آزمون جامع دستور زبان فارسی
این آزمون شامل ۵۰ سوال تستی از مباحث مختلف دستور زبان فارسی است که به تدریج از سطح آسان به دشوار پیش می رود. مطالعهٔ دقیق پاسخ های تشریحی به درک عمیق تر شما از این مباحث کمک خواهد کرد.
بخش اول: سوالات آسان (شناسایی اجزا و تعاریف پایه)
1 کدام دسته از کلمات زیر همگی «اسم» هستند؟
الف زیبا، رفت، کتاب، از
ب مداد، درخت، دانش آموز، هوا
ج خوب، سریع، می خواند، در
د او، این، چگونه، ولی
گزینه ب
«اسم» کلمه ای است که برای نامیدن شخص، حیوان، چیز یا مفهومی به کار می رود. در گزینه (ب)، کلمات «مداد»، «درخت»، «دانش آموز» و «هوا» همگی اسم هستند.
گزینه (الف): «زیبا» صفت، «رفت» فعل، «از» حرف اضافه است.
گزینه (ج): «خوب» صفت، «سریع» قید، «می خواند» فعل، «در» حرف اضافه است.
گزینه (د): «او» و «این» ضمیر، «چگونه» قید پرسشی، «ولی» حرف ربط است.
2 «بن مضارع» فعل «نوشتن» کدام است؟
الف نوشت
ب نویس
ج نوشتن
د نوش
گزینه ب
برای پیدا کردن بن مضارع، فعل را به صورت امری درمی آوریم (بنویس) و حرف «ب» ابتدای آن را حذف می کنیم. بن مضارع «نوشتن»، «نویس» است. «نوشت» بن ماضی است.

یادآوری: بن ماضی با حذف «ن» از آخر مصدر به دست می آید (نوشتن -> نوشت).
3 در جملهٔ «دانش آموزان کتاب های خود را خواندند.»، «نهاد» کدام است؟
الف کتاب های خود را
ب خواندند
ج دانش آموزان
د کتاب ها
گزینه ج
«نهاد» بخشی از جمله است که دربارهٔ آن خبری می دهیم یا کاری را به آن نسبت می دهیم. برای پیدا کردن نهاد از فعل جمله می پرسیم «چه کسی؟» یا «چه چیزی؟». چه کسانی خواندند؟ -> دانش آموزان. پس «دانش آموزان» نهاد جمله است.
4 کدام گزینه یک کلمهٔ «مشتق» است؟
الف گل
ب رفتگر
ج کتابخانه
د آب
گزینه ب
کلمهٔ «مشتق» کلمه ای است که از یک بخش معنادار (بن یا اسم) و حداقل یک «وند» (پیشوند، پسوند یا میانوند) ساخته شده باشد. «رفتگر» از بن مضارع «رُفت» (روبیدن) + پسوند «-گر» ساخته شده و مشتق است.
گزینه (الف) و (د) ساده هستند.
گزینه (ج) «کتابخانه» از دو اسم (کتاب + خانه) ساخته شده و «مرکب» است.
5 در جملهٔ «هوا آفتابی شد.»، کلمهٔ «آفتابی» چه نقشی دارد؟
الف نهاد
ب مفعول
ج مسند
د متمم
گزینه ج
فعل جمله «شد» یکی از افعال اسنادی (ربطی) است. در جملاتی که فعل اسنادی دارند، کلمه ای که حالت یا صفتی را به نهاد نسبت می دهد، «مسند» نام دارد. در اینجا «آفتابی» حالتِ «هوا» (نهاد) را بیان می کند و مسند است. (هوا چگونه شد؟ -> آفتابی)
6 «شناسه» در فعل «رفتیم» کدام است؟
الف رفت
ب ت
ج یم
د م
گزینه ج
«شناسه» بخشی از فعل است که شخص و شمار (مفرد یا جمع بودن) فاعل را نشان می دهد و به بن فعل می چسبد. در فعل «رفتیم» (رفت + یم)، «رفت» بن ماضی و «یم» شناسهٔ اول شخص جمع است.
