نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

شعر نو: پنجره ای تازه به دنیای واژه ها

تا قرن ها، شاعران ایرانی اشعار خود را در قالب های مشخصی مانند غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و... می سرودند. این قالب ها قوانین دقیق و مشخصی برای وزن (آهنگ کلام) و قافیه داشتند. اما حدود صد سال پیش، با تغییرات بزرگ اجتماعی و فکری در ایران، نیاز به بیان حرف های تازه با زبانی نو و شکلی متفاوت احساس شد. شاعران احساس کردند قالب های قدیمی، دیگر برای بیان تجربه ها و دغدغه های انسان امروزی کافی نیستند. این شد که جریانی به نام شعر نو یا شعر نیمایی شکل گرفت.

شعر نو، عنوانی کلی برای اشعاری است که از قوانین سفت و سخت شعر کهن فارسی، به خصوص در زمینهٔ قالب و گاهی وزن و قافیه، پیروی نمی کنند. پدر این جریان و کسی که راه را برای سرودن این گونه اشعار باز کرد، «علی اسفندیاری» مشهور به «نیما یوشیج» بود. نیما با نگاهی نو به شعر و امکانات زبان فارسی، ساختاری جدید پیشنهاد داد که به شاعر آزادی عمل بیشتری می داد تا بتواند اندیشه و احساس خود را راحت تر و طبیعی تر بیان کند.

تفاوت های اصلی شعر نو با شعر کهن

مهم ترین تفاوت های شعر نو (به خصوص نوع نیمایی آن) با شعر کلاسیک عبارتند از:

  • طول مصرع ها: در شعر کهن، تمام مصرع های یک شعر (مثلاً یک غزل) از نظر طول و وزن کاملاً یکسان بودند. اما در شعر نیمایی، طول مصرع ها کوتاه و بلند می شود و دیگر مساوی نیست. شاعر به اندازهٔ نیازِ معنایی و آهنگی که در ذهن دارد، مصرع را کوتاه یا بلند می کند. انگار که شاعر، لباس کلمات را دقیقاً به اندازهٔ قامتِ معنا می دوزد!
  • قافیه: در شعر کهن، جای قافیه کاملاً مشخص بود (مثلاً در پایان تمام بیت های مثنوی یا در پایان مصرع های دوم غزل). اما در شعر نیمایی، قافیه جای مشخص و ثابتی ندارد. شاعر هر کجا که از نظر موسیقی یا برای تأکید معنایی لازم بداند، از قافیه استفاده می کند و الزامی به تکرار منظم آن نیست.
  • قالب: شعر کهن قالب های معینی داشت (غزل، قصیده،...). شعر نو قالب از پیش تعیین شدهٔ شعر کهن را ندارد و ساختار آن بیشتر تابع محتوا و جریان ذهنی شاعر است.
  • محتوا: اگرچه مضامین مشترک هم وجود دارد، اما شعر نو بیشتر به مسائل زندگی امروزی، دغدغه های اجتماعی، افکار و احساسات فردی انسان معاصر می پردازد.

انواع اصلی شعر نو

شعر نو فارسی، به خصوص آن بخشی که در کتاب های درسی با آن سروکار داریم، به دو دستهٔ اصلی تقسیم می شود:

۱. شعر نیمایی

این همان شیوه ای است که نیما یوشیج بنیان گذاشت و رایج ترین نوع شعر نو در کتاب های درسی است. ویژگی های اصلی آن:

  • دارای وزن عروضی است: یعنی آهنگی درونی دارد که از تکرار پایه های آوایی منظم (ارکان عروضی) ایجاد می شود، اما برخلاف شعر کهن، این آهنگ در مصرع های کوتاه و بلند جریان دارد.
  • طول مصرع ها مساوی نیست: شاعر بنا به نیاز، مصرع ها را کوتاه و بلند می آورد.
  • قافیه جای مشخصی ندارد: شاعر هر کجا لازم بداند از قافیه استفاده می کند.

شاعرانی چون نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری و قیصر امین پور نمونه های درخشانی از شعر نیمایی دارند.

