نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

گزاره و استدلال

پاسخ تایید شده
2 ماه قبل
0
[شاه کلید مای درس] | گزاره و استدلال
bookmark_border دهم ریاضی
book هندسه (1)
bookmarks فصل 1 : ترسیم های هندسی و استدلال
2 ماه قبل
0

گزاره و استدلال

براي ورود به بحث هاي هندسي، لازم است برخي از مفاهيم اساسي و مورد نيـاز از قبيـل گـزاره، اسـتدلال ، تعريف ، قضيه و...... را معرفی نماییم در ضمن معرفي اين مفاهيم به ناچار برخي اصطلاحات مفاهيم  رياضي و هندسه را بكار ببريم گرچه ممكن است در ادامه تعريف ي دقيق براي آنها ارائه شود ولي در ابتدا آنها را پيش دانسته فرض مي كنيم
مفهوم گزاره: گزاره يك جمله خبري است كه دقيقا درست يا نادرست باشد، اگرچه درستي يا نادرستي آن بر ما معلوم نباشد

مثال

هر يك از جملات زير گزاره هستند
 1 عدد \(\sqrt 2 \) يك عدد گنگ است
 2: توان دوم يك عدد هميشه از آن بزرگتر است
 3: مجموع زاويه داخلي هر مثلث 180 درجه نیست
 4:  بين هر دو عدد طبيعي متوالي ، عدد طبيعي ديگري وجود ندارد 
 كه گزاره هاي 4 و 1 درست و گزاره هاي3 و 2 نادرست مي باشند

 توجه داشته باشید که گاهي اوقات يك گزاره با نماد هاي رياضي نوشته مي شود

مثال

 هر يك از جملات زير گزاره هستند.

\(\sqrt 2 \in (1.2)\)

\(\sqrt 3 \rangle 2\)

\(\frac{5}{{\sqrt 5 }} = \sqrt 5 \)

که گزاره های 1 و 3 درست و گزاره ی 2 نادرست است 

نقیض گزاره:اگر ضمن و حفظ موضوعيت ارتباط، يك گزاره چنان تغيير كنـد كـه ارزش آن تغييـر كنـد،گويند نقيض گزاره نوشته شده است  انقيض يك گـزاره ي درست ،گزاره اي نادرست و ننقيض يك گزاره ی نادرست گزاره نادرست  گزاره اي درست مي باشد  واقع ارزش نقيض يك گزاره دقيقاً مخالف آن گزاره است 

 ارزش گزاره ی زیر رابنویسید و سپس گزاره نقیض ان را بنویسید 

( عدد \(\sqrt 5 \) عددی گنگ است )

 این گزاره درست است و هر یک از گزاره های زیر نقیض ان محسوب می شوند 

الف :  عدد \(\sqrt 5 \) گنگ نيست
 ب : عدد  \(\sqrt 5 \) عددي گويا است
ج : عدد \(\sqrt 5 \)چنين نيست كه عددی گنگ باشد 

گزاره هاي مركب : گزاره مي تواند تنها يك خبر را اعلام كند كه به آن گزاره  ساده مي گويند. اگر گزاره اي بيش از يك خبر را اعلام كند و تركيب  از دو  یا چند گزار  ساده باشد، آن را گزاري مركب مي گويند. براى مثال گزاره  زير يك گزاره  مركب است

(عدد 5 اول است و عدد 7 مركب است ).
همانطور كه معلوم است اين گزاره از دو گزاره ي ساده تشكيل شده است كه با حرف رابط ( و ) به هم متصل شده اند.گزاره ي اول درست ولي گزاره ي دوم نادرست مي باشد. كل گزاره نيز نادرست محسوب مي شود .گزاره هاي ساده را مي توان به صورت هاي مختلفي تركيب كرد. رايج ترين آنها به شكل زير است .
الف : تركيب دو گزاره با حرف ربط ( و) كه تركيب عطفي ناميده مي شود

مثال

( عدد 15 مرکب است و عدد \(\sqrt 5 \) گنگ است )

تركيب دو گزاره با حرف ربط ( يا) كه تركيب فصلي ناميده مي شود . 