7 کدام گزینه «ضمیر شخصی جدا» است؟
الف ـَـ م (در کتابم)
ب شما
ج این
د خود
گزینه ب
ضمایر شخصی جدا (منفصل) ضمیرهایی هستند که به تنهایی به کار می روند و جانشین اسم می شوند: من، تو، او، ما، شما، ایشان. پس «شما» ضمیر شخصی جدا است.
گزینه (الف) ضمیر شخصی پیوسته (متصل) ملکی است.
گزینه (ج) ضمیر اشاره است.
گزینه (د) ضمیر مشترک است.
8 در عبارت «هوایِ خوبِ بهاری»، هستهٔ گروه اسمی کدام کلمه است؟
الف هوا
ب خوب
ج بهاری
د هوای خوب
گزینه الف
«هسته» اصلی ترین بخش یک گروه اسمی است که معمولاً یک اسم است و وابسته ها آن را توصیف می کنند یا به آن اضافه می شوند. در «هوایِ خوبِ بهاری»، کلمهٔ اصلی که دربارهٔ آن صحبت می کنیم «هوا» است. «خوب» و «بهاری» صفت هایی هستند که به عنوان وابستهٔ پسین، «هوا» را توصیف می کنند.
9 کدام گزینه «صفت بیانی» است؟
الف این (در «این مرد»)
ب کدام (در «کدام کتاب»)
ج پنج (در «پنج دفتر»)
د زیبا (در «گل زیبا»)
گزینه د
صفت بیانی، صفتی است که چگونگی یا ویژگی اسم را بیان می کند (رنگ، شکل، حالت، اندازه، جنس و...). «زیبا» چگونگی «گل» را بیان می کند و صفت بیانی است.
گزینه (الف) صفت اشاره، (ب) صفت پرسشی و (ج) صفت شمارشی اصلی هستند.
10 در جملهٔ «او به مدرسه رفت.»، «به مدرسه» چه نوع متممی است؟
الف متمم فعلی
ب متمم اسمی
ج متمم قیدی
د متمم اجباری
گزینه ج
«متمم» گروه اسمی یا کلمه ای است که بعد از حرف اضافه می آید. متمم ها انواع مختلفی دارند. «به مدرسه» در این جمله، مکانِ رفتن را نشان می دهد و قابل حذف است بدون اینکه ساختار اصلی جمله (او رفت) ناقص شود و می توان آن را به قید مکان (مثلاً آنجا) تبدیل کرد. بنابراین، «متمم قیدی» (از نوع مکان) است.
1745835339.png)
! متمم فعلی (اجباری) متممی است که فعل به آن نیاز دارد و حذف آن جمله را بی معنا یا ناقص می کند (مانند «با دوستش» در «او با دوستش جنگید» یا «از بلندی» در «او از بلندی ترسید»).
11 کدام گزینه زمان فعل «می روند» را به درستی نشان می دهد؟
الف ماضی ساده
ب مضارع اخباری
ج مضارع التزامی
د ماضی استمراری
گزینه ب
فعل «می روند» از پیشوند «می» + بن مضارع «رو» + شناسهٔ «-َ ند» ساخته شده است. این ساختار مشخصهٔ فعل مضارع اخباری است که وقوع قطعی فعل در زمان حال یا آینده یا به صورت یک کار همیشگی را بیان می کند.
12 در کدام گزینه «وابستهٔ پسین» از نوع «مضاف الیه» وجود دارد؟
الف گل زیبا
ب همین کتاب
ج کتابِ علی
د دانش آموزِ زرنگ
گزینه ج
«مضاف الیه» وابسته ای است که بعد از هسته می آید و معمولاً با کسرهٔ اضافه به آن متصل می شود و معنای مالکیت، نسبت یا توضیح را می رساند. در «کتابِ علی»، «علی» مضاف الیه و وابستهٔ پسینِ هسته («کتاب») است.
در گزینه (الف) و (د)، «زیبا» و «زرنگ» صفت بیانی هستند.
در گزینه (ب)، «همین» وابستهٔ پیشین از نوع صفت اشاره است.
13 کدام جمله «مجهول» است؟
الف معلم درس را توضیح داد.
ب پنجره شکسته بود.
ج نامه نوشته خواهد شد.
