در این بخش می خواهیم با اسلوبی آشنا شویم که بسیار کاربردی است و در زبان عربی به «اسلوب استثناء» معروف است. برای آشنایی با مفهوم این اسلوب، به جملۀ زیر دقّت کنید:
«حَضَرَ التَّلاميذُ في الصَّفِّ إلّا محمّداً»: دانش آموزان به جز محمّد در کلاس حاضر شدند.
در جملۀ فوق، «محمّد» را از یک حُکمِ کُلّیِ ماقبل، یعنی «حضور دانش آموزان در کلاس» استثناء و جدا کرده ایم.
* تعریف استثناء
به اسلوبی که در آن، «کسی» یا «چیزی» را از یک حُکمِ کُلّیِ ماقبل خارج و جدا می کنیم، «استثناء» می گوییم!
(خُب؛ حالا که با مفهوم کلّىِ «اسلوب استثناء» آشنا شدین، بریم ببینیم این اسلوب از چه چیزایی تشکیل شده!)
* ارکان استثناء
استثناء دارای سه رُکنِ اصلی به شرح زیر است:
۱) مستثنی منه: به اسمی گفته می شود که معمولاً به صورت یک گروه یا مجموعه است و در جملۀ قبل از «إلّا» قرار دارد و شامل موضوع یا حکمی می شود.
۲) ادات استثناء (إلّا): به کلمه ای گفته میشود که میان «مستثنی منه» و «مستثنی» واقع می شود و به کمک آن، عملِ «استثناء» (جداکردن) صورت می پذیرد. [«إلّا»: «جز»، «به جز»، «غیر از» و «مگر»]
۳) مستثنی: به اسمی گفته می شود که پس از «إلّا» می آید و از حُکمِ کلّی که دربارۀ مستثنی منه گفته شده جدا می شود. پس:
نکته مهم: «مستثنی منه» همواره باید از نظر مفهوم، کلّی تر از «مستثنی» باشد! (خب، این نکته كاملاً منطقیه، میدونین چرا؟ چون اگه «مستثنی منه» از نظر مفهومی کلّی تر از مستثنی نباشه، چه جوری می تونه «مستثنی» از اون جدا بشه؟!)
مثال)
كُلُّ شَيءٍ يَنْقُصُ بِالْإِنفاقِ إلّا الْعِلْمَ: هر چیزی با انفاق کاسته می شود به جز دانش.
مستثنی منه ادات استثناء مستثنی
(تو این مثال، «العلمَ» که «مستثنی» هست از «كلُّ شيءٍ» که «مستثنی منه» است جدا شده؛ و همون طور که می بینید مستثنی منه از مستثنی - از نظر مفهوم کلّی تره!)
برای درک بهتر موضوع و تمرین بیشتر به مثال های دیگر نیز توجه کنید:
الف) نَجَحَ الطُلّابُ في الْإمْتِحانِ إلّا الْمُتَكاسِلَ. [دانش آموزان در امتحان قبول شدند به جز تنبل.]
مستثنى منه ادات استثناء مستثنی
ب) ذَهَبَتِ الطّالباتُ إلَى بُيوتِهِنَّ إلّا طالِبَةً مِنْهُنَّ. [دانش آموزان به خانه هایشان رفتند به جز دانش آموزی از آنها.]
مستثنى منه ادات استثناء مستثنی
ج) قَرَأْتُ دُروسي إلّا الْفيزياءَ. [درس هایم را خواندم به جز فیزیک.]
مستثنى منه ادات استثناء مستثنی
د) اَلتَّلاميذُ لَعِبُوا في ساحَةِ الْمَدرَسَةِ إلّا عَليّاً. [دانش آموزان در حیاط مدرسه بازی کردند به جز على.]
مستثنى منه ادات استثناء مستثنی
بیشتر بدانیم:
در اسلوب استثناء، اعراب «مستثنی»، «منصوب» است؛ یعنی با یکی از علامت های «ــَـ»، «ــًـ»، «یــ» (در اسم های مثنی و جمع مذکر سالم) و «ــِـ» (اتِ) یا «ــٍـ» (اتٍ) در جمع های مؤنث سالم نشان داده می شود!