مثال 

« عدد 15 فرد است يا عدد 12 مضرب 7 است ».

ج: تركيب دو گزاره با حرف ربط ( اگر .... آنگاه ..... ) كه تركيب شرطي ناميده مي شود

مثال

اگر 5>3 آنگاه \(\frac{1}{3} > \frac{1}{5}\) است و برعکس 

مثال

 يك مثلث قائم الزاويه است اگر و تنها اگر زاويه ى قائمه داشته باشد.   

 

گزار نما 

گاهي اوقات يك جمله  خبرى مانند نمونه ها  زير شامل يك يا چند متغير است وبه ازاء قرار دادن مقادير مختلف به جا متغير آن تبديل به يك گزاره مي شود، جنين جملاتي را  زاره نما مي نامند. در واقع بدون قرار دادن مقدار بهجاى متغير نمى توان در مورد درستى يا نادرستى گـزاره نمـا قضاوت كـرد. مجموعه ى مقاديرى كه اگر اعضاي آن را به جا  متغير گزاره نما جايگزين كنيم  گزاره نما را به يك گـزاره درست تبديل كند را مجموعه جواب گزاره نما مي نامند.

مثال 

جمله ى خبـرى \(\sqrt x \ge 3\) يك كـزاره نما است، مجموعـهى جـواب ايـن كـزاره نما مجموعـه ى \(\left\{ {\left. {x/x \in R,x \ge 9} \right\}} \right.\) می باشد 

مشابه نقيض  گزاره ، براى گزاره نما هم مي توان نقيض نوشت. 
 گزاره نما : a عددى فرد است.

نقيض گزاره نما : a عددى زوج است.

كه اگر به ازاي مقدارى براي متغير، يك گزاره نم تبديل به يك گزارى درست شـوده بـه ازا  اين مقدار نقيض گزاره نما ، تبديل به يك گزاري نادرست مي شود و برعكس 

برخى گزاره نماها هستند كه هميشه درست مي باشن. ماند كـزاره نماى.  \({x^2} \ge 0\) كه مجموعه جواب آن مجموعه ى اعداد حققى است. در زير نيز چند گزاره نماي همواره درست نيز ملاحظه مي كنيد. انتظار مي رود كه توضيح ساده برای  آنها ارائه كردد.

مثال

 \({x^2} + 1 > 0\)

مثال 

اگر axb=0 انگاه یا a=0یا b=0

مثال 

 \({a^2} + {b^2} = 0\)انگاه هم a=0 و هم  b=0

استدلال و انواع آن عمل ارائه ى دليل براي اثبات درستى يك گزاره به كمك دانسته ها  قبلى را استدلال مي نامند.به طور كلى دو نوع استدلال وجود دارد.

الف: استدلال استقراي : روش نتيجه گيرى كل  بر مبناي تعداد محدودي مشاهده را استدلال استقراي مي نامند. 
ب : استدلال استنتاجي : روش نتيجه گيرى  لى بر مبناي حقايق يذيرفته شده را استدلال استنتاجي مي نامند. 

مثال

 رحمان وقتى در مورد مجموع زاويه ها  داخلي يك جهار ضلعى محدب با پژمان و پيمان صحبت مى كرد. آنها گفتند مجموع زاويه هاى داخلي هر چهارضلعى محدب 360 درجه است و استدلالي كه به كـار بردنـد 
متفاوت بود.

استدلال پژمان : در تمام جهارضلعى هاي از قبيل مربع ، مستطيل ، لوزى ، متوازى الاضلاع با توجـه بـه اينكه زاويه ها  مجاور مكمل يكديكرند، مجموع زاويه ها  داخلي  180  درجه است، لذا مجموع زاويه ها داخلي هر چهارضلعى محدب  360 درجه است.

