درسنامه کامل فلسفه (1) فصل 11 انسان، موجود اخلاق گرا
تعداد بازدید : 3.86Mخلاصه نکات فلسفه (1) فصل 11 انسان، موجود اخلاق گرا - درسنامه شب امتحان فلسفه (1) فصل 11 انسان، موجود اخلاق گرا - جزوه شب امتحان فلسفه (1) نوبت اول فصل 11 انسان، موجود اخلاق گرا
انسان موجودی اخلاق گرا
انسان موجود اخلاق گرا
انسان با مفهوم «اخلاق» آشناست و میتواند خوب و بد اخلاقی را درک کند.
اخلاق و درک خوبی و بدی را میتوان یکی از وجوه تمایز انسان از سایر موجودات دانست.
این ویژگی آن قدر مهم است که برخی متفکران انسان را بر اساس همین ویژگی تعریف کرده و گفته اند : انسانی موجودی است اخلاقی که حُسن و قبح را درک میکند و کارهایی براساس این درک انجام می دهد.
«فلسفه اخلاق» که یکی از اقسام فلسفه های مضاف ،است در این باره بحث میکند تا ریشه های این ویژگی انسانی بیشتر شناخته شود.
دسته بندی کارهای انسان
کارهای انسان را به طور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد :
فعل طبیعی :
کارهایی که انسان آنها را برای رفع نیازهای طبیعی خود انجام میدهد از قبیل خرید مایحتاج روزانه داشتن شغل برای کسب درآمد استراحت آشپزی ورزش و تفریح .
فعل اخلاقی :
کارهایی هستند که مورد ستایش و تحسین یا مورد سرزنش و تقبیح قرار میگیرند؛ مانند احسان ، گذشت، ایثار وفاداری و مبارزه با ظلم و نابرابری یکی از مسائل مورد توجه فلاسفه تفاوت این دو دسته کار است.
پرسش اصلی این است که چه ویژگی هایی در افعال دستۀ نخست وجود دارد که باعث میشود آنها را « افعالطبیعی » بدانیم؟
در مورد دسته دوم چطور؟ چه ویژگی هایی این قبیل کارها را به فعل اخلاقی» تبدیل می کند؟
اساسا معیار فعل اخلاقی چیست و از کجا نشئت میگیرد؟ چرا قواعد اخلاقی مورد قبول عموم واقع شوند؟ آیا هر کس می تواند مطابق سلیقه و دیدگاه خود قاعدۀ اخلاقی وضع کند و از دیگران بخواهد آن را رعایت نمایند؟
آیا اصول اخلاقی بسته به تحول و تفاوت فرهنگها و جوامع، متغیر و متفاوت اند؟
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
دیدگاه فیلسوفان طبیعت گرا
دیدگاه فیلسوفان طبیعت گرا
فیلسوفان طبیعت گرا و ماتریالیست و عموم کسانی که بعد روحی و معنوی را باور ندارند، ریشه های فعل اخلاقی را در همان رفتار طبیعی انسان جست وجو می کنند.
از نظر این گروه انسان مانند سایر موجوداته هر کاری را برای منافع طبیعی خود انجام می دهد. «خوب» و «بد» عناوینی هستند که خود ما به هر کار میدهیم بسته به اینکه آن کار به سودمان باشد یا به ضررمان از آنجا که انسان زندگی اجتماعی دارد ناگزیر است منفعت دیگران را نیز رعایت کند؛ زیرا در غیر این صورت منفعت خودش نیز حفظ نمی شود.
بنابراین اولین قانون اخلاقی این است آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند در این صورتاست که میتوانی با دیگران زیست کنی .
توماس هابز میگوید هرگاه انسانی بخواهد در برابر دیگران آزادی زیادی داشته باشد، باید به دیگران هم حق بدهد که در برابر او به همان میزان آزاد باشند.
بنابراین دیدگاه انسان از زمانی که دریافته نفع او در گرو نفع دیگران است قواعد اخلاقی را ابداع کرده و مثلاً گفته است باید با دیگران راستگویی پیشه کرد؛ در امانت نباید خیانت ورزید باید با دیگران به عدل رفتار نمود و امثال اینها بر این اساس اموری مانند صداقته عدالت و امانت داری در واقع ارزش حقیقی ندارند و فضیلت شمرده نمی شوند اما چون برای زندگی اجتماعی ضروری هستند و منفعت افراد در رعایت آنهاست، باید آنها را مراعات کرد.
دیدگاه فیلسوفان مسلمان
ابن سینا و دیگر فلاسفه ،مسلمان دیدگاهی نزدیک به افلاطون و ارسطو دارند.
ابن سینا و دیگر فلاسفه مسلمان، عقل را منبع شناخت فضیلتها و رذیلت ها می دانند . عقل از آن جهت که رفتار خوب و بد انسان را تشخیص میدهد «عقل عملی » ، می نامند.
عقل فضیلت هایی مانند عدل احسان خویشتن داری و شجاعت را کمالاتی میداند که باعث رشد و کمال روحمی شود؛ درست مانند آب و غذا و اموری از این قبیل که جسم انسان را رشد می دهند.
هر انسانی فضیلت ها را دوست دارد و از رذائل اخلاقی مانند ،ظلم بخل و ریا گریزان است.