مثال)
قُتِلَ الْأَعداءُ في ساحَةِ الْحَربِ إلّا عَدُوَّينِ مِنْهُم. [دشمنان در میدان جنگ کشته شدند جز دو دشمن از آنان.]
مستثنى منه ادات استثناء مستثنی
اِسْتَغْفَرَ النّاسُ ربَّهُم إلّا الْكافِرينَ بَيْنَهُم. [مردم از پروردگارشان طلب آمرزش کردند جز کافران از میان آنان.]
مستثنی منه(فاعل) ادات استثناء مستثنی و منصوب به یاء
دقّت کنید که «مستثنی منه» همانند «موصوف»، «مضاف» و «صاحبِ حال» نقش نیست و نقشش فقط در جمله مشخص می شود!
أُسلوبُ الْحَصْرِ
* حصر با «إلّا»
«إلّا» گاهی اوقات برای «استثناء» به کار نمی رود، بلکه برای «اختصاص و حصر» به کار می رود. به چنین اسلوبی، «اسلوبِ حَصْر» می گوییم. «حصر» یعنی اختصاص دادن «چیزی» به «کسی» یا «موضوعی» («حَصْر» با «حصار» و «محاصره» از یه ریشه و خونواده هستن، و همه شون یعنی «حِصار کشیدن» و «محدود کردنِ» کسی یا چیزی!)
از این اسلوب معمولاً هنگامی استفاده می شود که پیش از «إلّا» جملۀ منفی آمده باشد و «مستثنی منه» ذکر نشده باشد (حذف شده باشد)!
نکته) منظور از جمله های منفی، آن است که در جملۀ قبل از «إلّا» یکی از حروف «ما» (نافیه)، «لا» (نافیه یا ناهيه)، «لَنْ»، «لَمْ» و «لَمّا» (جازمه) و یا «لَیْسَ » (از افعال ناقصه) آمده باشد! پس:
اسلوب حصر: اداتِ نفی + .............. + إلّا + اسم
اداتِ «حصر»
(راستی ! میدونین چرا «إلّا» در اسلوب حصر برای «استثناء» به کار نمی ره؟ پاسخش از روزم روشن تره ؛ چون تو جملۀ قبل از «إلّا» دیگه «مستثنى منه» ای وجود نداره تا «مستثنی» از اون جدا بشه! پس تو اسلوبِ «استثناء» اداتِ «استثناء» داریم و تو اسلوبِ «حصر»، اداتِ حصر!)
مثال)
الف) «لا يَنْجَحُ في الْامتِحاناتِ إلّا الْمُجْتَهِدُ.»
ادات نفی مستثنی
«[کسی] جز تلاشگر در امتحانات قبول نمی شود.» یا: فقط (تنها) تلاشگر در امتحانات قبول می شود.
در این جمله، «قبول شدن» را به شخصِ «تلاشگر» منحصر کرده و از شخص تنبل و بی تلاش سَلب کرده ایم.
(خب، اگه به ترجمۀ جملۀ قبل یه نگاهی بندازین، می بینین که «کسی» را داخل قلاب گذاشتیم [کسی]، چون «کسی» ترجمۀ همون «مستثنی منه حذف شده» است! در حقیقت جمله، اصلش این جوری بوده: «لا يَنْجَحُ [أَحَدٌ] في الْاِمتِحاناتِ إلّا ...!» پس [کسی] ترجمۀ همون [أَحَدٌ] هستش!)
ب) ما حَفِظَ القَصيدةَ إلّا كاظِمٌ.
ادات نفی ادات حصر
1- تنها کاظم قصيده را حفظ کرد. 2- [کسی] جز کاظم قصيده را حفظ نکرد.
ترجمه «إلّا» مثبت ترجمۀ مستثنی منه محذوف ترجمه «إلّا» منفی
در جملۀ بالا «حفظ قصيده» تنها به «کاظم» اختصاص دارد و فقط در او «حَصْر» شده است! [«حَصْر شده است = محدود شده است»]
* روش ترجمۀ اسلوب حصر
در این اسلوب، جمله را می توان به دو صورت ترجمه کرد:
1) به صورت منفی (همانند اسلوب استثناء)؛
مثال)
«لا يَنْجَحُ في هٰذِهِ الدُّنيا إلّا الْمُجِدُّونَ»: [کسی] جز تلاشگران در این دنیا موفق نمی شود.