استدلال پيمان : با توجه به اينكه مجموع زاويه هاى داخلى هـر مثلث 180 درجـه  است. لذا با رسم يك قطر در هر چهارضلعى محدب مي توان أن را به دو مثلـث تبديل كرد. لذا مجموع زاويه هاى داخل  چهارضلعى محدب برابر مجموع زاويه ها  داخلي اين دو مثلث مي باشـد، 
در نتيجه برابر  360 درجه است. با توجه به تعريف ارائه شده براي انواع استدلال ، واضع است كه استدلال پرمان استقراي و استدلال پيمان استنتاجي است

 تفاوت ها ي بين انواع استدلال را بنويسيد

 چون استدلال استقرا  مبتنى بر تجربه بوده و تمام حالات ممكن را بررسى نمى كند يس نتايج بدست آمده از آن قطعى نيست ولى در استدلال استنتاجى نتايج بدست آمده همواره قطعى هستند، زيرا اين استدلال مبتنى بر حقايق بوده و تجربي نمى باشد.

به كمك استدلال استقراي  ثابت كنيد كه مجموع زاويه ها  داخلى هر n ضلع  محدب برابر

180 \( \times \)(n-2)است. 
 مجموع زاويه هاى داخلى چند ضلعى ها  محدب را از سه تا شش ضلعى تعيين كرده و سپس جدولى 
مانند جدول زير را كامل مي كنيم. سيس باسخ خود را تعميم مي دهيم

حال با توجه به شكل هاي رسم شده جدول را تكميل نموده و سپس ياسخ خود را تعميم مي دهيم

مفهوم تعريف : تعريف هر چيز شامل مجموعه ى مشخصاتي است كه برا  شناخته شدن آن بيان مي شوند. 
مثلاً مي توان عمود منصف يك باره خط را به صورت زير تعريف كرد: 
عمود منصف يك پاره خط ، خطى است كه هم از وسط پاره خط می گذرد و هم بر آن پاره خط عمود است .

تعريف هر چيز بايد صفات و خصوصيات آن را به آن اندازه كه برا  شناخته شدنش لازم و كافي است شامل باشد نه بيشتر و نه كمتر به عبارت بهتر تعريف خوب و درست آن است كه از توضيح اضافي بي نياز باشد و حذف هيج جزی  از آن ممكن نباشد يس تعريف بايد جامع و مانع باشد. مثلا اگر در بيان تعريف عمود منصف باره خط يكى ازدوشرط كذشتن از وسط پاره خط يا عمود بودن را حذف كنيم، در اين صورت خط رسم شده نمى تواند عمود منصف باشد. 

در شكل هاي فوق در مورد الف با اينكه خط d بر ياره خط AB عمود است ولى چون از وسط پاره خط نمى گذرد، عمود منصف محسوب نمى شود، همجنين در مورد ب با اينكه خط d از وسط پاره خط AB مي گذرد ولى  ون بر آن عمود نيست، عمود منصف محسوب نمى شود، ذا بيان اين دو شرط برا ى تعريف عمود منصف ياره خط كفايت مي كند و حذف يك قسمت از دو قسمت آن در تعريف ايجاد مشكل م  كند، همچنين اضافه كردن مورد ديگرى به آن ضرورت  ندارد. براي مثال ضرورتى ندارد كه به تعريف عمود منصف اين عبارت اضافه شود كه و هر نقطه روى آن از دو سر پاره خط به يك فاصله است.

توجه داشته باشيد كه بيان درست تعريف هر مفهوم، منجر به شناخت درست أن مفهوم و يكسان سازى درك اين مفهوم مي شود. براى مثال براى دايره تعريف زير ارائه مي شود. داره : مجموعهى نقاط از صفحه كه از يك نقطه ى ثابت به يك فاصله باشند را دايره مي نامند. اين نقطه ى ثابت را مركز و فاصله ى ثابت را شعاع مي نامند. 

