نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

در بخش قبل با فعل مضارع التزامی (حروف ناصبه بر سر مضارع منصوب) آشنا شدیم.

اکنون در این بخش با حروف دیگری آشنا می شویم که بر سر مضارع معمولی می آیند و تغییراتی را در ترجمه ی آنها و همچنین در آخر این افعال ایجاد می کنند. اگر حروفی مانند «لَمْ - لا (نهی) لِــ » (حروف جازمه) بر سر فعل مضارع بیایند تغییراتی را در آخر فعل مضارع ایجاد می کنند، که عبارتند از:

1) صیغه هایی که به حرکت « ــُــ ضمه» ختم می شوند، « ــْــ ساکن» می پذیرند. (صیغه های؛ ا و ۴ و ۷ و ۱۳ و ۱۴)

مثال) لَم + یَکتَسِبُ -> لَمْ يَكتَسِبْ / لَم تَكتَسِبْ / لَم أكتَسِبْ / لَم نَكتَسِبْ.

۲) مابقی صیغه ها که به حرف «ن» ختم می شوند (صیغه های؛ ۲ و ۳ و ۵ و ۸ و ۹ و ۱۰ و ۱۱)، «نون آخرشان» حذف می شود (به جز دو صیغه ۶ و ۱۲) که هیچ تغییری در ظاهر شان ایجاد نمی شود.

مثال)

لَم + یَکتَسِبانِ -> لَم يَكتَسِبا / لَم تَكتَسِبا / لَم يَكتَسِبوا / لَم تَکتَسِبی.

لَم + یَکتَسِبْنَ -> لَم یَکتَسِبْنَ / لَم تَكتَسِبْنَ (۶ و ۱۲)

۱) نکات مربوط به «حرف لَمْ» [حرف جازمه]:

 ١- حرف «لَم» معنای فعل مضارع را به «ماضی منفی ساده یا ماضی نقلی منفی» تبدیل می کند.

مثال)

لَم يَكتَسِبوا: به دست نیاوردند / به دست نیاورده اند

لَم تَكتُبی: ننوشتی / ننوشته ای

۲- حرف «لَمْ» را با حرف «لِمَ» (مخفّف «لماذا ؛ برای چه ؟») اشتباه نکنیم. با این توضیح که «لِمَ» هیچ تغییری در آخر فعل به وجود نمی آورد.

مثال)

لَم يُكرِمْ / لَم يُكرِموا / لَم تُكرما (باعث تغییراتی در فعل شده است)

لِمَ يُكرِمُ / لِمَ يُكرمونَ / لِمَ تُكرِمانِ (بدون تغيير)

۲) نکات مربوط به «حرف لا (نهی)» [حرف جازمه]:

1- برای باز داشتن شخصی از انجام کاری به کار می رود.

۲- حرف « لا » ( نهی ) بر سر ۶ صیغه ی مخاطب معنای « امر منفی » می دهد.

مثال) لا تَتَكلّموا: سخن نگویید  //  لا تَتَحرّکی: حرکت نکن.

٣- و بر سر ۶ صیغه غائب و ۲ صیغه متكلّم به صورت «نباید + مضارع التزامی» ترجمه می شود.

مثال) لا يَتَكلّموا: نباید سخن بگویند  //  لا نَتَحرّکْ: نباید حرکت کنیم. (لاي نهی بر سر صیغه های غائب و متکلّم)

۴- حرف «لا نهی » را با حرف « لا نفی » اشتباه نکنیم.

مثال)

لا يَكتُبْ: نباید بنویسد / لا تَكتُبي: ننويس / لا نَكتُبْ: نباید بنویسیم ( لای نهی بر سر فعلها )

لا يَكتُبُ: نمی نویسد / لا تَكتُبينَ: نمی نویسی / لا نكتُبُ: نمی نویسیم ( لای نفی بر سر فعلها )

انواع « لا »:

1) «لای نفى»: بر سر فعل مضارع می آید و هیچ تغییری در آخر فعل ایجاد نمی کند و فعل به صورت « مضارع اخباری منفی » ترجمه می شود. (حرف «لای نفی» غیر عامل می باشد)

مثال)

هُم لا يَتعَلّمونَ ...: آنها یاد نمی گیرند ... .

