جواب فصل 8 درکوی عاشقان فارسی (2)
تعداد بازدید : 1.7Mپاسخ به تمامی سوالات فصل درکوی عاشقان - حل المسائل فصل 8 درکوی عاشقان - گام به گام 1401 کتاب فارسی (2) - گام به گام کتاب فارسی (2) مطابق با آخرین تغییرات کتب درسی
گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 درس درکوی عاشقان فارسی (2)
پاسخ گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 درس 8
جواب گنج حکمت(چنان باش) صفحه 74 درس 8 فارسی (2)
خواجه عبدالکریم، [که] خادم خاصّ شیخ ما، ابوسعید - قدس الله روحَهُ العَزیز - بود، گفت: «روزی درویشی مرا بنشانده بود تا از حکایت های شیخ ما، او را چیزی می نوشتم»
کسی بیامد که «شیخ، تو را می خواند» برفتم. چون پیش شیخ رسیدم، شیخ پرسید که چه کار می کردی؟ گفتم: «درویشی حکایتی چند خواست، از آنِ شیخ، می نوشتم.»
شیخ گفت: «یا عبدالکریم، حکایت نویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنند!»
خواجه عبدالکریم که یکی از مریدان خاصّ شیخ ابوسعید (خداوند، روح عزیز او را پاک گرداند) بود، می گفت: «روزی تهدستی از من راجع به شیخمان (ابوسعید) پرسید و من شروع به توضیح دادن شیخ کردم.»
شخصی آمد و گفت : «شیخ شما را احضار کرده است.»، من (به جانب ایشان) رفتم. شیخ از من پرسید که چه کاری انجام می دادی؟ گفتم: «تهیدستی از شما سوال میپرسید، داشتم به ایشان در مورد شما سخن می گفتم»
شیخ گفت: «ای عبدالکریم، حکیت گو نباش، طوری باش که از تو سخن بگویند.»
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
معنی شعر صفحه 67 درس درکوی عاشقان فارسی (2)
پاسخ معنی شعر صفحه 67 درس 8
جواب معنی شعر صفحه 67 درس 8 فارسی (2)
1) بروید ای حریفـــان بکـشیــد یار مــا را / به مــن آورید آخـــر صـــنم گــــریزپا را
2) به ترانههای شیرین به بهانههای زرین / بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
3) وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم / همــه وعده مکـر باشد بفریبد او شما را
4) هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست / ما به فلک میرویم عزم تماشا کـــه راست
5) مـــــــا به فلـــک بودهایم یار ملـــک بودهایم / باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
6) رو سر بنه به بالین تنها مرا رهــــــــا کن / ترک من خــــراب شب گـــــــرد مبتلا کن
7) دردی است غیر مـــــردن کان را دوا نباشد / پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
8) در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم / با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
9) بهروز مرگ چـــــو تابوت مــــن روان باشد / گمان مبر که مرا دردِ این جهان باشد
10) برای من تو مَگِریْ و مگو: «دریغ! دریغ!» / به دام دیو دراُفـــــــتی؛ دریغ آن باشد
11) کــــدام دانه فرورفت در زمین کــــه نرست؟ / چرا به دانهٔ انسانت این گُمان باشد؟!
12) چند کنم تو را طلب، خانه به خانه در به در؟ / چند گریزی از برم، گوشه به گوشه، کو به کو؟
13) باز گرد شمس میگردم عجب / هــم ز فر شمــــس باشد این سبب
14) بشنو این نی چون شکایت میکند / از جـــــداییها حکایت میکـــند
15) خود ز فلک برتریم وز ملــــک افــــزونتریم / زین دو چـــرا نگــــذریم منزل ما کبریاست
16) بخت جـــوان یار ما دادن جــــان کـــــــار ما / قــــافله ســــالار ما فخر جهان مصطفاست
1) ای دوستان بروید و یار مــا را بکـشیــد و بیاورید. سرانجام آن دلبر فراری را نزد من آورید.
2) با ترانههای شیرین و بهانههای زرین، دلبر زیبای خوش چهره ام را که همچون ماه است، سوی خانه بکشید.
3) اگر او وعده بدهد و بگوید که لحظهای دیگر میآیم، همۀ وعدههایش فریب باشد او شما را میفریبد.
4) هر لحظه آواز عشق از چپ و راست میرسد. ما به آسمان میرویم؛ چه کسی عزم تماشا دارد.
5) ما به آسمان بودهایم یار فرشته بودهایم. باز همگی همان جا میرویم؛ زیرا آن جا شهر ماست.
6) برو بگیر بخواب، تنها مرا رها کن. منی را که عاشق، شب زنده دار و مبتلا به عشقم ترک کن.
7) درد عشق، دردی است که جز مردن درمانی ندارد. پس من چگونه بگویم که درد من را دوا کن.
8) دیشب در خواب پیری را در کوچه عشق دیدم. با دست اشارتم کرد که به سوی ما بیا و زمان مردنت فرارسیده است.
9) در روز مرگ هنگامیکه تابوت من روان است و من مرده باشم؛ گمان مکن که من عشق به این جهان دارم.
10) برای من تو گریه نکن و مگو: « افسوس! افسوس!». اسیر دیو میشوی؛ اسیر شیطان شدن تو حیف است.
11) کدام دانه در زمین فرورفت که پس از آن نرویید؟ چرا گمان میکنی انسان پس از مرگ رشد نمیکند و نابود میشود؟!
12) چقدر خانه به خانه، در به در و همه جا تو را طلب کنم؟ چقدر گوشه به گوشه، کوچه به کوچه از کنارم میگریزی؟
13) شگفتا که باز دور شمس میگردم. سبب این کار هم از شکوه و نورانیت شمس باشد.
14) بشنو این نی چگونه شکایت میکند. از جـدایی و فراغ حکایت میکند.