رذائل اخلاقی مانند ظلم بخل و ریا به روح صدمه رسانده و آن را از کمال باز میدارند.
هر انسانی به دنبال کسب فضائل است و با کسب فضائل احساس نشاط ولذت میکند و به رضایت درونی می رسد فلاسفه مسلمان می گویند اگرچه بشر به فضیلت ها فطرتاً علاقه مند است و عقل او آنها را زیبا و خوب می داند فلاسفه مسلمان می گویند.
اگرچه بشر به فضیلت ها فطرتاً علاقه مند است و عقل او آنها را زیبا و خوب می داند اما انتخاب این فضائل و عمل به آنها چندان هم آسان نیست زیرا انسان دو دسته تمایلات دارد تمایلات مربوط به بعد مادی و حیوانی مانند تمایل به ثروت و لذت های مادی تمایلات مربوط به بعد روحی و معنوی مانند تمایل به عدالت و سخاوت که تمایلاتی برتر هستند و فضیلت شمرده می شوند.
علت انجام رذایل اخلاقی این است که گاه میان فضیلت ها و منافع و تمایلات مادی و حیوانی انسان تلاقی پیدا می شود؛ در چنین شرایطی اگر تمایلات حیوانی و مادی قوی باشند انسان را به سوی خود می کشانند و مانع رسیدن او به فضیلت ها میشوند و حتی او را به سوی رذیلت ها سوق می دهند.
فلسفة مسلمان معتقدند اینکه انسان میتواند فضائل و رذائل را بشناسد و حتی به آنها علاقه بورزد، به تنهایی نمی تواند باعث ترک رذیلت و تمایل به کسب فضیلت باشد؛ به نظر ایشان علاوه بر این تمایل ،ذاتی، پشتوانه ای دیگر هم لازم است تا هنگام تضاد میان تمایلات شخصی و فضائل اخلاقی انسان بتواند فضائل را بر تمایلات ترجیح دهد. این پشتوانه به اعتقاد فلاسفه مسلمان خداست؛ اگر خداوند نیز ما را به کسب فضائل ترغیب و از رذایل منع نماید و برای آنها پاداش و مجازات معین فرماید، میل به فضائل در انسان تقویت می شود.
البته اعتقاد به خداوند گرچه عامل تقویت کننده است اما به این معنا نیست که عمل به فضیلت قطعی و حتمی می شود، زیرا در هر صورت انسان موجودی مختار و با تمایلات قوی و شدید است و ممکن است برای رسیدن به آن تمایلات از فرمان خدا هم سرپیچی نماید.
جزوات جامع پایه (1)
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 1 چیستی فلسفه
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 2 ریشه و شاخه های فلسفه
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 3 فلسفه و زندگی
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 4 آغاز تاریخی فلسفه
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 5 زندگی بر اساس اندیشه
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 6 امکان شناخت
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 7 ابزارهای شناخت
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 8 نگاهی به تاریخچه معرفت
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 9 چیستی انسان (1)
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 10 چیستی انسان (2)
جزوه جامع فلسفه (1) فصل 11 انسان، موجود اخلاق گرا
دیدگاه هایی در مورد معیار فعل اخلاقی
دیدگاه هایی در مورد معیار فعل اخلاقی
(الف) فیلسوفان دوره یونان باستان (ب) فیلسوفان دورۀ جدید اروپا (ج) فیلسوفان مسلمان
دیدگاه فیلسوفان دوره یونان باستان و دیدگاه افلاطون فعل اخلاقی با سعادت و نیک بختی حقیقی آدمی رابطه دارد.
فعل اخلاقی اگر در جهت سعادت حقیقی ،باشد فضیلت محسوب می گردد .
فعل اخلاقی اگر برخلاف سعادت باشد و باعث شقاوت ،گردد رذیلت و بدی شمرده می شود.
افلاطون در پاسخ به این سؤال که در چه صورتی یک عمل در جهت سعادت است » می گوید :
در وجود انسان سه قوه اصلی فعال هستند.
قوه شهوت : انسان را به سوی لذایذ و امیال فرا می خواند.
قوه غضب : انسان را در برابر خطرها و موانع دعوت به ایستادگی و عکس العمل میکند.
قوه عقل: خوب را از بد شناسایی میکند و راه شعادت را به انسان نشان میدهد.
عمل انسان در صورتی در جهت سعادت است که بنا به فرمان و راهنمایی عقل انجام پذیرد. قوة غضب و قوه شهوته تحت کنترل و حکومت عقل باشند با راهنمایی عقل عمل کنند .
افلاطون میگوید؛ اگر عقل که از فضیلت حکمت برخوردار است حاکم باشد :
قوه شهوت خویشتن داری پیش می گیرد.
قوه غضب متصف به «شجاعت» می شود.
برایند و نتیجه چنین سامانی برقراری عدالت میان قوای عقل و شهوت و غضب و در سراسر شخصیت انسان است.
پس انسانی که آراسته به چهار فضیلت «حکمت » ، «خویشتن داری » ، «شجاعت» و «عدالت» است، نیک بخت است؛ این معیار میان همه انسانها مشترک و ثابت است و با گذشت زمان تغییر نمی کند.