صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن

پاسخ به تمامی سوالات فصل نگارش ادبی (1): نثر ادبی - حل المسائل فصل 2 نگارش ادبی (1): نثر ادبی - گام به گام 1401 کتاب نگارش (3) - گام به گام کتاب نگارش (3) مطابق با آخرین تغییرات کتب درسی



فعالیت صفحه 32 درس نگارش ادبی (1): نثر ادبی نگارش (3)

پاسخ فعالیت صفحه 32 درس 2

جواب فعالیت صفحه 32 درس 2 نگارش (3)

جملۀ زبانی زیر را به نثر ادبی تبدیل کنید.

زمستان گذشت و بهارآمد.

خورشید کم رمق و ناتوان انگار دوباره از خواب بیدار شده بود

از خواب زمستانی عمیق و طولانی. خورشید دستان پرمهرش را به سمت زمین دراز کرده تا دوباره شکوفه ها و گل ها را به جان زمین بریزد تا بذر سبز تازگی و طراوت را به روزگار بخشد.

زمین خودش را آماده کرده است پذیرای قدوم مهربان و پربرکت بهار باشد، که به شکرانه حضور دوباره بهار فریاد بزند زندگی را دوست دارد.

زمین، زمستان را بدرقه کرد تا بهار را به جایش روی صندلی میهمان نورسیده بنشاند.

آری، زمستان رفت که بهار برای دل ما شوق و امید و آرزو هدیه بیاورد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (3)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



فعالیت صفحه 34 درس نگارش ادبی (1): نثر ادبی نگارش (3)

پاسخ فعالیت صفحه 34 درس 2

جواب فعالیت صفحه 34 درس 2 نگارش (3)

متن زبانی زیر، دربارۀ دریاست، آن را به متن ادبی (نثر ادبی) تبدیل کنید.

دریاها، آب های گسترده در سطح زمین هستند. موج های دریا به ویژه در هنگام وزش باد به چند متر می رسند. دریاها، منابع غذایی و بزرگترین پشتوانۀ اقتصادی کشورها به شمار می آیند.

دریاها این بی کران عمیق حیات و زندگی در دستان زمین هستند که آرامش و طوفان را در دلشان جا دادند. آن هنگام که از امواج پرهیاهوی خویش سر بر آسمان می برند در اندیشه خروشان خویش به چه می اندیشند و آن زمان که در آغوش باد آسوده خوابیده اند به کدام آرزو آرامش دارند دریاها این آبی سخاوتمندو صبور و اده و در بستر مهربانی خویش چه سفره ها که در خانه مردمان دریا، چراغ امید و آرزوهای مردمی است که به زندگی ایمان دارند که چشم انتظارند دل به دریا بسپارند و روزی برداشت کنند.

دریا، این عظمت بی دریغ و بی انتها که در نهان وجود خویش، مظهر آرامش است و آبادی. نشانه بالندگی و زندگی است و بشارت دهنده چشمانی است که در آینه عظمت دریا خدا را دیده اند.





فعالیت صفحه 36 درس نگارش ادبی (1): نثر ادبی نگارش (3)

پاسخ فعالیت صفحه 36 درس 2

جواب فعالیت صفحه 36 درس 2 نگارش (3)

دو تابلوی اطلاع رسانی به دو گونۀ نثر زبانی و نثر ادبی برای حمایت از کالای ایرانی بنویسید.

 نثر زبانی

نثر ادبی

الف) نثر زبانی: با خرید کالای ایرانی، پشتیبان کارگران زحمتکش باشیم.

حمایت از کالای ایرانی حمایت از یک نسل تلاشگر و بی ادعاست.

ب) نثر ادبی: با حمایت از کالای ایرانی به رگ تولید و سربلندی ایران، خون تازه ای بریزید.

بذر اعتماد خود را در دستان کارگر ایرانی بکارید تا درخت آینده روشن، سبز بماند.





کارگاه نوشتن صفحه 37 درس نگارش ادبی (1): نثر ادبی نگارش (3)

پاسخ کارگاه نوشتن صفحه 37 درس 2

جواب کارگاه نوشتن صفحه 37 درس 2 نگارش (3)

تمرین (1) متن های زیر را بخوانید و آنها را بر اساس دو عنصر خیال و احساس و انتخاب واژه های مناسب بررسی کنید.

الهی، به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی، دریاب که می توانی.

الهی، عمر خود به باد کردم و بر تن خود بیداد کردم، گفتی و فرمان نکردم، درماندم و درمان نکردم. الهی، عاجز و سرگردانم، نه آنچه دارم، دانم و نه آنچه دانم، دارم.

