درسنامه کامل عربی دهم انسانی فصل 8 يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ
تعداد بازدید : 7.04Mخلاصه نکات عربی دهم انسانی فصل 8 يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ - درسنامه شب امتحان عربی دهم انسانی فصل 8 يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ - جزوه شب امتحان عربی دهم انسانی نوبت اول فصل 8 يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ
معنی متن درس هشتم
معنی و متن درس
يا مَنْ فِي البحارِ عَجائِبُهُ « مِن دُعاءِ الْجَوشَنِ الْکَبيرِ »
ای آنکه شگفتی هایش دردریاهاست. « از دعای جوشن کبیر »
يُشاهِدُ أَعضاءُ الْاسُرَةِ فِلْماً رائِعاً عَنِ الدُّلفينِ الَّذي أَنقَذَ إِنساناً مِنَ الْغَرَقِ، وَ أَوْصَلَهُ إلِیَ الشّاطِئِ
اعضای خانواده فیلم جالبی از دلفین می بینند که انسانی را از غرق شدن نجات داده و او را به ساحل رسانده است.
حامِدٌ: لا أُصَدِّقُ؛ هذا أَمرٌ عَجيبٌ. يُحَيِّرُني جِدّاً
حامد: باور نمی کنم، این کار شگفت انگیزی است.خیلی مرا متحیّر می کند.
الْأَبُ: يا وَلَدي، لَيْسَ عَجيباً، لِأَنَّ الدُّلفينَ صَديقُ الْإِنسانِ فِي الْبِحارِ
پدر: ای فرزندم (پسرم) عجیب نیست، زیرا دلفین دوست انسان در دریاهاست.
صادِقٌ: تَصديقُهُ صَعبٌ! يا أَبي، عَرِّفْنا عَلَی هذَا الصَّديقِ.
صادق: باورش سخت است؟! ای پدرم، ما را با این دوست آشنا گردان.
الْأَبُ: لهَ ذاکِرَةٌ قوَيَّةٌ، وَ سَمْعُهُ يَفوقُ سَمْعَ الْاِنسانِ عَشْرَ مَرّاتٍ، وَ وَزنُهُ يَبلُغُ ضِعْفَي وَزنِ الْاِنسانِ تَقريباً، وَ هوَ مِنَ الْحَيَواناتِ اللَّبونَةِ الَّتي ترُضِعُ صِغارَها
پدر: او حافظه ای قوی دارد، و شنوائیش ده برابر برتر از شنوایی انسان می باشد. و وزن او حدوداً به دو برابر وزن انسان می رسد، و آن از حیوانات پستانداری است که به بچه هایش شیر می دهد.
نورا: إنَّهُ حَيَوانٌ ذَکيٌّ يُحِبُّ مُساعَدَةَ الْانسانِ! أَ لَيْسَ کَذٰلِكَ؟
نورا: آن حیوان باهوشی است که کمک کردن به انسان را دوست دارد! آیا این طور نیست؟
اَلْأَبُ: نَعَم؛ بِالتَّأکيدِ، تَستَطيعُ الدَّلافينُ أَنْ ترُشِدَنا إِلَی مَکانِ سُقوطِ طائِرَةٍ أَوْمَکانِ غَرَقِ سَفينَةٍ
پدر: بله، قطعاً، دلفین ها می توانند که ما را به محل سقوط هواپیمایی یا مکان غرق شدن یک کشتی هدایت کنند.
الْأَمُ: تُؤَدّي الدَّلافينُ دوَرا مُهِمّا في الحربِ وَ السِّلمْ، وَ تکشِفُ ما تحتَ المْاءِ مِنْ عَجائِبَ وَ أَسرارٍ، وَ تُساعِدُ الْاِنسانَ عَلَی اکْتِشافِ أَماکِنِ تَجَمُّعِ الْاسَماكِ
مادر: دلفین ها نقش مهمی در جنگ وصلح ایفا می کنند، و آنچه را از شگفتی ها و اسرار زیر آب هست کشف می کنند.(شگفتی ها و اسرار زیر آب را کشف می کنند). و به انسان در کشف محل های تجمّع ماهی ها کمک می کنند.