لا تَعلَمونَ ...: شما نمی دانید ... .

۲) «لای نهی»: بر سر فعل مضارع می آید و تغییراتی بیان شده را ایجاد می کند. (مجزوم می کند) و معنای فعل به «امر منفی» تبدیل می شود. (حرف «لای نهی» عامل جزم می باشد)

مثال)

* لا تَطلُبوا ...: طلب نکنید ... .

* أنتِ لا تَتكاسَلی: تو تنبلی نکن

همانطور که بیان شد «لای نهی» بر سر صیغه های غائب و متکلّم به صورت «نباید + مضارع التزامی» معنا می شود.

لا يَتَكاسَلوا: نباید تنبلی کنند.

۳) نکات مربوط به « حرف لِــ » [حرف جازمه]:

 1- این حرف بر سر «۶ صیغه ی غائب و ۳ صیغه ی متکلّم» می آید.

۲- معنای فعل مضارع را به «باید + مضارع التزامی (مؤکَّد)» تبدیل می کند.

مثال)

* لِيَعلَمْ كُلُّ انسانٍ ...: هر انسانی باید بداند ... .

* لِنَطلُبْ جَميعَنا ...: همی ما باید بدانیم ... .

انواع « لِــ »:

۱) « لِــ جارّه »(لأم جارّه): این حرف بر سر اسم ها می آید که به اسم بعد از «مجرور به جرف جرّ» گفته می شود.

(لازم به ذکر است که تمامی مصادر ( اعم از مجرّد و مزید ) « اسم » می باشند و اگر حرف « لِــ جارّه » بر سر آنها بیاید،«مجرور به جرف جرّ» می شوند).

مثال)

اِشترَيتُ كتاباً لِصَدیقی: کتابی را برای دوستم خریدم. ( لِــ + صَدیقی -> صَديق ؛ مجرور بحرف جرّ )

۲) « لِــ ناصبه » (لام ناصبه) ( در درس قبل توضیح داده شد )

۳) « لِــ جازمه » (لام جازمه) ( در بالا، شماره (۳) توضیح داده شد )

چند راه مهّم برای تشخیص« لِــ ناصبه » از « لِــ جازمه »:

۱) از طریق ترجمه ی فعل: « لِــ ناصبه » به صورت «تا - تا اینکه - برای اینکه + مضارع التزامی» ترجمه می شود.

      ولى « لِــ جازمه » به صورت «باید + مضارع التزامي (مؤکَّد)» ترجمه می شود.

۲) « لِــ ناصبه » بر سر «۱۴ صیغه ی» فعل مضارع می آید، ولی « لِــ جازمه » بر سر «۶ صیغه ی غائب و ۳ صیغه ی متکلّم» می آید. -> به این معناست که اگر « حرف لِــ » پر سر ۶ صیغه ی مخاطب بیاید قطعاً « لِــ ناصبه » می باشد.

مثال)

لِتَكتُبوا: تا اینکه بنویسید ( لِــ ناصبه )

بُعِثَ النّبىّ لِيَهدِىَ النّاسَ: پیامبر فرستاده شد تا مردم را هدایت کند.

المُسلمونَ لِيتّحِدوا في جميع الأحوالِ: مسلمانان باید در همه حال متحّد شوند.

۳) « لِـ ناصبه » غالباً داخل جمله می آید و وابسته به فعل دیگری است. (علّت وقوع فعل دیگری می باشد)

ولی « لِــ جازمه » غالباً شروع کننده و تک فعل جمله بوده و به فعل دیگری وابسته نیست. (علّت وقوع فعل دیگری نمی باشد)

* هُوَ ذَهبَ إلى السّوقِ لِيشتريَ الفاكهة: او به بازار رفت تا میوه بخرد.

* الطّلابُ لِيُطالِعوا دروسهُم: دانش آموزان باید دروسشان را مطالعه کنند.

(اگر بخواهیم « لِــ ناصبه » را ابتدای جمله بیاوریم ، غالباً ادامه ی جمله یک فعل ماضی می آوریم)

مثال) لاُدرِّسَ اللّغة العربّية ذَهبتُ إلى المَدرَسةِ: برای اینکه زبان عربی را تدریس کنم، به مدرسه رفتم.

