فعلی که بر انجام کار یا پدید آمدن حالت در زمان گذشته دلالت کند
مثال
ذَهَبَ ( رفت ) .
فعلی که بر انجام کار یا پدید آمدن حالت در زمان حال و یا آینده دلالت کند
مثال
يَذْهَبُ ( می رود )
فعلی که توسط آن ایجاد فعل در آینده طلب می شود
مثال
اِذْهَبْ ( برو ) .
فعل امر از فعل مضارع مخاطب به ترتیب زیر ساخته میشود :
۱-حرف مضارعه یا همان ( ت ) را از اول فعل حذف میکنیم .
۲-چنانچه بعد از حذف حرف مضارعه ، حرف بعدی ساکن باشد ، از آنجایی که کلمات ابتداء به سکون خوانده نمی شوند به اول آن همزه ( أَ- إِ - أُ - أ - اَ - اِ - اُ ) می افزاییم و حرکت آن را با توجه به حرکت دومین حرف اصلی فعل ( عین الفعل ) به صورتی که توضیح داده میشود قرار می دهیم
توضیح اگر دومین حرف اصلی فعل ( عين الفعل ) حركت ضمه ( ُ ) داشته باشد حرکت همزه را ضمه ( اُ ) و اگر دومین حرف اصلی فعل ( عين الفعل ) حرکت فتحه ( َ ) یا کسره ( ِ ) داشته باشد به همزه حرکت کسره ( إِ - اِ ) می دهیم .
۳-آخر فعل را به شکلی که توضیح داده میشود مجزوم میکنیم .
توضیح در اولین صیغه مخاطب از فعل مضارع به جای ضمه ( ُ ) علامت سکون ( ْ ) قرار می دهیم و در بقیه صیغه ها حرف نون را از آخر آن حذف میکنیم بجز صيغة جمع مؤنث ؛ زیرا نون جمع مؤنث نون ضمیر است و حذف نمی شود
مثال
تَجْلِسُ ( اِجْلِسْ ) ، تَجْلِسُونَ ( اِجْلِسُوا ) ، تَجْلِسْنَ ( اِجْلِسْنَ ) ، تَخْرُجُ ( أُخْرُجْ ) ، تَخْرُجْنَ (أُخْرُجْنَ )
علاوه بر فعل های مذکور فعل های دیگری نیز وجود دارد که از فعل ماضی و یا مضارع ساخته میشود ؛ از جمله : ماضی منفی ( ما ) + ماضی : با آمدن حرف « ما » بر سر فعل ماضی ، فقط معنای آن منفی می شود ؛ مانند : ما ذَهَبَ : نرفت .
ماضی استمراری ( كان + مضارع ) : با آمدن فعل « كان » بر سر فعل مضارع این فعل به زمان ماضی استمراری ( می + بن ماضی + شناسه ) ترجمه میشود
مثال
كان يَذْهَبُ : می رفت .
با آمدن حرف « لا » بر سر فعل مضارع آخر این فعل همانند آخر فعل امر مجزوم می گردد و به صورت نهی ( ن + بن مضارع + شناسه ) ترجمه میشود
مثال
لا تَذهبْ : نرو
با آمدن حرف « لا » بر سر فعل مضارع فعل مضارع فقط به صورت منفی ترجمه می شود و در اعراب آن تغییری ایجاد نمی شود
مثال
لا تَذهبُ : نمی روی
که با آمدن حرف « س » و « سوف » بر سر فعل مضارع این فعل به صورت آینده ترجمه می شود ؛ مانند : سَيَذْهَبُ : خواهد رفت ، سوف اكتب : خواهم نوشت .
۱ اگر انجام دهنده کار مثنی یا جمع باشد فعلی که قبل از آن می آید همیشه مفرد است ولی به صورت مثنی یا جمع ترجمه میشود
يَذْهَبُ الطلاب إلى سفرة علمية : دانش آموزان به سفر علمی می روند .
و چنانچه فعل بعد از انجام دهنده کار بیاید با آن مطابقت می کند
المؤمِنونَ يَصْدُقُونَ وَ لا يكذبون في الحياة : مؤمنان راست می گویند و در زندگی دروغ نمی گویند
۲ هر کلمه ای که قبل از آن یکی از حروف « قد » ، « لم » ، « س » و یا « سوف » باشد حتماً فعل است .
۳ اگر در آخر فعلی حروف « ت » یا ضمائر « ت » ، « تما » ، « ثُمَّ » ، « تن » ، « ت » و « نا » بیاید حتماً « فعل ماضی » است و فعل مضارع نیز با یکی از حروف « ب » ، « ت » ، « ا » ، « ن » آغاز می شود .

جدول تصریف فعل «کانَ»:

أ أحب إديسون علم الكيمياء في صغره.
ب السفينة انكسَرَتْ قَليلاً وَلَكِنها ما غَرِقَتْ .
ج الجيران يجلِسانِ عَلَى الْيَمِينِ .
د أولئك الجاراتُ يَرْجِعْنَ مِنَ الضيافة .
در گزینه « ج » کلمه « الجيران » جمع مکسر « الجار » است و فعلی که بعد از آن می آید باید جمع مذکر (يَجْلِسُونَ) باشد لذا فعل « يَجْلِسَانِ » که مثنی مذکر غائب است درست نمی باشد.
فعل مناسب برای عبارت « سَمِعْتُ رجالاً . َعن يوسُف » کدام است ؟
أ تَتَحَدَّثُونَ
ب يَتَحَدَّثُونَ
ج يَتَحَدَّثُ
د تَتَحَدَّتُ
كلمه « رجالاً » جمع مكسر « رجل » است و فعلی که بعد از آن می آید باید جمع مذکر باشد ؛ و از آنجایی که فعل به همراه اسم آمده است باید از سوم شخص جمع استفاده کنیم یعنی صيغة جمع مذكر غالب (يَتَحَدِّلُونَ )
عين الصحيح للفراغ : كلكم . خبر انتصار مقاتلي الإسلام
أ سمعنا
ب سَمِعْتُمْ
ج سَمِعْنَ
د سَمِعْتُن
ضمير « كلكم » در عربی جمع مذکر مخاطب ( للمخاطبين ) است ، بنابر این فعلی را انتخاب می کنیم که همین صیغه باشد یعنی گزینه « ب »