رسائل جامع فارسی، خواجه عبدالله انصاری

آسمان کویر، این نخلستان خاموش و پرمهتابی که هرگاه مشت خونین و بیتاب قلبم را در زیر باران های غیبی سکوتش می گیرم و نگاه های اسیرم را همچون پروانه های شوق در این مَزرعِ سبزِ آن دوست شاعرم رها می کنم، ناله های گریه آلود آن روح دردمند و تنها را می شنوم، ناله های گریه آلود آن امام راستین و بزرگم را که چون این شیعۀ گمنام و غریبش... سر در حلقوم چاه می بُرد و می گریست. چه فاجعه ای است در آن لحظه که یک مرد می گرید... چه فاجعه ای!        کویر، دکتر علی شریعتی

تمرین(2) متنی ادبی دربارۀ یک صبح سرد و برفی زمستان بنویسید.

تمرین (1):

متن اول: استفاده از عنصر خیال و احساس

عمر به باد کردن: بیهوده هدر کردن عمر

بر تن خود بیداد کردم: به جسم خود ظلم کردم

متن دوم: انتخاب واژه های مناسب

آسمان کویر، این نخلستان خاموش و پرمهتاب

رها کردن پروانه های شوق در این مزرعه سبز

شنیدن ناله های گریه آلود روح دردمند و نمها خوانی و چنانی و می توانی

تمرین(2):

این اولین صبح زمستانی و برفی امسال است. خرس ها، سنجاب ها و دیگر حیوانات بد زمستان، که گل تابستان در کار و تلاش بودند از دیروز همه مرخصی گرفتند و در خانه هایشان به خوابی عمیق همچون مرگ رفتند.

از دیشب تا الان برف در حال آمدن است، برف هایی که همانند الماس های ریز و براق از آسمان به زمین می افتند و چنان دقتی در سفید کردن زمین به خرج می دهند که انگار در حال آماده کردن لباس عروس هستند.

هوا که دیگر گفتن ندارد، هوا به حدی سرد شده است که گویا آسمان پنکه های غول پیکر خود را روشن کرده و آن ها را در سردترین درجه روی ما تنظیم کرده است.

در این صبح سفید و سرد، چنان آرامش و سکوتی حاکم شده است که گویا این زمستان، خشم و نفرت جهانیان را همانند خود سرد و خاموش کرده است.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (3)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



شعر گردانی صفحه 41 درس نگارش ادبی (1): نثر ادبی نگارش (3)

پاسخ شعر گردانی صفحه 41 درس 2

جواب شعر گردانی صفحه 41 درس 2 نگارش (3)

شعر زیر را بخوانید و برداشت خود را از آن بنویسید.

عشق، شوری در نهادِ ما نهاد                  جان ما در بوتۀ سودا نهاد

گفتوگویی در زبان ما فکند                      جست و جویی در درون ما نهاد

دم به دم در هر لباسی رخ نمود              لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد

فخرالدین عراقی

عشق از معدود کلماتی که در این عالم بی همتا نمی توان آن را با یک کلمه و یا حتی با چند صد جلد کتاب توصیف کرد. بعضی ها می گویند عشق احساس دوست داشتنی است که از محبت فراوان پدید می آید و از حد می گذرد و می شود عشق. این حرفی کاملا پوچ است. عشق احساس نیست عشق خود ذات است. عشق منشا حیات است. عشق شور زندگیست. عشق انقلابیست بس قوی تر از انقلاب کبیر فرانسه. انقلابی که نه خود انسان بلکه تمام هدف انسان از حیات را دگرگون می سازد. انقلابی که روح انسان را صیقل می دهد و به عرش آسمان می کشاند و عاشق را نزد خالقش عزیزتر می دارد.

عشق خیلی بیشتر از یک احساس پوچ و بی فایده است که تنها قادر است نیازهای جسمی عاشق را برطرف سازد. عاشق نگاه معشوق خویش را مرهمی می داند بر کهنه زخم های قلب خویش و گوشه چشمی از معشوق را با هیچ چیز این دنیا معاوضه نمی کند. زیرا عشق در قلب و وجود آدی نفوذ می کند و هیچ چیز مادی نمی تواند جای خالی آن را پر کند، مگر خدای عز و جل.

عشق کلمه ای مقدس است. آن را به هر کسی ابراز نکنیم و تقدس آن را از بین نبریم. امید آن که عشق واقعی را نسبت به خدایمان ابراز کنیم و عاشق او باشیم و نه بندگان او ....






محتوا مورد پسند بوده است ؟

4.59 - 94 رای