صادِقٌ: رَأَيْتُ الدَّلافينَ تُؤَدّي حَرَکاتٍ جَماعيَّةً؛ فَهَلْ تَتَکَلَّمُ مَعاً؟
صادق: دلفین ها را دیدم که حرکات گروهی انجام می دادند؛ آیا با هم صحبت می کنند؟
اَلْاُمُّ: نَعَم؛ قَرَأتُ في مَوسوعَةٍ عِلْميَّةٍ أَنَّ الْعُلَماءَ يُؤَکِّدونَ أَنَّها تَسْتَطيعُ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِاسْتِخدامِ أَصواتٍ مُعَيَّنَةٍ، وَ أَنَّها تُغَنّي کَالطُّيورِ، وَ تَبکي کَالْاَطفالِ، وَ تصَفُر وَ تَضحَكُ کَالْاِنسانِ
مادر: بله؛ در یک دانشنامه علمی خواندم که دانشمندان تأکید می کنند که آنها می توانند با بکارگیری صداهای مشخص صحبت کنند، و اینکه مانند پرندگان آواز می خوانند، و همچون بچه ها گریه می کنند، و مثل انسان سوت می زنند و می خندند.
نورا: هَلْ لِلدَّلافينِ أَعداءٌ؟
نورا: آیا دلفین ها دشمنانی دارند؟
اَلْاَبُ: بِالتَّأکيدِ، تَحسَبُ الدَّلافينُ سَمَكَ الْقِرْشِ عَدوّاً لَها، فَإِذا وَقَعَ نَظَرُها عَلَی سَمَکَةِ الْقِرْشِ، تَتَجَمَّعُ بِسُرعَةٍ حَولَها، وَ تَضرِبُها بِأنُوفِهَا الْحادَّةِ وَتَقتُلُها
پدر: قطعا، دلفین ها کوسه ماهی را برای خود یک دشمن به حساب می آورند، و هنگامی که نگاهشان به کوسه ماهی بیافتد، به سرعت اطرافش جمع می شوند، و با بینی های تیزشان آنها را می زنند و آنها را می کشند.
نورا: وَ هَل يُحِبُّ الدُّلفينُ الْإِنسانَ حَقّاً؟
نورا: و آیا در حقیقت دلفین انسان را دوست دارد؟
اَلْاَبُ: نَعَم؛ تَعالَي نَقرَأْ هذَا الْخَبَرَ في الْانتِرنِت ... سَحَبَ تَيّارُ الْماءِ رَجُلاً إلَی الْاَعماقِ بِشِدَّةٍ، وَ بَعدَ نَجاتِهِ قالَ الرَّجُلُ: رَفَعَني شَيءٌ بَغتَةً إلَی الْاَعلَی بِقوَّةٍ، ثُمَّ أَخَذَني إلَی الشّاطِئِ وَ لَمّا عَزَمْتُ أنَ أشَکرُ مُنقِذي، ما وَجَدْتُ أَحَداً، وَلٰکِنّي رَأَيتُ دُلفيناً کَبيراً يَقفِزُ قُربي في الْماءِ بِفَرَحٍ
پدر: بله، بیا این خبر را در اینترنت بخوانیم... جریان آب مردی را به شدت به اعماق (دریا) کشید، و مرد بعد از نجاتش گفت: ناگهان چیزی مرا با قدرت به سمت بالا برد، سپس مرا به ساحل کشاند و هنگامی که تصمیم گرفتم از نجات دهنده ام تشکر کنم،کسی را نیافتم، اما دلفین بزرگی را دیدم که کنارم درآب با خوشحالی می پرید.
اَلْاُمُّ: إنَّ الْبَحرَ وَ الْاسَماكَ نِعمَةٌ عَظيمَةٌ مِنَ اللّٰهِ
مادر: براستی دریا و ماهی ها نعمت بزرگی از جانب خداوند هستند.
قالَ رَسولُ اللّٰهِ(ص):
رسول خدا (ص) فرمود:
اَلنَّظَرُ في ثَلاثَةِ اشیاءَ عِبادَة:
نگاه کردن برسه چیز عبادت است:
اَلنَّظَرُ فِي الْمُصحَفِ، وَ النَّظَرُ في وَجهِ الْوالِدَینِ، وَ النَّظَرُ فِي الْبَحرِ.
نگاه کردن به قرآن و نگاه کردن به چهره پدر و مادر و نگاه کردن به دریا.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه انسانی- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه انسانی
- گام به گام تمامی دروس پایه انسانی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه انسانی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه انسانی
- فلش کارت های آماده دروس پایه انسانی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه انسانی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه انسانی
الْجَارُ وَ الْمَجرور
الْجَارُ وَ الْمَجرور
در زبان فارسی به حروفی مانند « به ، برای ، در ، از ... » حروف اضافه و در زبان عربی به آنها «حروف جر یا جاره » می گویند .