مفهوم اصل : هر واقعيت كه بديهي بوده ونيازمند استدلال نباشد را اصل مي نامند. 

به اصول زير توجه كنيد 
اصل1 از يك نقط روى صفحه جند خط مي گذرد.

اصل ٢ از هر دو نقطه متمايز روى صفحه فقط و فقط يك خط راست مي گذرد. 

 

اصل 3 از هر نقطه ى خارج يك خط راست فقط و فقط يك خط راست موازی  آن مي توان رسم كرد. اصل 
توازي اقليدس) 

برخي از اصول رياضی هم مي توان در اينجا مورد توجه قرار داد. 

اصل  1 دو مقدار مساوى با يك مقدار ، خود با هم مساويند.

 \(\left\{ \begin{array}{l}a = b\\b = c\end{array} \right. \to a = c\)
 

اصل ٢ به دو طرف يك تساوى مي توان يك مقدار ثابت اضافه يا كم كرد و تساوى جديدي به دست آورد

a = b    a + x = b + x

اصل 3 دو طرف یک تساوی می توان یک مقدار ثابت غیر صفر  ضرب یا تقسیم کرد و تساوی جدیدی به دست آورد 

 \(a = ba \times x = b \times x\)

اصل 4 دو تساوی را میتوان جمع یا کم کرد و تساوی جدیدی بدست اورد 

\(\left\{ {\begin{array}{*{20}{l}}{a = b}\\{b = c}\end{array}} \right. \to a = c = b + d\)

اصل 5 دو تساوی را می توان ضرب یا تقسیم کرد و تساوی جدیدی بدست اورد 

\(\left\{ {\begin{array}{*{20}{l}}{a = b}\\{b = c}\end{array}} \right. \to a = c = b \times d\)

البته اصول مربوط به نامساوى ها هم گاهي مورد استفاده قرار مي گيرند، كه در اينجا آنها را دانسته فرض می كنيم. 
مثال نقض : نتايج بدست آمده از استدلال استقرايي قطعي نيستند و گاهي قابل رد هستند. براى رد يك نتيجه كلى كه از استدلال استقرايي بدست مي آيد، ارائه ي يك مثال نقض كافي است. مثال نقض ، مثالى است كه نشان مي دهد يك نتيجه گيرى كلى نادرست است. 

مثال

گزاره ى زير  را در نظر بگيريد. حاصل جمع هر دو عدد گنگ ، يك عدد گنگ است. 
این گزاره درست نيست، زيرا اعداد   \(\sqrt 2 \) و   \(\sqrt 2 \)_ هر دو گنگ هستند ولى حاصل جمع أنها برابر صفر است 
كه يك عدد گويا مي باشد 

 0=(\(\sqrt 2 \)_)+(\(\sqrt 2 \))

نتيجه

براى پذيرفتن درستى يك گزاره لازم ست استدلال كرد و اين استدلال بايد استنتاجي باشدولى برای رد درستى يك گزاره ارائه درستى يك مثال نقض كافي است. 

إز دو كزارى زير آنكه درست است، ثابت كنيد و آنكه نادرست است با يك مثال نقض رد كنيد 
الف درهر مثلث ميانه ي وارد بر يك ضلع از ارتفاع نظير همان ضلع بزرگتر است.

اين گزاره نادرست است، زيرا در مثلث متساوى الساقين ميانه و ارتفاع وارد بر قاعده بر هم منطبق هستندو لذا با هم مساويند. 