۲. شعر سپید (شعر منثور یا آزاد)

نوع دیگری از شعر نو است که قدمی فراتر از شعر نیمایی برداشته و خود را از قید وزن عروضی هم رها کرده است. ویژگی های اصلی آن:

  • فاقد وزن عروضی منظم است: آهنگ آن بیشتر از طریق چینش کلمات، تکرارها و موسیقی درونی واژه ها ایجاد می شود، نه از تکرار پایه های آوایی منظم.
  • فاقد قافیه به شکل سنتی است: اگرچه ممکن است از تکرار برخی صداها یا کلمات برای ایجاد موسیقی استفاده شود، اما قافیهٔ پایانی منظم ندارد.
  • شکل ظاهری آن شبیه نثر است: اما با نثر معمولی فرق دارد؛ دارای تخیل، عاطفه و آهنگ است و جملات معمولاً کوتاه و بریده بریده هستند.

مهم ترین نمایندهٔ این نوع شعر در ایران، «احمد شاملو» (الف. بامداد) است. بخش هایی از اشعار سهراب سپهری نیز به شعر سپید نزدیک است.

حواست باشه

! فرق کلیدی نیمایی و سپید: یادتان باشد مهم ترین فرق شعر نیمایی و شعر سپید، «وزن عروضی» است. شعر نیمایی وزن عروضی دارد (هرچند مصرع هایش کوتاه و بلند است)، اما شعر سپید وزن عروضی منظم ندارد. هر دو نوع، زیرمجموعهٔ «شعر نو» محسوب می شوند.

! اصطلاحات دیگر: گاهی ممکن است اصطلاحاتی مانند «شعر موج نو» یا «شعر حجم» را هم بشنوید. این ها جریان های خاص تری در شعر نو هستند که معمولاً در کتاب های درسی به آن ها پرداخته نمی شود و فعلاً تمرکز ما بر دو نوع اصلی یعنی نیمایی و سپید است.

نمونه هایی از شعر نو

مثال

مثال از نیما یوشیج (شعر نیمایی)

(از شعر «آی آدم ها»)

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!

یک نفر در آب دارد می سپارد جان.

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید.

آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به مقصود

یک نفر افتاده در آب

دست و پا می زند اما

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

کز گزند موج بیرونید

یا بر آنید

کآب پاشید به هم

یک نفر در آب می خواند شما را...

(توجه کنید که مصرع ها کوتاه و بلند هستند. وزن عروضی دارد اما یکسان نیست. قافیه ها (خندانید/جان/می زند/می دانید/...) جای مشخصی ندارند و فقط برای موسیقی و تأکید به کار رفته اند.)

مثال

مثال از مهدی اخوان ثالث (شعر نیمایی)

(از شعر «زمستان»)

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است.

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند،

که ره تاریک و لغزان است.

وگر دست محبت سوی کس یازی،

به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛

که سرما سخت سوزان است.

(باز هم مصرع های کوتاه و بلند و وزن عروضی. قافیه ها (گفت/است/را/است/است) نامنظم هستند و بیشتر بر کلمه «است» تأکید دارند.)

مثال

مثال از احمد شاملو (شعر سپید)

(از شعر «پریا»)

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

غیر از خدا هیچ کس نبود

پریای کوچولوی قصه ما

یه روزی تنگ غروب

پا شد از خوابش پرید

دید که تو شهر چراغونی شده

شب شده بود و دوباره

پدرش رفته سفر

نان داغ سفره شونو ببره

(این شعر وزن عروضی منظم ندارد و قافیه هم ندارد. آهنگ آن از تکرارها و تناسب کلمات ایجاد می شود. شکل ظاهری آن شبیه نثر است اما سرشار از تصویر و احساس است.)

مثال

مثال از سهراب سپهری (شعر سپید)

(از شعر «نشانی»)

«خانهٔ دوست کجاست؟»

در فلق بود که پرسید سوار

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخهٔ نوری که به لب داشت

به تاریکی شن ها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

«نرسیده به درخت،

کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است

و در آن عشق به اندازهٔ پرهای صداقت آبی ست...

