نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات فارسی هشتم فصل 16 پرندۀ آزادی، کودکان سنگ - درسنامه شب امتحان فارسی هشتم فصل 16 پرندۀ آزادی، کودکان سنگ - جزوه شب امتحان فارسی هشتم نوبت اول فصل 16 پرندۀ آزادی، کودکان سنگ



شعر «پرندۀ آزادی، کودکان سنگ» و معنی شعر

شعر «پرندۀ آزادی، کودکان سنگ» و معنی شعر:

درس شانزدهم

پرندۀ آزادی

 

  • شاعر: محمود درویش

 

محمد در آغوش پدرش چونان پرندهای بیمناک، آشیان دارد، از بیم دوزخ آسمان

محمد در بغل پدرش، مثل پرندهای ترسناک لانه دارد. از ترس تیر و رگبار و بمبی که از آسمان می بارد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

آشیان

خانه، لانه

بیم

ترس

دوزخ

جهنم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

محمد ß   مشبّه

چونان پرندۀ بیمناک ß   تشبیه:

  • چونان ß   ادات تشبیه
  • پرنده ای ß   مشبه به
  • بیمناک ß   وجه شبه

دوزخ آسمان ß   تشبیه

  • دوزخ ß   مشبه به
  • آسمان مشبه

 

 

آه ای پدر، پنهانم کن، پنهان. بال های من در برابر اين توفان، ناتوان است، ناتوان. در برابر اين تیرگی و آن ها که در بالا در پروازند.

آه ای پدر مرا پنهان کن، پنهان. من در مقابل اين تاريکی و دشمنانی که در آسمان در حال پرواز هستند، ناتوان و ضعیف هستم.

واژه

معنی واژه

توفان

حمله برّنده (شدت جنگ)

تیرگی

سایه هواپیماهای جنگی

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

«م» در «پنهانم» ß   مفعول

تکرار ß   کلمۀ «ناتوان»

واج آرای ß   حرف «ت»

 

محمد، فرشتۀ بی پناهی است. نزديک به تفنگ صیادی سنگدل. او در سايۀ خود تنهاست

محمد مانند فرشته ای پاکی است که گرفتار يک سرباز بی رحم شده است، محمد،تنهای تنهاست و دوستی ندارد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بی پناهی

بدون خانه و آشیانه

صیّاد

شکارچی

سنگدل

کنایه از بی رحمی

او در سایۀ خود تنهاست

او کاملاً تنهاست (مبالغه)

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

محمد فرشته بی پناهی است ß   تشبیه:

  • محمد ß   مشبه
  • فرشته ß   مشبه به
  • بی پناهی ß   وجه شبه

صیادی سنگدل ß   منظور سرباز بی رحم اسرايیلی است

 

چهره اش روشن است، چونان خورشید. قلبش سرخ و روشن است چونان سیب

صورتش مانند خورشید روشن است. قلبش مانند سیب قرمز و روشن است.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

چهره اش روشن است، چونان خورشید ß   تشبیه:

  • چهره اش ß   مشبه
  • روشن ß   وجه شبه
  • چونان ß   ادات تشبیه
  • خورشید ß   مشبه به

قلبش سرخ و روشن است، چونان سیب ß   تشبیه

قلبش ß   مشبه

  • سرخ و روشن ß   وجه شبه
  • چونان ß   ادات تشبیه
  • سیب ß   مشبه به

سیب ß   نماد شهادت

 

صیادش می تواند به شکارش ديگر گونه بینديشد؛ با خود بگويد: اکنون او را رها می کنم تا آنگاه که بتواند فلسطینش را بی غلط تلفظ کند و فردا چون سرکشی کند، شکارش می کنم.

