای زمستان رو به پیشش را بزداید!
موضوع چهارم: ماه مهر
مهر ماه، ماه عجیبی است. با خودش پاییز را می آورد و رنگ های پاییزی را. رنگ های زیبا و ستودنی اش را. قرمز، زرد، نارنجی، قهوه ای. با خودش برگ ریزان درختان را می آورد. انگار که دارند در مجلس عروس و دامادی شاباش پخش می کنند. و اما درختان سرسبز را نرم نرمک برای خواب زمستانی آماده می کند.
مهر ماه، ماه باز شدن مدارس و دانشگاه هاست. ماه دیدار دوستان قدیمی و پیدا کردن دوستان جدید. ماه شروع افزایش علم و ادب، ماه آداب آموزی و علم اندوزی.
2. یکی از صداهای زیر را در ذهنتان تجسم کنید و درباره ی آن یک بند بنویسید.
صدای آبشار
نمونه 1
صدای آبشار همچون صدای شور و هیجان جمعیت زیادی از بچه هاست، بچه هایی که از شور و اشتیاق فریاد خوشحالی و شادابی می زنند. بچه هایی که در چشمان آنان، صمیمیت و دوستی موج می زند.
نمونه 2
انگار که در فراسوی ذهنم جنگلی پر بیشه قرار دارد که در آن به آرامی قدم می زنم و صدای خش و خش برگ های زیر پایم در صدای عظیم این آبشار بزرگ گم می شود، آبشاری که می بینم انگار که از آسمان به زمین می ریزد، گویی آسمان درهای مهر خود را گشوده است و زمین تشنۀ آب را سیراب می نماید.
نمونه 3
در کور سوی مسیر غاری، نوری ضعیف بر دیواره های پر از خم و پیچ دیده می شود و صدایی ضعیف از جریانِ ...
جریانِ آب! آه خدا را شکر! راه نجاتی را فکر می کنم یافته ایم که در انتهای آن، آبشاری عظیم است که تن هایمان را شستشو داده و جان هایمان را تازه می کند. خدا را شکر!
صدای به هم خوردن برگها
نمونه 1
در شب تاریک، قدم زدن در مسیرهای جنگلی گاهی اوقات آدم را می ترساند. این صدای خش خش برگ ها که با برخورد پا بر روی آن صدایی ایجاد می شود و وزش باد که برگ های درختان را به حرکت در می آورد، آدمی را به یاد آن می اندازد که در سرزمین عجیب و غریبی قدم نهاده است که هر لحظه ممکن است اتفاقی غیر قابل تصور بوجود آید.
نمونه 2
باد که در روزهای بهاری در لا به لای درختان می وزد، صدای زیبایی را به راه می اندازد و از این صدای به هم خوردن برگ ها، ادم وادار می شود که کمی قدم به بیرون گذارد و در مسیر درختان حرکت کند و روحش را با نوازش بادی که می وزد، جلا بخشد.
نمونه 3
برگ ها از خود صدا تولید نمی کنند و هنگامی که بادی می وزد و یا هوایی به خاطر تغییرات لحظه ای فشار جا به جا می شود، برگ ها حرکت کرده و در حین برخورد به یکدیگر، صدایی تولید می کنند که گاهی روح و روان آدمی را مسحور صدای خود می کنند.
صدای زنبور
نمونه 1
صدای وز وز زنبور من را به خودش جذب کرد، کنجکاو شدم تا ببینم او چکار می کند. به همین دلیل او را دنبال کردم. زنبور با آن صدای زیبای خود به سمت گل ها می رفت و روی تک تک آنها می نشست. از برادر بزرگم که با من همراه شده بود، پرسیدم او چکار می کند؟ برادرم گفت : زنبورها برای تولید عسل، از شهد گلها استفاده می کنند. وقتی کارش به اتمام رسید، به کندویی رفت که در بالای درخت قرار داشت. برادرم گفت : آن ها برای تخلیه عسل تولیدی خود به آنجا می روند. خانه ای زرد، کوچک ولی جالب!
نمونه 2
صدای زنبور که خیلی شبیه به آوای وز وز است، از به هم خوردن بال های این حشره ایجاد می شود. زنبور با تکان دادن بال های خود، هوای مجاورش را جا به جا کرده و باعث حرکت کردن در آسمان می شود.
نمونه 3
صدای زنبور نشان دهنده فعالیت بسیار بالای این حشرات است. صدا نماد عملکرد سخت کوچکینه هاست که در جمعآوری شیرین ترین عسل روزگار خود، تلاش مضاعف دارند.





