گام به گام کتاب فارسی (1)
تعداد بازدید : 1.21Mپاسخ به تمامی سوالات کتاب فارسی (1) - حل المسائل کتاب فارسی (1) - گام به گام 1401 کتاب فارسی (1) - گام به گام کتاب فارسی (1) مطابق با آخرین تغییرات کتب درسی
ستایش صفحه 10 فارسی (1)
پاسخ ستایش صفحه 10 فارسی (1)
ستایش صفحه 10 درس
ستایش صفحه 10 درس
به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک
سخنم را با نام خداوندی شروع می کنم که خالق آسمان های هفت گانه است و انسان ها را از خاک خلق کرده است.
الهی , فضل خود را یار ما کن
ز رحمت، یک نظر در کار ما کن
پروردگارا , لطف خود را شامل حال ما کن و با رحمت خود کار و رفتار ما توجه کن.
تویی رزّاق هر پیدا و پنهان
تویی خلّاق هر دانا و نادان
روزی دهنه ی تمام پدیده های جهان چه آنها که آشکارند و چه انهایی که پنهانند تو هستی و تو خالق همه ی انسان هایی چه دانایان و چه نا آگاهان.
زهی گویا ز تو، کام و زبانم
تویی هم آشکارا هم نهانم
به راستی تو نیروی سخن گفتن را به من داده ای و هرچیز پیدا و نهانی که در من وجود ارد را تو آفریدی.
چو در وقت بهار آیی پدیدار
حقیقت پرده برداری زرخسار
هنگام بهار همه ی زیبایی های جهان نشان دهنده ی وجود توست که در آینه وجود مخلوقاتت منعکس کردی.
فروغ رویت اندازی سوی خاک
عجایب نقش ها سازی سوی خاک
نقش تمام چیزهای شگفت انگیز و عجیب این دنیا , نشان دهنده ی اندکی از زیبایی ذات تو است.
گل از شوق تو خندان در بهار است
از آنش رنگ های بیشمار است
در فصل بهار گل از عشق و شوق تو می شکفد و رنگ های گوناگون به خود می گیرد.
هر آن وصفی که گویم بیش از آنی
یقین دارم که بی شک جان جانی
خداوندا هر صفت خوبی بهت دهم تو بیشتر از ان هستی و اطمینان دارم که تو زندگی بخش تمام این جهان هستی.
نمی دانم، نمی دانمش، الهی
تو دانی و تو دانی آنچه خواهی
خداوندا من از آنچه تو می خواهی آگاهی ندارم تنها تویی که از همه چیز آگاهی.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی شعر صفحه 13 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 13 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 13 درس
معنی شعر صفحه 13 درس
گشت یكی چشمه ز سنگی جدا
غلغله زن ، چهره نما ، تیز پا
یک چشمه آب از کنار آبی جریان یافت در حالی که صدای جریان تند آب کاملا بلند بود و توجّه بینندگان را جلب می کرد.
گه به دهان بر زده كف چون صدف
گاه چو تیری كه رود بر هدف
جایی بخاطر جریان مخصوص آب روی آن کف ایجاد می شد و گاهی با سرعت بسیار زیاد به سوی هدف جریان داشت.
گفت : درین معركه یكتا منم
تاج سر گلبن و صحرا منم
چشمه با خود گفت : تنها من هستم که صحرا و دشت را آبیاری میکنم و در واقع من موجب شکوه صحرا و گلها هستم.
چون بدوم ، سبزه در آغوش من
بوسه زند بر سر و بر دوش من
هنگامی که در صحرا جریان دارم سبزه ها را در آغوش می گیرم و سبزه ها برای سپاس گذاری بر سر و دوشم بوسه می زنند.
چون بگشایم ز سر مو ، شكن
ماه ببیند رخ خود را به من
هنگامی که امواج من ساکت می شود و پایان می یابد، صاف و زلال می شوم طوری که چهره ی ماه به خوبی در من منعکس می شود.
قطره ی باران، كه در افتد به خاك
زو بدمد بس كوهر تابناك
زمانی که قطه های باران به زمین می بارد موجب رشد وپیدایش سبزه ها و گل های زیبا می شود.
در بر من ره چو به پایان برد
از خجلی سر به گریبان برد
زمانی که قطه های باران به من همراه می شوند از احساس کوچکی خود نسبت به من شرمنده می شوند.
ابر ، زمن حامل سرمایه شد
باغ، ز من صاحب پیرایه شد
ابرها از آب های بخار شده ی من صاحب باران می شوند و طراوت و شادابی باغ ها هم از آب است که من به آن ها می دهم.
گل ، به همه رنگ و برازندگی
می كند از پرتو من زندگی
گل ها با ان همه زیبایی و قشنگی که دارند باز زندگیشان مدیون من است (وابسته به من است).
در بن این پرده ی نیلوفری
كیست كند با چو منی همسری ؟
در این جهان هیچ چیز نمی تواند خود را از نظر قدرت و ارزش با من همسان و برابر بداند.
زین نمط آن مست شده از غرور
رفت و ز مبدا چو كمی گشت دور
این چشمه آب پر غرور و خوخواه وقتی اینگونه جریان یافت و از محل آغاز خود کمی دور شد....
دید یكی بحر خروشنده ای
سهمگنی ، نادره جوشنده ای
دریای پر خروش و وحشت آوری را دید که کمتر پدیده ای مانند آن موّاج و خروشان بود.
نعره بر آورده ، فلك كرده كر
دیده سیه كرده ،شده زهره در
آن دریا با صدای امواج خود جهان را تحت تاثیر خود قرار می داد و چشم بینندگان را خیره می کرد و آنان را می ترسانید.
راست به مانند یكی زلزله
داده تنش بر تن ساحل یله
مانند زلزله که زمین را به زلرزه در می آورد، امواجش به ساحل می خورد وآن را می لرزانید.
چشمه ی كوچك چو به آنجا رسید
وان همه هنگامه ی دریا بدید
زمانی که آن چشمه کوچک به دریا رسید و ان همه قدرت و عظمت دریا را دید ...
خواست كزان ورطه قدم دركشد
خویشتن از حادثه برتر كشد
آن چشمه تصمیم گرفت که خود را از آن مکان خطرناک دور کند و خود را از آن حادثه ی ترسناک برهاند.
لیك چنان خیره و خاموش ماند
كز همه شیرین سخنی گوش ماند
اما چنان حیران و ساکت ماند که قدرت زیبا سخن گفتن را کاملا از دست داد.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 15 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 15 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 15 درس
قلمروزبانی صفحه 15 درس
1 معنای واژه های مشخص شده را با معادل امروزی آنها مقایسه کنید.
در بـن ایـن پـرده نیـلوفـری
کیست کند با چو منی « همسری »؟
« راست » به مانند یکی زلزله
داده تنـش بـر تـن سـاحـل یـلـه
همسری کردن در متن کنایه از برابری کردن، هم شانی کردن و امروزه به معنی «زناشویی، ازدواج» است.
2 بیت زیر را بر اساس ترتیب اجزای جمله در زبان فارسی، مرتّب کنید و نام اجزای آن را مشخص نمایید.
گشت یکی چشمه ز سنگی جـدا
غلغلـه زن ، چهـره نمـا ، تیـــز پــا
راست در متن به معنی درست و امروزه به معنی سمت راست یا سخن راست است.
یک چشمه، جوشان، خودنما و تندرو از تخته سنگی جدا شد.
یک: صفت شمارشی اصلی / چشمه : هسته در نهاد / جوشان : گروه قیدی / خودنما : معطوف به قید
تندرو : معطوف به قید / از : نشانه با نقش نمای متمم / تخته سنگ : متمم / جدا : مسند / شد : فعل اسنادی
قلمرو ادبی صفحه 15 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 15 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 15 درس
قلمرو ادبی صفحه 15 درس
1 هر یک از بیت های زیر را از نظر آرایه های ادبی بررسی کنید.
چون بگشـایم ز ســر مـو، شـکــن
مـاه ببینــد رخ خـــود را بـه مـــن
گه به دهـان، بر زده کف، چون صدف
گـاه چو تیــری کـه رود بر هــــدف
الف) چشمه: تشخیص و استعاره / ماه: تشخیص و استعاره / مو، سر، رخ / مو و شکن : مراعات نظیر
مو: استعاره از آب چشمه / شکن : استعاره از امواج خروشان / مصراع اول : کنایه از آرام شدن
ب) تشبیه : چشمه به تیر و صدف / صدف و هدف جناس ناقص اختلافی / چشمه و صدف : تسخیص و استعاره
مراعات نظیر : تیر و هدف، دهان و کف / کف بر دهان زدن : کنایه از خشمگین شدن، مستی و نشاط و نیرومندی
2 با توجه به شعر نیما، « چشمه » نماد چه کسانی است؟
نماد «انسان مغرور و خودخواه» یا «مردم خودخواه ، ناهشیار و خودپسند»
3 آمیختن دو یا چند حس، در کلام را «حس آمیزی» می گویند؛ مانند: « حرف هایم مثل یک تکّه چمن روشن بود.»
در این نمونه، سپهری از «روشن بودن حرف» سخن گفته است. «روشن بودن» امری دیدنی و «حرف»، شنیدنی است. شاعر در این مصراع، دو حسّ بینایی و شنوایی را با هم آمیخته است..نمونه ای از کاربرد این آرایۀ ادبی را در سروده نیما بیابید.
لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین سخنی، گوش ماند
شیرین سخنی و در لبت های دیگر عبارات «تن ساحل» و «هنگامه دریا» و ... نیز آمده است
4 هر واژه، یک معنای اصلی و یک یا چند معنای غیر اصلی دارد؛ به معنای اصلی واژه، معنای حقیقی و به معنای غیر اصلی آن، معنای مجازی می گویند. کلمه ای که در معنای غیر حقیقی به کار رفته باشد، «مجاز» نامیده می شود. مثال:
پشت دیوار آنچه گویی، هوش دار ِ تا نباشد در پس دیوار، گوش «سعدی»
همانطور که می دانید، «گوش» اندام شنوایی است و در این معنا، «حقیقت» است و نمی تواند در پس دیوار بیاید؛ شاعر در بیت اول، به مفهوم مجازی «گوش،» یعنی «انسانِ سخن چین» تأکید دارد.
اکنون به بیت دوم توجه نمایید.
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصّه سرآید «حافظ»
در مصراع اوّل، واژه های «سر» و «دست» به ترتیب در مفهوم مجازی «قصد و اندیشه» و «قدرت و اختیار» به کار رفته اند.
در شعر این درس دو نمونه «مجاز» بیابید و مفهوم هر یک را بنویسید.
آشکار و نهان مجاز از همه موجودات و هستی
دانا و نادان مجاز از همه انسان ها
کام مجاز از دهان و زبان
خاک مجاز از زمین
سرودوش مجاز از تمام وجود چشمه
گوش مجاز از شنیدن
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 16 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 16 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 16 درس
قلمرو فکری صفحه 16 درس
1 پس از رسیدن به دریا، چه تغییری در نگرش و نحوه تفکر « چشمه » ایجاد شد؟
با دیدن شکوهمندی دریا، کوچکی خودش را دریافت و سکوت اختیار کرد و دست از غرور برداشت.
2 معنای بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
«نعره برآورده، فلک کرده کر
دیده سیه کرده، شده زهره در»
دریا فریاد بلندی برآورد و گوش فلک را ناشنوا کرده بود و چشمانش را سیاه کرده و بسیار ترسناک شده بود.
3 سروده زیر از سعدی است، محتوای آن را با شعر نیما مقایسه کنید.
یـکـی قـطـره بـاران ز ابـری چـکیـد
خجـل شـد چـو پهنـای دریـا بدیـد
کـه جایـی که دریاسـت من کیسـتم؟
گـر او هسـت حقـا کـه مــن نیسـتم
چـو خـود را بـه چشـم حقـارت بدیـد
صـدف در کنـارش بـه جـان پروریـد
بلنـدی از آن یـافـت کاو پـسـت شـد
در نیسـتی کوفـت تـا هسـت شـــد
شعر نیما و شعر سعدی هر دو در قالب مثنوی سروده شده اند.
هر دو شعر پرهیز از خودبینی و خودستایی را پیشنهاد می کنند.
هر دو شعر تمثیلی هستند.
سعدی در این شعر تواضع را می ستاید اما نیما غرور و ناآگاهی را نکوهش می کند.
بسامد توصیف، تصویر و تعداد ابیات شعر نیما بیشتر از شعر سعدی است.
نیما ما را دعوت می کند که از پیله ناهشیاری و غرور و خودپسندی بگریزیم و وسعت و عظمت جهان پیرامون را ببینیم و درک کنیم.
سعدی می گوید که تواضع سبب توفیق و تعالی است.
4 دوست دارید جای کدام یک از شخصیت های شعر نیما (چشمه، دریا) باشید؟
برای انتخاب خود دلیل بیاورید.
دریا – چون شکوه و عظمت و صلابت دریا باعث می شود هیچ گزندی از چیزهای بی ارزش و مغرور نبیند.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی متن صفحه 18 فارسی (1)
پاسخ معنی متن صفحه 18 فارسی (1)
معنی متن صفحه 18 درس
معنی متن صفحه 18 درس
تا توانی از نیکی کردن میاسا و خود را به نیکی و نیکوکاری به مردم نمای و چون نمودی به خلافِ نموده، مباش. به زبان، دیگر مگو و به دل، دیگر مدار، تا گندم نمای جو فروش نباشی، و اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هر که داد از خویشتن بدهد، از داور مستغنی باشد و اگر غم و شادیت بُوَد، به آن کس گوی که او تیمار غم و شادی تو دارد و اثر غم و شادی پیش مردمان، بر خود پیدا مکن و به هر نیک و بد، زود شادان و زود اندوهگین مشو که این فعلِ کودکان باشد.
تا می توانی از خوبی کردن دست برندار و خود را به مردم نیکوکار نشان بده و وقتی خو را اینگونه نشان دادی بر خلاف آن رفتار نکن. با زبان حرفی را نزن که در دلت چیز دیگری باشد، تا اهل تظاهر و خودنمایی نباشی. و در همۀ کارها با عدالت رفتار کن. زیرا انسان دادگر نیازی به داور و قاضی ندارد و اگر غم یا شادی داشتی به کسی بگو که غم خوارت باشد و نشانۀ غم و شادی را در چهرۀ خود نزد دیگران آشکار نکن و با هر خوبی و بدی زود خوشحال و ناراحت نشو، زیرا این کار کار کودکان بی تجربه است.
بدان کوش که به هر مُحالی، از حال و نهاد خویش بِنَگردی، که بزرگان به هر حقّ و باطلی از جای نشوند و هر شادی که بازگشتِ آن به غم است، آن را شادی مشمُر و به وقت نومیدی امیدوارتر باش و نومیدی را در امید، بسته دان و امید را در نومیدی.
تلاش کن که با هر دروغی که از خوی و طبیعت خود برنگردی زیرا انسان های بزرگوار با دیدن هر حق و باطلی خویشتن داری می کنند و هر شادی را که سرانجام آن غصّه و ناراحتی است، شادی نپندار و در هنگام ناامیدی امیدوار باش و امیدواری و نا امیدی را به هم پیوسته بدان.
رنج هیچ کس ضایع مکن و همه کس را به سزا، حق شناس باش؛ خاصّه قرابت خویش را. چندان که طاقت باشد با ایشان نیکی کن و پیران قبیلۀ خویش را حرمت دار، ولیکن به ایشان مولَع مباش تا همچنان که هنر ایشان هم یبینی عیب نیز بتوانی دید و اگر از بیگانه نا ایمن شوی زود به مقدار ناایمنی، خویش را از وی ایمن گردان و از آموختن، ننگ مدار تا از ننگ رَسته باشی.
سختی و زحمت هیچکس را تباه نکن و به شایستگی قدرشناس همه باش، به ویژه قدر خویشاوندان خود را بدان. با آن ها به خوبی رفتار کن و در میان اقوام خود احترام سالمندان را حفظ کن ولی این توجّه و محبّت را از حد نگذران تا همانطور که خوبی های آن ها را می بینی عیب آن ها را هم ببینی و واقع بین باشی. و اگر از ناحیۀ افراد غریبه دچار ناامنی و نگرانی شدی در حدّ ناامنی سعی کن خود را در امام قرار دهی و از یادگیری، ننگ و عار نداشته باشی تا از ننگ رها شوی و آبرومند گردی.
قلمروزبانی صفحه 19 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 19 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 19 درس
قلمروزبانی صفحه 19 درس
1 معنی واژه های مشخص شده را بنویسید.
کتابی که در او « داد » سخن آرایی توان « داد »
داد اول : انصاف، دهش، عدالت، عدل داد دوم : به معنی فعل از مصدر دادن – اداکردن
عشق شوری در « نهاد » ما « نهاد »
نهاد اول: به معنی سرشت و طبع نهاد دوم : به معنی فعل - قرار دادن
2 در متن درس، سه گروه کلمۀ متضاد بیابید.
1- غم و شادی
2- حق و باطل
3- امیدوار و ناامید
4- ایمن و ناایمن
3 به عبارت های زیر توجّه کنید:
الف) هم نشین نیک بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از هم نشین بد.
ب) آرزو گفت: «از نمایشگاه کتاب چه خبر؟»
در عبارت «الف»، فعل جملۀ دوم ذکر نشده است امّا خواننده یا شنونده از فعل جملۀ اوّل می تواند به فعل جملۀ دوم، یعنی «ا ست» پی ببرد. در این جمله، حذف فعل به «قرینۀ لفظی» صورت گرفته است.در عبارت « ب »، جای فعل « داری » یا « دارید » در جملۀ دوم خالی است امّا هیچ نشانه ای در ظاهر جمله، شنونده را به وجود فعل راهنمایی نمی کند. تنها از مفهوم عبارت می توان دریافت که فعل « داری » یا « دارید » از جملۀ دوم حذف شده است؛ در این جمله، حذف به « قرینۀ معنوی » صورت گرفته است.هریک از اجزای کلام در صورت وجود قرینه می تواند حذف شود. اگر حذف به دلیل تکرار و برای پرهیز از تکرار صورت گیرد، آن را «حذف به قرینۀ لفظی» گویند. امّا اگر خواننده یا شنونده از مفهوم سخن به بخش حذف شده پی ببرد، «حذف به قرینۀ معنوی» است.در کدام جملۀ متن درس، حذف صورت گرفته است؟ نوع آن را مشخّص کنید.
نومیدی را در امید، بسته دان و امید را در نومیدی
فعل بسته دان در پایان جمله به قرینه لفظی حذف شده است.
4 جدول زیر را کامل نمایید (با حفظ شخص)
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو ادبی صفحه 20 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 20 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 20 درس
قلمرو ادبی صفحه 20 درس
1 بهره گیری از « مثل» چه تأثیری در سخن دارد؟
1- مضمون و مفهوم سخن را بهتر انتقال می دهد.
