نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات فارسی ششم فصل 13 درس آزاد (فرهنگ بومی 2) - درسنامه شب امتحان فارسی ششم فصل 13 درس آزاد (فرهنگ بومی 2) - جزوه شب امتحان فارسی ششم نوبت اول فصل 13 درس آزاد (فرهنگ بومی 2)



متن «حکایت: عمرِ گرانمایه» و معنی متن

متن «حکایت: عمرِ گرانمایه» و معنی متن:

حکایت

عمرِ گرانمایه

 

  • نوع نثر: نثر مُسَجَّع
  • نویسنده: سعدی شیرازی
  • کتاب: گلستان

 

دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.

دو برادر بودند که یکی برای پادشاه کار می کرد و در خدمت او بود و یکی دیگر با نیروی خودش کار می کرد و زندگی اش را می گذراند.

واژه

معنی واژه

سلطان

پادشاه

نان

وسیله ی گذراندن زندگی، غذا

نکات دستوری و آرایه ادبی:

فعل «بودند» بعد از عبارت «دو برادر» حذف شده است (دو برادر بودند)

«کردی» و «خوردی» ß   ساخت قدیمی دارند و امروزی آن ها، به ترتیب «می کرد» و «می خورد» است که زمان گذشته دارند

زور بازو ß   کنایه از کار و تلاش خود

نان ß   مجاز از رزق و روزی

نان خوردن ß   کنایه از امرار معاش و کسب درآمد

 

باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن بِرَهی؟

خلاصه، برادر ثروتمند به برادر فقیر گفت که: چرا تو خدمت و چاکری پادشاه را انجام نمی دهی تا از رنج و سختی کار کردن رها شوی؟

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

توانگر

ثروتمند

مشقّت

سختی، رنج

بِرَهی

رها شوی، آسوده شوی

باری

خلاصه، به هر حال، یک بار

نکات دستوری و آرایه ادبی:

«را» در «درویش را» (به درویش) ß   حرف اضافه به معنای «به» و دررویش متمم است

 

گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفته اند: نان خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.

گفت چرا تو کار و تلاش نمی کنی تا از خواری و پستیِ خدمت کردن به پادشاه نجات یابی؟ زیرا انسان های خردمند گفته اند: از دست رنج خود خوردن و زندگی کردن و روزی به دست آوردن بهتر است از در خدمت پادشاه بودن و چاکری و فرمانبُرداری او کردن.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مذّلت

خواری، خفّت، پستی

کمر زرّین

کمربند طلایی

بِه

بهتر

نکات دستوری و آرایه ادبی:

مشقت و مذلت ß   سجع

نشستن و ایستادن ß   تضاد

نان خود خوردن ß   کنایه از «با تلاش و دسترنج خود کسب درآمد کردن»

کمربند بستن ß   کنایه از آماده به خدمت بودن

زرّین ß   کنایه از لباس های گران قیمت

مفهوم:

تأکید دارد به خود متّکی بودن و قناعت.

 

به دست آهنِ تَفته کردن خمیر                                     بِه از دست بر سینه، پیش امیر

آهن داغ را نرم کردن و رنج و سختی آن را تحمّل کردن بهتر از تعظیم کردن در مقابل پادشاهان است.

واژه

معنی واژه

تفته

گداخته، ذوب شده، داغ

امیر

فرمانروا

نکات دستوری و آرایه ادبی:

خمیر و امیر ß   قافیه

آهن تفته ß   ترکیب وصفی

دست بر سینه داشتن ß   کنایه از خدمت کردن و تعظیم نمودن

 

عمر گرانمایه در این صرف شد                                       تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا

عمر با ارزشِ من به خاطر فکر کردن به اینکه تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم، هدر رفت.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گران مایه

گران بها

صرف شد

سپری شد، هدر رفت

صیف

تابستان

شتا

زمستان

نکات دستوری و آرایه ادبی:

شِتا ß   قافیه برای مصراع دوم بیت بعدی

صیف (تابستان) و شتا (زمستان) ß   تضاد

 

ای شکم خیره، به نانی بساز                                          تا نکنی پُشت به خدمت، دو تا

ای شکم بی شرم و گستاخ به لقمه نانی قناعت کن تا اینکه مجبور نباشی در برابر دیگران تعظیم و خدمت کنی.

نکات دستوری و آرایه ادبی:

دو تا ß   قافیه برای مصراع اول بیت قبلی

ای شکم ß   تشخیص (جان بخشی)

شکمِ خیره ß   استعاره از افراد حریص

پشت دو تا کردن ß   کنایه از تعظیم کردن و خود را حقیر و کوچک شمردن

 

پیام:

سعدی در این حکایت به انسان ها سفارش می کند که: سعی و تلاش بکنند و به خود متّکی باشند و در زندگی، استقلال داشته باشند؛ زیرا نیاز به دیگران سببِ پستی و خواری میشود. انسان می تواند با استقلال و تلاش در زندگی خود به ارزش و اعتبار برسد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه ششم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه ششم
  • گام به گام تمامی دروس پایه ششم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه ششم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه ششم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه ششم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه ششم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه ششم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



معنی واژگان درس «درس آزاد»

معنی واژگان درس «درس آزاد»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سلطان

پادشاه

بِه

بهتر

توانگر

ثروتمند

مشقّت

سختی، رنج

مذّلت

خواری، خفّت، پستی

کمر زرّین

کمربند طلایی

امیر

فرمانروا

دو تا

خمیده

گران مایه

گران بها

صرف شد

سپری شد، هدر رفت

صیف

تابستان

شتا

زمستان

خیره

بی پروا، گستاخ، لجباز

نان

وسیله ی گذراندن زندگی، غذا

بِرَهی

رها شوی، آسوده شوی

باری

خلاصه، به هر حال، یک بار

تفته

گداخته، ذوب شده، داغ

زرّین

طلایی، چیزی که از زر ساخته شده یا به رنگ زر است

خدمت کردن

انجام دادن کار، تعظیم کردن






محتوا مورد پسند بوده است ؟

3.15 - 574 رای