اکنون او را رها می کنم تا زمانی که بزرگ شود و بتواند فلسطین را بدون غلط بر زبان بیاورد و آن هنگام اگر نافرمانی کرد، او را از بین می برم.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

فردا

آینده

سرکشی

نافرمانی

چون

اگر، وقتی

بی غلط تلفظ کند

به درستی به زبان بیاورد

دیگر گونه بیندیشد

جور دیگری نگاه کند و فکر کند

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

بی غلط تلفظ کردن ß   کنايه از بزرگ شدن

سرکشی کردن ß   کنايه از نافرمانی کردن

فردا ß   مجاز جزء به کل

 

«محمد الدّوره»، خونی است که از بعثت پیامبران جوشیده است. پس ای محمد صعود کن! صعود کن تا سدره المنتهی

محمد الدّوره، خونی است که از رسالت فرستادة خدا جوشیده است. پس ای محمد، بالا بیا. بالا بیا تا آخرين درجه

واژه

معنی واژه

صعود کن

بالا برو، اوج بگیر

بعثت

برانگیختن (آغاز رسالت)

صعود کن تا سدرة المنتهی

تا بالاترین نقطه بهشت برو

     

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

«محمد الدّوره»، خونی است که از بعثت پیامبران جوشیده است ß   تشبیه

  • محمد الدّوره ß   مشبه
  • خونی ß   مشبه به
  • جوشیده است ß   وجه شبه

 

کودکان سنگ

 

  • شاعر: نزار قبّانی
  • ترجمه: عبدالرضا رضای نیا

 

دنیا را خیره کردند با آنکه در دستانشان جز سنگ نبود.

دنیا را متعجب کردند با اينکه در دست هايشان جز سنگ، چیز ديگری نبود.

واژه

معنی واژه

دنیا

مردم دنیا

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

دنیا ß   مجاز کل به جزء

 

چونان مشعل ها درخشیدند و چونان بشارت از راه رسیدند، ايستادگی کردند، خروشیدند و شهید شدند.

مثل آتش ها درخشیدند و مثل مژدۀ پیروزی از راه رسیدند. استقامت کردند، فرياد زدند و شهید شدند.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بشارت

مژده، خبر خوش

خیانت

بی وفایی

خروشیدند

فریاد زدند و اعتراض کردند

ایستادگی کردند

مقاومت کردند

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

چونان مشعل درخشیدند ß   تشبیه:

  • چونان ß   ادات تشبیه
  • مشعل ها ß   مشبه به
  • درخشیدند ß   وجه شبه
  • آن ها(کودکان فلسطینی) ß   مشبه

چونان بشارت از راه رسیدند ß   تشبیه

  • چونان ß   ادات تشبیه
  • بشارت ß   مشبه به
  • از راه رسیدند ß   وجه شبه
  • آن ها (کودکان فلسطینی) ß   مشبه

 

آه ای لشکريان خیانت و مزدوری ها! هرقدر هم که تاريخ، درنگ کند، به زودی کودکان سنگ، ويرانتان خواهندکرد!

آه ای اصحاب و ياران فريب و خیانت، هر قدر هم که زمان صبر کند، به زودی بچههای سنگ، نابودتان خواهند کرد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

درنگ کند

صبر کند

غزّه

شهری در فلسطین

مزدور

خود فروخته، جیره خوار

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

تاريخ درنگ کند ß   تشخیص

«تان» در «ویرانتان» ß   مفعول

 

ای دانش آموزان غزه! به ما بیاموزيد که چگونه سنگ در دستان کودکان، حماسه می آفريند؟

ای دانش آموزان غزه، به ما ياد بدهید که چگونه سنگ در دست های کودکان، شجاعت می آفريند؟

واژه

معنی واژه

حماسه می آفريند

شجاعت خلق می آفرینند

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

حماسه می آفريند ß   تشخیص

 

 

ای فرزندان غزه! با تمام توانتان بتازيد و در راهتان استوار بمانید، در گسترۀ نبردهاتان پیش برويد.

ای فرزندان غزه، با تمام قدرت، حمله کنید و در راهتان محکم بمانید و در بیشتر نبردها جلو برويد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

توان

نیرو

بتازید

حمله کنید

گستره

میدان

استوار بمانید

محکم ایستادگی کند

 

ای دوستان کوچک ما سلام! برای چیدن زيتون مهیا باشید! در لحظه هايی که درختان زيتون، بارور می شوند وطنی زاده می شود در چشم ها و افقی ديگر، نمايان، چهرۀ قدس، درخشان و رخسارۀ فلسطین پرفروغ و تابان باد