2- موجب گیرایی،آرایش و تزئین کلام است.
3- سبب ایجاز و کوتاهی کلام می شود.
2 دو عبارت کنایی از متن بیابید و بنویسید.
گندم نمای جو فروش بودن کنایه از حیله گری در خرید و فروش و کنایه از افراد دورو و ریاکار
داد چیزی را دادن کنایه از حق چیزی را چنان که شایسته است ادا کردن، با آن چیز به عدالت رفتار کردن
از جای شدن کنایه از خشمگین و عصبانی شدن
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو فکری صفحه 20 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 20 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 20 درس
قلمرو فکری صفحه 20 درس
1 نویسنده، چه کاری را کودکانه می شمارد؟
زود شاد و زود اندوهگین شدن در کارهای بد و به هر نیک و بد، زود شادان و زود اندوهگین مشو، که این فعل کودکان می باشد.
2 در جملۀ زیر، نویسنده بر کدام ویژگی های اخلاقی تأکید می کند؟
«اثر غم و شادی پیش مردمان، بر خود پیدا مکن.»
سنگینی و وقار، خویشتن دار و بلند همت بودن بودن، پنهان کردن راز درونی از دیگران، داشتن روح بزرگ و بلندی طبع.
توجه: شادی اندوه انسان باید نزد خود او ور در دل او باشد و پیش مردم و در چهره انسان آشکار نشود که غمش، شادی دیگران را از بین ببرد و شادیش موجب حسرت انسان های غمگین شود.
3 مفهوم عبارت «گندم نمای جو فروش مباش» را بنویسید.
نفاق و دورویی و این که ظاهر انسان با باطن او متفاوت نباشد.
4 برای مفهوم بیت زیر، عبارتی از متن درس بیابید.
شاد و بی غم بزی که شادی و غم
زود آیـنـد و زود مـیگـذرنـد
و به هر نیک و بد، زود شادان و زود اندوهگین مشو، که این فعل کودکان می باشد.
5 حدیث «حاسِبوا قَبلَ أَن تُحاسَبوا» با کدام عبارت درس، قرابت معنایی دارد؟
اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هر که داد از خویشتن بدهد، از داور مستغنی باشد.
درک و دریافت صفحه 27 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 27 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 27 درس
درک و دریافت صفحه 27 درس
1 اگر این متن را داستانی نمادین بدانیم، هریک از عناصر زیر نماد چه چیزی است؟
بنّا دیوار
بنا : عامل به وجود آورنده مانع
دیوار : مانع رسیدن به هدف و عشق
2 دربارۀ «زاویۀ دید» و «شخصیّت اصلی» داستان توضیح دهید.
روایت سوم شخص انعطاف پذیرترین نوع برای مؤلف است و بنابراین معمولترین شیوه روایت در ادبیات محسوب میگردد. در روایت سوم شخص، راوی همیشه شخصیتهای داستان را با «او» یا «آنها» خطاب میکند و هیچگاه از «من»، «ما»، «تو» یا «شما» استفاده نمیکند.
ناصر : شخصیت اصلی داستان
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمروزبانی صفحه 61 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 61 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 61 درس
قلمروزبانی صفحه 61 درس
1 معانی مختلف واژۀ «فضل» را با توجه به متن درس بنویسید.
فضل : دانش ، معرفت
فضل داشت از شعرو ادب
كه هم از اهل فضل بود
كه مرا در فضل مرتبه ای است زیادت
فضل : بخشش ، لطف
از فضل و رحمت كردگار ناامید نباید شد
2 جدول زیر را کامل کنید.
3 در زبان فارسی، کلمه ای اهمیّت املایی بیشتری دارد که یک یا چند حرف از حروف شش گانۀ زیر در آن باشد:
اکنون از متن درس، واژه هایی را که این نشانه ها در آنها به کار رفته اند، بیابید و بنویسید.
4 واژه ها در گذر زمان، دچار تحول معنایی می شوند؛ برای پی بردن به این موضوع، معنای واژه های مشخص شده را ، با کاربرد امروزی آنها مقایسه کنید.
الف ما را به نزدیک خویش « بازگرفت »
گذشته: نگه داشتن ، منزل داد، مهمان كردن امروزی : پس گرفت
ب به مجلس وزیر « شدیم »
گذشته : رفتیم
امروزی: فعل اسنادی است و نشان دهنده ی دگرگونی و تغییر است .
ج شوخ از خود « باز کنیم »
گذشته : پاک کنیم
امروزی: گشودن
5 کاربرد معنایی پسوند « ــَـ ک» را در هر یک از واژه های زیر بنویسید.
خورجینک دَمَک دِرمَک
به معنی كوچک است و آن را در دستور زبان فارسی (ــَـ ک تصغیر) می گویند. نمونه از درس : دِرمَک ، دَمَک
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو ادبی صفحه 62 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 62 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 62 درس
قلمرو ادبی صفحه 62 درس
1 در متن درس، نمونه ای از تشبیه بیابید و ارکان را مشخص کنید.
تشبیه:
مشبه : یم (ناصر خسرو و برادرش) ، مشبه به : دیوانگان ، ادات تشبیه : ماننده ، وجه شبه : برهنگی و عاجزی
2 دو ویژگی برای نثر درس «سفر به بصره» بنویسید.
1- كوتاهی جملات : بعد از آن كه حال دنیاوی ما نیک شده بود و هر یک لباسی پوشیدیم، روزی به درآن گرمابه شدیم كه ما را درآن جا نگذاشتند. چون از در رفتیم، گرمابه بان و هر كه آن جا بودند، همه بر پای خاستند و بایستادند چندان كه ما در حمّام شدیم ، و دلّاك و قیّم درآمدند و خدمت کردند و به وقتی كه بیرون آمدیم هر که در مسلخ بر پای خاسته بودند و نمی نشستند، تا ما جامه پوشیدیم و بیرون آمدیم.
2- صداقت و صمیمیت : چون به بصره رسیدیم از برهنگی و عاجزی به دیوانگان ماننده بودیم و سه ماه بود كه موی سر باز نكرده بودیم و می خواستم كه در گرمابه روم که هوا سرد بود و جامه نبود و من و برادرم هر یك لُنگی كهنه پوشیده بودیم و پلاس پاره ای در پشت بسته از سرما.
3- توصیف دقیق جزئیات : مردی اهل و ادیب و فاضل و نیكو منظر و متواضع دیدم و متدین و خوش سخن
قلمرو فکری صفحه 62 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 62 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 62 درس
قلمرو فکری صفحه 62 درس
1 چرا ناصرخسرو دعوت وزیر را نپذیرفت؟
به دو دلیل :
1- به دلیل برهنگی و تنگ دستی خجالت می كشید.
2- وزیر با خواندن نامه از شایستگی های او در علم و دانش آگاه شود.
2 معنا و مفهوم عبارت های زیر را به نثر روان بنویسید.
الف دست تنگ بود و وسعتی نداشت که حال مرا مرمتی کند.
فقیر بود و وضع مالی خوبی نداشت که به حال من رسیدگی کند.
ب چون بر رقعۀ من اطلاع یابد، قیاس کند که مرا اهلیت چیست.
هنگامی که از متن نامه من آگاه شود، می سنجد که شایستگی من در عالم و دانش چه اندازه است.
3 بیت زیر، با کدام قسمت درس، ارتباط معنایی دارد؟
دوران روزگار به ما بگذرد بسی
گاهی شود بهار دگر گه خزان شود
با قسمت به گرمابه رفتن ناصر خسرو و برادرش در دو زمان متفاوت، یكی زمانی که سر و وضع مناسبی نداشتند «دگر گه خزان شود» و یکی زمانی که سر و وضع مناسبی داشتند «گاهی شود بهار»
4 چگونه از پیام نهایی درس می توانیم برای زندگی بهتر بهره بگیریم؟
این كه هر گاه انسان دچار سختی و تنگدستی ومشكلی شد نباید ناله وزاری و فغان كند، بلكه باید از خداوند كمك بخواهد و هیچ گاه از فضل و رحمت خداوند مهربان نیز ناامید نشود.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی گنج حکمت صفحه 63 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 63 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 63 درس
معنی گنج حکمت صفحه 63 درس
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای، خفته. شوریده ای که در آن سفر همراه ما بود، نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس، آرام نیافت. چون روز شد گفتمش: «آن چه حالت بود؟» گفت: «بلبلان را دیدم که به نالش درآمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه؛ اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت، خفته.»
یادم می آید یک شب در کاروانی بودم که تقریبا تمامی شب در حرکت بود و نزدیک سحر در کنار برکه و بیشه ای برای استراحت و خواب توقف کرد. جوانی که با حالی پریشان در آن سفر همراه ما بود فریادزنان به طرف بیابان در حرکت بود. این جوان حتّی یک لحظه هم آرام و قرار نداشت. وقتی هوا روشن شد از او پرسیدم: آن کارهایی که می کردی برای چه بود؟ گفت: بلبل ها و پرندگان را می دیدم که در حال فریاد زدن بر روی درختان بودند (منظور آواز خواندن است). کبک ها را دیدم که از کوه صدای آواز می دادند. قورباغه هایی را می دیدم که از درون آب در حال صدا کردن بودند و حیوانات دیگری که از لا به لای درختان و جنگل در حال صدا زدن بودند...با خودم فکر کردم و گفتم بزرگ مردی نیست که همه در حال ستایش خداوند هستند و من در خواب غفلت فرو روم.
دوش، مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
سحرگاه دیشب دیدم پرنده ای تا صبح ناله می کرد (تسبیح خداوند را می گفت. عقل و صبر و طاقت و هوش مرا همراه خود برد و بی طاقتم کرد..
یکی از دوستان مخلص را مگر
آواز من رسید به گوش
یکی از دوستان صمیمی ام، به طور اتفاقی صدایم را شنید. (یکی از دوستان صمیمی کنارم آمد و از قضا صدای من را شنیده بود).
گفت باور نداشتم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفت باورم نمی شد که صدای پرنده ای، اینقدر تو را از خودت بیخود کند
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ، تسبیح گوی و من خاموش
گفتم: این مرام و معرفت نیست که پرنده ها تسبیح خداوند را به جا آورند و من بخوابم و اینکار را انجام ندهم.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 66 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 66 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 66 درس
قلمروزبانی صفحه 66 درس
1 سپهری، برای کلمۀ «نقّاشی کردن» از چه معادل های معنایی دیگری استفاده کرده است؟
گرته ریختن، رنگاری، نقش بندی، پرداختن، رقم زدن، بستن، نقطه چینی
2 برای هریک از موارد زیر، یک مترادف از درس بیابید.
برآمدگی پشت پای اسب
(کلّه)
چنبرۀ گردن
(آخُره)
میان دو کتف
(غارِب)
3 از متن درس، چهار واژه مهم املایی بیابید و بنویسید.
غارِب، وَقَب، مَخمَصه، آخُره
4 نقش دستوری کلمات مشخص شده را بنویسید.
«صاد» هرگز جانوری جز از پهلو نکشید.
صاد : نهاد ، هرگز : قید ، جانوری : مفعل ، پهلو : متمم
5 به کاربرد حرف «و» در جمله های زیر توجه کنید:
الف) زندگی و سفر مانند هم هستند.
ب) در طول زندگی، سفر می کنیم و در سفر هم زندگی می کنیم.
«و» در جملۀ «الف»، دو یا چند کلمه را به هم پیوند داده است؛ به این نـوع «و»، «واو عطف» می گویند.
«و» در جملۀ «ب»، دو جمله را به هم ربط دادهاسـت. به این «و» که معمولا پس از فعل می آید و دو جمله را به هم می پیوندد، «نشـانۀ ربط یا پیوند» می گویند.اکنون از متن درس، برای کاربرد هر یک از انواع « و » نمونه ای بیابید و بنویسید.
نشانه ربط یا پیوند :
1- گلّه پاها مانده بود با سم ها و ما چشم به راه آخر کار
2- فک زیرین را پیمود و در آخره ماند.
واو عطف :
1- رنگ نقاشی دل خواه و روان بود.
2- آدمی افتاده و صاف
3- از یال و غارب به زیر آمد.
قلمرو ادبی صفحه 67 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 67 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 67 درس
قلمرو ادبی صفحه 67 درس
1 در کدام قسمت از این متن، می توان نشانه های شاعری نویسنده را یافت؟
معلم مرغان را گویا میکشید، گوزن را رعنا رقم می زد، خرگوش را چابک میبست. سگ را روان گرته می ریخت.
2 دو کنایه در متن درس پیدا کنید و مفهوم آنها را بنویسید.
1- حرفی به کارش نبود: کنایه از جای حرف داشت، مشکل داشت
2- معلّم دور نبود: کنای از صمیمی بود
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 67 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 67 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 67 درس
قلمرو فکری صفحه 67 درس
1 از نظر نویسنده، کلاس درس نقاشی در مقایسه با کلاس درس های دیگر چه ویژگی هایی داشت؟
دلخواه و روان بود. خشکی نداشت. به جد گرفته نمی شد. خنده ر آن روا بود. معلم دور نبود. صورتک به رو نداشت.
2 معنی و مفهوم هر یک از عبارت های زیر را بنویسید.
الف خلَف صدق نیاکان هنرور خود بود.
جانشین راستین نیاکان هنرمند خود بود (مانند اجدادش هنرمند بود).
ب اسب از پهلو، اسبی خود را به کمال نشان می داد.
کشیدن اسب از نیمرخ زیباتر اسب و تناسب اندام حیوان را بهتر نشان می دهد.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
درک و دریافت صفحه 71 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 71 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 71 درس
درک و دریافت صفحه 71 درس
1 استنباط خود را از عبارت زیر بنویسید.
«هرچه بر او تنگ گرفتند، کمربند خود را تنگ تر بست تا دست آخر با حقارت زندگی هامان اُخت شد.»
هرچه بیشتر بر نیما سخت گرفتند ، نیما خود را دربرابر دشواری ها آماده تركرد تا سرانجام با پستی زندگی ما سازگارشد.
2 در کدام بخش متن، دیدگاه آل احمد درباره جایگاه و ارزش نیما بیان شده است؟
همچون مروارید در دل صدف کج و کوله ای سال ها بسته ماند.
معنی شعر صفحه 47 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 47 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 47 درس
معنی شعر صفحه 47 درس
هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
هرکسی که از مردان خدا (عارفان و بندگانی که به خداوند نزدیک هستند) جانب داری (طرفداری) کند، خداوند در هر حال او را از بلا حفظ می دارد.
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
حکایت و رویداد دوست را جز در محضر و پیشگاه دوست جایی بازگو نمی کنم، زیرا دوست (آشنای راز) مطالب اهل راز را فاش نمی سازد.
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
ای دل! طوری با مردم زندگی کن که اگر لغزشی از تو سر زد فرشته آسمان دست ها را به دعا برداشته و از تو نگهداری کند.
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
اگر آرزو داری که معشوق، پیمان خود را بشکند، سر رشته محبّت را نگهدار تا او نیز چنین کند.
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
ای باد صبا اگر دل من را در سر آن زلف دیدی، لطفاً به او بگو که از جایش تکان نخورد (جا را از دست ندهد).
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
چون به او گفتم نگهبان دل من باش، پاسخ داد که از دست بنده کاری ساخته نیست، خدا آن را نگه دارد.
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
سر و مال و جانم فدای آن دوستی که حقّ دوستی و پیمان وفاداری را نگه دارد.
غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نسیم صبا نگه دارد
گرد و خاک راهی که از آن می گذری کجاست تا حافظ آن را به عنوان یادگاری از باد صبا نگه دارد.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمروزبانی صفحه 48 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 48 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 48 درس
قلمروزبانی صفحه 48 درس
1 معنای واژه های مشخص شده را با کاربرد آنها در متن درس مقایسه کنید.
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در «حضرت » کریم تمنا چه حاجت است
تعلیم ز اره گیر در امر « معاش »
نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش
در هر دو بیت حضرت به معنای در محضر یا در حضور (در پیشگاه) است.
معاش در هر دو بیت به معنای زندگی کردن است
2 ضمیر پیوسته غالبا در متن ادبی، در یکی از دو جایگاه زیر قرار می گیرد:
الف) به فعل متّصل می شود؛ در این صورت، «مفعول» یا «متمّم» است.
ب) به واژه هایی به جز فعل وصل می شود؛ در این صورت، «مضافٌ الیه» است.
گاه ضمیر، برخلاف موارد «الف» و «ب» در جایگاه اصلی خود قرار نمی گیرد و در جای دیگر می نشیند؛ به این شیوۀ کاربرد ضمیر، «جهش » یا «جابه جایی ضمیر» می گویند؛ مانندِ کاربرد ضمیر پیوستۀ «َت» در مصراع اوّل سرودۀ زیر:
ای بی نشان محض،ن شانا ز که جویمت؟
گم گشت در تو هردو جهانا ز که جویمت؟
در شعر این درس، نمونه ای از «جهش ضمیر» را مشخّص کنید.
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو ادبی صفحه 49 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 49 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 49 درس
قلمرو ادبی صفحه 49 درس
1 در متن درس، دو نمونه «مجاز» بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
دل مجاز از وجود
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
سر مجاز از جان
2 در ادبیات فارسی، شاعران یا نویسندگان، واژۀ «صبا» را در کدام مفهوم نمادین به کار می برند؟
پیام رسان بین عاشق و معشوق
3 هرگاه، در عبارت یا بیتی، یک کلمه ای به چند معنا به کار رود، آرایۀ « ایهام » پدید می آید. ایهام، از ریشة « وَهم » و به معنای « به تردید و گمان افکندن » است؛ همان طور که در مصراع «چون بوی تو دارد جان، جان را هله بنوازم » کلمۀ « بوی » در دو معنای مختلفِ « رایحه » و « آرزو » به کار رفته است.
بیت زیر را از نظر کاربرد آرایۀ «ایهام » بررسی کنید.
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
بو ایهام دارد و دارای دو معنای زیر است :
1- امید و آرزو 2- رایحه
قلمرو فکری صفحه 49 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 49 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 49 درس
قلمرو فکری صفحه 49 درس
1 با توجّه به متن درس، حافظ، شرط وفاداری معشوق را در چه می داند؟
سر رشته محبت را نگهدار تا اون نیز همین کار را بکند.
2 بیت زیر، با کدام قسمت از سرودۀ حافظ، ارتباط مفهومی دارد؟
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد
3 از کدام بیت درس، می توان مفهوم آیۀ شریفۀ «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلیَ الله فَهُوَ حَسبُهُ. » را دریافت؟
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی گنج حکمت صفحه 50 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 50 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 50 درس
معنی گنج حکمت صفحه 50 درس
روزی یکی نزدیک شیخ آمد و گفت: «ای شیخ آمده ام تا از اسرار حق چیزی با من نمایی.»