فعل (منفی) فعل (منفی)
(کلمۀ پس از «إلّا» اگه شخص باشه، تو ترجمه مون معمولاً از [کسی]، و اگه شخص نباشه معمولاً از [چیزی] استفاده می کنیم !)
۲) به صورت مثبت و مؤكّد (تأکیدشده): در این حالت، اداتِ حصر «إلّا» را به صورتِ قیدهای انحصارِ «فقط» یا «تنها» ترجمه می کنیم و ادات منفی را در ترجمه حذف کرده و جمله را به «صورت مثبت» ترجمه می کنیم.
مثال) «لا يَنْجَحُ في هٰذِهِ الدُّنيا إلّا الْمُجِدُّونَ»: در این دنیا فقط تلاشگران موفق می شوند.
فعل (منفي) قيد انحصار فعل (مثبت)
(تو این حالت، یعنی حالت دوم دیگه از کسی یا چیزی استفاده نمی کنیم!)
به یک مثال دیگر هم توجه کنید:
ما شاهَدتُ في الزُّقاقِ إلّا سَيّارَةً.
ادات نفی ادات حصر
1- به صورت منفی: در کوچه، جز یک خودرو [چیزی] را ندیدم. 2- به صورت مثبت و مؤکد: در کوچه، تنها/فقط یک خودرو را دیدم.
فعل (منفی) فعل (مثبت)
چگونه می توان «اسلوب حصر» را از «اسلوب استثناء» تشخیص داد؟ (به عبارت دیگه چه جوری می تونیم تشخیص بدیم که تو جملۀ قبل از «إلّا» «مستثنی منه» حذف شده!)
برای این منظور چند راهکار وجود دارد که ساده ترین آنها - بدونِ توجه به نقش و اعرابِ کلمات در جملۀ قبل از «إلّا» - عبارت اند از:
1) اسم پس از «إلّا» مرفوع باشد. حتماً «اسلوب حصر» است!
مثال) ما ذَهَبَ إلَى الْمَسجِدِ إلَّا الْمُؤمِنونَ -> اسلوب حصر
ادات نفی مرفوع
2) جمله، منفی باشد (با اداتِ نفی شروع شده باشد) به شرط آن که «مستثنی منه» حذف شده باشد! (آخه گاهی اوقات تو جملات منفی «مستثنی منه» حذف نمی شه و اون موقع دیگه اسلوب استثناء داریم نه اسلوب حصر!)
برای تشخیص این که «مستثنی منه» از جمله حذف شده است یا موجود است، بهترین کار این است که ببینیم کلمۀ پس از «إلّا» از چه کلمه ای قبل از «إلّا» جدا شده است. اگر کلمه ای بود، یعنی آن کلمه همان «مستثنی منه» است و اسلوب جمله، «اسلوب استثناء» می باشد؛ اما اگر کلمه ای نبود که «مستثنی» از آن جدا شده باشد، نتیجه می گیریم که اسلوب جمله، «اسلوب حصر» است!
مثال)
3) «ادات نفی» و «إلّا» را از جمله حذف کنیم، اگر جمله معنای درستی داشت، اسلوب جمله، «اسلوب حصر» است و اگر معنای درستی نداشت، اسلوب جمله، «اسلوب استثناء» است!
مثال)
الف) ما نَجَحَ طالِبٌ الّا حامِداً -> حذف ادات نفی(ما) و «الّا» -> نَجَجَ طالِبٌ حامِداً: دانش آموزی موفّق شد، حامد -> جمله معنا ندارد. -> اسلوب استثناء
ب) ما نَجَحَ إلّا طالِبٌ -> حذف ادات نفی(ما) و «الّا» -> نَجَحَ طالِبٌ: دانش آموزی موفّق شد. -> جمله معنا دارد. -> اسلوب حصر