وقتی که درختان زيتون، پرثمر می شوند و صلح و آرامش به وجود می آيد، سرزمین و ملتی تازه به دنیا می آيد، در آن لحظه چهرۀ فلسطین نورانی می شود.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مهیّا

آماده

بارور

میوه دار

زاده می شود

متولد می شود

افقی

کرانه آسمان

نمایان

آشکار

پر فروغ

روشن

رخساره

چهره

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

زيتون نماد صلح است

چهره و رخساره فلسطین ß   تشخیص

برای چیدن زيتون مهیا باشید ß   کنایه از زندگی در صلح و صفا

چهرۀ قدس ß   تشخیص

 

محمود درویش (۲۰۰۸-۱۹۴۲ م):

از بزرگ ترین شاعران معاصر عرب است که شعر او با انقلاب، مبارزه و پایداری پیوندی آشکار دارد، عشق به سرزمین فلسطین و استقلال آن از درون مایه های اصلی شعر او است.

نزار قبانی (۱۹۹۸–۱۹۲۳ م):

از بزرگترین شاعران و نویسندگان عرب، متولد شهر دمشق سوریه است. او به زبان های فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی مسلط بود. سروده های او سرشار از عشق و عاطفه به انسانیت است.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هشتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هشتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هشتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هشتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هشتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هشتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هشتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هشتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی واژگان درس «پرندۀ آزادی، کودکان سنگ»

معنی واژگان درس «پرندۀ آزادی، کودکان سنگ»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

آشیان

خانه، لانه

بیم

ترس

دوزخ

جهنم

سنگدل

کنایه از بی رحمی

بی پناهی

بدون خانه و آشیانه

صیّاد

شکارچی

فردا

آینده

سرکشی

نافرمانی

چون

اگر، وقتی

بی غلط تلفظ کند

به درستی به زبان بیاورد

صعود کن

بالا برو، اوج بگیر

رخساره

چهره

دنیا

مردم دنیا

ایستادگی کردند

مقاومت کردند

بشارت

مژده، خبر خوش

خیانت

بی وفایی

درنگ کند

صبر کند

غزّه

شهری در فلسطین

توان

نیرو

بتازید

حمله کنید

گستره

میدان

استوار بمانید

محکم ایستادگی کند

مهیّا

آماده

بارور

میوه دار

زاده می شود

متولد می شود

افقی

کرانه آسمان

نمایان

آشکار

پر فروغ

روشن

بیمناک

ترسناک

سرکشی

نافرمانی

آشیان

لانه

صعود

بالا رفتن

تاريخ

زمان

مشعل

شعلۀ آتش

توفان

حمله برّنده (شدت جنگ)

بعثت

برانگیختن (آغاز رسالت)

مزدور

خود فروخته، جیره خوار

تیرگی

سایه هواپیماهای جنگی

حماسه می آفريند

شجاعت خلق می آفرینند

دیگر گونه بیندیشد

جور دیگری نگاه کند و فکر کند

خروشیدند

فریاد زدند و اعتراض کردند

صعود کن تا سدرة المنتهی

تا بالاترین نقطه بهشت برو

او در سایۀ خود تنهاست

او کاملاً تنهاست (مبالغه)





دانش زبانی: وابسته های اسم (4) صفت مبهم

دانش زبانی: وابسته های اسم (4) صفت مبهم:

دانش زبانی

وابسته های اسم (4) صفت مبهم

 

صفت مبهم:

به کلماتی که نوع، چگونگی، تعداد و مقدار اسم را به طور نامعین نشان می دهند، صفت مبهم می گويند. صفت مبهم پیش از هسته می آيد و وابستۀ پیشین اسم محسوب می شود.

صفت مبهم، عبارت است از:

هر، همه، هیچ، چند، فلان

مثال:

مريم، چند کتاب خريد.                         چند ß   صفت مبهم               کتاب ß   هسته

فلان مغازه، لوازم تحرير می فروشد.     فلان ß   صفت مبهم               مغازه ß   هسته

همۀ دانش آموزان، به اردو رفتند.        همه ß   صفت مبهم               دانش آموزان ß   هسته






محتوا مورد پسند بوده است ؟

4.06 - 351 رای