شیخ گفت : «باز گرد تا فردا.»
آن مرد بازگشت.شیخ بفرمود تا آن روز، موشی بگرفتند و در حُقّه کردند و سر حقّه محکم کردند.
دیگر روز آن مرد باز آمد و گفت: «ای شیخ، آنچ وعده کرده ای، بگوی.»
شیخ بفرمود تا آن حقّه را به وی دادند و گفت: «زینهار، تا سر این حقّه باز نکنی.»
مرد حقّه را برگرفت و به خانه رفت و سودای آنش بگرفت که آیا در این حقّه، چه سرّ است؟ هر چند صبر کرد نتوانست. سر حقّه باز کرد و موش بیرون جست و برفت.مرد پیش شیخ آمد و گفت: «ای شیخ، من از تو سرّ خدای تعالی طلب کردم، تو موشی به من دادی؟!»شیخ گفت: «ای درویش، ما موشی در حقّه به تو دادیم، تو پنهان نتوانستی داشت؛ سرّ خدای را با تو بگوییم، چگونه نگاه خواهی داشت؟!»
روزی شخصی نزد شیخ آمد و گفت: «ای شیخ نزد شما آمده ام تا از اسرار و رازهای خداوند چیزی به من نمایش دهی.»شیخ گفت : «برو و فردا بازگرد.»آن مرد رفت.شیخ فرمود که در آن روز موشی بگیرند و در جعبه ای قرار دهند و سر جعبه را محکم کنند.مرد فردای آن روز مجدد آمد و گفت: «ای شیخ، آنچ قول داده بودی را انجام بده (اسرار حق را بگو)» شیخ گفت که آن جعبه را به او بدهند و گفت: «مراقب باش که در این جعبه باز نشود.»مرد جعبه را گرفت و به خانه رفت و به این فکر افتاد (هوس کرد) که در این جعبه چه رازی نهفته است؟ هر چقد صبر کرد نتوانست خود را کنترل کند. در جعبه را باز کرد و موش بیرون پرید و فار کرد.مرد نزد شیخ آمد و گفت: «ای شیخ، من از تو از خدای بلند مرتبه را درخواست کردم و تو موش به من دادی؟!»شیخ گفت: «ای مرد، ما موشی در درون جعبه ای به تو دادیم، تو نتوانستی آن را پنهان نگاه داری؛ راز خدا را اگر با تو بگوییم، چگونه نگاه خواهی داشت؟!»
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 53 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 53 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 53 درس
قلمروزبانی صفحه 53 درس
1 با توجه به متن درس، معادل معنایی کلمه های زیر را بنویسید.
دولت
(سعادت مندی بخت و اقبال، حکومت و سلطنت، ثروت و مُکنت)
کریمی
(جوانمردی، بخشندگی و سخاوت)
لئیمی
(بُخل، پستی، فرو مایگی،گدامنشی و خسّت )
2 کدام قسمت جملۀ زیر،حذف شده است؟ چگونه به نبود آن پی بردید؟
«نیکوخو، بهتر هزار بار از نیکو رو»
نیکو خو هزار بار از نیکو رو بهتر است.- فعل جمله (است) حذف شده است، از معنی جمله به حذف فعل پی می بریم . (حذف به قرینه معنوی )
3 در فارسی معیار و رایج، برخی واژه ها به دو شکل، تلفظ می شوند؛ نظیر «مهرَبان، مهربان.» در گفتار عادی، از هر دو گونۀ تلفظی می توان استفاده کرد، اما در شعر، با توجه به وزن و آهنگ، باید تلفظ مناسب را انتخاب کرد.
در متن درس، واژه های دو تلفظی را بیابید.
جاودان ، آموزگار ، روزگار
قلمرو ادبی صفحه 53 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 53 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 53 درس
قلمرو ادبی صفحه 53 درس
1 در بند ششم متن درس، کدام نوع از روابط معنایی واژه ها، بر زیبایی سخن افزوده است؟
تضاد ,* نکته: معنای دقیق یک جمله و با کاربرد و روابط آن با دیگر واژه ها مشخص می شود. مجموعه ی این پیوستگی ها را روابط معنایی می گویند.
2 در جملۀ زیر، دو رکن اصلی تشبیه (مشبه و مشبه به) را مشخص کنید.
«قرآن مانند است به بهشت جاودان.»
قرآن: مشبه ، مانند: ادات تشبیه ، بهشت: مشبه به ، جاودان: وجه شبه
3 در عبارت زیر،کدام واژه ها «جناس» دارند؟
«از روی نیکوش، حبس و چاه آمد و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد».
روی و خوی - چاه و گاه
4 به واژه هایی که در پایان دو جمله بیایند و از نظر صامت ها و مصوت های پایانی، وزن یا هر دوی آنها هماهنگ باشند، کلمات «مسجع» و به آهنگ برخاسته از آنها «سجع» می گویند.دو عبارت مسجع از متن درس بیابید و ارکان سجع را مشخص نمایید.
در بهشت از هزارگونه نعمت است و در قرآن از هزارگونه پند و حکمت است.
هم فُرقَت بود و هم وُصلَت
هم راحت بود، هم آفت.
هم وفا بود، هم جفا.
پس چون در او این چندین اندوه و طرب بود، در نهاد خود شگفت و عجب بود.
از روی نیکوش حبس و چاه آمد، و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 54 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 54 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 54 درس
قلمرو فکری صفحه 54 درس
1 به چه دلیل نویسنده معتقد است که: «مثل قرآن، مثل آب روان است.»؟
هر دو آلودگی و گناهان را پاک میکنند یکی برای جسم و دیگری برای جان و دل
2 کدام بخش از متن درس، به مفهوم آیۀ شریفۀ « و مَکَروا و مَکَرَ الله و اللهُ خَیرَ الماکِرین». (آل عمران،آیۀ 54) اشاره دارد؟
عالمیان بدانند که هرگز کید کایدان با خواست خداوند غیب دان برابر نیایدتدبیر برادران بر خلاف تقدیر رحمان آمد.
3 هر یک از بیت های زیر، با کدام عبارت درس، ارتباط معنایی دارد؟
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای بـرادر، سیـرت زیـبـا بیــار
قصه حال یوسف را نه از حسن صورت او گفت بلکه از حسن سیرت او گفت.
4دربارۀ ارتباط مفهومی دو عبارت زیر، توضیح دهید.
«الصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَج» یعقوب خود او را به صبر آموزگار بود.
تاکید بر صبر و شکوفایی.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی شعر صفحه 55 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 55 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 55 درس
معنی شعر صفحه 55 درس
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
زمانی که دل آشفته و عاشق من، به باغ و بوستان می رفت، بوی گل ها و گیاهان خوشبو مرا از خود غافل می کرد.
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
گاهی بلبل آواز می خواند و از آواز آن گل می شکفت. در این هنگام به یاد تو افتادم و همۀ آن زیبایی ها را فراموش کردم.
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
از زمانی که با تو پیمان عاشقی بستم، همۀ پیمان ها را شکستم، بعد از تو عهد بستن با تو، می توان همۀ پیمان ها را شکست.
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
تا زمانی که غم عشق تو همانند خاری همراه من است، نادانی است اگر در فکر رفتن به گلستان ها باشم.
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
سزاوار است که در راه رسیدن به تو سختی و رنجی را تحمل کنیم. زمانی که عشق رسیدن به کعبه وجود داشته باشد، گذشتن از بیایان ها آسان است
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
می گویند سعدی این همه از عشق او صحبت نکن، امّا من از عشق او می گویم و بعد از من نیز در همۀ دروان ها از این عشق سخن خواهند گفت
درک و دریافت صفحه 55 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 55 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 55 درس
درک و دریافت صفحه 55 درس
1 کدام نوع لحن برای خوانش این شعر مناسب است؟ چرا؟
لحن آهنگین و غنایی ، تناسب های آوایی، برجسته ترین ویژگی این شعر است، هنگام خواندن شعر، آهنگ و موسیقی ویژه ای به گوش می رسد و سبب دلنشینی و شورانگیزی بیشتر می شود. با تقسیم بیت ها به پاره های موسیقایی، شعر را بخوانید.
2 چرا این سروده، در ادب غنایی جا می گیرد؟
چون تناسب های آوایی، برجسته ترین ویژگی این شعر است، هنگام خواندن شعر، آهنگ و موسیقی ویژه ای به گوش می رسد و سبب دلنشینی و شورانگیزی بیشتر می شود
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمروزبانی صفحه 34 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 34 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 34 درس
قلمروزبانی صفحه 34 درس
1 مترادف و متضاد واژه «رفیع» را از متن درس بیابید.
متضاد : حضیض مترادف : بلند
2 از متن درس، برای هر یک از نمودارهای زیر، یک گروه اسمی بیابید و در نمودار قرار دهید.
نماز صبح شهادت نماز (هسته) صبح (وابسته) شهادت(وابسته)
غبطه بزرگ زندگانی غبطه (هسته) بزرگ (وابسته) زندگانی (وابسته)
ضامن دوام جهان ضامن (هسته) دوام (وابسته) جهان (وابسته)
لبان اراده تو لبان (هسته) اراده (وابسته) تو (وابسته)
سر کودک عقل سر (هسته) کودک (وابسته) عقل (وابسته)
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو ادبی صفحه 34 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 34 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 34 درس
قلمرو ادبی صفحه 34 درس
1 دو نمونه از کاربرد «تشخیص» در متن درس مشخّص کنید.
درختان را دوست دارم که به احترام تو قیام کرده اند : قیام کردن درختان شفق آینه دار نجابتت در فکر آن گودالم که خون تو را مکیده است.
2 شعر سپید، گونه ای از شعر معاصر است که آهنگ دارد امّا وزن عروضی ندارد و جای قافیه ها در آن مشخّص نیست.
شعر «پاسداری از حقیقت» را از این دید بررسی کنید.
این شعر نیز در واقع شعر سفید است چون آهنگ دارد اما وزن عروضی ندارو و جای قافیه ها در آن مشخص نیست.
3 به بیت زیر توجّه کنید.
«بید مجنون در تمام عمر، سر بالا نکرد
حاصل بی حاصلین بود به جز شرمندگی»
در این بیت، شاعر برای شکل ظاهری و آویزان بودن شاخه ها و برگ های درخت بید، علتّی شاعرانه امّا غیرواقعی آورده است و آن، سرافکندگی بید به سبب بی حاصلی است.وقتی شاعر یا نویسنده دلیلی غیرواقعی امّا ادبی برای موضوعی بیان کند؛ به گونه ای که بتواند خواننده را قانع کند، آرایۀ «حُسن تعلیل » پدید می آید.«حسن تعلیل» در لغت، به معنای دلیل و برهان نیکو آوردن است؛ اگرچه این دلیل و برهان، واقعی، علمی یا عقلی نیست اما مخاطب آن را از علتّ اصلی دلپذیرتر می یابد.
در کدام قسمت از متن درس «حُسن تعلیل » به کار رفته است؟ دلیل خود را بنویسید.
درختان را دوست دارم که به احترام تو قیام کرده اند : شاعر علت به ردیف و عمودی ایستادن درختان را احترام به امام حسین (ع) می داند.
و آب را که مهر مادر توست : آب را به این علت دوست دارم که مهریه مادر تو ، حضرت فاطمه (س) است.
شفق آینه دار نجابتت : شاعر علت تشکیل شفق را آینه دار بودن نجابت امام می خواند.
قلمرو فکری صفحه 35 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 35 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 35 درس
قلمرو فکری صفحه 35 درس
1 با توجّه به متن درس، شاعر چه نوع مرگی را غبطۀ بزرگ زندگانی می داند؟
شهادت؛ شهادت امام حسن (ع)
2 در متن درس، «عقل » با چه ویژگی هایی وصف شده است؟ چرا؟
کلاه از سر عقل می افتد یعنی عاجز و ناتون بودن عقل در درک عظمت امام حسین (ع)
3 هر یک از موارد زیر، با کدام قسمت از شعر «پاسداری از حقیقت» ارتباط معنایی دارد؟
شَرَفُ المَکانِ باِلمَکینِ. (ارزش هر جای و جایگاهی به کسی است که در آن قرار گرفته است.)
و بَذَل مُهجَتَهُ فَبِکَ لِیَستَنقِذَ عبادکَ مِنَ الجَهالۀ و حَیرَۀ الضَّلالۀ.
(او ، حسین (ع)، خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از نادانی و سرگردانیِ گمراهی نجات بخشد.)
الف)
در فکر آن گودالم که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم.
ب)
بر تالابی از خون خویش
در گذرگه تاریخ ایستاده ای
با جامی از فرهنگ
و بشریت رهگذار را می آشامانی
- هر کس را که تشنه ی شهادت است –
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی گنج حکمت صفحه 36 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 36 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 36 درس
معنی گنج حکمت صفحه 36 درس
عاملِ شهری به خلیفه نبشت که دیوار شهر، خراب شده است، آن را عمارت باید کردن.جواب نبشت که شهر را از عدل، دیوار کن و راه ها از ظلم و خوف پاک کن، که حاجت نیست به گِل و خشت و سنگ و گچ.
حاکم شهری به خلیفه آن شهر نامه نوشته که دیوار شهر خراب شده است، باید آن را بازسازی کرد.
(خلیفه) جواب داد که عدل و داد را در شهر حکم فرما کن و راه ها و جادّه ها را از ظلم و ستم و ترس راهزنان امن کن که این دیوارها نیازی به گِل و خاک و سنگ و گچ ندارند.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی شعر صفحه 39 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 39 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 39 درس
معنی شعر صفحه 39 درس
هم مرگ بر جهانِ شما نیز بگذرد
هم رونقِ زمانِ شما نیز بگذرد
در نهایت، مرگ نیز به سراغ شما خواهد آمد و رونق و شکوه دوران شما نیز روزی به پایان خواهد رسید.
وین بومِ محنت از پیِ آن تا کند خراب
بر دولت آشیانِ شما نیز بگذرد
محنت و سختی، جغد شوم ویرانگری است که به ما بسنده نمی کند شما را نیز خانه خراب خواهد کرد.
آبِ اجل که هست گلوگیرِ خاص و عام
بر حلق و بر دهانِ شما نیز بگذرد
مرگ که نابودکننده خاص و عام است روزی شما را نیز نابود خواهد کرد.
چون دادِ عادلان به جهان در بقا نکرد
بیدادِ ظالمانِ شما نیز بگذرد
وقتی که عدل و انصاف انسان های عادل در جهان باقی نمی ماند ظلم و ستم ظالمان نیز یقیناً از بین رفتنی است.
در مملکت چو غرّشِ شیران گذشت و رفت
این عوعوی سگانِ شما نیز بگذرد
وقتی که بانگ و خروش انسان های شجاع گذشت و رفت این صدای گوش خراش شما انسان های پست نیز یقیناً رفتنی است.
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدانِ شما نیز بگذرد
مرگ هم چو بادی است که شمع وجود انسان ها را خاموش می کند این باد اجل شما را نیز نابود خواهد کرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروانِ شما نیز بگذرد
انسان های زیادی به کاروان سرای دنیا آمده اند و رفته اند شما نیز ناگزیر از این دنیا خواهید رفت
ای مفتخر به طالعِ مسعودِ خویشتن
تأثیرِ اخترانِ شما نیز بگذرد
ای کسی که به بخت نیک خود افتخار میکنی این بخت و اقبال فرخنده ی شما نیز به پایان خواهید رسید.
بر تیرِ جورِتان ز تحمّل سپر کنیم
تا سختیِ کمانِ شما نیز بگذرد
با سپر صبر و تحمل در برابر ستم و ظلم تیر مانند شما (حاکمان) استقامت می کنیم تا اینکه دوره سلطه و قدرت شما نیز به پایان برسد.
ای تو رَمه سپرده به چوپانِ گرگِ طبع
این گرگیِ شبانِ شما نیز بگذرد
ای کسانی که مردم را به دست حاکمان ستمگر گرگ صفت سپرده اید (آگاه باشید) که این ستمگری شما نیز روزی به پایان خواهد رسید.
قلمروزبانی صفحه 40 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 40 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 40 درس
قلمروزبانی صفحه 40 درس
1 در شعری که خواندید، پنج واژۀ مهم املایی بیابید و بنویسید.
رونق، محنت، اجل، خاص، عام، حلق، عادل، بقا، ظالمان، غرّش، عو عو ، طالع، مسعود، تحمّل
2 تفاوت معنایی فعل های مشخص شده را توضیح دهید.
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو { کشت }
گفتا تو بندگی کن کاو بنده پرور آید
بادی که در زمانه بسـی شمعها { بکشت }
هم بـر چراغـدان شـما نیـز بگـذرد
کشتن در این بیت به معنای خاموش کردن است.
ولی امرزوه کشتن به معنای به قتل رساندن
3 برای هر واژۀ مشخّص شده، یک مترادف از متن درس بیابید.
بـر در « بـخـت » بد فـرود آیـد هر که گیرد عنان مرکبش، آز
طالع
ای مفتخر به طالعِ مسعودِ خویشتن تأثیرِ اخترانِ شما نیز بگذرد
همّت بلند دار که نزد خدا و خلق باشد به قدر همّت تو « اعتبار » تو
رونقِ زمان
هم مرگ بر جهانِ شما نیز بگذرد هم رونقِ زمانِ شما نیز بگذرد
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو ادبی صفحه 40 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 40 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 40 درس
قلمرو ادبی صفحه 40 درس
1 قافیه و ردیف را در بیت نخست این سروده مشخص کنید.
قافیه : جهان و زمان
ردیف : شما نیز بگذرد
2 در بیت زیر، کنایه ها را بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم تا سختی کمان شما نیز بگذرد
سختی کمان کنایه از قدرمتندی، قدرت و سلطه فراوان
سپر کردن کنایه از دفاع کردن، محافظ ساختن و پناه قرار دادن
3 به بیت زیر توجه کنید:
برکن زبن این بنا که باید از ریشه بنای ظلم برکَند
در مصراع اول، شاعر، «دل» را به «خانه» تشبیه کرده است؛ سپس در مصراع دوم، به سبب شباهت آن دو به هم، مشبه (دل) را حذف کرده و فقط مشبه به (خانه) را ذکر کرده است تا شباهت را تا مرحلۀ یکی شدن نشان دهد؛ به این تصویر خیال انگیز، «استعاره» می گویند.
در استعاره، یک طرف تشبیه (مشبه یا مشبه به) ذکر نمی شود.
مثال برای حذف مشبه به: خورشید شکفت.
«خورشید» به «گل» تشـبیه شـده است «شـکفتن» از ویژگی های گل است که به خورشید نسـبت داده شده است.
در بیت پنجم، استعاره ها را مشخّص کنید و مفهوم هر یک را بنویسید.