نکات ویژه ی این بخش:

نکته 1: اگر حروفی مانند «وَ - فَـ - ثُمَّ ولكن» قبل از « لِــ جازمه » بیاید، حرکت آن ( لِــ جازمه ) ساکن می شود.

مثال)

* فَـ + لِيَعبُدوا -> فَلْيَعبُدوا (پس باید عبادت کنند)

* فَـ + لِنتَأمّلْ -> فَلْنتأمّلْ (پس باید تأمل کنیم)

نکته 2: اگر آخر فعلی ساکن بود ( للغائية ماضی ) یا ساکن شد (صیغه های ا و ۴ و 7 و 13 و ۱۴) و بعد از آن یک «اسم ال دار» آمده بود ، حرکت «ساکن ( ــْـ )» از آخر فعل حذف شده و به جای آن «کسره ی عارضی ـــِــ » می گیرد.

مثال)

1) ساکن باشد؛  ذَهَبَتْ + الطّالبةُ إلى المَدرسَةِ = ذَهبتِ الطّالبةُ إلى المَدرسةِ. (کسره در «ذَهَبتِ» عارضی می باشد)

2) ساکن بشود؛ لا تَطلُبْ + السّيئاتِ أبداً = لا تَطلُبِ السّيئاتِ أبداً . (کسره در «لا تَطلُبِ» عارضی می باشد)

نکته 3: اگر « حرف لِــ » بر سر ضمایر متّصل ( ــهُ - ــهُما - ــهُم - ــها - ــهُما - ــهُنّ - ... - ــنا ) [ به جز ضمیر « ــی » ] بیاید، حرکت « لِــ » با « فتحه ــَـ » خوانده می شود.

مثال)

* لِــ + کُمْ = لَكُمْ

* لِــ + نا = لَنا

* لِــ + هُنَّ = لَهُنَّ

* لِــ + ی = لــی

نکته 4: با معانی حرف « لِــ »، در عبارات مختلف آشنا شویم:

الف) حرف « لِــ » بر سر اسم:

1) « حرف لِــ » به معنای -> «مالِ - از آنِ» [حرف جرّ « لِــ + اسم»]

- لِمَن هذه السّيارةُ: این ماشین مالِ کیست ؟

۲) « حرف لِــ » به معنای ->  «برای» [ حرف جرّ « لِــ + اسم » ]:

- خَرجَ الرّجلُ لِكسبِ الرّزقِ لِاُسرَتِه: مرد برای کسب روزی برای خانواده اش خارج شد.

۳) « حرف لِــ » به معنای -> «داشتن» [ حرف جرّ « لِــ + ضمير يا اسم در ابتدای جمله » ]

- لَنا معلّمٌ شَهيرُ في مدرستنا: معلّمی مشهور در مدرسه مان داریم .

ب) حرف « لِــ » بر سر فعل مضارع:

1) « حرف لِــ » به معنای -> « تا / تا اینکه / برای اینکه + مضارع التزامی » [حرف ناصبه « لِــ + فعل مضارع منصوب»]:

- ذَهبتُ إلى السّوقِ لأشتَريَ بَطاريّةَ الجوّالِ: به بازار رفتم تا اینکه باتری تلفن همراه بخرم.

۲) « حرف لِــ » به معنای -> «باید + مضارع التزامی» [حرف جازمه « لِــ + فعل مضارع مجزوم »]:

- نحنُ لِنتوَكّلْ على اللهِ في الحياة: ما باید در زندگی پر خدا توکّل کنیم.

نکته 5: در زبان عربی برای بیان اجبار و الزام (باید) از راههای زیر استفاده می کنند:

1) « حرف جرّ عَلَى » در ابتدای جمله: عَلينا بالتّشکّر: باید تشکر کنیم.

۲) « فعل يَجِبُ » + عَلَى: يَجِبُ عَلينا أنْ نَجتَهدَ: باید (واجب است) که تلاش کنیم.

۳) « حرف لِــ امر » ( جازمه ) بر سر فعل مضارع ؛ لأجتَهِدْ في اُموری: باید در کارهایم تلاش کنم.

سایر مباحث این سری