درسنامه کامل فارسی ششم فصل 1 معرفت آفریدگار
تعداد بازدید : 3.77Mخلاصه نکات فارسی ششم فصل 1 معرفت آفریدگار - درسنامه شب امتحان فارسی ششم فصل 1 معرفت آفریدگار - جزوه شب امتحان فارسی ششم نوبت اول فصل 1 معرفت آفریدگار
شعر «ستایش: به نام آن که جان را فکرت آموخت» و معنی شعر
ستایش
به نام آن که جان را فکرت آموخت
- قالب شعر: مثنوی
- شاعر: شیخ محمود شبستری
- اثر: گلشن راز
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل، به نور جان بر افروخت
به نام خدایی آغاز می کنم که به روح و جان انسان قدرت فکر کردن آموخت، دل انسان را با نور علم و نور معرفت روشن و هدایت کرد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
آموخت و بر افروخت ß قافیه
تشخیص ß در مصرع اول آموختن که یکی از ویژگیهای انسان است به جان نسبت داده شده است
تشبیه ß شاعر در مصرع دوم، دل را به چراغ تشبیه کرده است
- دل ß مشبّه
- چراغ ß مشبّه به
چراغ و نور ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 3
در جمله اول فعل «آغاز می کنم» بعد از به نام آن که حذف شده است
«فکرت» نقش مفعولی دارد
«چراغ» دل ترکیب اضافی است و نقش مفعولی دارد
«ت» در کلمه «فکرت» مربوط به خود کلمه است یعنی ضمیر به حساب نمی آید
ز فضلش هر دو عالم گشت روشن ز فیضش خاک آدم، گشت گلشن
از بخشش خداوند هر دو جهان (دنیا و آخرت) نورانی شد (هر دو عالم پر از بخشش خداوند است) و از لطف خداوند جسم خاکی انسان به گلستانی با طراوت تبدیل می شود.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
روشن و گلشن ß قافیه (گشت و گشت ß حاجِب؛
تعریف حاجِب:
کلمه یا کلماتی است همچون «ردیف» با این تفاوت که ردیف بعد از قافیه عیناً تکرار می شود، در حالی که «حاجِب» قبل از قافیه تکرار می شود.)
منظور از خاک، ماده ی اولیه و بی ارزش وجودِ آدمیزاد و منظور از گلشن، وجود پر از زیبایی و شگفتی بدن انسان پس از خلقت خداوند است
کنایه ß در مصرع دوم، خاک آدم کنایه از جسم انسان است
جهان، جمله، فروغ نور حق دان حق اندر وی، ز پیدایی است پنهان
تمام پدیده های جهان را نشانه ای و نوری از عظمت و دانش خداوند بدان خداوند آن قدر در تمام پدیده ها وجود دارد و آشکار است که پنهان به نظر می رسد و ما او را نمی بینیم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دان و پنهان ß قافیه
در این بیت شاعر به رسم عارفان به یک اصل مهم اشاره می کند ß وجود خداوند از جنس نور است
پیدا و پنهان ß تضاد
این بیت از دو جمله (مصراع اول) امری است و جمله دوم (مصراع دوم) خبری است
خرد را نیست تاب نور آن روی برو از بهر او، چشم دگر جوی
عقل انسان تحمل درک عظمت و دانش خداوند را ندارد، برای درک حقیقت خداوند دنبال راه دیگری برو (خداوند را باید با چشم دل درک کرد)
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
جوی و روی ß قافیه
تاب به خرد نسبت داده شده است ß شخصیت بخشی
بیت از سه جمله تشکیل شده است، جمله اول خبری و جمله های دوم و سوم امری می باشند.