15) ما از آسمان برتریم و از فرشته افزونتریم. از آسمان و فرشته چرا نگذریم؛ خانه ما بارگاه خداوند است.
16) خوشبختی یار ماست. جانفشانی کار ماست. کاروان سالار و رهبر ما افتخار جهان حضرت مصطفاست.
گام به گام کتاب های پایه (2)
گام به گام جامع کتاب فارسی (2)
گام به گام جامع کتاب نگارش (2)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (2)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (2)
گام به گام جامع کتاب انسان و محیط زیست
قلمرو زبانی صفحه 72 درس درکوی عاشقان فارسی (2)
پاسخ قلمرو زبانی صفحه 72 درس 8
جواب قلمرو زبانی صفحه 72 درس 8 فارسی (2)
1) واژه مرشد در متن درس، به چه معنایی است؟
2) چهار ترکیب اضافی که اهمّیت املایی داشته باشد، از متن درس بیابید و بنویسید.
3) گاه، واژه از نظر نقش دستوری، پیروِ گروه اسمی پیش از خود است؛ به این گونه نقش ها در اصطلاح نقش های تَبَعی می گوییم:
کنون برای کاربرد هریک از نقش های تبَعی، مثال مناسب بنویسید.
1) پیر و راهنما
2) مناسک حج- اصرار مریدان- صاحب بصیرت- مجالس وعظ- طالبان علوم شریعت- مشتاقان معرفت- طرز الهی نامه- طعن و ناسازای دشمن و...
3) معطوف: این پیکها و نامهها، عاقبت در دل شمس تأثیر بخشید.
بدل: حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا در سن چهل سالگی به مقام پیامبری مبعوث شد.
تکرار: سیب آوردم، سیب.
قلمرو ادبی صفحه 72 درس درکوی عاشقان فارسی (2)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 72 درس 8
جواب قلمرو ادبی صفحه 72 درس 8 فارسی (2)
1) برای کاربرد هر آرایۀ زیر، نمونه ای از متن درس بیابید.
واج آرایی: ( ..................................... )
حس آمیزی: ( ..................................... )
تشبیه: ( ..................................... )
2) بخش مشخّص شده در سرودۀ زیر، بیانگر کاربرد كدام آرایۀ ادبی است؟ دلیل خود را بنویسید.
بیداری زمان را با من بخوان به فریاد
ور مرد خواب و خفتی،
«رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها كن» محمدرضا شفیعی کدکنی
1) واج آرایی: بیت رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن .......واج آرایی صامت «ب»ومصوت« -ِ »
به ترانه های شیرین......واج آرایی مصوت آ
حس آمیزی: ترانه های شیرین وبهانه های زرین:حس آمیزی
تشبیه: دانه انسان:تشبیه فشرده ترکیبی
2) آرایه تضمین از شعر مولوی
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
قلمرو فکری صفحه 73 درس درکوی عاشقان فارسی (2)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 73 درس 8
جواب قلمرو فکری صفحه 73 درس 8 فارسی (2)
1) دربارهٔ اصطلاحات «پیر» و «مراد» و پیوند آن با زندگی مولوی توضیح دهید.
2) با توجّه به متن درس، به اعتقاد مولانا، چه چیزی را باید مایهٔ دریغ و افسوس دانست؟
3) کدام بیت درس، با این سرودهٔ حافظ، ارتباط معنایی دارد؟ پیام مشترک آنها را بنویسید.
4) بیت زیر، بیانگر چه دیدگاهی است؟
5) بر مبنای متن درس، خلق و خوی مولانا را با این آیات قرآن کریم که به حضرت موسی (ع) و حضرت هارون (ع) خطاب است، مقایسه کنید. اذِهَْباَ إلِىَ فرِْعَوْنَ إِنَّه طَغىَ. فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّنا.ً.. . (سورهٔ طه/ آیه ی 43 و 44)
1) در اصطلاح صوفیه و همچنین عارفان «پیر و مراد» کسی است که نقش هدایتگر و راهنمایی کننده برای پیروان خود دارد. او مصداق یک «انسان کامل» است که تلاش میکند مریدان خود را به سرمنزل مقصود برساند و راههای پرپیچ و خم سیروسلوک را برای آنان هموار سازد؛ همچون داستان منطقالطیر عطّار که «هدهد» راهنما و پیرِ سایر پرندگان بود. در زندگی مولانا نیز «شمس» پیر و مراد است که دست مولانا را میگیرد و او را به سیر و سلوک میبرد و با دنیایی تازه آشنا میسازد.
2) اینکه در دام تعلقات دنیوی گرفتار شوی و فریب شیطان را خوردن جای تأسف دارد.
3) چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
ما به فلک بوده ایم، یار مَلَک بوده ایم
باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست...
مفهوم مشترک این دو بیت به این اشاره دارد که انسان به این دنیا تعلق ندارد و باید به همان وطن اصلی و سرزمین موعود خود که بهشت است بازگردد.
4) کدام دانه فرو رفت در زمین که نرُست
چرا به دانهٔ انسانت این گُمان باشد؟
اعتقاد به معاد و باور به روز محشر و برپایی حساب
5) ترجمه: به سوی فرعون بروید که همانا او طغیان کرده است. پس سخن بگویید با او سخن گفتنی نرم.
در این آیه، خداوند به پیامبرش میفرماید با دشمنت هم نرم و ملایم سخن بگو تا نسبت به تو متمایل شود. مولوی نیز دقیقاً متناسب با این آیه، با مخالفانش برخورد میکرد. «در زندگی اهل صلح و سازش بود. طوری که طعن و ناسزای دشمنان را هرگز جواب تلخ نمیداد و به نرمی و حُسن خلق، آنان را به راه راست میآورد.»