(این بخش از شعر سپهری نیز وزن عروضی و قافیهٔ منظم ندارد و زیبایی آن در تصاویر، زبان لطیف و آهنگ درونی کلام است.)

تمرین برای یادگیری بهتر

نوع هر یک از اشعار زیر را مشخص کنید (شعر کهن / شعر نیمایی / شعر سپید).

1

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جدایی ها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد و زن نالیده اند

نوع: شعر کهن (مثنوی).
دلیل: هر بیت قافیهٔ جداگانه دارد (می کند/می کند، ببریده اند/نالیده اند) و طول مصرع ها یکسان است.

2

قاصدک!

هان، چه خبر آوردی؟

از کجا، وز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی، امّا، امّا

گرد بام و در من

بی ثمر می گردی...

نوع: شعر نیمایی.
دلیل: مصرع ها کوتاه و بلند هستند (قاصدک! / هان، چه خبر آوردی؟ /...). وزن عروضی دارد. قافیه (آوردی/آوردی/امّا/من/می گردی) جای مشخصی ندارد.

3

زندگی شاید همین باشد:

یک خیابان دراز که هر روز زنی با زنبیل از آن می گذرد.

زندگی شاید

ریسمانی باشد که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد.

نوع: شعر سپید.
دلیل: وزن عروضی منظم و قافیه ندارد. شبیه نثر است اما دارای تصویر و احساس است.

نکات کنکوری و تکمیلی شعر نو

نکته

1 ملاک اصلی تشخیص نیمایی از سپید: وجود یا عدم وجود وزن عروضی است. اگر شعر آهنگ عروضی دارد (حتی با مصرع های کوتاه و بلند)، نیمایی است؛ اگر ندارد، سپید است.

2 کوتاه و بلندی مصرع ها: این ویژگی فقط مخصوص شعر نیمایی است و به معنی بی وزنی نیست.

3 قافیه در نیمایی: وجود قافیه در شعر نیمایی الزامی نیست، اما شاعر می تواند هر کجا که لازم بداند از آن استفاده کند. نبود قافیه به معنی سپید بودن شعر نیست؛ باید وزن را بررسی کرد.

4 بنیان گذاران: نیما یوشیج بنیان گذار شعر نیمایی و احمد شاملو مهم ترین نمایندهٔ شعر سپید است.

5 شعر نو = شعر معاصر؟ اصطلاح «شعر نو» گاهی به کل شعر دوره معاصر (در مقابل شعر کهن) هم اطلاق می شود، اما در مباحث قالب شناسی، بیشتر به شعرهای نیمایی و سپید اشاره دارد.

سوالات پرتکرار شعر نو در امتحانات و کنکور

شناسایی نوع شعر (نیمایی یا سپید)، درک ویژگی های هر کدام، مقایسه با شعر کهن و شناخت شاعران شاخص، از سوالات متداول این مبحث است.

سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):

1 کدام ویژگی، اصلی ترین تفاوت شعر نیمایی و شعر سپید است؟

الف محتوا و موضوع
ب کوتاهی و بلندی مصرع ها
ج استفاده از قافیه
د داشتن یا نداشتن وزن عروضی

گزینه د

اصلی ترین تفاوت ساختاری شعر نیمایی و شعر سپید در داشتن یا نداشتن وزن عروضی منظم است. نیمایی وزن دارد، سپید ندارد.

2 بنیان گذار «شعر نو» (شعر نیمایی) در ادبیات فارسی کیست؟

الف احمد شاملو
ب مهدی اخوان ثالث
ج نیما یوشیج
د سهراب سپهری

گزینه ج

نیما یوشیج (علی اسفندیاری) به عنوان پدر شعر نو و بنیان گذار شعر نیمایی شناخته می شود.

3 «کوتاه و بلند بودن مصرع ها» ویژگی کدام نوع شعر است؟

الف شعر کهن
ب شعر نیمایی
ج شعر سپید
د هم شعر نیمایی و هم شعر سپید

گزینه ب

کوتاه و بلند شدن مصرع ها یکی از ویژگی های اصلی و شاخص شعر نیمایی است.