غرّشِ شیران : بانگ و خروش انسان های شجاع
عوعوی سگانِ : صدای گوش خراش انسان های پست
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو فکری صفحه 41 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 41 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 41 درس
قلمرو فکری صفحه 41 درس
1 با توجّه به توضیح زیر، معنی و مفهوم بیت اول درس را به نثر روان بنویسید.
سیف الدین محمد فرغانی، در سدۀ هفتم هجری، هنگامی که شهرهای بزرگ و آباد ایران، در آتش بیداد مغولان می سوخت، این شعر را سرود . سیف در این سروده، از رفتار ظالمانۀ فرمانروایان و تاخت و تاز سپاه مغول، با بیان کوبنده ای انتقاد می کند.
ای ستمگران، مرگ به سراغ شما نیز خواهد آمد و دوران شکوه قدرت و حکومت شما نیز به پایان خواهد رسید.
مفهوم بیت : ناپایداری قدرت و حکومت و خوشی ها، همگانی و اجباری بودن مرگ و نیستی
2 در بیت زیر، مقصود شاعر از«رمه»، «چوپان گرگ طبع» و «گرگی شبان» چیست؟
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع این گرگی شبان شما نیز بگذرد
رمه : مردم
چوپان گرگ طبع : حاکمان ستمگر گرگ صفت
گرگیِ شبان : ستمگری.
3 از متن درس، برای حدیث و آیۀ زیر، نمونه بیتی مرتبط بیابید و بنویسید.
«الدّهرُ یَومانِ یومٌ لَک و یَومٌ عَلیک»
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن تاثیر اختران شما نیز بگذرد
«کلُّ نَفسٍ ذائِقۀ الموت»
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
4 سرودۀ زیر، یادآور کدام بیت درس است؟
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما بر قصر ستمکاران، گویی چه رسد خذلان
ما كه در دربار پادشاهان عادل و دادگر بودیم چنین ستمی بر ما شد پس بر قصر ستمكاران چه خواری و پستی هایی خواهد رسید؟
چون داد عادلان به جهان در، بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد
معنی شعر صفحه 42 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 42 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 42 درس
معنی شعر صفحه 42 درس
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
علی ای پرنده خوشبختی رحمت و مهربانی ،تو چه نشانه ای از خدا هستی که سایه خوشبختی و رحمت الهی را بر سر همه موجودات افکنده ای؟
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم به خدا قسم خدا را
ای دل اگر خداشناس واقعی هستی خدا را در چهره علی ببین . به خدا سوگند که من خدا را به وسیله علی (ع) شناختم.
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
ای گدای مسکین در خانه علی (ع) را بزن و نیاز او را به درگاه او ببر زیرا او آنقدر کریم و بخشنده است که به گدا انگشتر پادشاهی می بخشد. (این بیت اشاره دارد به اینکه حضرت علی در نماز انگشتر خود را به سائل بخشید).
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز علی چه کسی انقدر مهربان است که به پسرش سفارش می کند که با قاتل من که اسیر توست مدارا و مهربانی کن. (اشاره دارد به سفارش حضرت علی (ع) به امام حسن در مورد مدارا با ابن ملجم).
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را
به جز علی چه کسی پسری این چنین شگفت انگیز (امام حسین ) پرورش داده است که شهدای کربلا را در جهان مشهور کرده است ...
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
از میان عاشقان پاکبازی که با خدا در روز الست پیمان وفاداری بسته اند کدام یک همچون علی میتواند وفاداری را به انجام برساند (اشاره دارد به پیمان الست که روح های انسان ها در روز ازل با خدا بستند و قرآن نیز به آن اشاره کرده است در آیه «اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بلی» آیا من پروردگار شما نیستم گفتند بلی).
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
نه میتوانم او را خدا بنامم و نه می توانم او بشر بدانم حیران مانده ام که شاه سرزمین لافتی را چه بنامم . ( اشاره دارد به ندایی که در جنگ احد هنگام رشادت های امام علی در آسمان پیچیده بود «لافَتی الّا عَلی؛ لا سیف الّا ذُوالفَقار» جوانمردی چون علی و شمشیری چون ذوالفقار نیست)
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
چرا چون نی هر لحظه از نوای شوق او دم بزنم و سخن بگویم در حالی که حافظ (لِسانُ الغَیب لقب حافظ شیرازی است) این نوا را خوشتر و زیباتر سروده است.
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنائی بنوازد و آشنا را»
تمام شب ها را در این امید هستم که روزی نسیم صحبگاهی با پیام مهربانی دوست (که با خود همراه آورده است) من عاشق را مورد لطف قرار دهد.
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
ای شهریار از آواز مرغ حق بشنو که در نیمه های شب غم دل را با دوست درمیان گذاشتن خوشتر و بهتر است.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
درک و دریافت صفحه 43 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 43 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 43 درس
درک و دریافت صفحه 43 درس
1 شاعر به کمک کدام ویژگی های زبانی، باور و ایمان عمیق و ارادت خود را نسبت به اهل بیت (ع) آشکار می سازد؟
با استفاده از آرایه های متنوع و لغات بسیار پرمعنا و مغهوم
2 در این سروده به کدام ویژگی های شخصیّت والای حضرت علی (ع) اشاره شده است؟
مظهر رحمت و سعادت، واسطه و وسیله رسیدن به خدا، لطف و مهربانی حضرت، بخشندگی حضرت، عدالت، تعهد و وفادار به عهد، شجاعت
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 79 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 79 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 79 درس
قلمروزبانی صفحه 79 درس
1 پنج گروه کلمۀ مهم املایی از متن درس بیابید و بنویسید.
مشیّت باری تعالی، رعب و وحشت، بدر و حُنَین، نسیان و غفلت، صف طویل، اُسوه وفاداری، معرکه قلوب، مظهر فقر، غنای خالق، مرتب قرب
2 مترادف واژه های زیر را از متن درس بیابید.
فراموشی
نسیان
بی ریا و صمیمی
بی تکلف و ساده و متواضع
3 به جمله های زیر توجّه کنید.
الف) خطوط دفاعی دشمن یکسره فروریخت.
ب) این ها دریادلان صف شکنی هستند که دل شیطان را از رُعب و وحشت می لرزانند.
به جملۀ اوّل که یک فعل دارد، «ساده» و به جملۀ دوم، که بیش از یک فعل دارد، «مرکّب» می گویند.
جملۀ «ب»، شامل دو جمله است که از نظر معنایی به یکدیگر وابسته اند؛ به طوری که یکی از جمله ها بدون دیگری ناقص است:
جملۀ مرکّب، معمولاً از یک جملۀ پایه (هسته) و یک یا چند جملۀ پیرو (وابسته) تشکیل می شود؛ بخشی که پیوند وابسته ساز ندارد، پایه است.پیوندهای وابسته ساز عبارت اند از: «که، تا، چون، اگر، زیرا، برای، اینکه، به طوری که،هنگامی که ... »
جملۀ «ب» را از این دید بررسی می کنیم:جملۀ پایه یا هسته: اینها دریادلان صف شکنی هستند
جملۀ پیرو یا وابسته (کــه / پیوند وابسته ساز) دل شیطان را از رعب یا وحشت می لرزانند.
حال از متن درس برای هریک از انواع جمله، نمونه ای بیابید و بنویسید.
اشیاء: شیء - لحظات: لحظه - نفوس: نَفَس - وسایل: وسیله - قلوب: قلب - خطوط: خط - انفاس: نَفَس
مرکب : اینجا سوله ای است که گردان عبدالله ..... می گذرانند.
ساده : بچه های مهندسی جهاد آخرین کارهای مانده را راست و ریس می کنند.
قلمرو ادبی صفحه 80 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 80 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 80 درس
قلمرو ادبی صفحه 80 درس
1 هر قسمت مشخص شده، دربردارنده کدام آرایۀ ادبی است؟
حسرت نبرم به خواب آن {مرداب}
کآرام درون {دشت شب} خفته است
مرداب: نماد و استعاره از ایستایی و راکد بودن، مرگ، انسان های ترسو و ناآگاه
دشت شب : اضافه تشبیهی (شب :مشبه، دشت :مشبه به)
2 در عبارت زیر، ارکان هر تشبیه را مشخص کنید.
«آفتاب فتح در آسمان سینۀ مؤمنین درخششی عجیب دارد.»
آفتاب فتح :
آفتاب :مشبه به - فتح : مشبه
آسمان سینه مومنین :
آسمان : مشبه به - سینه مومنین : مشبه
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 80 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 80 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 80 درس
قلمرو فکری صفحه 80 درس
1 نویسنده در کدام جمله، از مفهوم آیۀ «ألا بِذِکرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوب» (سـوره رعد، آیه 28) بهره گرفته است؟
1- در معرکه مجاهدان خدا قلوبی که حاصل ایمان است حکومت دارد.
2- صف طویل رزمندگان با آرامشو اطمینانی که حاصل ایمان است
2 درباره ارتباط محتوایی متن «دریادلان صف شکن» و این سروده شفیعی کدکنی توضیح دهید.
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشـت شب خفته است
دریایم و نیسـت باکـم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشـفته است
در هردو رووح شجاعت، مقاوت، بی باکی و نترسیدن از خطر دیده می شود. یا هردو بر پویایی و تحرک تاکید دارند و بر ایستادگی و بی تحرکی مارا بر حذر دارند.
3 چرا نویسنده معتقد است که «همۀ تاریخ اینجا (جبهه) حاضر است؛ بَدر و حنین و عاشورا اینجاست»؟
زیرا نویسنده در این بخش اعتقاد دارد که «رزمندگان مانند مسلمانان صدر اسلام، برای زنده نگه داشتن اسلام و رسیدن به حقیقت و نجات آن از نابودی و انحراف با عشق و فداکاری و اخلاص و اعتماد کامل به خداوند به میدان مبارزه آمدند.»
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی گنج حکمت صفحه 81 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 81 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 81 درس
معنی گنج حکمت صفحه 81 درس
شیخ یک بار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند. اجابت کرد.
بامداد در خانقاه، تخت بنهادند. مردم می آمدند و می نشستند.
چون شیخ بیرون آمد، مُقریان، قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند. چنانکه هیچ جای نبود.
معرّف بر پای خاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هرکسی از آنجا که هست، یک گام، فراتر آید.»
شیخ گفت: «و صَلَّی الله عَلی مُحَمَّد و آلِه أجمَعین»؛ و دست به روی فرو آورد و گفت: «هرچه ما خواستیم گفت، و همه پیغمبران بگفته اند؛ او بگفت که از آنچه هستید، یک قدم فراتر آیید.» کلمه ای نگفت و از تخت فرو آمد و بر این ختم کرد مجلس را.
روزی شیخی به شهر طوس رفت. مردم آنجا از شیخ درخواست برگزاری مجلس کردند. ایشان پذیرفت.
بامداد آن روز در عبادت گاه، تختی قرار دادند. مردم می آمدند و می نشستند.
وقتی که شیخ وارد مجلس شد قاریان شروع به خواندن قرآن کردند و مردم بسیاری آمده بودند طوری که جای برای نشستن نبود.
یکی از ریش سفیدان (معرّف شیخ) بلند شد و گفت: «هرکسی که یک قدم جلوتر از جایی که هست بیاید، خداوند بیامرزدش.»
شیخ گفت: «صلواتی بر محمّد و آل محمّد بفرستید.»؛ سپس دستی به صورتش کشید و گفت: «ایشان هرچه ما می خواستیم بگوییم و همه پیغمبران گفته اند؛ را ذکر کردند. ایشان فرمودن که از آنچه هستید یک قدم جلوتر بروید.» کلمه دیگری نگفت و از منبر (تخت) پایین آمد و با این جمله مجلس را تمام کرد.
معنی شعر صفحه 82 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 82 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 82 درس
معنی شعر صفحه 82 درس
به خون گر کِشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
ای دشمن، اگر بخواهی وطنم را نیست و نابود کنی افراد بی شماری از این کشور آماده شهادت هستند.
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی
جدا سازی ای خصم، سر از تن من،
ای دشمن، اگر جسمم را بسوزانی و مرا هدف تیرهایت قرار دهی و حتی سرم را ازتن جدا کنی
کجا میتوانی، ز قلبم رُبایی
تو عشق میان من و میهن من
البته که نمی توانی عشق میان من و وطنم را از قلبم بیرون کنی
من ایرانی ام آرمانم شهادت
تجلّیِ هستی است، جان کندن من
من ایرانی هستم و آرزویم شهادت است و شهادت برای من عین هستی و زندگی است.
مپندار این شعله افسرده گردد
که بعد از من افروزد از مدفن من
تصور مکن که روزی عشق به میهن در وجودم خاموش شود/که بعد از شهادت نیز از قبرم شعله ور خواهدبود.
نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش
بتازد به نیرنگ تو، توسن من
ای دشمن،دربرابر تو نه تسلیم میشوم و نه با تو سازش و مدارا می کنم، تو را گرامی نمی دارم و از تو چیزی نمی خواهم بلکه با اسب سرکش و نافرمان خود با مکرو فریب تو می جنگم.
کنون رود خلق است دریای جوشان
همه خوشۀ خشم شد خرمن من
مردم ما که پیش ازاین مانند رودخانه ای بودند، اینک تبدیل به دریایی خروشان (متّحد) شده اند و خشم از تو تمام وجودم را فراگرفته است.
من آزاده از خاک آزادگانم
گل صبر می پرورد دامن من
من از هوا و هوس رها و آزادم و از کشور وارستگان هستم و در آغوش من صبر همچون گل پرورده می شود.
جز از جام توحید هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم گردن من
تنها به یگانه بودن خداوند اعتقاد دارم حتی اگر ظالمانه مرا از بین ببری
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمروزبانی صفحه 83 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 83 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 83 درس
قلمروزبانی صفحه 83 درس
1 برای واژه «افسرده» دو معادل معنایی بنویسید.
سرد و منجمد، خاموش، پژمرده، اندوهگین
2 بیت زیر را بر اساس ترتیب اجزای جمله در زبان فارسی مرتب کنید؛ سپس اجزای هر جملۀ بیت را در جدول قرار دهید.
مـن ایرانیـم، آرمانـم شـهادت
تجلّی هسـتی اسـت، جان کندن من
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو ادبی صفحه 83 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 83 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 83 درس
قلمرو ادبی صفحه 83 درس
1 این سروده را از نظر قالب و مضمون با شعر «مهر و وفا» مقایسه کنید.
شباهت : قالب هر دو شعر غزل است.
تفاوت : درون مایه غزل «مهر و وفا» عاشقانه و غنایی است اما«خاك آزادگان» حماسی و میهنی است.
یا هر دو شعر در قالب غزل سورده شده اند، اما از نظر مضمون متفاوتند. شعر حافظ شعری عاشقانه و غنایی است که عشق و معشوق را توصیف می کند اما شعر سپیده کاشانی، انقلابی است و دفاع مردم در برابر بیگانگان را ترسیم می کند.
2 در شعری که خواندید، واژه های «خاک» و «شعله» در کدام مفهوم مجازی به کار رفته اند؟
خاک مجاز از وطن
شعله مجاز از عشق به وطن
3 گاهی اجزای کلام، برای تأثیر بیشـتر سـخن در زبان ادبی، بنابر تشـخیص شـاعر یا نویسـنده جا به جـا می شـود؛ ماننـد مصـراع «گل صبر، میپرورد دامـن من»، که مفعول و فعل بر نهاد، مقدم شـده اسـت تا شـیوایی و رسـایی کلام بیشـتر شـود؛ به این گونه بیان، «شـیوه بلاغی» می گویند.این شیوه در مقابل شیوۀ عادی قرار می گیرد. در شیوۀ عادی، اصل بر این است که نهاد همۀ جمله ها در ابتدا و فعل در پایان قرار گیرد.
نمونه ای از کاربرد شیوه بلاغی را در متن درس بیابید و آن را توضیح دهید.
تجلّی هستی است جان کندن من ← مقدم شدن مسند و فعل بر نهاد ← جان کندن من تجلّی هستی است
بجوشد گل اندر گل از گلشن من ← و مقدم شدن فعل بر نهاد و متمم ← گل اندر گل از گلشن من بجوشد
بتازد به نیرنگ تو، توسن من ← مقدم شدن فعل بر نهاد و متمم ← توسن من به نیرنگ تو بتازد.
کنون رود خلق است، دریای خروشان ← مقدم شدن نهاد و فعل بر مسند ← اکنون رود خلق دریای خروشان است.
قلمرو فکری صفحه 84 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 84 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 84 درس
قلمرو فکری صفحه 84 درس
1 در کدام بیت، بر مفهوم «یگانه پرستی» تأکید شده است؟
جز از برجام توحید هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم گردن من
2 مضمون بیت های دوم و سوم را با سروده زیر مقایسه کنید.
تـا زبَـر خاکـی ای درخـت تنومنـد
مگسـل از این آب و خاک ریشـۀ پیوند
معنی : ای درخت تنومند، تا زمانی که بر خاک قرار داری، ریشه پیوندت را از این آب و خاک جدا نکن.
در ابیات دوم و سوم، شاعر می گوید اگر دشمن تمام وجودم را از بین ببرد، نمی تواند عشق به میهن را از من بگیرد. در این شعر ادیب الممالک فراهانی می گوید نباید تا زمانی که در این خاک هستیم، پیوند و دلبستگی مان به آن را از دست بدهیم.
3 در کدام بیت، به مفهوم آیۀ شریفۀ «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ أَمواتاً بَل أَحیاء عِندَ ربِّهِم یُرزَقون» (سورۀ آل عمران، آیۀ 169) شده است؟
من ایرانی ام آرمانم شهادت
تجلی هستی است، جان کندن من
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
درک و دریافت صفحه 91 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 91 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 91 درس
درک و دریافت صفحه 91 درس
1 به اعتقاد شما چگونه می توان از ایثارگری آزادگان و جانبازان تجلیل کرد؟
در واقع به دلیل کار با عظمتی که این بزرگواران انجام دادند و در راه خدا و دین و وطن از جان و مال و عمر خود گذشتند، هیچ چیزی نمی تواند حتی ذره ای از فداکاری این عزیزان را جبران کند اما به نظر من بهترین تجلیل از این بزرگان کشور، تشریح و معرفی افکار و راه و مسلک آن هاست.
2 ثبت خاطرات دوره جنگ، چه نقشی در حفظ ارزش های انقلاب اسلامی داشته است؟
با ثبت این خاطرات می توان راه و روش شهیدان و جانبازان و آزادگان را به مردم این کشور شناساند و با توجه به این که این راه از بهترین ارزش های انقلاب است برای ادامه این راه عظیم باید از آن بهره برد.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی شعر صفحه 95 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 95 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 95 درس
معنی شعر صفحه 95 درس
خروش سواران و اسپان ز دشت
ز بهرام و کیوان همی برگذشت
سر و صدا و هیاهوی جنگجویان و اسب هایشان آن قدر زیاد بود که از سیاره های آسمانی (مریخ و زحل) هم فراتر می رفت.