«را» در مصراع اول نشانه ی مفعولی نیست بلکه به معنی «برای» و حرف اضافه است
در مصراع اول مفعول وجود ندارد
در مصراع دوم او به خداوند بر می گردد
در او هر چه بگفتند از کم و بیش نشانی داده اند از دیده ی خویش
هر کسی کم یا زیاد درباره عظمت و دانایی خداوند توصیفی می گوید در واقع درک و میزان دانایی خود را بیان کرده است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بیش و خویش ß قافیه
تشخیص ß در مصرع اول، تاب (توان) که یکی از ویژگیهای انسان است به خِرَد نسبت داده شده است
کم و بیش ß تضاد
«او» به «خداوند» بر می گردد
مفهوم:
خدا را آن گونه که هست می توان شناخت، اما ما انسان ها هستیم که خدا را آنگونه که هستیم می شناسیم.
به نزد آن که جانش در تجلی است همه عالم کتاب حق تعالی است
پیش آن کسی که روح و انش محل تابش یا جلوه گاه نور معنوی خداوند است، تمام جهان مانند کتابی است که هر صفحه اش راهی برای شناخت خداوند بلند مرتبه است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تجلی و تعالی ß قافیه (است و است ß ردیف)
تشبیه ß همه عالم به کتاب تشبیه شده است:
- همه عالم ß مشبّه
- کتاب ß مشبّه به
«ش» در «جانش» مضاف الیه است
«جانش» ترکیب اضافی است یعنی «جان او»
«جان» و «همه عالم» نقش نهاد دارند
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
جان |
روح |
حق |
خداوند |
فکرت |
فکر، اندیشه، تفکر |
خرد |
عقل |
برافروخت |
روشن کرد |
تاب |
طاقت، توانایی، تحمل |
فضل |
احسان، بخشش |
از بهر |
برای |
عالم |
جهان، دنیا |
دیده |
آنچه دیده شده، چشم |
فیض |
بخشش، عطا، لطف |
نزد |
پیش |
جمله |
همه، تمام |
تجلی |
پیدا شدن |
فروغ |
نور، پرتو |
تعالی |
بلند مرتبه، برتر |
شیخ محمود شبستری (قرن هشتم هجری):
از عارفان مشهور ایرانی است که نوشته ها و سروده هایی در زمینه عرفان اسلامی دارد. معروف ترین اثر او که به شعر است مثنوی گلشن راز نامیده می شود.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه ششم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه ششم
- گام به گام تمامی دروس پایه ششم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه ششم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه ششم
- فلش کارت های آماده دروس پایه ششم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه ششم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه ششم
متن «معرفت آفریدگار» و معنی متن
متن «معرفت آفریدگار» و معنی متن:
درس اول
معرفت آفریدگار
- نوع نثر: قدیمی، ساده و روان
- برگرفته از: تاریخ بلعمی
- نویسنده: ابو علی بلعمی
این همه خلق را که شما می بینید بدین چندین بسیاری ، این همه را خالقی است که آفریدگار ایشان است و نعمت بر ایشان از وی است.
آدم های بسیاری را که می بینید آفریننده ای دارند که آن ها را آفریده است و به همه ی آن ها مال و روزی بخشیده است.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
خلق |
آفریده شده، مردم |
خالق |
آفریننده |
نعمت |
عطا، بخشش، احسان |
||
این همه را خالقی است |
خالقی برای آنها وجود دارد |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
شما ß نهاد
این همه خلق ß مفعول
بینید ß فعل (مضارع)
بدین، چندین، بسیاری ß قید
او ß متمم
وی (او) ß ضمیر سوم شخص مفرد
تعداد جمله ß 4
آفریدگار را بباید پرستیدن و بر نعمت او سپارس داری باید کردن
شایسته است که خداوند را ستایش کنیم و نسبت به نعمت و روزی او شکرگزار باشیم.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
نهاد ß نامشخص (هرکسی می تواند باشد)
اندیشه کردن اندر کار خالق و مخلوق، روشنایی افزاید اندر دل و غفلت از این و نا اندیشیدن، تاریکی افزاید اندر دل و نادانی و گمراهی است.
