نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات فلسفه (1) فصل 2 ریشه و شاخه های فلسفه - درسنامه شب امتحان فلسفه (1) فصل 2 ریشه و شاخه های فلسفه - جزوه شب امتحان فلسفه (1) نوبت اول فصل 2 ریشه و شاخه های فلسفه



ریشه و شاخه های فلسفه

 

ریشه و شاخه های فلسفه

از این بخش فلسفه در صدد بحث و بررسی اصل و حقیقت وجود و مسائل پیرامون آن است.

فیلسوفان تلاش میکنند قوانین و احکامی که مربوط به خود هستی و وجود است به دست آورند

مثلا بدانند که آیا در هستی قانون علیت جاری است یا نه.

از آنجا که معرفت به وجود،فرع بر امکان شناخت آن است،انان میخواهند توانایی انسان در شناخت هستی راهم بررسی کنند و بدانند بشر چگونه و با چه ابزاری میتواند به شناخت هستی بپردازد؛مثلا میخواهند بدانند که آیا انسان میتواند قانون علیت را دریابد و به وجود چنین قانونی در جهان مطمئن باشد؟

بخش اصلی ریشه و فلسفه را به دو بخش تقسیم میکنیم:

۱ هستی شناسی که درباره قوانین و احکام کلی و عام حاکم بر هستی و وجود بحث میکند.

۲معرفت شناسی که توانایی انسان در شناخت هستی را مورد مطالعه قرار می دهد.

(پاورقی کتاب:فلسفه که علم درباره هستی است ، در حقیقت همان وجود شناسی است و معرفت و علم به عنوان یکی از اقسام هستی ، در داخل همان وجود شناسی قرار میگیرد.اما به علت مباحث فراوانی که در معرفت شناسی هست، این بخش توسعۀ فراوانی یافته و امروزه با عنوان مستقل معرفت شناسی مورد بحث قرار میگیرد.)

 

شاخه های فلسفه

شاخه های دانش فلسفه ، آن دسته از دانش های فلسفی هستند که قوانین بنیادی وجودشناسی و معرفت شناسی را به محدوده های خاص منتقل می سازند و قوانین بنیادی آن محدودۀ از وجود را بیان میکنند.

به طور مثال،اگر کسی در وجود شناسی پذیرفته شده باشد که (وجود بر دو قسم مادی و محد از ماده است) چنین کسی در انسان شناسی فلسفی خود میتواند بگوید که (انسان) نیز دارای دو بعد مادی و مجرد است . حال، کسانی که معتقد باشند انسان دارای این دو بعد است، در علم روان شناسی به بعد مجرد او هم میپردازند و جایگاه آن را در رفتار و تربیت نشان میدهند.

با تامل فیلسوفانه در حوزه های مانند اخلاق، دین،تاریخ و طبیعت شاخه های از فلسفه مانند فلسفۀ اخلاق،فلسفۀ دین،فلسفۀ تاریخ و فلسفه طبیعت شکل میگیرد. امروز دامنۀ این فلسفه ها بسیار توسعه یافته و هر رشته علمی، دارای شاخه ای از فلسفه نیز هست ، مانند فلسفه فرهنگ، فلسفۀ تکنولوژی و فلسفۀ حقوق.

این قبیل شاخه های فلسفه را (فلسفه های مضاف) می نامند؛زیرا کلمه ی فلسفه به کلمه ای که نام آن دانش یا موضوع خاص است ، اضافه شده است؛مانند (فلسفه فیزیک) که به کلمۀ (فیزیک) اضافه شد.

1 فلسفه های مضاف و علوم

مبانی و زیر بناهای علوم در فلسفه های مضاف قرار دارند و آنچه در فلسفه های مضاف پذیرفته شود،اساس و شالودۀ نظریات در علوم قرار میگیرد.

2 فلسفه علوم اجتماعی:

فلسفه علوم اجتماعی،یکی از شاخه های مهم فلسفه است.

یکی از مسائل مورد توجه در این شاخه از فلسفه این است که آیا جامعه اصالت و اهمیت دارد یا فرد؟(مبحث بعدی)



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



عقیده فیلسوفان پیرو اصالت فرد

عقیده فیلسوفان پیرو اصالت فرد

جامعه را مجموعه ای از افراد می دانند که کنار هم زندگی میکنند.

همواره منافع و مصلحت افراد را بر منافع جامعه مقدم می دانند.

برنامه ریزی های فرهنگی و اقتصادی و نظایر آن ،بیشتر به منافع و رشد فرد توجه دارند.

در سیاست معتقد به (لیبرالیسم)هستند که تامین کننده آزادی های فردی است.

 

عقیده فیلسوفان پیرو اصالت جامعه 

افراد یک جامعه،نقش و هویت مستقلی ندارند.

افکار و اندیشه ها و تصمیم گیری افراد یک جامعه ،تابع شرایط اجتماعی آنان است.

برنامه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی آنان ،سمت و سویی اجتماعی دارد.

منافع جمع در الویت است و در سیاست به (سوسیالیسم) اعتقاد دارند که تامین کننده منافع جمعی است.

میزان تاثیر دیدگاه اصالت فرد و دیدگاه اصالت جامعه:

این دو دیدگاه که در فلسفه علوم اجتماعی شکل گرفته، تاثیر زیادی در شیوه بررسی مسائل اجتماعی توسط جامعه شناسان دارد.

 

طرفداران اصالت فرد و جامعه

در این میان ، دیدگاه سومی نیز وجود دارد که معتقد است هم افراد اصالت دارند و هم جامعه.

این دیدگاه فلسفی قائل به اصالت فرد و جامعه،توأمان است.

فیلسوفان معتقد به دیدگاه سوم معتقدند؛گرچه افراد تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار میگیرند، اما هیچ گاه قدرت اختیار و تصمیم گیری خود را از دست نمی دهند و توانایی تأثیرگذاری بر جامعه و حتی تغییر جامعه را دارند.

جامعه صرفا جمع افراد نیست ، بلکه با گرد هم آمدن افراد و زندگی طولانی آنان با یکدیگر ، یک روح جمعی در جامعه شکل میگیرد که میتواند بر افراد جامعه تاثیر بگذارد و آنها را تابعی از ویژگی ها و ساختار جامعه قرار دهد.






محتوا مورد پسند بوده است ؟

5 - 0 رای