همه تیغ و ساعد ز خون بود لعل
خروشان دل خاک در زیر نعل
شمشیرها و دست های جنگجویان از شدّت خونریزی به رنگ لعل (قرمز) شده بود بستر زمین هم زیر گام های سوارکاران و اسبانشان به دلهره و اضطراب افتادهبود.
نماند ایچ با روی خورشید رنگ
به جوش آمده خاک با کوه و سنگ
خورشید هم از آن وضعیت سخت ترسیده بود خاک و سنگ هم از ترس هجوم جنگاوران به اضطراب و دلهره افتاده بود.
به لشکر چنین گفت کاموس گرد
که گر آسمان را بباید سپرد
کاموس (پهلوان تورانی) به سپاه خود اینگونه گفت: حتی اگر قرار باشد آسمان را هم درنوردید،
همه تیغ و گرز و کمند آورید
به ایرانیان تنگ و بند آورید
به ابزارهای جنگی مسلح شوید و با آن ها ایرانیان در تنگنا قرار دهید و اسیر کنید
دلیری کجا نام او اشکبوس
همی برخروشید بر سان کوس
جنگجوی شجاعی كه نام او اشكبوس بود مانند طبل بزرگی فریاد كشید .
بیامد که جوید ز ایران نبرد
سر هم نبرد اندر آرد به گرد
آمد كه با ایرانیان بجنگد و همرزم و حریف خود را به زمین بزند ، شكست بدهد و بكشد .
بشد تیز رهام با خود و گبر
همی گرد رزم اندر آمد به ابر
رهام (پسر گودرز) در حالی كه كلاه جنگی و لباس مخصوص جنگ پوشیده بود، سریع وارد میدان شد و گرد و خاك میدان جنگ به ابرها رسید .
برآویخت رهام با اشکبوس
برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
رهام با اشكبوس به مبارزه پرداخت (درگیر شد) و از هر دو سپاه (برای تشویق آنها) صدای شیپور و طبل بلند شد.
به گرز گران دست برد اشکبوس
زمین آهنین شد سپهر آبنوس
اشكبوس گرز سنگین خود را به دست گرفت و زمین برای تحمل سنگینی آن مثل آهن سخت و آسمان (به خاطر بزرگی یا در اثر گرد و غبار) تیره و تار شد.
برآهیخت رهام گرز گران
غمی شد ز پیکار دست سران
رهام گرز سنگین خود را بركشید (بیرون كشید) و دست دو پهلوان از جنگ با گرزها خسته شد.
چو رهام گشت از کشانی ستوه
بپیچید زو روی و شد سوی کوه
وقتی رهام از جنگ با اشكبوس كشانی درمانده و ملول شد از او روی برگرداند و به طرف كوه رفت (فرار كرد)
ز قلب سپاه اندر آشفت توس
بزد اسب کاید بر اشکبوس
طوس (فرمانده سپاه) از مركز سپاه خشمگین شد اسبش را به حركت درآورد تا پیش اشكبوس (برای جنگیدن) برود.
تهمتن برآشفت و با توس گفت
که رهام را جام باده است جفت
رستم خشمگین شد و به طوس گفت كه رهام اهل بزم و بادهخواری است و اهل جنگ و مبارزه نیست .
تو قلب سپه را به آیین بدار
من اکنون پیاده کنم کارزار
تو سپاه (مركز سپاه) را منظم نگهدار من اكنون پیاده می جنگم .
کمان به زه را به بازو فکند
به بند کمر بر بزد تیر چند
(رستم) كمان آماده و به زه بسته شده خود را به بازویش انداخت و چند تیر را هم بر كمربندش گذاشت
خروشید کای مرد رزم آزمای
هماوردت آمد مشو باز جای
فریاد زد كه ای مرد جنگجو، حریفت آمد فرار نكن ، بایست .
کشانی بخندید و خیره بماند
عنان را گران کرد و او را بخواند
اشكبوس خندید و تعجب كرد، افسار اسبش را كشید و ایستاد و رستم را صدا كرد.
بدو گفت خندان: که نام تو چیست؟
تن بی سرت را را که خواهد گریست؟
در حالی كه میخندید (مسخره میكرد) گفت كه نامت چیست؟ چه كسی برای پیكر بیسر و كشته شده ات گریه خواهد كرد؟!
تهمتن چنین داد پاسخ که نام
چه پرسی کزین پس نبینی تو کام
رستم چنین پاسخش را داد : چرا نامم را میپرسی زیرا پس از این دیگر خوشی نخواهی دید ( دنیا را به كامت تلخ می كنم).
مرا مادرم نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
مادرم نام مرا « مرگِ تو » گذاشت و روزگار هم مرا پتك كلاهخود و سر تو قرار داده است (عامل مرگت من هستم)!
کشانی بدو گفت بی بارگی
به کشتن دهی سر به یکبارگی
اشكبوس به او گفت : بدون اسب آمده ای و فوری خود را به كشتن خواهی داد.
تهمتن چنین داد پاسخ بدوی
که ای بیهده مرد پرخاش جوی
رستم چنین به او پاسخ داد : ای مرد جنگجو ی ِ بیهوده گو (موقوف المعانی با بیت بعد)
پیاده ندیدی که جنگ آورد
سر سرکشان زیر سنگ آورد؟
آیا تا به حال ندیدی كه پیاده ای بجنگد و زورگویان را بكشد و نابود سازد؟ (مسلماً دیدی)
هم اکنون تو را ای نبرده سوار
پیاده بیاموزمت کارزار
هم اكنون، ای سوار جنگجو پیاده جنگین را به تو یاد میدهم (یا در حالی كه پیاده هستم ، جنگیدن را به تو میآموزم).
پیاده مرا زان فرستاده توس
که تا اسب بستانم از اشکبوس
مرا طوس به این خاطر به جنگ فرستاده است تا اسب اشكبوس را از او بگیرم.
کشانی پیاده شود همچو من
بدو روی خندان شود انجمن
اشكبوس به او گفت كه با تو سلاحی غیر از مسخره كردن و شوخی (غیر جدی بودن) نمیبینم.
کشانی بدو گفت با تو سلیح
نبینم همی جز فسوس و مزیح
رستم به او گفت: تیر و كمان مرا (اسلحهام را) ببین، زیرا هماكنون خواهی مرد (با تیر و كمان من خواهی مرد)
بدو گفت رستم که تیرو کمان
ببین تا هم اکنون سرآری زمان
رستم وقتی دید كه اشکبوس به اسب عزیزش می نازد كمانش را آماده كرد و زه آن راكشید.
یکی تیر زد بر بر اسب اوی
که اسب اندر آمد ز بالا به روی
یك تیر به پهلوی (سینه) اسب اشكبوس زد به گونه ای که اسب از بالا به زمین افتاد و مرد.
بخندید رستم به آواز گفت
که بنشین به پیش گران مایه جفت
رستم خندید و با صدای بلند گفت: اكنون پیش جفت و همراه عزیزت بنشین (برای او عزاداری كن).
سزد گر بداری سرش کنار
زمانی برآسایی از کارزار
شایسته است كه لحظه ای جنگیدن را رها كنی و سرش را به آغوش بگیری /و كمی هم استراحت كنی.
کمان را به زه کرد زود اشکبوس
تنی لرز لرزان و رخ سند روس
اشكبوس فوری كمانش را آماده كرد و در حالی كه میلرزید و چهرهاش از ترس زرد شده بود.
به رستم بر آنگه ببارید تیر
تهمتن بدو گفت بر خیره خیر
آنگاه به طرف رستم تیرهای زیادی پرتاب کرد. رستم به او گفت : بیهوده .... (موقوف المعانی با بیت بعد)
همی رنجه داری تن خویش را
دو بازو و جان بد اندیش را
جسمت را خسته میكنی و دو بازو و جان بدخواه و ناپاكت را میآزاری.
تهمتن به بند کمر بُرد چنگ
گزین کرد یک چوبه تیر خدنگ
رستم دست به كمربند خود برد /و یكچوبه تیر از جنس چوب خدنگ انتخاب كرد.
یکی تیر الماس پیکان چو آب
نهاده بر او چار پر عقاب
تیری كه نوك آن سخت برندهمانند الماس که نوک آن را جلا داده بودند و مثل آب شفاف بود و به انتهای آن چهار عدد پر عقاب بسته بود.
کمان را بمالید رستم به چنگ
به شست اندر آورده تیر خدنگ
رستم كمان را در دست گرفت و تیر از جنس چوب خدنگ را در شست گذاشت و آمادهی پرتاب كرد.
بزد بر بر و سینه ی اشکبوس
سپهر آن زمان دست او داد بوس
(رستم) تیر را به سینهی اشكبوس زد و آسمان هم رستم را تحسین كرد و دستش را بوسید.
کشانی هم اندر زمان جان بداد
چنان شد که گفتی ز مادر نزاد
اشكبوس در همان لحظه و فوری جان داد و مرد طوری شد كه گویی اصلاً از مادر زاده نشده بود.
قلمروزبانی صفحه 99 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 99 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 99 درس
قلمروزبانی صفحه 99 درس
1 بیت زیر را پس از مرتّب سازی اجزای کلام، به نثر ساده برگردانید.
بشد تیز، رهام با خود و گبر
همی گرد رزم اندر آمد به ابر
بشد : فعل غیر اسنادی ، تیز : قید
رهام، با خود و گبر، تیز بشد، همی گرد رزم به ابر اندر آمد.
معنی : رهام آماده و حاضر به جنگ با شتاب به میدان جنگ رفت و از شدت مبارزه و جنگاوری او گرد و خاک به میدان نبرد به آسمان رفت.
2 وقتی می گوییم «بهار،» به یاد چه چیزهایی می افتید؟
درخت، گل، شکوفه، جوانه، شکفتن و... از چیزهایی هستند که به ذهن میرسند و به صورت یک مجموعه یا شبکه با هم می آیند؛ به این گونه شبکه ها یا مجموعه ها «شبکۀ معنایی» می گویند.
اکنون معنای هر واژه را بنویسید؛ آنگاه با انتخاب کلماتی دیگر از متن درس، برای هر واژه، شبکۀ معنایی بسازید.
گرزز
معنا:
عمود آهنین یا چوبی
مفهوم:
شبکه معنایی :تیغ، کمند، تنگ ، بند ، کوس
کیوان
معنا:
سیاره زخل، دورترین سیاره به زمین است و ساکن فلک هفتم
مفهوم:
شبکه معنایی : بهرام ، سپهر ، خاک (مجاز از زمین)، خورشید، آسمان، زمین
3 در تاریخ گذشتۀ زبان فارسی، گاهی یک «متمم» همراه با دو حرف اضافه به کار می رفت؛ مانند:
به جمشید بر، تیره گون گشت روز
همی کاست زو، فرّ گیتی فروز
در این درس، نمونۀ دیگری برای این گونه کاربرد متمم پیدا کنید.
کمان به زه را به بازو فکند
به بند کمر بر، بزد تیر چند
به بند کمر بر : دو حرف اضافه برای یک متمم
4 گاهی در برخی واژگان مصوت «ا» به مصوت «ی» تبدیل می شود؛ مانند؛
رکاب ← رکیب
حجاب ← حجیب
به این شکل های تغییر یافته، کلمات «مُمال» گفته می شود.
چند نمونۀ «ممال» در متن درس بیابید و بنویسید.
سلیح ممال سلاح
مزیح ممال مزاح
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو ادبی صفحه 100 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 100 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 100 درس
قلمرو ادبی صفحه 100 درس
1 مفهوم کنایی هریک از عبارت های زیر را بنویسید.
عنان را گران کردن:
کنایه از کشیدن افسار اسب و ایستادن
سر هم نبرد به گرد آوردن:
کنایه از شکست دادن و کشتن او
2 یکی از آداب حماسه، رجزخوانی پهلوانان دو سپاه است. کدام ابیات درس می توانند نمونه هایی از این رجزخوانی باشند؟
دلیری كجا نام او اشكبوس
همی بر خروشید، برسان كوس
معنا : جنگ جویی كه نامش اشكبوس بود وارد میدان شد و مانند طبل بزرگ جنگ، نعره و فریاد می كشید
خروشید: كای مردِ رزم آزمای
هماوردت آمد، مشو بازِ جای
رستم فریاد زد ای مرد جنگ جو، هم نبرد تو به میدان جنگ آمد، بایست و از میدان جنگ فرار نکن.
3 هر گاه در بیان ویژگی و صفت چیزی، زیاده روی و بزرگنمایی شود، در زبان ادبی به این کار «اغراق» می گویند. این آرایه در متن های حماسی کاربرد فراوان دارد؛ مانند:
شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نـام افراسیاب
از متن درس، دو نمونه از کاربرد «اغراق» را بیابید و آن را توضیح دهید.
خروش سواران و اسپان ز دشت
ز بهرام و كیوان همی برگذشت
اغراق : در توصیف صحنه جنگ و تاخت و تاز جنگ جویان و اسب ها و صدای بلند آن ها
نماند ایچ با روی خورشید، رنگ
به جوش آمده خاك، بر كوه و سنگ
اغراق : در تاخت و تازسواران و سرعت اسب ها درمیدان جنگ
بشُد تیز، رُهَام با خُود و گَبر
همی گَرد رزم اندر آمد به اَبر
اغراق : جنگ و تاخت و تاز شدید
4 در کدام ابیات، لحن بیان شاعر، طنزآمیز است؟
كُشانی بخندید و خیره بماند
عِنان را گِران كرد و او را بخواند
معنا : اشكبوس كشانی خندید و تعجّب كرد و اسب خود را از حركت بازداشت و رستم را به سوی خود فرخواند
بدو گفت خندان: كه نام تو چیست؟
تنِ بی سرت را كه خواهد گریست؟
معنا: اشكبوس به رستم می گوید: نام تو چیست) من تو را نمی شناسم، نمی دانم فرزند چه كسی هستی( چه كسی بركشته تو خواهد گریست یا عزاداری می كند؟
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو فکری صفحه 100 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 100 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 100 درس
قلمرو فکری صفحه 100 درس
1 چرا رستم از رهام برآشفت؟
به دلیل فرار رهام از صحنه نبرد و چون او اهل خوشگذرانی و شراب خواری است و مرد جنگ نیست.
2 به نظر شما، چرا رستم پیاده به نبرد، روی آورد؟
برایی تحقیر حریف و ترساندن او در واقع یک نوع رجزخوانی است.
3 بر پایۀ این درس، چند ویژگی برتر رستم را بنویسید.
شجاعت، دلاوری، جنگاوری
4 از دید روحی ـ روانی چه ویژگی هایی در کلام فردوسی هست که ما ایرانیان بدان می بالیم؟
روحیه قهرمانانه و پهلوانانه ایرانیان، غرور و تعصب ملی، شجاعت و دلاوری
معنی گنج حکمت صفحه 101 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 101 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 101 درس
معنی گنج حکمت صفحه 101 درس
ذوالنّون مصری پادشاهی را گفت: «شنیده ام فلان عامل را که فرستاده ای به فلان ولایت، بر رعیّت درازدستی می کند و ظلم روا می دارد.» گفت: «روزی سزای او بدهم.»
گفت: «بلی، روزی سزای او بدهی که مال از رعیّت تمام ستده باشد. پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی، درویش و رعیّت را چه سود دارد؟»
پادشاه خجل گشت و دفعِ مضرّتِ عامل بفرمود در حال.
سر گرگ باید هم اوّل برید
نه چون گوسفندانِ مردم درید
ذوالنّون مصری به پادشاهی گفت: «شنیده ام که فلان شخصی را که به فلان سرزمین فرستاده ای مال مردم را به زور می گیرد و ظلم می کند.» گفت: «روزی سزای کارش را خواهم داد (مجازاتش خواهم کرد)»
گفت: «بله، روزی مجازاتش می کنی که تمامی مال و اموال مردم را گرفته باشد. سپس به زور از او آن اموال را می گیری و در خزانه قرار می دهی، با این حال مردم چه سودی خواهند برد؟»
پادشاه خجالت کشید و فوراً آن شخص ظالم را برکنار کرد.
سر گرگ را باید همان اوّل برید نه زمانی که همه گوسفندان مردم را بکُشد. (منظور این است که باید جلوی ضرر را همان اوّل گرفت. یا عامل فساد را باید ابتدای کار بر کنار (یا رسوا کرد).
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی شعر صفحه 102 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 102 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 102 درس
معنی شعر صفحه 102 درس
چو آگاه شد دختر گژدهم
که سالار آن انجمن گشت کم
وقتی که گردآفرید(دختر گژدهم)باخبر شد که فرماندۀ آن ها اسیر شده است،
زنی بود برسان گردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
او (گردآفرید) زنی بود که مانند پهلوانی سوارکار همیشه در جنگ ها معروف بود،
کجا نام او بود گردآفرید
زمانه ز مادر چنین ناورید
که نام او گردآفرید بود و روزگار از مادر چنین فرزندی به دنیا نیاورده بود.
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لاله رنگش به کردار قیر
او چنان از اسارت هجیر سرافکنده شد که صورت سرخش از خشم مانند قیر سیاه گردید.
بپوشید درع سواران جنگ
نبود اندر آن کار جای درنگ
(گردآفرید) لباس و زره جنگجویان را پوشید، زیرا در این جنگ جای توقف و تعلل نبود.
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان بادپایی به زیر
از قلعه مانند شیری شجاع پایین آمد، در حالی که بر کمر، کمربند بسته و سوار اسب تندرویی بود.
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی ویله کرد
سریع به نزد سپاه سهراب آمد و مانند صاعقه فریادی کشید.
که گردان کدامند و جنگآوران
دلیران و کارآزموده سران
که پهلوانان و جنگجویان و آزاد باتجربۀ شما چه کسانی هستند؟
چو سهراب شیراوژن او را بدید
بخندید و لب را به دندان گزید
هنگامی که سهراب شیرافکن گردآفرید را دید، خندید و لب را از روی خشم گزید.
بیامد دمان پیش گرد آفرید
چو دخت کمندافگن او را بدید
شتابان و خشمگین نزد گردآفرید آمد. وقتی دختر کمندانداز سهراب را دید،
کمان را به زه کرد و بگشاد بر
نبد مرغ را پیش تیرش گذر
کمان را آماده کرد و دست ها را برای پرتاب تیر، از هم باز کرد در تیراندازی بسیار مهارت داشت.
به سهراب بر تیر باران گرفت
چپ و راست جنگ سواران گرفت
بر (به سوی) سهراب تیرهای فراوانی پرتاب کرد و از دو طرف مردانه مبارزه می کرد.
نگه کرد سهراب و آمدش ننگ
برآشفت و تیز اندر آمد به جنگ
چو سهراب را دید گردآفرید
که برسان آتش همی بردمید
سهراب به گردآفرید نگاه کرد و این کار گردآفرید برایش مایۀ ننگ بود. عصبانی شد و سریع جنگ را آغاز کرد.