فکر کردن در کار خدا و آفریده هایش سبب گمراهی و بینش انسان ها می شود و بی توجهی نسبت به کار خداوند و فکر نکردن به آن سبب گمراهی و نادانی وجود انسان ها می شود.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
اندیشه کردن اندر کار خالق و مخلوق ß نهاد
روشنایی ß مفعول
افزاید ß فعل (مضارع)
اندر دل ß قید
اندیشه کردن و نا اندیشیدن ß تضاد
خالق و مخلوق ß تضاد
روشنایی و تاریکی ß تضاد
«اندیشه کردن» و «نا اندیشیدن» فعل نیست و جمله هم به حساب نمی آید
«اندیشه کردن» و «نا اندیشیدن» می توانند هم خانواده باشد مانند خالق و مخلوق
تعداد جمله ß 3
- نوع قالب شعری: غزل
- شاعر: سعدی
باد بهاری وزید از طرف مرغزار باز به گردون رسید، ناله ی هر مرغِ زار
باد خوش بهار از طرف چمنزار وزید و دوباره آواز سوزناک پرندگان به آسمان بلند شد
نکات دستوری و آرایه ادبی:
مرغزار و زار ß قافیه
«باد بهاری» و «مرغ زار» ترکیب وصفی هستند
به گردون رسید ß کنایه از بلند شدن صدا به آسمان
ناله ی مرغ ß تشخیص
بهاری، مرغزار، گردون، مرغِ زار ß تناسب
تعداد جمله ß 2
مفهوم:
آمدن بهار و آواز خواندن پرندگان
خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع ناله ی موزون مرغ، بوی خوش لاله زار
بلند شو و قدر فصل بهار و زیبایی های آن را بدان و از آواز زیبا و خوش آهنگ پرندگان و بوی گل ها در دشت لاله لذّت ببر.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
لاله زار ß قافیه
تعداد جمله ß 2
خیز ß فعل
غنیمت شمار، خیز ß فعل امری
جنبش، ناله و بو ß مفعول
جنبش باد، باد ربیع، ناله ی مرغ و بوی لاله زار ß ترکیب اضافی
ناله ی موزون و بوی خوش ß ترکیب وصفی
«تو» برای هر دو فعل ß نهاد (محذوف)
مرغ، ناله، ربیع و باد ß تناسب (مراعات نظیر)
هر گل و برگی که هست، یاد خدا می کند بلبل و قُمری چه خواند؟ معرفت کردگار
گل ها و برگ ها و پرندگان (همه موجودات) در حال ستایش خداوند هستند و با یاد خدا راز و نیاز می کنند بلبل و قمری در آواز خود چه می خواند ؟ یاد و ستایش خداوند!
مفهوم:
در واقع همه موجودات و انسان ها خداوند را ستایش می کنند
نکات دستوری و آرایه ادبی:
کردگار ß قافیه
تعداد جمله ß 4
هر گل و برگی ß نهاد (جمله اول)
[او] ß نهاد محذوف (جمله دوم)
بلبل و قمری ß نهاد (جمله سوم)
[بلبل و قمری] ß نهاد محذوف (جمله چهارم)
یاد خدا ß مفعول
یاد خداوندگار ß مفعول (بری فعل محذوف)
یاد خدا، یاد خداوندگار ß ترکیب اضافی
گل، برگ، بلبل، قمری ß تناسب
گل، برگ، بلبل، قمری یاد خداوندگار می کند ß تشخیص (جان بخشی)
تلمیح ß اشاره به آیات قرآن
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار
از نظر انسان خردمند و دانا برگ های درختان هم به هنگام بهار سبز می شوند مانند دفتری هستند درباره شناخت معرفت خداوند که بزرگی خداوند را به ما می شناسانند.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
معرفت |
شناخت |
معرفت کردگار |
شناخت خداوند |
نکات دستوری و آرایه ادبی:
هوشیار و کردگار ß قافیه
برگ درختان، نظر هوشیار، ورقش، معرفت کردگار ß ترکیب اضافی
هر ورق، درختان سبز ß ترکیب وصفی
ورق، دفتر، برگ و درخت ß تناسب
کل بیت ß تشبیه:
- برگ درختان سبز ß مشبه
- دفتر معرفت ß مشبه به
- معرفت کردگار ß وجه شبه
- ادات تشبیه حذف شده
مفهوم:
با تفکر در آفرینش می توان خدا را شناخت.