«در جمله مسافران به هتل رفتند » ، « به » حرف اضافه ، « هتل » متمم و « به هتل » گروه متممی نامیده می شود . در دستور زبان عربی به حروف « مِنْ ، فِي ، إِلَى ، عَلَى ، بِـ ، لِـ ، عَنْ ، كَ ، ... » ، « حروف جره » و به اسم پس از این حروف ، « مجرور به حرف جر » و به حرف جر » و اسم بعد از آن با هم « جار و مجرور » می گویند .
حروف جاره هفده حرف است که در بیت زیر همه آنها را ملاحظه می کنید:
باء و تاء و کاف و لام و واو و مُنْذُ مُذْ خَلا رُبِّ حاشا مِنْ غَداً فِي عَنْ عَلَى حَتَّى إِلَى
این حروف که شما برخی از آنها را می خوانید معنای جمله را کامل تر می کنند ؛
مثال
«تَسْتَطِيعُ الدَّلافينُ أَنْ تُرْشِدَنا إِلَى مَكانِ سُقوطِ طائرة » .
( إِلَى مَكانِ : جار و مجرور )
گاهی « جار و مجرور » خبر واقع می شود
مثال
«سَلامَةُ العَيْشِ في المداراة » . أمير المؤمنين علي السلام
)سَلامَة : مبتدأ و مرفوع - العَيْشِ : مضاف إليه و مجرور - في المداراة : جار و مجرور ، خبر و مرفوع (
«العَجَلَهُ مِنَ الشَّيْطانِ » . أمير المؤمنين علي السلام
(العَجَلَة : مبتدأ و مرفوع - مِنَ الشَّيْطانِ : جار و مجرور ، خبر و مرفوع(
و این نوع خبر گاهی بر مبتدأ مقدم می شود
مثال
«عَلَيْكُمُ السَّلامُ » .
( عَلَيْكُمُ : جار و مجرور ، خبر مقدم و مرفوع - السَّلامُ : مبتدأ مؤخر و مرفوع )
«لله الحمد » .
( لله : جار و مجرور ، خبر مقدم و مرفوع - الحمد : مبتدأ مؤخر و مرفوع )
عين الجار والمجرور يكون خبراً :
أ النَّظَرُ فِي ثَلاثَةِ أَشياءَ عِبَادَةٌ .
ب الدلفين صديق الإنسان في البحار
ج الدلفينُ مِنَ الْحَيَوانات اللبونة
د بالتأكيد ، البَحرُ وَ الْأَسْمَالُ نِعْمَةٌ عَظِيمَةٌ
جار و مجرور در صورتی میتواند خبر باشد که کامل کننده معنای مبتدأ باشد به ترجمه عبارتها توجه کنید : ( أ )
نگاه کردن به سه چیز عبادت است .
ب ) دلفین دوست انسان در دریاهاست
. ج ) دلفین از حیوانات پستان دار است .
د ) تأکید می گردد که دریا و ماهیان نعمت بزرگیند
. در گزینه « أ » ، « ب » و « د » اگر جار و مجرور را برداریم اختلالی در ساختار جمله مبتدأ و خبر به وجود نمی آید اما اگر در گزینه « ج » آن را حذف کنیم جمله ناقص می گردد . لذا جواب صحیح گزینه « ج » است . باید توجه داشت که گاهی جار و مجرور به دنبالش مضاف إليه ، صفت و ... دارد که هنگام حذف با آن همراه است .
جزوات جامع پایه انسانی
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 1 ذاكَ هوَ اللّٰهُ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 2 إنَّكُم مَسؤولونَ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 3 مطَرَُ السَّمَكِ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 4 اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 5 ﴿هذا خَلقُ اللّٰهِ﴾
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 6 اَلْمَعالِمُ الْخَلّبَةُ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 7 صِناعَةُ النِّفطِ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 8 يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ
أَهَمُ مَعَانِي حُروفِ الْجَرُ
مِنْ = از
... حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون .... تا انفاق کنید از آنچه دوست میدارید . ( مما = من + ما ) ... أَسَاوِرَ مِن فِضَّة ) .... دستبندهایی از جنس نقره
«مِنْ هُنا إلى هناك » از اینجا تا آنجا
في = در
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ) او کسی است که همه آنچه را در زمین است برایتان آفرید . النجاة في الصدق » . رسول الله ﷺ : رهایی در راستگویی است .