ب درهر مثلث ، اندازه ى هر زاويه ى خارج  برابر مجموع دو زاويه ى داخلي غير مجاور آن است

ب: اين گزاره درست است. براى اثبات آن از تعريف زاويه ى خارجي و همچنين مجمـوع زاويـه هـاى داخلى 
استفاده مي كنيم

\(\left. \begin{array}{l}x + t = 180\\y + z + t = 180\end{array} \right\} \to x + t = y + z + t \to x = y + z\)

 مفهوم قضيه هر گزاره ى درست و كلى كه به كمك استدلال استنتاجى بدست مي آيد را قضيه مي نامند. 

مثال

1  در هر مثلث قائم الزاويه مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع ديكر برابر است. 
٢ مجموع زاويه هاي داخلى هر مثلث ١80 درجه است. 

3درهر مثلث مجموع اندازه هاى هر دو ضلع از اندازهى ضلع سوم بزركتر است.

4 براى هر دو عدد حقيقى و مثبت x , y   همواره \(\frac{{x + y}}{2} \ge \sqrt {xy} \)  است

5 برای هر دو مجموعه a,b هموراه \(a - b = a \cap b\) 

هر قضيه را مي توان به صورت يك گزاره ى مركب (كه به صورت تركيب شرطي بيان مي شود) نوشت. بنابراين داراي دو قسمت مي باشد:

فرض ( شرط) : آن قسمت ازگزاره است كه آن را مي پذيريم. 

حکم (جواب شرط) : آن قسمت از  گزاره است كه بايد درستى آن را نتيجه بگيريم. 
بنابراين هر قضيه داراي الگويي به صورت زير است

مثال 

قضيه ى زير را در نظر بگيريد.

قضيه :درهر مثلث متساوى الساقين ، دو زاويه ى مجاور به قاعده مساويند.گرچه اين قضيه به ظاهرگزاره شرطی نيست ولى مي توان به سادكي آن را به شكل زير نوشت 
فرض  : اكر مثلث متساوى الساقين باشد

حکم : آنكاه دو زاويه ى مجاور به قاعده آن مساويند

      AC=AB :فرض 

    \(\angle B = \angle C\) :حکم 

قضيه ها در رياضى و هندسه بايد اثبات شوند، به عبارت  ديگر برا  درستى أنها بايد استدلال كرد. هر حركت مرحله به مرحله و منطقى كه به كمك استدلال استنتاجي، منجر به رسيدن به حكم قضيه شود را اثبات قضيه گویند

بديهي است كه تشخيص فرض و حكم هر قضيه براى اثبات آن قضيه مهم است، اولين كام در اثبات هر قضيه تعيين فرض و حكم آن است. آخرين مرحله در اثبات هر قضيه رسيدن به حكم آن است. 

قضيه ي عكس: اكر جاى فرض و حكم يك قضيه را جابجا كنيم، يك گزاري شرطى جديد بدست مى آيد كه آن را عكس قضيه مي ناميم. عكس قضيه، ممكن است درست و ممكن است نادرست باشد. 
درصورتي كه عكس يك قضيه درست باشد، آن را قضيه عكس مي نامند. 

مثال

قضيه : اگر مثلثى متساوى الساقين باشد انگاه در آن دو زاويهى  مجاور به قاعده مساويند.

قضيه ى عكس : اگر در مثلثى دو زاويه مساوى باشند نگاه آن مثلث متساوى الساقين است در مثال فوق عكس قضيه ى داده شده، درست است و لذا خود يك قضيه مي باشد.

در مثال زير عكس قضيه درست نيست. 

مثال

قضيه : اكر دو زاويه متقابل به رأس باشند، أآنكاه آن دو زاويه مساويند.

عكس قضيه : اگر دو زاويه مساوى باشند، آنكاه آن دو زاويه تقابل به رأس هستند

قضيه ى دو شرطي : اكر عكس يك قضيه ي شرطى خود يك قضيه ي شرطى باشد. به كمك يكي از الگو ها  زير مي توان آن دو قضيه را تركيب كرد و به صورت يك قضيه بيان نمود. اين قضيه را قضيه ى دو شرط  مى نامند.