سر نیزه را سوی سهراب کرد
عنان و سنان را پر از تاب کرد
گردآفرید نیزه را به سوی سهراب گرفت، اسب را راند و نیزه را به حرکت درآورد..
برآشفت سهراب و شد چون پلنگ
چو بدخواه او چاره گر بد به جنگ
سهراب عصبانی شد و مثل پلنگ حمله ور شد؛ زیرا دشمن او در جنگیدن ماهر بود.
بزد بر کمربند گردآفرید
ز ره بر برش یک به یک بردرید
سهراب نیزه را بر کمربند گردآفرید زد و یک باره زرۀ او را پاره کرد.
چو بر زین بپیچید گرد آفرید
یکی تیغ تیز از میان برکشید
هنگامی که گردآفرید بر اثر ضربۀ سهراب از روی زین به سویی گشت؛ شمشیر برندۀ خود را از کمربند درآورد.
بزد نیزهٔ او به دو نیم کرد
نشست از بر اسپ و برخاست گرد
با ضربه ای نیزۀ سهراب را شکست، بر روی زین اسب نشست و فرار کرد.
به آورد با او بسنده نبود
بپیچید ازو روی و برگاشت زود
چون قدرت جنگیدن با سهراب را نداشت، از او روی برگرداند و سریع عقب نشینی کرد.
سپهبد عنان اژدها را سپرد
به خشم از جهان روشنایی ببرد
سردار لشکر افسار اسب را رها کرد و آن گونه خشمگین شد که با خشم خود دنیا را تاریک کرد.
چو آمد خروشان به تنگ اندرش
بجنبید و برداشت خود از سرش
وقتی که سهراب خود را با فریاد به گردآفرید نزدیک کرد، به حرکتی کلاهخود او را از سرش برداشت.
رها شد ز بند زره موی اوی
درفشان چو خورشید شد روی اوی
گیسوی گردآفرید از زیر زره بیرون آمد و چهره خورشیدگون او نمایان شد.
بدانست سهراب کاو دخترست
سر و موی او ازدر افسرست
سهراب متوجه شد که حریفش دختر است و سر و موی او شایستۀ تاج است.
شگفت آمدش گفت از ایران سپاه
چنین دختر آید به آوردگاه
تعجب کرد و گفت: از سپاه ایران، چنین دختری به میدان جنگ می آید؟!
ز فتراک بگشاد پیچان کمند
بینداخت و آمد میانش ببند
سهراب، کَمَند و بندِ پیچانِ خویش را از کنارِ تسمه زینِ اسبش باز کرد و به سویِ گردآفرید پرتاب کرد و او را به بند کشید. (کَمَند را به دورِ کَمَرِ گرد آفرید انداخت و او را به بند کشید.)
بدو گفت کز من رهایی مجوی
چرا جنگ جویی تو ای ماه روی
سهراب به او گفت: از من فرار مکن، ای زیبارو، چرا به دنبال جنگ هستی؟
نیامد بدامم بسان تو گور
ز چنگم رهایی نیابی مشور
تا امروز هیچ شکاری مثل تو به دامم نیامده است، نمی توانی از دستم فرار کنی، دست و پا مزن.
بدانست کاویخت گردآفرید
مر آن را جز از چاره درمان ندید
گردآفرید فهمید که از سهراب رهایی نخواهدیافت، پس درمان آن را جز حیله را دیگری ندید.
بدو روی بنمود و گفت ای دلیر
میان دلیران به کردار شیر
گردآفرید به سهراب نگاه کرد گفت:ای دلاوری که در میان پهلوانان مانند شیر هستی،
دو لشکر نظاره برین جنگ ما
برین گرز و شمشیر و آهنگ ما
دو سپاه ناظر جنگیدن ما بوده اند و سلاح های جنگی و حمله و پیکار ما را نگریسنه اند.
کنون من گشایم چنین روی و موی
سپاه تو گردد پر از گفتوگوی
اکنون من چهره و گیسوی خود را نشان می دهم تا در سپاه تو بحث و جدل به وجود آید،
که با دختری او به دشت نبرد
بدین سان به ابر اندر آورد گرد
که سهراب با دختری در میدان جنگ این گونه تاخت و تاز و نبرد کرد.
کنون لشکر و دژ به فرمان تست
نباید برین آشتی جنگ جست
اکنون سپاه و قلعه در اختیار توست، نباید صلح را بر هم بزنی و جنگ برپا کنی.
عنان را بپیچید گرد آفرید
سمند سرافراز بر دژ کشید
گردآفرید تغییر مسیر داد و اسب سربلندش را به سمت قلعه راند.
همی رفت و سهراب با او به هم
بیامد به درگاه دژ گژدهم
گردآفرید می رفت و سهراب هم با او حرکت می کرد، گژدهم نزدیک در قلعه آمد.
در باره بگشاد گرد آفرید
تن خسته و بسته بر دژ کشید
گردآفرید درِ قلعه را باز کرد و بدن کوفته و مجروح و اثر بندداشته را به درون قلعه انداخت.
در دژ ببستند و غمگین شدند
پر از غم دل و دیده خونین شدند
درِ قلعه را بستند و ناراحت شدند، غمگین بودند و بسیار گریستند.
ز آزار گردآفرید و هجیر
پر از درد بودند برنا و پیر
از آزاری که گردآفرید و هجیر دیده بودند،تمام اهل قلعه ناراحت بودند.
بگفتند کای نیکدل شیرزن
پر از غم بد از تو دل انجمن
اهل قلعه گفتند: ای زن خوش قلب و شجاع، تمام اهل قلعه نگران تو بودند.
که هم رزم جستی هم افسون و رنگ
نیامد ز کار تو بر دوده ننگ
که هم جنگ کردی و هم حیله به کار بردی، و این کار تو موجب ننگ و رسوایی خانوادۀ تو نشد.
بخندید بسیار گرد آفرید
به باره برآمد سپه بنگرید
گردآفرید بسیار خندید و به بالای قلعه آمد و سپاه دشمن را نگریست.
چو سهراب را دید بر پشت زین
چنین گفت کای شاه ترکان چین
وقتی سهراب را بر روی اسب دید، به او گفت: ای شاه تورانیان،
چرا رنجه گشتی کنون بازگرد
هم از آمدن هم ز دشت نبرد
چرا خود را به زحمت انداختی، اکنون هم از گرفتن قلعه و هم از آن چه که بین ما در میدان جنگ گذشت ، برگرد.
تو را بهتر آید که فرمان کنی
رخ نامور سوی توران کنی
برای تو بهتر است که به حرف من گوش دهی و به سوی توران بازگردی.
نباشی بس ایمن به بازوی خویش
خورد گاو نادان ز پهلوی خویش
نباید از زور و بازوی خود احساس امنیت کنی، زیرا گاو نادان با خوردن و چاق شدن زمینۀ هلاکت خود را فراهم می کند.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 106 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 106 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 106 درس
قلمروزبانی صفحه 106 درس
1 به کمک فرهنگ لغت، معانی «برکشیدن» را بنویسید.
برکشیدن : [ ب ـَ ک ـَ / ک ـِ دَ ] (مص مرکب ) بیرون کشیدن . استخراج کردن . برآوردن . بیرون کردن . بالا کشیدن . بیرون آوردن . (ناظم الاطباء). خارج ساختن .
2 دو واژه از متن درس بیابید که با کلمۀ «فتراک» تناسب داشته باشد.
فتراک : تسمه و دوال که از عقب زین اسب میآویزند و با آن چیزی به ترک میبندند؛ سموت؛ ترکبند زین، عنان، سمند
3 در گذر زمان، شکل نوشتاری برخی کلمات تغییر می کند؛ مانند: «سپید -> سفید» از متن درس، نمونه ای از تحول شکل نوشتاری کلمات بیابید و بنویسید.
اسپ : اسب
کمندافگن : کمندافکن
4 در بیت های یکم و بیست و سوم، «چو» را از نظر کاربرد معنایی بررسی کنید.
بیت اول:
چو آگاه شد دختر گژدهم
که سالار آن انجمن گشت کم
چو: چون، هنگامی که (حرف پیوند)
بیت بیست و سوم:
رها شد ز بند زره مــوی اوی
درفشان چو خورشید شد روی اوی
چو: مانند، ادات تشبیه (حرف اضافه)
5 در کدام بیت ها «متمّم» با دو حرف اضافه آمده است؟
در بیت های زیر متمم و دو حرفه اضافه را با رنگ سبز مشخص کرده ایم.
بیت دوم:
زنی بود برسان گردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
بیت دوازدهم:
به سهراب بر تیر باران گرفت
چپ و راست جنگ سواران گرفت
بیت بیست و دوم:
چو آمد خروشـان به تنگ اندرش
بجنبید و برداشت خود از ســرش
قلمرو ادبی صفحه 106 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 106 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 106 درس
قلمرو ادبی صفحه 106 درس
1 واژگان قافیه در کدام بیت ها، دربردارندۀ آرایۀ جناس اند؟
بیت 6 : شیر و زیر
بیت 7 : گرد و کرد
بیت 13 : ننگ و جنگ
بیت 23: موی و روی
بیت 40 : رنگ و ننگ
بیت 42 : زین و چین
2 مفهوم عبارت های کنایی زیر را بنویسید.
سپهبد، عنان، اژدها را سپرد
رخ نامور سوی توران کنی
سپهبد، عنان، اژدها را سپرد : کنایه از تاختن سریع اسب
رخ نامور سوی توران کنی : کنایه از به سوی توران بروی و حرکت کنی
3 یک مثل از متن درس بیابید و دربارهٔ معنا و کاربرد آن توضیح دهید؛ سپس با رجوع به امثال و حکم دهخدا، دو مثل، معادل آن بنویسید.
خورد گاو نادان ز پهلوی خویش :
از ماست که بر ماست - کرم درخت از درخت است - آن چه بر ما می رسد آن هم زماست - دشمن طاووس آمد پر او
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 107 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 107 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 107 درس
قلمرو فکری صفحه 107 درس
1 دلیل دردمندی و غمگین بودن ساکنان دژ، چه بود؟
ساکنان دژ، از جوان تا پیر به سبب آسیبی كه گُرد آفرید و هُجیر دیده بودند، بسیار ناراحت بودند.
2 معنا و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
بـه آورد بـا او بسـنده نبـود
بپیچیـد ازو روی و برگاشـت زود
چون گردآفرید توان مبارزه با سهراب را نداشت، از او روی برگرداند و شتابان به دژ برگشت.
3 فردوسی در این داستان، گردآفرید را با چه ویژگی هایی وصف کرده است؟
1- همیشه به جنگ اندرون نامدار ← جنگجو و شجاع، مشهور و نامی
2- ز مادر چنین ناورید ← بی همتا بودن
3- نبُد مرغ را درپیش تیرش گذر ← مهارت داشتن در تیراندازی
4- چاره گربُد به جنگ ← حیله گر و باتدبیر
5- درفشان چو خورشید روی او ← زیبارو بودن
6- بر روی او از دَرِ افسر است ← شاهزاده بودن و شایستۀ پادشاهی
4 «حماسه» در لغت به معنای دلاوری و شجاعت اسـت و در اصطلاح ادبی، شـعری اسـت با ویژگی هـای زیر:
داستانی،
قهرمانی،
قومی و ملّی،
حوادثی خارق العاده
بر پایۀ این توضیح، این درس را با متن روان خوانی «شیر زنان» مقایسه کنید.
هر دو نشان دهنده شجاعت و دلاوری زنان ایران زمین است.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی شعر خوانی صفحه 108 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر خوانی صفحه 108 فارسی (1)
معنی شعر خوانی صفحه 108 درس
معنی شعر خوانی صفحه 108 درس
چو هنگامۀ آزمون تازه شد
دگر باره ایران، پُر آوازه شد
وقتی زمان آزمون تازه ای فرارسید،بار دیگر ایران مشهور و معروف شد.
از این خطّۀ نغز ِپدرام پاک
و زین خاکِ جانپرور تابناک
از این سرزمینِ نیک آراستۀ پاک و از این خاک روح بخشِ روشن، (این با بیت بعدی موقوف المعانی است.)
از این مرز فرخندۀ مردخیز
کُنام پلنگانِ دشمنستیز
از این مرز خجستۀ پهلوان پرور ،از این جایگاه مردمی که مانند پلنگ با دشمن می جنگند.
دگر ره چنان شد هنر آشکار
کز آن خیره شد دیده روزگار
دوباره چنان هنر و کار نیک آشکار شد که مردم جهان از آن حیرت کردند.
دلیران و مردان ایرانزمین
هژیران جنگآور روز کین
مردم شجاع و پهلوانان ایران، نیکانِ جنگجوی روز دشمنی، (این با بیت بعدی موقوف المعانی است.)
خروشان و جوشان به کردار موج
فراز آمدند از کران فوجفوج
مانند موج خروشان و جوشان از هر سو گروه گروه گرد هم آمدند.
به مردی به میدان نهادند روی
جهان شد از ایشان پُر از گفتوگوی
مردانه وارد جنگ شدند و همۀ جهان دربارۀ آن ها صحبت می کردند.آوازه مردانگی آنها در بین مردم دنیا پیچید.
که اینان ز آب و گل دیگرند
نگهبان دین،حافظ کشورند
که این انسان ها مثل دیگران نیستند، آنها نگهبان دین و حافظ کشور هستند.مردم ایران به دین و کشور خود اهمّیّت می دهند.
بداندیش را آتش خرمناند
خَدَنگی گران بر دل دشمناند
مثل آتشی که خرمن را نابود می کند،دشمن را از بین می برند و چون تیری ناگوار بر دل دشمن، اورا آزار می دهند.
1ز کس جز خداوندشان بیم نیست
به فرهنگشان حرف تسلیم نیست
تنها از خدای خود می ترسندو در فرهنگ آنها تسلیم وجود ندارد.
فلک در شگفتی ز عزم شماست
مَلَک، آفرینگوی رزم شماست
آسمان از ارادۀ محکم شما متعجّب است و فرشته،جنگیدن شما را تحسین می کند.
شما را چو باور به یزدان بود
هم او مر شما را نگهبان بود
زمانی که شما به خداوند ایمان داشته باشید، پروردگار خودش نگهبان شما خواهد بود.ش
درک و دریافت صفحه 109 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 109 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 109 درس
درک و دریافت صفحه 109 درس
1 کدام ویژگی های شعر حماسی را در این سروده می توان یافت؟ دلایل خود را بنویسید.
1- ویژگی قهرمانی
دلیران و مردان ایران زمین
هژیران جنگ آور روز کین
خروشان و جوشان به کردار موج
فراز آمدند از کران فوج فوج
بداندیش را آتش خرمن اند
خدنگی گران بر دل دشمن اند
2- زمینه ملی و قومی
که اینان ز آب و گل دیگرند
نگهبان دین، حافظ کشورند
ز کس جز خداوندشان بیم نیست
به فرهنگشان حرف تسلیم نیست
3- زمینه خرق عادت یا شگفت آوری
که اینان ز آب و گل دیگرند
نگهبان دین، حافظ کشورند
به مردی به میدان نهاند روی
جهان شد از ایشان پر از گفت و گوی
فلک در شگفتی ز عزم شماست
ملک، آفرین گوی رزم شماست
2 یک بار دیگر شعر را با لحن حماسی بخوانید.
بر عهده دانش آموزان می باشد.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی شعر صفحه 113 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 113 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 113 درس
معنی شعر صفحه 113 درس
بود بقالی و وی را طوطی ای
خوش نوا و سبز و گویا طویی
بقّالی بود كه طوطی خوش آواز، سبز رنگ و سخن گویی داشت.
در دکان بودی نگهبان دکان
نکته گفتی با همه سوداگران
طوطی از دكّان مراقبت میكرد و با مشتریان همصحبت میشد و شوخی میكرد.
در خطاب آدمی نطق بدی
در نوای طوطیان حاذق بدی
در سخن گفتن به شیوۀ آدمیان، زبان گویایی داشت و در نغمه خوانی به شیوۀ طوطیان، ماهر بود.
جست از صدر دکان ، سویی گریخت
شیشه های روغن گل را بریخت
طوطی از بالای دكّان به سویی پرید (فرار کرد) و ناگهان شیشههای روغن گل را ریخت و شكست.
از سوی خانه بیامد خواجه اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه وش
صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده مانند بزرگان در مغازه نشست.
دید پر روغن دکان و جامه چرب
بر سرش زد ، شد طوطی کَل ز ضرب
مرد بقّال دید كه مغازه پر از روغن و لباسهایش (یا: وسایلِ مغازه) چرب شده است، عصبانی شد و چنان ضربهای بر سر طوطی زد كه از شدّت ضربه، طوطی كچل شد.
روزکی چندی سخن کوتاه کرد
مرد بقال از ندامت آه کرد
طوطی، چند روزی ساكت شد و سخن نگفت و مرد بقال از پشیمانی آه میكشید.
ریش میکند و میگفت:ای دریغ
کافتاب نعمتم شد زیر میغ
مرد بقال با افسوس موهای صورتش را میكند و میگفت: «افسوس كه نعمتم از دست رفت...
دست من بشکسته بودی آن زمان
که زدم من بر سر آن خوش زبان
ای كاش آن زمانی كه بر سرِ طوطی خوش زبانم میزدم، دستم میشكست.»
هدیه ها می داد هر درویش را
تا بیابد نطق مرغ خویش را
مرد بقّال به هر نیازمندی که می دید كمك میكرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.
بعد سه روز و سه شب حیران و زار
بر دکان بنشسته بود نومیدوار
بعد از سه شبانه روز، سرگردان و ناامید در دكّانش نشسته بود.
می نمود آن مرغ را هر گون شگفت
و از تعجب ، لب به دندان می گرفت
برای طوطی كارهای شگفت انگیز انجام میداد (ادا و شكلك در میآورد) تا شاید شروع به سخن گفتن كند.
جولقیی سر برهنه می گذشت
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت
گدایی سر برهنه از آن جا میگذشت كه سرش مانند پشتِ طاس و تشت، صاف بود.
طوطی اندر گفت آمد در زمان
بانگ بر درویش زد:که ای فلان
طوطی بلافاصله شروع به سخنگفتن كرد و درویش را صدا زد كه: ای فلانی!
از چه ای کَل با کَلان آمیختی؟
تو مگر از شیشه روغن ریختی
تو چرا كچل شدی و در جمع كچلها در آمدی؟ تو هم مگر شیشههای روغنِ گل را ریختهای؟!
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
مردم از مقایسۀ نادرست طوطی خندیدند، چون او آن مرد درویش بی مو را مثل خود تصوّر كرده بود.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نوشتن شیر و شیر
عمل انسان های پاك را با عمل خود مقایسه نكن هر چند دو كلمۀ شیر درنده و شیر خوردنی در نوشتن یكسان هستند.