4 کدام گزینه دربارهٔ قافیه در شعر نیمایی درست است؟

الف مانند غزل، در پایان مصرع های زوج می آید.
ب اصلاً قافیه وجود ندارد.
ج جای مشخصی ندارد و به تشخیص شاعر به کار می رود.
د فقط در پایان شعرهای کوتاه می آید.

گزینه ج

در شعر نیمایی، قافیه الگوی ثابتی ندارد و شاعر هر کجا که لازم بداند، برای ایجاد موسیقی یا تأکید معنایی، از آن استفاده می کند.

5 احمد شاملو، شاخص ترین نمایندهٔ کدام نوع شعر نو است؟

الف شعر نیمایی
ب شعر سپید
ج شعر موج نو
د شعر حجم

گزینه ب

احمد شاملو به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین شاعر شعر سپید (شعر منثور یا آزاد) شناخته می شود.

سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):

6 دو تفاوت عمدهٔ شعر نیمایی با شعر کهن فارسی را بنویسید.

۱. طول مصرع ها: در شعر کهن طول مصرع ها مساوی است، اما در شعر نیمایی کوتاه و بلند می شود.
۲. جایگاه قافیه: در شعر کهن قافیه جای مشخص و ثابتی دارد، اما در شعر نیمایی جای آن ثابت نیست و به تشخیص شاعر بستگی دارد.

7 شعر سپید را تعریف کنید.

شعر سپید نوعی از شعر نو است که وزن عروضی منظم و قافیهٔ پایانی ندارد و آهنگ و تأثیر خود را از طریق موسیقی درونی کلمات، چینش واژه ها، تخیل و عاطفه ایجاد می کند و شکل ظاهری آن به نثر نزدیک است.

8 آیا شعر نیمایی بی وزن است؟ توضیح دهید.

خیر، شعر نیمایی بی وزن نیست، بلکه وزن عروضی دارد. تفاوت آن با شعر کهن این است که طول مصرع ها یکسان نیست و وزن در مصرع های کوتاه و بلند جریان پیدا می کند، اما اصل وزن عروضی (بر اساس ارکان) در آن حفظ می شود.

9 نوع شعر زیر را مشخص کنید و دو دلیل برای تشخیص خود بیاورید.

به سراغ من اگر می آیید،

نرم و آهسته بیایید،

مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من.

نوع: شعر نیمایی.
دلایل:
۱. کوتاه و بلند بودن مصرع ها: طول مصرع ها یکسان نیست (مثلاً مصرع اول بلندتر از مصرع آخر است).
۲. داشتن وزن عروضی: با وجود نابرابری طول مصرع ها، شعر دارای آهنگ و وزن عروضی مشخصی است.
(قافیه نیز به صورت نامنظم به کار رفته: می آیید / بیایید)

10 نام سه تن از شاعران برجستهٔ شعر نو (نیمایی یا سپید) را بنویسید.

۱. نیما یوشیج (نیمایی)
۲. احمد شاملو (سپید)
۳. مهدی اخوان ثالث (نیمایی) (یا سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، قیصر امین پور...)

نتیجه گیری:
شعر نو انقلابی در ادبیات فارسی بود که با همت نیما یوشیج آغاز شد و چهرهٔ شعر ایران را دگرگون کرد. این جریان با شکستن قالب های سنتی و ایجاد آزادی در طول مصرع ها و جایگاه قافیه (در شعر نیمایی) و حتی حذف وزن عروضی و قافیه (در شعر سپید)، امکانات جدیدی برای بیان اندیشه ها و احساسات انسان معاصر فراهم آورد. شناخت دو شاخهٔ اصلی شعر نو، یعنی شعر نیمایی (با وزن عروضی و مصرع های کوتاه و بلند) و شعر سپید (بدون وزن عروضی و قافیه)، و درک تفاوت های آن ها با شعر کهن، برای فهم ادبیات معاصر ایران ضروری است.

سایر مباحث این سری