اگر p آنگاه q و برعكس 
p اگر و تنها اگرq

p شرط لازم و كافي است براى q
مثال  قضيه: اگر مثلثى قائم الزاويه باشد، انگاه مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع ديگر آن برابر است. قضيه ي عكس: اگر در مثلثى مربع يك ضلع با مجموع مربعات دو ضلع ديگر برابر باشد، آنگاه آن مثلث قائم الزاويه است. قضيه ى دوشرطي: ار مثلثى قائم الزاويه باشد، آنكاه مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع دير آن برابر استوبرعكس 
مثلث قائم الزاويه است اگر و تنها اگر مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع ديگر آن برابر باشد. قائم الزاويه بودن مثلث شرط لازم وكافي است براى اينكه مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع ديگر برابر باشد

 براى اثبات يك قضيه ى دوشرطى بايد قضيه ها  تشكيل دهندي آن را جداگانه ثابت كرد. يعنى ابتدا فرض و حكم را تعیين مى كنيم و قضيه را ثابت مي كنيم. سيس با جابجا كردن فرض و حكم قضيه ى عكس نيز اثبات كرد. 

عكس نقيض يك قضيه:

اگر فرض وحكم قضيه ا  را جابجا و نقيض كنيم، كزارى حاصل همواره درست خواهد بود. اين گزاره را قضيه ى عكس نقيض مي نامند.

 مثال

قضيه: اگر مثلثى قائم الزاويه باشد، انگاه مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع ديگر آن برابر است قضيه ى عكس نقيض : اكر در مثلثى مربع يك ضلع با مجموع مربعات دو ضلع ديكر بربر نباشد، آنكاه آن مثلث قائم الزاويه نيست. توجه: اثبات يك قضيه به معنى اثبات عكس نقيض آن مي باشد و ضرورتي به اثبات عكس نقيض آن   نيست. 

برهان خلف ( اثبات غير مستقيم) گاهي اوقات براى اثبات يك قضيه نشان مي دهيم كه خلاف حكم آن درست نيست و سپس نتيجه  گيريم با اين شرايط خود حكم درست است. اين روش استدلال كه نوعى استدلال استنتاجي است را برهان خلف  اثبات غير مستقيم مي نامند. روند كار در اين روش بدين ترتيب است كه ابتدا خلاف حكم را تشكيل مي دهيم و آن را فرض خلف مي ناميم، سپس استدلال خود را با تكيه بر اين فرض ادامه مي دهيم. در نهايت به خلاف فرض يا يك قضيه ى اثبات شدهى قبلى يا خلاف يك اصل (حقيقت) مي رسيم. در آخر فرض خلف را باطل مي كنيم و خود حكم رامي پذيريم مثال ١: ثابت كنيد كه، از يك نقطه ى غير واقع بر يك خط راست نمى توان بيش از يك خط بر آن عمود کرد.

اثبات به روش برهان خلف : فرض مي كنيم كه اين حكم نادرست است موازي  نقطه ى دلخواه ماند A واقع بر خارج خط d مي توان دو عمود بر آن رسم كرد. 
در اين صورت يك مثلث تشكيل مي شود كه دو زاويه ى قائمه دارد. لذا مجموع زاويه ها  داخلي اين مثلث بيش از ٨٠  درجه خواهد شد و اين غير ممكن است. پس فرض خلف نمى تواند درست باشد و حكم درست است.

مثال 

ثابت كنيد كه، اگر در مثلث AB \( \ne \)AC ، ABC آنكاه  \(\angle B = \angle C\)اثبات: (به روش برهان خلف) فرض كنيم كه AB=2C باشد، يعنى مثلث ABC دو زاويهى مساوى دارد. بنابراين مثلث متساوى الساقين است. لذا AB=AC وايـن خلاف فرض مي باشد و نمى تواند درست باشد

 تهیه کننده : جابر عامری 


سایر مباحث این فصل