جمله عالم ، زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
مردم جهان به دلیل چنین سنجشهای ناروایی به گمراهی افتادند، كمتر كسی است كه مردان حقّ را بشناسد و به مقام آنها پی ببرد.
هر دو گون زنبور ، خوردند از محل
لیک شد ز آن نیش و ، زین دیگر عسل
هر دو نوع زنبور (زنبور عسل و زنبور قرمز) از یك محل تغذیه میكنند، اما این تغذیه در یكی تولید عسل میكند و در دیگری تبدیل به نیش زهرآلود میشود.
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و ، زآن مشک ناب
هر دو نوع آهو آب و گیاه میخورند امّا این تغذیه درآهوی معمولی تبدیل به فضولات میشود و در دیگری (آهوی خُتَن) به مُشك خالص تبدیل میگردد.
هر دو نی خوردند از یک آب خَر
این یکی خالی و ، آن پر از شکر
هر دو نوع نی از یك نوع آب تغذیه میكنند امّا این آب در یكی تبدیل به نیشكر و در دیگری تبدیل به نی تو خالی میشود.
صد هزاران این چنین اشباه بین
فرقشان ، هفتاد ساله راه بین
هزاران گونه از این شباهتهای ظاهری وجود دارد امّا این شباهتها فقط در ظاهر است و تفاوت میان آنها بسیار زیاد است .
چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشایو داد دست
از آن جا كه شیطانهای آدم نما در جهان بسیار هستند پس شایسته نیست كه با هركسی رابطۀ دوستی برقرار كرد.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 115 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 115 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 115 درس
قلمروزبانی صفحه 115 درس
1 معادل معنایی واژگان زیر را از متن درس بیابید.
ابر
میغ
آسوده
فارغ
چیره دست
حاذِق
درویش
گدا، تهیدست
2 درباره کاربرد کلمۀ «را» در بیت زیر توضیح دهید.
هدیه ها می داد هر درویش را
تا بیابد نطق مرغ خویش را
«را» در مصراع نخست به معنی «به» و حرف اضافه است.، به درویشان هدیه داد
«را» در مصراع دوم نشانه مفعول است.، تا نطق مرغ خویش را بیابد.
3 درباره تحول معنایی کلمۀ «سوداگران» توضیح دهید.
در گذشته سوداگران به معنی «تاجر و بازرگان و دادوستد کننده» به کار برده می شد. اما امروز بار معنایی منفی یافته است و به «خرید و فروش کنندگان مواد مخدّر و سودجویان اقتصادی و ...» اطلاق میشود، مانند سوداگران مرگ.
4 پسـوند «وش» در کلمۀ «خواجه وش» به چه معناست؟ دو واژه دیگر که این پسوند را دارا باشند، بنویسید.
«وَش» به معنای شباهت است و خواجه وَش، یعنی مانند خواجه. مثال های دیگر: مهوَش، پری وَش
قلمرو ادبی صفحه 115 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 115 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 115 درس
قلمرو ادبی صفحه 115 درس
1 کنایه ها را در بیت هشتم بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.
ریش کندن: کنایه از بیهوده پریشانی و نگرانی و آشفتگی از خود نشان می داد.
آفتاب نعمتم رفت زیر میغ: کنایه از روزی و قست و روشنایی از زندگی من رفت، چیز ارزشمندی را که داشتم از دست دادم.
2 مؤثّرترین شیوهای که مولوی در«مثنوی معنوی» از آن بهره می گیرد، « تمثیل» است. تمثیل به معنای «تشـبیه کردن » و «مثل آوردن » است و در اصطلاح ادبی، آن است که شاعر یا نویسنده برای تأیید و تأکید بر سخن خویش، حکایت، داستان یا نمونه و مثالی را بیان کند
تا مفاهیم ذهنی خود را آسانتر به خواننده انتقال دهد.
اکنون ارتباط محتوای این درس را با تمثیل به کار گرفته شده، توضیح دهید.
آن چه از نگاه اول به طور شاخص و برجسته از این داستان به چشم میخورد این است که نباید قیاس کرد و دو چیز، گرچه به ظاهر یکسان هستند، ولی در ماهیت متفاوتند.نکته دیگر این که در این داستان هدف مولانا، نشان دادن زیان ها و نادرستی های داوری های سطحی و غیر منطقی و هم چنین پرهیز از شتاب و اشتباه در قضاوت هنگام مشاهده تشابه ظاهری دو پدیده است.
3 در بیت ششم درس، کلمات «چرب» و «ضرب» در یک حرف اختلاف دارند و آرایۀ «جناس ناهمسان» (ناقص) را دربردارند. کلماتی نظیر «روان» (روح) و روان (جاری) که جز معنی، هیچگونه تفاوتی از دید آوایی و نوشتاری با هم ندارند، «جناس همسان» (تام)
«گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد به بویش روان »
جویش و بویش : جناس ناهمسان
روان و روان : جناس همسان
از متن درس، نمونه هایی برای انواع جناس بیابید.
آب و ناب:جناس ناقص
هر دو گون آهو گیاه خوردند و آب
زین یکی سرگین شود و زان مشک ناب
شیر و شیر: جناس تام(همسان)
کار پاکان را قیاس از خود مکن
گر چه باشد در نبشتن شیر و شیر
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 116 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 116 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 116 درس
قلمرو فکری صفحه 116 درس
1 مولوی در بیت های زیر، بر چه مفهومی تأکید دارد؟
هر دو نی خوردند از یک آبخور
این یکی خالی و آن پر از شکر
دست کان لرزان بُوَد از ارتعاش
وانکه دستی تو بلرزانی ز جاش
هر دو جنبش آفریدۀ حق، شناس
لیک، نتوان کرد این، با آن قیاس
شباهت های ظاهری پدیده ها دلیل بر ارزش یکسان آن ها نیست. یا به تفاوت استعداد درونی پدیده ها اشاره می کند که هر پدیده ای به علت استعداد درونی خود با پدیده مشابه خود متفاوت است. هر چند منبع و تغذیه آن ها از یک جا باشد، نباید با یکدیگر مقایسه شود.
پرهیز از سنجش و قیاس بر مبنای ظاهر و سطحینگری
2 با توجّه به بیت زیر:
»جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد«
الف مقصود از «ابدال» چه کسانی است؟
مردان حق
ب از نظر شاعر، علّت گمراهی جمله عالم چیست؟
قیاس نادرست و قضاوت بر اساس ظواهر
3 مولوی در بیت زیر، آدمی را از چه چیزی برحذر می دارد؟
چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
آدمی را از مدعیان دروغین و شیطان صفت که ظاهرشان شبیه اولیای حق است ولی باطنشان آلوده و ناپاک است ، دور و بر حذر میدارد. یا انسان را با همنشینی با انسان های شیطان صفت و دارای ظاهری انسانی بر حذر دارد.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی گنج حکمت صفحه 117 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 117 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 117 درس
معنی گنج حکمت صفحه 117 درس
روزی حضرت عیسی روح الله می گذشت. ابلهی با وی دچار شد و از حضرت عیسی سخنی پرسید؛ بر سبیل تلطّف جوابش باز داد و آن شخص مسلّم نداشت و آغاز عربده و سفاهت نهاد. چندان که او نفرین می کرد، عیسی تحسین می نمود.
عزیزی بدان جا رسید؛ گفت: «ای روح الله، چرا زبون این ناکس شده ای و هر چند او قهر می کند، تو لطف می فرمایی و با آنکه او جور و جفا پیش می برد، تو مهر و وفا بیش می نمایی؟»
عیسی فرمود: «ای رفیق! کُلّ اناءٍ یَتَرشَّح بمِا فیه، از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ از او آن صفت می زاید و از من این صورت می آید. من از وی در غضب نمی شوم و او از من صاحب ادب می شود. من از سخن او جاهل نمی گردم و او از خلق و خوی من عاقل می گردد.»
روزی حضرت عیس (ع) از مکانی می گذشت. نادانی با ایشان برخورد کرد و از حضرت عیسی سؤالی پرسید؛ از روی مهربانی جوابش را داد و آن شخص جواب را نپذیرفت و شروع به فحش و ناسزا کرد. طوری که او نفرین می کرد اما حضرت عیسی با مهربانی با او رفتار می کرد.
عزیزی بدان جا رسید؛ گفت: «ای روح خدا، چرا خود را خوار و خفیف این نامرد کررده ای؛ هرچه او خشم می ورزد تو مهربانی می کنی.»
حضرت عیسی گفت: «ای رفیق! از کوزه همان برون تراود که در اوست. (منظور این است که هرکس متناسب با ذات و سرشت خودش رفتار می کند). از او این صفات و ویژگی ها بیرون می آید و از من این رفتار صورت می گیرد. من از حرف ها و رفتار او خشمگین نمی شوم اما او از من ادب و نزاکت را فرا می گیرد. من از حرف ها و سخنان او نادان نمی شوم اما او از رفتار و خلق و خوی من ممکن است عاقل شود.»
قلمروزبانی صفحه 126 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 126 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 126 درس
قلمروزبانی صفحه 126 درس
1 برای هر یک از واژه های زیر یک «معادل معنایی » و یک «هم آوا » بنویسید.
قضا:
معادل معنایی : سرنوشت
هم آوا : رَسا، سَرا
مغلوب:
معادل معنایی : شکست خورده
هم آوا : معمول، مخذول
2 از متن درس، هفت واژه مهمّ املایی بیابید و بنویسید.
ارتجالاً ، مبلغ ، اصطلاح، احسنت، تقریر، تقلید، مشهور، نصاب الصّیان، احتیاج، عبرت، معین، مطابق، بیضی، ملتفت، محاوره، ضربت، صدمت، غالب، مغلوب، مخذول، استرحام، طاقت، طعمه، طمانینه، هلیم، حفظ، تصدیق، صدقه، استعداد، عتاب، طرب، مالوف، حلبی، حیرت، ضمایم و تعلیقات، رهاورد،نصیب، حجب، فیّاض، عهده، حسودان تنگ نظر، عنودان بدگهر ، لهو و لعب، معاصی، مسکری، فروغ، استماع، ذوق و قریحه، می تراوید،
3 از متن درس برای هر یک از انواع جمله، نمونه های مناسب بیابید.
ساده:
از سال چهارم دبستان تا ششم ابتدایی با خسرو هم کلاس بودم.
مرکّب:
وقتی معلّم برای خواندن انشا، خسرو را پای تخته صدا می کرد، دفترچۀ من یا مصطفی را که در دو طرف او روی نیمکت نشسته بودیم، برمی داشت و صفحۀ سفیدی را باز می کرد و ارتجالاً انشایی می ساخت و با صدای گرم و رسا به اصطلاح امروزی ها اجرا می کرد» و یک نمره بیست با مبلغی آفرین و احسنت تحویل می گرفت و مثل شاخ شمشاد می آمد و سر ِ جای خودش می نشست.
4 نقش دستوری ضمیرهای پیوسته را در جمله های زیر مشخّص کنید.
الف دیگر طاقت دیدنم نماند.
دیگر طاقت دیدنم نماند.
مضاف الیه
ب (که) جان یابدت زان خورش پرورش.
(که) جان یابدت زان خورش پرورش.
(جانت) مضاف الیه
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو ادبی صفحه 126 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 126 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 126 درس
قلمرو ادبی صفحه 126 درس
1 مفهوم هر یک از کنایه های زیر را بنویسید.
باب دندان بودن :
مناسب حال بودن، خوش مزه بودن
سپر انداختن :
تسلیم شدن
مرد میدان بودن :
پهلوان میدان کشتی بودن، مرد زندگی بودن
لنگ بودن کُمیت :
ضعیف و ناتوان بودن
2 یکی از شیوه های طنزنویسی، نقیضه پردازی یا تقلید از آثار ادبی است؛ نمونه هایی از کاربرد این شیوه را در متن بیابید.
یک نمره بیست با مبلغی آفرین و احسنت تحویل میگرفت و مثل شاخ شمشاد می آمد و سر ِ جای خودش می نشست.
«یکی از خروسان، ضربتی سخت بر دیدۀ َ حریف نواخت به صدمتی که «جهان تیره شد پیش آن نامدار.» لاجرم سپر بینداخت و از میدان بگریخت. لیکن خروس غالب، حرکتی کرد نه مناسب حال درویشان. بر حریف مغلوب که تسلیم اختیار کرده، مخذول و نالان استرحام می کرد، رحم نیاورد و آن چنان او را می کوفت که «پولاد کوبند آهنگران»
3آوردن بخشی از آیه، حدیث، مصراع یا بیتی از شاعری دیگر را در میان کلام «تضمین » می گویند. نمونه ای از آرایۀ تضمین را در متن درس بیابید
جهان تیره شد پیش آن نامدار
تضمین مصراعی از داستان رستم و اسفندیار
بزد تیر بر چشم اسفندیار سیه شد آن نامدار آن پیش جهان
پولاد کوبند آهنگران
تضمین مصراعی از داستان رستم و اسفندیار
چنانت بکوبم به گرز گران که پولاد کوبند آهنگران
«فی الجمله نماند از معاصی، منكری كه نكرد و مسكری كه
جمله تضمین است از گلستان سعدی باب هفتم
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو فکری صفحه 127 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 127 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 127 درس
قلمرو فکری صفحه 127 درس
1 درباره ارتباط مفهومی سرودۀ زیر با متن درس توضیح دهید.
با بدان کم نشین که صبحت بد
گر چه پاکی تو را پلید کند
آفـتـابــی بـدیـن بـزرگــی را
لکّـه ای ابـر نـاپدیـد کند
مفهوم این ابیات با آن قسمت اشاره دارد که خسرو با آن همه توانایی و استعداد در درس و کشتی، با همنشینی با دوستان پست و ناباب از راه به در شد و به کارهای خلاف کشیده شد و زندگیش تباه شد و در نهایت در اوج فلاکت و بدبختی مرد.
2 به سروده های زیر از سعدی توجّه کنید. هریک با کدام قسمت از متن درس، ارتباط معنایی دارند؟
الف
هر آن که گردش گیتی به کین او برخاست
به غیر مصلحتش رهبری کند ایّام
مفهوم : همه امور در دست سرنوشت است، ما از خود اختیاری نداریم.
آهی کشید و گفت: «مادربزرگم دو سال است که مرده است. بابام راستش نمیدانم کجاست. گفتم: «خانه ات کجاست؟»
آه سوزناکی کشید و در جوابم خواند:
«کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید قضا همی بَردش تا به سوی دانه و دام»
و بدون خداحافظی، راه خود گرفت و رفت
از حالش پرسیدم؛ جوابی نداد. ناچار بلندتر حرف زدم؛ با صدایی که به قول معروف، گویی از ته چاه در میآمد، با زهرخندی گفت: داد نزن؛ «من گوش استماع ندارم، لِمن تَقول.»
ب
به صوت خوش، چو حیوان است مایل
ز حیوان کم نشاید بودن ای دل!
خسرو، موسیقی ایرانی، یعنی آواز را از مرحوم درویش خان آموخته بود. یک روز که خسرو زنگ قرآن، در «شهناز» شوری به پا کرده بود، مدیر مدرسه که در ایوانِ دراز از برِ کلاسها رد میشد، آواز خسرو را شنید. وارد کلاس شد و به میرزا عبّاس عِتاب کرد که «این تلاوتِ قرآن نیست. آوازخوانی است!». میرزا عبّاس تا خواست جوابی بدهد، خسرو این بیتِ سعدی را با آواز خوش، شش دانگ خواند:
اشتر به شعرِ عرب در حالت است و طَرَب
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
3 اگر شما به جای نویسنده بودید، این داستان را چگونه به پایان می رساندید؟
من پس از دیدن خسرو به او کمک کردم تا دوباره به زندگی عادی خود برگردد. او پس از ماه ها با تلاش فروان و کمک خدا اعتیاد را ترک کرد و شروع به آموزش موسیقی کرد و سال ها بعد به یکی از موسیقی دان های برتر ایران و جهان تبدیل شد.
درک و دریافت صفحه 129 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 129 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 129 درس
درک و دریافت صفحه 129 درس
1 به نظر شما، چرا شخصیت اصلی قصه، به چنین سرنوشتی دچار شد؟
به دلیل ساده لوحی بیش از حد و همچنین طمع
2 درباره لحن و بیان داستان توضیح دهید.
لحن ایجاد فضا در کلام است. شخصیت ها را از طریق لحن آنان می شناسیم. لحن می تواند رسمی، غیر رسمی، صمیمانه، جدی و طنزواره باشد. لحن در این درس طنزگونه است و راوی با استفاده از این لحن، سادگی و دهن بین بودن اسنان را نقد کرده و زبان های آن را نشان داده است.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمروزبانی صفحه 136 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 136 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 136 درس
قلمروزبانی صفحه 136 درس
1 به نمونه های زیر، توجه کنید.
اکنون بر پایۀ نمونه های داده شده، نمودارهای زیر را کامل کنید.
الف) تناسب ب) ترادف
الف) تناسب
عطر : گل، بو، گلستان، غنچه، باران، بهار
ب) ترادف
کرامت : سخاوت ، احسان ، بخشندگی ، بزرگواری ،دهش، جوانمردی
2 از میان مـوارد زیـر، ترکیب های وصفی و اضافی را جدا کنید؛ سپس هستۀ هر یک را مشخص نمایید.
ستاره غروب، سرور آزادگان، مسافر دیرین، ماهی دریا، برترین حماسه
ترکیب وصفی : مسافر دیرین ، برترین حماسه
ترکیب اضافی : ستاره غروب، سرور آزادگان، ماهی دریا
3 در مصراع زیر، نقش دستوری اجزای مشخص شده را بنویسید.
«پس، درهای امید و روشنایی را به روی ما بگشای»
در : مفعول، امید : مضاف الیه ، روی ما : گروه متممی ، روی : متمم ، ما : مضاف الیه
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمرو ادبی صفحه 137 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 137 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 137 درس
قلمرو ادبی صفحه 137 درس
1 مصراع های زیر را با توجه به آرایه های «تشخیص، کنایه و تشبیه» بررسی کنید.
الف ای چون سبزه بر آمده از دفتر روزگاران
تشبیه : لبنان به سبزه
تشخیص : ای لبنان
ب ای کشتی های صیادی که مقاومت پیشه کرده اید!
تشخیص : کشتی ای که مقاومت می کند
ّّج بگذار بوسه زنیم بر شمشیری که در دستان توست.
کنایه : بوسه زدن بر شمشیر
تشخیص دستان تو (لبنان)
2 کدام واژه مشخص شده، « استعاره» به شمار می آید؟ مفهوم آن را بنویسید.