إلى - به ، به سوی ، تا
{سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى}
) پاک است کسی که بنده اش را در شبی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی حرکت داد
}. قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ}
گفت : « چقدر درنگ کردی ؟ گفت : يك روز یا بخشی از یک روز گفت : بلکه صد سال درنگ کردی ؛ به خوراکت و نوشیدنی ات بنگر
}كانَ الْفَلاحُ يَعْمَلُ فِي الْمَرْرَعَةِ مِنَ الصَّباح إلى الليل}
کشاورز از صبح تا شب در مزرعه کار می کرد .
على = بر ، روی ، ضد ( زیان )
«النَّاسُ عَلَى دين ملوكهم » . رسول الله ﷺ : مردم بر دین پادشاهانشان هستند .
«عَلَيْكُم بمكارم الأخلاقِ فَإِنَّ رَبِّي بَعَثَنِي بِها » . رسول الله ﷺ : به صفات برتر اخلاقی پایبند باشید ، (بر شماست پایبندی به صفات برتر اخلاقی) زیرا پروردگارم مرا به خاطر آن فرستاده است .
«الدهر يومان ؛ يَومٌ لَكَ وَ يَومٌ عَلَيْكَ » .
أمير المؤمنين علي ﷺ : روزگار دو روز است ؛ روزی به سودت و روزی به زیانت .
ب = به وسیله (با) ، در
اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَم ) بخوان و پروردگارت گرامی ترین است ؛ همان که به وسیله قلم آموخت . وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ بِبَدْرٍ ) و خدا شما را در [جنگ] بدر یاری کرد .
ل - برای ، از آن (مال) ، داشتن
{لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ} آنچه در آسمان ها و زمین است ، از آن اوست
» لِكُلِّ ذَنْبٍ تَوْبَةٌ إِلَّا سُوءَ الْخُلُقِ » . رسول الله ﷺ : هر گناهی جز بداخلاقی توبه دارد
} لَكُمْ دِينَكُمْ وَ لِيَ دِين}دین شما از آن خودتان و دین من از آن خودم
» لماذا رجعت ؟ لأني نسيت مفتاحي » برای چه برگشتی ؟ برای اینکه کلیدم را فراموش کردم .
عَنْ = از ، درباره
{وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ {
او کسی است که توبه را از بندگانش می پذیرد و از بدی ها در می گذرد و آنچه را انجام می دهید می داند
وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ) و اگر بندگانم از تو درباره من بپرسند ، قطعاً من به آنان نزدیکم
} وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}
و خدا از آنچه انجام می دهید غافل نیست
}عَمْ يَتَسَاءَلُونَ}
درباره چه چیز از یکدیگر میپرسند ؟ ( عَمْ ، عَمَّا = عَنْ + ما (
کَ = مانند
}وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْج كالجبال}
کشتی آنان را در میان امواجی چون کوه میبرد .
«فضل العالم على غيرِه كَفَضلِ النَّبِيِّ عَلَى أُمَّتِهِ » .
رسول الله ﷺ : برتری دانشمند بر غیر خود مانند برتری پیامبر بر امتش است .
نونُ الوِقاية
نونُ الوِقاية
هنگام اتصال ضمیر یاء متکلم (ی) به فعل میانشان حرف « ن » (نون وقایه) آورده می شود
مثال
أَخَذَني : مرا برد
يُعرَفُني : مرا می شناسد
اِرْفَعْني : مرا بالا ببر .
