نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

پاسخ به تمامی سوالات فصل رازی و ساخت بیمارستان - حل المسائل فصل 3 رازی و ساخت بیمارستان - گام به گام 1401 کتاب نگارش پنجم - گام به گام کتاب نگارش پنجم مطابق با آخرین تغییرات کتب درسی



املا و واژه آموزی صفحه 18 درس رازی و ساخت بیمارستان نگارش پنجم

پاسخ املا و واژه آموزی صفحه 18 درس 3

جواب املا و واژه آموزی صفحه 18 درس 3 نگارش پنجم

2.  مانند نمونه واژه ها را کنار هم قرار دهید و واژه های جدید بسازید و آن ها را در جای خالی، بنویسید.

نمونه: پرس و جو

3. جدول زیر را مانند نمونه کامل کنید و سپس یکی از کلمه های چدید را به دلخواه انتخاب کنید و جمله بسازید.

نمونه: کفش + گر = کفشگر

2. گفت و گو، شگفت زده، بدین سان، خوشحال، کارجو

3. زر + گر = زرگر ← معنی : کسی که طلا می فروشد.

کاوش + گر = کاوشگر ← معنی : کسی که کاوش می کند.

پژوهش + گر = پژوهش گر ← معنی : کسی که پژوهش می کند.

 

پژوهش گر ← جمله : پژوهشگران یک مؤسسه تحقیقاتی توانستند یک هواپیمای بسیار جدید بسازند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
  • گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



درک متن صفحه 20 درس رازی و ساخت بیمارستان نگارش پنجم

پاسخ درک متن صفحه 20 درس 3

جواب درک متن صفحه 20 درس 3 نگارش پنجم

متن زیر را با دقّت بخوانید.

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچّه ی خود را به یک دِه برد تا او را با زندگی روستایی آشنا کند. آن دو یک شبانه روز در کلبه ی کوچک یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت، مرد از پسرش پرسید: «نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»

پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر!»

پدر پرسید: «آیا به زندگی آن ها توجّه کردی؟»

پسر پاسخ داد: «بله پدر!»

و پدر پرسید: «چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»

پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: «فهمیدم که ما در حیاطمان یک فوّاره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود؛ اما باغ آنها بی انتهاست!»

با شنیدن حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود. پسر بچّه اضافه کرد: «متشکّرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!»

 

با توجه به متن به سوالات زیر پاسخ دهید.

1. پسرک چه ویژگی هایی برای زندگی روستایی تعریف کرد؟

2. پیام متن چه بود؟

3. بهترین عنوان برای متن چه می تواند باشد؟ چرا؟

1. آن ها دارای رودخانه ای بزرگ، ستارگانی زیبا و باغی بی انتها هستند.

2. دیدن نیمه پر لیوان

3. نگاه زیبا، به دلیل نگاه زیبای پسر به زندگی روستایی





نگارش صفحه 21 درس رازی و ساخت بیمارستان نگارش پنجم

پاسخ نگارش صفحه 21 درس 3

جواب نگارش صفحه 21 درس 3 نگارش پنجم

یکی از موضوع های زیر را انتخاب کنید و خاطره‌ی خودتان را از آن بنویسید.

روزی که به کلاس اوّل دبستان رفتم.

سفری که به یادم ماند.

بازی در یک روز بارانی

خاطره ای که من دوست دارم.

روزی که آدم برفی درست کردم.

خاطره ای که در آن مسئله ای یا مشکلی حل شده باشد.

موضوع : روزی که به کلاس اوّل دبستان رفتم.

روز 31 شهریور بود که مادرم با شوق و ذوق فراوان و با قربان و صدقه من رفتن، مرا برای رفتن به مدرسه آماده می کرد. سپس پدرم مرا با ماشین به مدرسه رساند و به من گفت پسرم خوب تلاش کن تا بتوانی انشاالله یکی از دانشمندان بزرگ کشور بشوی و بتوانی به این مملکت و مردم کشورت

خدمت کنی. با خوشحالی وارد مدرسه شدم، در همان لحظه بابای مدرسه با روی خوش به من خوش آمد گفت و مرا به قرار گرفتن در صف راهنمایی کرد. در صف با چند تا از بچّه ها آشنا شدم. اسم های آن ها رضا، علی و پیمان بود. سپس به کلاس رفتم و معلّم وارد کلاس شد. خود را معرّفی کرد و شروع به درس دادن کرد.






محتوا مورد پسند بوده است ؟

2.46 - 108 رای