«ای مسافر دیرین بر روی خار و درد
ای چون { ستاره }، فروزان»
خار استعاره از رنج و سختی
3 شاعر، «باران ها» و « فصل ها» را در کدام مفاهیم نمادین به کار برده است؟
باران ها نماد آزادی و طراوت
فصل ها نماد زمان و تاریخ
4 کاربرد مناسب شبکۀ معنایی، در شعر و نثر، ضمن آنکه به تداعی معانی کمک می کند، سبب زیبایی و دلنشینی سخن می شود و آرایۀ «مراعات نظیر» را پدید می آورد ؛مثال:
{ ابر و باد و مه و خورشید و فلک } در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
از متن درس، دو نمونه مراعات نظیر بیابید.
جز تو کسی نمانده است که در زندگی ما نخل و عنب و تاکستان بکارد.
ای سرور باران ها و فصل ها
تو را عطر می نامیم که در غنچه ها خانه دارد
تو را پرستو نامیدم.
قلمرو فکری صفحه 137 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 137 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 137 درس
قلمرو فکری صفحه 137 درس
1 دریافت خود را از سروده زیر بنویسید.
« تو را جنوب نامیدم ...........
ای انقلاب زمین که با انقلاب آسمان بَرین
پیوند خورده ای.»
شاعر قیام مردم لبنان علیه ظلم، یک انقلاب خدایی و آسمانی می داند.
2 در سروده زیر:
« ای سرزمینی کز خاکت
خوشه های گندم می روید
و پیامبران برمی خیزند.»
الف کدام سرزمین مورد خطاب است؟
لبنان
ب مقصود شاعر از مصراعهای دوم و سوم چیست؟
مصراع دوم بر امید به آینده و زندگی دوباره تاکید دارد.
مصراع سوم به بعثت پیامبران از سرزمین لبنان اشاره دارد.
3 از متن درس، مصراعی را معادل معنایی قسمت مشخص شده بیابید.
«تو را سپیده دمیدر انتظار زاده شدن
و {پیکری در اشتیاق شهادت} نامیدم».
و گل هایی را می چیند
که از انگشتان شهیدان می رویند.
4 قبّانی در این بخش از شعرش بر چه نکته ای تأکید دارد؟
«ای که ردای حسین بر دوش داری
و خورشید کربلا را در برداری ....»
فرهنگ شهادت طلبانه و شیعی مردم لبنان
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی گنج حکمت صفحه 139 فارسی (1)
پاسخ معنی گنج حکمت صفحه 139 فارسی (1)
معنی گنج حکمت صفحه 139 درس
معنی گنج حکمت صفحه 139 درس
تیمور لنگ، گاه سوار بر اسبی که لگامی زرّین داشت سرگرم اندیشه های دور و دراز خود از میدان جنگ به گورستان می رفت و از اسب پیاده می شد و تنها در میان قبرها به گردش می پرداخت و هر گاه بر مزار یکی از نیاکان خود یا شاعری بزرگ، سرداری دلاور و دانشمندی نامدار می گذشت، سر فرود می آورد و مزار او را می بوسید.
تیمور، پس از آنکه شهر توس را گشود، فرمان داد که از کشتار مردم آن دست بردارند؛ زیرا فردوسی، شاعر ایرانی، روزگار خود را در آن به سر برده بود. آنگاه تیمور بر سر مزار او شتافت و چون جذبه ای اسرار آمیز او را به سوی فردوسی می کشید، خواست که قبرش را بگشایند:
«مزار شاعر غرق در گُل بود.»
تیمور در اندیشه شد که پس از مرگ، مزار کشورگشایی چون او چگونه خواهد بود. پس، از راه قره قوم به سوی تاتار - آنجا که نیای بزرگش، چنگیز، در معبدی آهنین آرمیده است - روی آورد.
در برابر زائر نامدار که زانو بر زمین زده و سر فرود آورده بود، سنگ بزرگی را که بر گور فاتح چین نهاده بودند، برداشتند؛ ولی تیمور ناگهان بر خود لرزید و روی بگردانید:
«گور ستمگر غرق در خون بود. »
تیمور لنگ، گاهی سوار بر اسبی که افساری طلایی داشت می شد و غرق در تفکرات و اندیشه های دور و دراز خود از میدان جنگ راهی قرستان می شد سپس از اسب پیاده می شد و به تنهایی در میان قبرها قدم می زد و هرگاه بر سر مزار یکی از اجداد خود یا شاعری بزرگ، جنجگویی شجا و دلیر و دانشمندی نامدار می رسید، می نشست و مزار او را می بوسید.
تیمور، پس از آنکه شهر توس را فتح کرد، دتور داد که از کشتار مردم آن شهر دست بردارند؛ زیرا فردوسی، شاعر ایرانی، روزگار خود را در آن جا سپرس کرده بود. آنگاه تیمور به سر مزار او (فردوسی) رفت. از آنجا که اشتیاقی شگفت انگیز او را به سوی فردوسی می کشاند، گفت که قبرش را بگشایند:
«مزار شاعر غرق در گُل بود.»
تیمور در فکر فرو رفت که پس از مرگ، مزار کشورگشایی همچون او چگونه خواهد بود. پس، از سمت شهر قره قوم به سمت تاتار – جایی که جدّ بزرگش، چنگیز، در معبدی آهنی آرمیده است - رفت.
سنگ بزرگی را که قبر فاتح چین (چنگیز) را پوشانده بود، مقابل تیمور (زائر نامدار) که زانو بر زمین زده بود و نشسته بود، برداشتند؛ تیمور ناگهان به خود لرزید و رویش را برگرداند:
«قبر ظالم غرق در خون بود.»
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
قلمروزبانی صفحه 142 فارسی (1)
پاسخ قلمروزبانی صفحه 142 فارسی (1)
قلمروزبانی صفحه 142 درس
قلمروزبانی صفحه 142 درس
1 کدام کلمات، در متن درس، برای شما جدید و غیرتکراری است؛ معنای هر یک را بنویسید.
ناتانائیل : انسان کامل و آرمانی، در زبان عبری یعنی خداداد
معطوف : بازگردانده شده، پیچانده شده
تملک : مالک شدن، صاحب شدن
تصاحب : مالک شدن، صاحب شدن
تمایز : جدا کردن، فرق گذاشتن
قائل شدن : اعتراف کردن و پذیرفتن
مائده : سفره مخصوص غذا
نیلگون : آبی سیر، به رنگ نیلی، کبود، لاجوردی، آسمانگون
2 در زبان فارسی، نشانه هایی هست که با آنها کسی یا چیزی را صدا می زنیم؛ مانند «آی، ای، یـا، ا»؛ بـه ایـن واژه ها «نشـانۀ نـدا» می گوییم. اسمی که همراه آنها می آید، «منادا» نام دارد؛ مانند «ای خدا!»
گاهی منادا بدون نشانه به کار می رود؛ در این گونه موارد، به آهنگ خواندن جمله باید توجّه کنیم.
یک بند بنویسید و در آن، سه نشانۀ ندا به کار ببرید.
ای حسین، ای سرور و سالار شهیدان، تو مظهر عظمت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم هستی. یا علی تو الگوی صبرو رنح و تقوا هستی، شما را دوست داریم و به شما ائمه اطهار و وارستگان می بالیم.
3 در جملۀ زیر نقش دستوری واژه های مشخص شده را بنویسید.
« {ناتانائیل}، {من} به تو {شور} و شوقی خواهم آموخت.»
ناتانائیل : منادا
من : نهاد
شور و شوق : مفعول
قلمرو ادبی صفحه 142 فارسی (1)
پاسخ قلمرو ادبی صفحه 142 فارسی (1)
قلمرو ادبی صفحه 142 درس
قلمرو ادبی صفحه 142 درس
1 عبارت زیر را از نظر آرایه های ادبی بررسی کنید.
آسـمان را دیده ام که در انتظار سپیده دم می لرزید. ستاره ها یک یک، رنگ می باختند. چمنزارها غـرق در شبنم بودند.
تشخیص و استعاره : انتظار کشیدن آسمان، رنگ باختن ستاره ها
لرزیدن : کنایه از وحشت کردن از چیزی، به شدت ترسیدن
رنگ باختن : به کنایه از دست دادن رنگ و بی رنگ شدن، رو به نابودی رفتن و ضعیف و بی اثر شدن
غرق در چیزی بودن : کنایه از کاملا تحت تاثیر آن قرار گرفتن یا گرفتار آن شدن، غوطه ور شدن در آب
شبنم ← استعاره مکنیه : زیرا به دریایی یا مکان پر آبی مانند شده است که چمنزار در آن غرق می شود.
مراعات نظیر : سپیده دم، آسمان، ستاره، چمنزار، شبنم
اغراق : چمنزارها غرق در شبنم بودند.
2 در بند چهارم از متن درس، یک «کنایه» بیابید و مفهوم آن را بنویسید.
رنگ هوس به خود نگیرد کنایه از به خاطر هوس نباشد
به چه کار آمدن کنایه از فایده ای نداشتن ، کارایی نداشتن
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
قلمرو فکری صفحه 143 فارسی (1)
پاسخ قلمرو فکری صفحه 143 فارسی (1)
قلمرو فکری صفحه 143 درس
قلمرو فکری صفحه 143 درس
1 نیکوترین اندرز نویسنده چیست؟ درباره آن توضیح دهید.
نیکوترین اندرزش این است که انسان ها در سختی ها و دشواری ها به هم کمک و یاری کنند.
2 نویسنده درباره «انتظار» چه دیدگاهی دارد؟
معتقد است تمام پدیده های عالم منتظرند و هر تعبیری رو به سوی کمال دارد. مانند زمین خشکی که منتظر باران است و در ادامه توصیه می کند که نباید در انتظار اتفاق خاصی بود و باید همه رویدادهای زندگی را به زیبایی درک کرد و پذیرفت.
3 هر یک از موارد زیر، با کدام بخش ازمتن درس، تناسب معنایی دارد؟
ابه جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
هرگز هیچ زیبایی لطیفی را در این جهان ندیده ام که بی درنگ نخواسته باشم، تمامی مهرم را نثارش کنم.
بسوز ای دل که تا خامی، نیاید بوی دل از تو
کجا دیدی که بی آتش، کسی را بوی عود آمد
اگر جان ما ارزشی داشه باشد، برای این است که سخت تر از برخی جان های دیگر سوخته است.
اعمال ما به ما وابسته است. همچنان که روشنایی فسفر. راست است که ما را می سوزاند اما برایمان شکوه و درخشش به ارمغان می آورد.
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود. در انتظار خدا بودن.
ناتانائیل یعنی درنیافتن این که او را هم اکنون در وجود خود داری.
مفهوم مشترک : حضور خدا در همه جا
4 کـدام عبـارت درس، بـا مفهـوم آیۀ شـریفۀ «لا تُدرِکـهُ الاَبصار و هُوَ یُدرِکُ الابصـار» (انعام، آیۀ 103) ارتباط معنایی دارد؟
هر آفریده ای نشانه خداوند است اما هیچ آفریده ای نشان دهنده او نیست.
خدا در همه جا هست. در هر جا که به تصور درآید، و «نایافتنی» است.
5 جملۀ «ای کاش عظمت در نگاه تو باشد». را با سروده زیر از سهراب سپهری مقایسه کنید.
«چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید».
پیام هر دو یکسان است در هر دو به مثبت اندیشی و عظمت نگاه تاکید شده است. یعنی اگر طرز نگاه و دیدگاه ما انسان ها درست شود، حقیقت زندگی را چنان که هست خواهیم دید و به زیبایی های آفریده های خدا بهتر پی خواهیم برد.
6 در متن زیر، نویسنده بر چه چیزی تأکید دارد؟
برای من «خواندن » اینکه شن ساحل ها نرم است، بس نیست؛ می خواهم پاهای برهنه ام این نرمی را حس کنند؛ به چشم من، هر شناختی که مبتنی بر احساس نباشد، بیهوده است.
تجربه شخصی و آزمایش، تاکید نویسنده بر این موضوع که شناخت بدون تجربه شخصی و آزمایش ارزش ندارد.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
درک و دریافت صفحه 148 فارسی (1)
پاسخ درک و دریافت صفحه 148 فارسی (1)
درک و دریافت صفحه 148 درس
درک و دریافت صفحه 148 درس
1 کدام شخصیت داستان، بیشتر مورد توجه شما قرار گرفت؟ چرا؟
راهب زیرا او با فضل و دانش خود و همچنین زیرکی و هوش بالای خود، به خوبی و زیبایی تمام به سوالات تزار پاسخ داد.
2 پاسخ شما به پرسش سوم تزار چیست؟
به نظر من کسب علم و دانش و بهره گیری از انسان های فرزانه باعث جلوگیری در تشخیص مهمترین کارها خواهد شد.
نیایش صفحه 149 فارسی (1)
پاسخ نیایش صفحه 149 فارسی (1)
نیایش صفحه 149 درس
نیایش صفحه 149 درس
الهی، به حُرمت آن نام که تو خوانی و به حُرمت آن صفت که تو چنانی، دریاب که می توانی.
الهی، عاجز و سرگردانم؛ نه آنچه دارم، دانم و نه آنچه دانم، دارم.
الهی، در دل های ما جز تخم محبّت مکار و بر جان های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار و بر کِشت های ما جز باران رحمت خود مبار. به لطف، ما را دست گیر و به کرم، پای دار.
الهی، حجاب ها را از راه بردار و ما را به ما مگذار.
خدایا به حرمت نامی که تو را با آن صدا می زنیم و به حرمت صفتی که به آن لایقی قسمت می دهم که (بنده گنه کارت) را دریاب و دستش را بگیر، تو به همه امور توانایی.
خدایا، من درمانده و سر در گم هستم، نه آنچه را که (در وجودم) دارم را می دانم و نه آنچه را که می دانم را در وجودم دارم.
خدایا، در دل های ما جز مهر و محبّت خود و در وجود ما جز لطف ها و رحمت های خود قرار نده و در سیرت و روح ما فقط و فقط عشق و محبت خود را قرار بده. دست ما را به لطف و مرحمتت بگیر و به کرامت و مهربانیت قسم هیچگاه تنهایمان نگذار.
خدایا، مشکلات و گرفتاری ها و بدی ها و زشتی ها را از سر راه ما بردار و ما را به حال خود وا مگذار.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
- گام به گام تمامی دروس پایه (1)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)
معنی شعر صفحه 120 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 120 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 120 درس
معنی شعر صفحه 120 درس
مخور طعمه جز خسروانی خورش
که جان یابدت زان خورش، پرورش
غذایی جز غذای شاهانه مخور، زیراکه تنها غذای شاهانه است که تن و جانت را پرورش میدهد.
دمی آب خوردن پس از بدسگال
به از عمرِ هفتاد و هشتاد سال
یک لحظه زندگانی با خیالی آسوده پس از کشتن دشمن، از عمر هفتادهشتاد ساله خوش تر
اشتر به شعرِ عرب در حالت است و طَرَب
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
شتر از شعرخوانی عرب به شور و وجد میآید. اگر تو این شور را نداشته باشی، جانور بی ذوقی
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی برَدش تا به سوی دانه و دام
کبوتری که سرنوشت برای او رقم زده است که دیگر به آشیانه بازنگردد، سرنوشت او را با دانه میفریبد و به سوی دام میکشاند و اسیرش میکند.
گام به گام کتاب های پایه (1)
گام به گام جامع کتاب فارسی (1)
گام به گام جامع کتاب نگارش (1)
گام به گام جامع کتاب زبان انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب کتاب کار انگلیسی (1)
گام به گام جامع کتاب آمادگی دفاعی دهم
گام به گام جامع کتاب جغرافیای ایران دهم
گام به گام جامع کتاب تفکر و سواد رسانه ای دهم
گام به گام جامع کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید
معنی شعر صفحه 31 فارسی (1)
پاسخ معنی شعر صفحه 31 فارسی (1)
معنی شعر صفحه 31 درس
معنی شعر صفحه 31 درس
درختان را دوست می دارم
که به احترام تو قیام کرده اند
و آب را
که مَهرِ مادر توست
خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق، آینه دار نجابتت
و فلق، محرابی
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزارده ای.
قلمرو فکری:
درختان را دوست دارم؛ زیرا به احترام تو ایستاده اند وآب را به این علت دوست دارم که مهریۀ مادرت است. خون تو به شرف، ارزش داده، سرخی غروب خورشید نشان مظلومیت توست و سرخی خورشید صبح مثل محرابی است که تو در آن نماز شهادت به جا آوردی.
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم می توان عزیز بود
از گودال بپرس.
قلمرو فکری:
من در فکر قتلگاه کربلا هستم که خون تو را خورده است. تا حالا گودالی به این بلندی ندیده بودم. در عین ذلّت هم می توان عزیز بود، از گودال قتلگاه سؤال کن.
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کاینات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
دیگر سو یزیدی...
آه، ای مرگِ تو معیار!
مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت
و آن را بی قدر کرد
که مردنی چنان
غبطۀ بزرگ زندگانی شد
خونت
با خون بهایت حقیقت
در یک تراز ایستاد
و عزمت، ضامن دوام جهان شد
- که جهان با دروغ می پاشد -
و خون تو، امضای «راستی» است ...
قلمرو فکری:
شمشیری که گلوی تو را برید، همۀ دنیا و موجودات را به دو بخش تقسیم کرد؛ سمت تو حق و در مقابل تو ناحق ایستاد. آه! ای کسی که مرگ و شهادتت معیار حق و باطل شد و مردنت آن گونه زندگی را مسخره و بی ارزش کرد که حتی زندگی نیز آرزوی مرگی مانند مرگ تو را دارد. خون تو عین حقیقت است و هم ارزش هستند. ارادۀ تو ضمانت کنندۀ بقای جهان شد؛ زیرا دنیا با دروغ از بین می رود؛ ولی تو با خون خود، راستی و حقیقت را رواج دادی.
تو تنهاتر از شجاعت
در گوشۀ روشن وجدانِ تاریخ ایستاده ای
به پاسداری از حقیقت
و صداقت
شیرین ترین لبخند
بر لبانِ ارادۀ توست
چندان تناوری و بلند
که به هنگام تماشا
کلاه از سر کودک عقل می افتد.
قلمرو فکری:
تو در شجاعت مانند نداری. در گوشه ای از وجدان بیدار بشریّت برای پاسداری از حقیقت همیشه حاضری و راستی لبخند شیرینی است که بر لب های تو نقش بسته و آن چنان مقام بلندی داری که عقل ناتوان انسان در برابر عظمت تو، عاجز و متحیّر می شود.
بر تالابی از خون خویش
در گذرگهِ تاریخ ایستاده ای
با جامی از فرهنگ
و بشریّتِ رهگذار را می آشامانی
- هر کن را که تشنۀ شهادت است. -
قلمرو فکری:
در کنار آبگیری از خون خود و در مسیر عبور تاریخ ایستاده ای، به عاشقان شهادت، فرهنگ شهادت را می آموزی.
برای مشاهده ی قلمروهای زبانی و ادبی این شعر، به شاه کلید نکات مربوطه همین درس مراجعه کنید.