تاریخ بلعمی:
از سال 352 هـ.ق (قرن چهارم) بلعمی، تاریخ طبری را که محمد بن جریز طبری به عربی نوشته بود به زبان فارسی ترجمه کرد.
بلعمی پس از شروع به ترجمه ی این کتاب اطلاعات دیگری راجع به تاریخ ایران به دست آورد و بر آن افزود. در واقع آن را به صورت تألیف مستقلی در آورد که به تاریخ بلعمی شهرت یافته است.
شیخ مصلح الدین، سعدی شیرازی:
از بزرگ ترین شاعران و نویسندگان ایران است. آموزش های مقدماتی را در زادگاه خود شیراز فرا گرفت . برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت. پس از 25 سال به شیراز برگشت. بوستان (به شعر) و گلستان (نثر همراه شعر) و دیوان اشعار از او بر جای مانده است.
مجموعه این آثار کلیات سعدی نامیده می شود. سعدی یکی از بزرگ ترین شاعران و نویسندگانی ایرانی در قرن هفتم است موضوع کتاب بوستان اخلاق، تربیت، سیاست و اجتماعیات است که به شعر است.
جزوات جامع پایه ششم
جزوه جامع فارسی ششم فصل 1 معرفت آفریدگار
جزوه جامع فارسی ششم فصل 2 پنجره های شناخت
جزوه جامع فارسی ششم فصل 3 هوشیاری
جزوه جامع فارسی ششم فصل 4 داستان من و شما
جزوه جامع فارسی ششم فصل 5 هفت خان رستم
جزوه جامع فارسی ششم فصل 6 ای وطن
جزوه جامع فارسی ششم فصل 7 درس آزاد(فرهنگ بومی 1)
جزوه جامع فارسی ششم فصل 8 دریاقلی
جزوه جامع فارسی ششم فصل 9 رنج هایی کشیده ام که مپرس
جزوه جامع فارسی ششم فصل 10 عطّار و جلال الدّین محمد
جزوه جامع فارسی ششم فصل 11 شهدا خورشیدند
جزوه جامع فارسی ششم فصل 12 دوستی / مشاوره
جزوه جامع فارسی ششم فصل 13 درس آزاد (فرهنگ بومی 2)
جزوه جامع فارسی ششم فصل 14 راز زندگی
جزوه جامع فارسی ششم فصل 15 میوه ی هنر
جزوه جامع فارسی ششم فصل 16 آداب مطالعه
جزوه جامع فارسی ششم فصل 17 ستاره ی روشن
متن «حکایت: محبّت» و نتیجه حکایت
متن «حکایت: محبّت» و نتیجه حکایت:
حکایت
محبّت
- نوع نثر: نثر مسجّع
- نویسنده: سعدی
- اثر: گلستان
دو دوست، پیاده از جادّه ای در بیابان عبور می کردند. بین راه بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم بر چهره ی دیگری سیلی زد.
دوستی که سیلی خورده بود، سخت آزرده شد ولی بدون اینکه چیزی بگوید، روی شن های بیابان نوشت: «امروز بهترین دوست من برچهر هام سیلی زد.»
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار رودخانه استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود، لغزید و در رودخانه افتاد.
دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. او بعد از اینکه از غرق شدن نجات یافت، روی صخره ای سنگی، این جمله را حک کرد: «امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.»
دوستش با تعجّب از او پرسید: «بعد از اینکه من با سیلی تو را آزردم، تو آن جمله را روی شن های صحرا نوشتی، ولی حالا این جمله را روی صخره حک می کنی؟»
او لبخندی زد و گفت: «وقتی از تو رنجیدم، روی شن های صحرا نوشتم تا باد، آن را پاک کند ولی وقتی تو به من محبّت کردی، آن را روی سنگ حک کردم تا هیچ تندبادی هم آن را پاک نکند و محبّت تو از یادم نرود.»