گاهی بین برخی حروف و ضمیر یاء متکلم (ی) نیز این حرف آورده می شود ؛
مثال
{قالَ إِنَّني مِنَ المُسلِمينَ}
گفت : «به راستی من از مسلمانانم» ( إِنَّ + ن + ي (
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه انسانی- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه انسانی
- گام به گام تمامی دروس پایه انسانی
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه انسانی
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه انسانی
- فلش کارت های آماده دروس پایه انسانی
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه انسانی
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه انسانی
لغات و معنی لغات
لغات و معنی لغات
| طُيُورٌ | پرندگان |
| عَرَّفَ | معرفی کرد |
| عَزَمَ | تصمیم گرفت |
| غَنَّى | آواز خواند |
| َقفَزَ | پرید |
| لَبُونَةٌ | پستاندار |
| كَذٰلِكَ | همین طور |
| مُنْقِذٌ | نجات دهنده |
| مَوْسُوعَةٌ | دانشنامه |
| ضِعْفٌ | برابر در مقدار |
| بَلَغَ | رسید |
| بَكَى | گریه کرد |
| بِحَارٌ | دریاها |
| آرَى | آری |
| تَجَمَّعَ | جمع شد |
| جَمَاعِيٌّ | گروهی |
| حَادٌّ | تیز |
| ذَاكِرَةٌ | حافظه |
| لَبُونَةٌ | پستاندار |
| سَمَكُ الْقِرْشِ | کوسه ماهی |
| صَفَرَ | سوت زد |
| أَدَّى | ایفا کرد |
| أَرْشَدَ | راهنمایی کرد |
| أَرْضَعَ | شیر داد |
| أَعْلَى | بالا، بالاتر |
| أُنُوفٌ | بینی ها |
| أَوْصَلَ | رسانید |
| بَلَى | بلی |
جزوات جامع پایه انسانی
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 1 ذاكَ هوَ اللّٰهُ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 2 إنَّكُم مَسؤولونَ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 3 مطَرَُ السَّمَكِ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 4 اَلتَّعايُشُ السِّلْميُّ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 5 ﴿هذا خَلقُ اللّٰهِ﴾
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 6 اَلْمَعالِمُ الْخَلّبَةُ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 7 صِناعَةُ النِّفطِ
جزوه جامع عربی دهم انسانی فصل 8 يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ
حوار
حوار
|
مَعَ مُشرِفِ خَدَماتِ الْفُندُقِ |
|
|
با مدیر داخلی خدمات هتل |
|
|
اَلسّائِحُ |
مَسؤولُ الِاستِقبالِ |
|
گردشگر |
مسئول پذیرش |
|
عَفواً؛ مَن هوَ مَسؤولُ تَنظیفِ الْغُرَفِ وَ الْحِفاظِ عَلَیها؟ |
اَلسَّیِّدُ دِمَشقیّ مُشرِفُ خَدَماتِ غُرفِ الْفُندُقِ. مَا هیَ الْمُشکِلَهُ؟ |
|
ببخشید، چه کسی مسئول تمیز کردن اتاق ها و نگهداری از آن هاست؟ |
آقای دمشقی مدیر داخلی خدمات اتاقهای هتل است. مشکل چیست؟ |
|
لَیسَتِ الْغُرَفُ نَظیفَهً، و فیها نَواقِصُ. |
أَعتَذِرُ مِنکَ؛ رَجاءً، اِستَرِحْ؛ سَأَتَّصِلُ بِالْمُشرفِ. |
|
اتاق ها تمیز نیستند و کمبودهایی در آن هاست. |
از شما معذرت می خواهم ، لطفاً استراحت کن با مدیر داخلی تماس خواهم گرفت |
|
مَسؤولُ الِاسْتِقبالِ یَتَّصِلُ بِالْمُشرِفِ وَ یَأتِی الْمُشرِفُ مَعَ مُهَندِسِ الصّیانَهِ. |
|
|
مسئول پذیرش با مدیر داخلی تماس می گیرد و مدیر داخلی همراه مهندس تعمیرات می آید. |
|
|
مُشرِفُ خَدَماتِ الْفُندُقِ |
اَلسّائِحُ |
|
مدیر داخلی خدمات هتل |
گردشگر |
|
ما هیَ الْمُشکِلَهُ، یا حَبیبی؟! |
لَیسَتْ غُرفَتی وَ غُرَفُ زُمَلائی نَظیفَهً،و فیها نَواقِصُ. |
|
دوست من، مشکل چیست؟! |
اتاق من و اتاق همکارانم تمیز نیستند و در آنها کمبود هایی است |
|
سَیَأتی عُمّالُ التَّنظیفِ، وَ مَا الْمُشکِلاتُ الْأُخرَی؟ |
فی الْغُرفَهِ الْأولَی سَریرٌ مَکسورٌ، وَ فی الْغَرفَهِ الثّانیَهِ شَرشَفٌ ناقِصٌ، وَ فی الْغُرفَهِ الثّالِثَهِ الْمُکَیِّفُ لا یَعمَلُ. |
|
کارگران نظافت (نظافتچیان) خواهند آمد و مشکلات دیگر چیست؟ |
در اتاق اول یک تخت شکسته است، و در اتاق دوم ملافه کم است و در اتاق سوم کولر کار نمیکند. |
|
نَعتَذِرُ مِنکُم. سَنُصَلِّحُ کُلَّ شَیءٍ بِسُرعَهٍ؛ عَلَی عَینی. |
تَسلَمُ عَینُکَ! |
|
از شما عذرخواهی میکنیم. همهچیز را به سرعت تعمیر خواهیم کرد؛ بر روی چشمم. |
چشمت بیبلا |





