صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن

«وقتی شما به من تلفن زدی، داشتم تلویزیون نگاه می کردم.»

به این مثال توجه کنید. عمل تلفن زدن به زمان گذشته ساده و عمل نگاه کردن تلویزیون به زمان گذشته استمراری آورده شده است.

لذا میتوان گفت:

گذشته استمراری به کاری در گذشته اشاره دارد که برای مدتی درحال انجام شدن بوده است.

ساختار گذشته استمراری:

فاعل + was / were + ریشه فعل + ing + …

مثال)

I was watching TV.

همان طور که در مثال فارسی مذکور مشاهده می کنید، خیلی وقت ها، زمان گذشته استمراری با گذشته ساده همراه می شود. کاری که برای مدتی درحال انجام بوده را با گذشته استمراری بیان می کنیم و کاری که در یک لحظه انجام شده و با عمل گذشته استمراری در یک نقطه تلاقی کرده را با گذشته ساده بیان می کنیم.

نکته کنکوری:

برای ادغام کردن جملات گذشته استمراری و گذشته ساده از کلمات ربط when، while و as (وقتی که، همین که) استفاده می کنیم. عموما جمله گذشته استمراری جلوی While و as فرار می گیرند.

مثال 1)

While Jack was solving the problem he made a mistake.

                       گذشته استمراری                        گذشته ساده

جک وقتی داشت مسأله را حل می کرد، مرتکب اشتباه شد.

مثال 2)

Fleming helped the first patient with penicillin in 1942,

              گذشته ساده

when the flu was getting around.

                       گذشته استمراری

فلیمینگ در سال ۱۹۴۲ میلادی به نخستین بیمار با پنی سیلین کمک کرده | وقتی که آنفولانزا داشت شیوع پیدا می کرد.

تذکر: ما حتی می توانیم با While، when یا as دو جمله گذشته استمراری را به هم مرتبط سازیم

While you were cooking, I was washing the dishes.

نکنه کنکوری:

افعال حالت (state) کدامند و چه ویژگی دارند؟

یک سری فعل داریم که بیانگر احساسات و افکار ما هستند؛ این دسته از افعال را «فعل حالت» می نامیم و نباید هیچگاه آنها را استمراری کنیم (چه حال استمراری و چه گذشته استمراری)

تذکر: برخی از افعال جدول مذکور، با معنای متفاوت می توانند فعل اقدامی (Action) به حساب بیایند و به شکل استمراری نیز به کار برده شوند.

مثلا فعل measure به معنای «اندازه گرفتن» فعل اقدامی است و به معنای «اندازه دادن» فعل حالت!

به دو مثال زیر دقت کنید:

مثال 1)

Alex measured its length.

          فعل اقدامی

الكس طول آن را اندازه گرفت.

مثال 2)

The earthquake measured 6 on the scale of richer.

                              فعل حالت

آن زلزله ۶ در مقیاس ریشتر اندازه داد (اندازه اش بود).

یا مثلا فعل see؛ هم معنای «فهمیدن» می دهد (State) و هم معنای «دیدن» می دهد (Action).

به دو مثال زیر دقت کنید

مثال 1)

We are seeing the physician at 10a.m.

        فعل اقدامی

مثال 2)

You see what I mean.

      فعل حالت

سایر مباحث این سری