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
عبور کردن |
گذشتن |
آزرده |
رنجیده، ناراحت |
مشاجره |
دعوا، درگیری، بحث |
آبادی |
روستا، ده |
شتافت |
دوید |
لغزید |
سُر خورد |
برکه |
آبگیر |
حک کرد |
تراشید |
اختلاف |
ناسازگاری |
صخره |
سنگ بزرگ و سخت |
قدری آنجا بمانند |
مدتی (زمان کوتاهی) در آنجا بمانند |
||
از سر خشم |
به خاطر اینکه خشمگین شده بود |
نتیجه گیری:
از حکایت محبت نتیجه می گیریم که اگر از کسی رنجشی داریم و یا اگر کسی ما را ناراحت کرده، سریع آن را فراموش کنیم. و به جای آن اگر لطف و محبتی به ما شده، اگر کسی به ما عشقی داده، آن را تا ابد در ذهنمان نگه داریم.
در این حکایت، وقتی که دوستش به او سیلی زد، آن را بر روی شن نوشت تا سریع از بین برود. ولی وقتی به او محبت شد، آن را روی سنگ حک کرد تا هیچوقت پاک نشود.
معنی واژگان درس «معرفت آفریدگار»
معنی واژگان درس «معرفت آفریدگار»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دمی |
لحظه ای |
جوی |
پیدا کن |
بود |
باشد، هست |
صبحگاه |
هنگام صبح |
نهان |
پنهان، مخفی |
نشان |
نشانه، علامت |
جهان افروز |
روشن کننده ی جهان |
غوک |
قورباغه |
داوری |
قضاوت کردن |
نیلی |
آبی تیره کبود رنگ |
انبوه |
زیاد ، فراوان |
زینت داد |
تزیین کرد |
گلگون |
سرخ رنگ |
تاب نیاوردند |
تحمل نکردند |
صنوبر |
نام درخت |
قشر |
لایه |
دل انگیز |
زیبا ، جالب |
چیره دست |
ماهر، استاد، زبردست |
معرفت |
شناخت |
پذیرفت |
قبول کرد |
آویخت |
آویزان کرد |
ارغوانی |
قرمز مایل به بنفش |
بگشود |
بازکرد |
رمه |
گله |
پهنه ی دشت |
سطح دشت |
نشانید |
گذاشت، قرار داد |
خلق |
مردم |
زار |
ناتوان ، ضعیف |
خالق |
آفریدگار، خلق کننده |
بباید |
لازم و شایسته است |
مشاجره |
بحث، نزاع |
ربیع |
بهار |
گلشن |
گلستان |
حک |
کندن، تراشیدن |
اندیشه کردن |
فکر کردن |
معرفت |
شناخت |
غفلت |
نادانی ، بی توجهی |
نظر |
عقیده، فکر |
مرغزار |
چمنزار، سبزه زار |
هوشیار |
انسان خردمند |
گردون |
آسمان |
سراغ |
پی چیزی رفتن،دنبال |
برکه |
آبگیر، گودالی که در آن آب جمع شده باشد |
||
جلا دادن |
شفاف و پاکیزه ، صاف و براق |
||
شگفت انگیز |
عجیب و غریب، تعجب آور |
||
سپاس داری |
سپاس گزاری، شکرگزاری |
||
غنیمت |
فرصت مناسب ، سود، چیزی که بدست می آید |
||
موزون |
دارای وزن و آهنگ سنجیده |
||
قمری |
پرنده ی خاکستری رنگ و کوچک تر از کبوتر |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه ششم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه ششم
- گام به گام تمامی دروس پایه ششم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه ششم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه ششم
- فلش کارت های آماده دروس پایه ششم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه ششم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه ششم
واژگان هم خانواده درس «معرفت آفریدگار»
واژگان هم خانواده درس «معرفت آفریدگار»:
صبح - صبحگاه - صبحانه |
جوی - جوینده |
روشن - روشنایی |
بقیه - باقی |
هنرمند - هنرنما - هنر |
طبیعت - طبع - طبیعی |
سطح - مسطّح - سطوح |
اثر - تأثیر - موثر |
معرفت - عرفان - تعریف - معروف |
تصویر - مصوّر - تصاویر - صورت |
مزارع - مزرعه - زراعت - زرع |
مهاجر - مهاجرت - هجرت |
نقش - نقاش - نقشه |
هوش - هوشیار - باهوش - هوشمند |
قشر - اقشار |
زینت - تزیین |
نخست - نخستین |
پهن - پهنه - پهناور |
منظره - نظر - ناظر - نظارت |
انتظار - منتظر |
فکرت - افکار |
فضل - فاضل |
معرفت - عرفان - معارف |
غفلت - غافل |
خلق - مخلوق - خالق |
جزوات جامع پایه ششم
جزوه جامع فارسی ششم فصل 1 معرفت آفریدگار
جزوه جامع فارسی ششم فصل 2 پنجره های شناخت
جزوه جامع فارسی ششم فصل 3 هوشیاری
جزوه جامع فارسی ششم فصل 4 داستان من و شما
جزوه جامع فارسی ششم فصل 5 هفت خان رستم
جزوه جامع فارسی ششم فصل 6 ای وطن
جزوه جامع فارسی ششم فصل 7 درس آزاد(فرهنگ بومی 1)
جزوه جامع فارسی ششم فصل 8 دریاقلی
جزوه جامع فارسی ششم فصل 9 رنج هایی کشیده ام که مپرس
جزوه جامع فارسی ششم فصل 10 عطّار و جلال الدّین محمد
جزوه جامع فارسی ششم فصل 11 شهدا خورشیدند
جزوه جامع فارسی ششم فصل 12 دوستی / مشاوره
جزوه جامع فارسی ششم فصل 13 درس آزاد (فرهنگ بومی 2)
جزوه جامع فارسی ششم فصل 14 راز زندگی
جزوه جامع فارسی ششم فصل 15 میوه ی هنر
جزوه جامع فارسی ششم فصل 16 آداب مطالعه
جزوه جامع فارسی ششم فصل 17 ستاره ی روشن
واژگان متضاد درس «معرفت آفریدگار»
واژگان متضاد درس «معرفت آفریدگار»:
واژه |
متضاد واژه |
واژه |
متضاد واژه |
هست |
نیست |
متصّل |
جدا |
سوال |
جواب |
دیدم |
ندیدم |
آهسته |
سریع |
نهان |
آشکار |
نیکی |
بدی |
روشنایی |
تاریکی |
هوشیار |
ناآگاه، نادان |
آزار |
بی آزار |
هرگز |
همیشه |
زار |
توانا و قوی |
غفلت |
دانایی، توجه کردن |
|
|
دانش زبانی: جمله و انواع آن
دانش زبانی: جمله و انواع آن:
دانش زبانی
جمله و انواع آن
جمله:
ما مقصود خود را به صورت جمله بیان می کنیم. «جمله»، یک یا مجموع چند کلمه است که پیام کاملی را از گوینده به شنونده برساند.
انواع جمله:
به این جمله ها توجّه کنید:
1) غرقهٔ شکوه و اعجاز زیبایی خلقت بودم.
2) آیا درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدی؟
3) به خالق این زیبایی ها بیندیش.
4) آرزوهایتان چه رنگین است!
جملهٔ (1)، خبری را به ما می دهد. به این گونه جمله ها، «جملهٔ خبری» می گویند.
جملهٔ (2)، چیزی را با آهنگ و لحن پرسشی مطرح می کند. به این دسته از جمله ها، «جملۀ پرسشی» می گویند.
جمله (3)، انجام کاری را درخواست و یا خواسته ای را بیان می کند. به این جمله ها، «جمله امری» می گویند.
آخرین جمله، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی، نشان می دهد. به این گونه جمله ها «جمله عاطفی» می گویند.
هر یک از این جمله ها با لحن و آهنگ مناسب خود بیان می شوند.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه ششم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه ششم
- گام به گام تمامی دروس پایه ششم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه ششم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه ششم
- فلش کارت های آماده دروس پایه ششم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه ششم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه ششم