د او به خانه آمد.
گزینه ج
جملهٔ مجهول جمله ای است که فاعل آن مشخص نیست و فعل آن به صورت «صفت مفعولی + فعلِ شدن» صرف می شود. در جملهٔ «نامه نوشته خواهد شد»، فاعل (نویسندهٔ نامه) مشخص نیست و فعل به صورت «نوشته (صفت مفعولی) + خواهد شد (از مصدر شدن)» آمده است.
گزینه (الف) و (د) معلوم هستند. گزینه (ب) فعل «بود» اسنادی است و جمله مجهول نیست.
14 نوع «را» در جملهٔ «دانش آموز را گفتم.» چیست؟
الف نشانهٔ مفعول
ب حرف اضافه (به معنی «به»)
ج فک اضافه
د حرف ربط
گزینه ب
در فارسی قدیم و گاهی در شعر، «را» به معنی حرف اضافهٔ «به» به کار می رود، به خصوص قبل از متمم. در اینجا «دانش آموز را گفتم» یعنی «به دانش آموز گفتم». پس «را» در این جمله نقش حرف اضافه دارد و «دانش آموز» متمم است.
1745835339.png)
! رایج ترین نقش «را» در فارسی امروز، نشانهٔ مفعول است (مانند «کتاب را خواندم»). نقش «فک اضافه» زمانی است که مضاف الیه قبل از مضاف بیاید (مانند «پدر را خانه خراب است» به جای «خانهٔ پدر خراب است»).
15 کدام گزینه جملهٔ «ساده» است؟
الف او آمد و نشست.
ب کتابی که خریدم، جالب بود.
ج هوا سرد است.
د اگر تلاش کنی، موفق می شوی.
گزینه ج
جملهٔ ساده جمله ای است که فقط یک فعل دارد. جملهٔ «هوا سرد است» فقط یک فعل («است») دارد و ساده است.
جمله (الف) دو فعل (آمد، نشست) دارد که با حرف ربط همپایه (و) به هم پیوسته اند و یک جملهٔ مرکب همپایه است.
جمله (ب) دو فعل (خریدم، بود) دارد و «که خریدم» جملهٔ وابسته است؛ پس جمله مرکب است.
جمله (د) دو فعل (کنی، می شوی) دارد و «اگر تلاش کنی» جملهٔ وابستهٔ شرطی است؛ پس جمله مرکب است.
بخش دوم: سوالات متوسط (تحلیل نقش، ساختمان، انواع وابسته)
16 در بیت «بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند»، «یک پیکر» و «یک گوهر» به ترتیب چه نقش دستوری دارند؟
الف مفعول - متمم
ب مسند - مسند
ج مسند - متمم
د مفعول - مسند
گزینه ب
فعل هر دو مصرع، «اند» (از مصدر بودن) است که فعل اسنادی (ربطی) محسوب می شود. در مصرع اول، «اعضای یک پیکر» حالتِ «بنی آدم» (نهاد) را بیان می کند و مسند است. در مصرع دوم، «ز یک گوهر» (از یک گوهر هستند) حالتِ «که» (ضمیر اشاره به بنی آدم، نهاد دوم) را بیان می کند. «ز یک گوهر» در اینجا متمم اسمی است که نقش مسندی دارد. بنابراین هر دو نقش مسند را ایفا می کنند.

نکته: گاهی متمم (به خصوص متمم با حرف اضافه «از» یا «به») می تواند نقش مسند را در جمله ایفا کند، مخصوصاً با افعال ربطی.
17 ساختمان کدام کلمه با بقیه متفاوت است؟
الف گلاب
ب کارگر
ج گفتگو
د دانشمند
گزینه الف
- گلاب: از دو اسم (گل + آب) تشکیل شده و مرکب است.
- کارگر: از اسم (کار) + پسوند (-گر) تشکیل شده و مشتق است.
- گفتگو: از دو بن مضارع (گوی + گوی) تشکیل شده (نوعی ترکیب خاص). اما اگر آن را بن ماضی (گفت) + بن مضارع (گو) در نظر بگیریم، باز هم ساختاری صرفی دارد که به مشتق نزدیک تر است (اسم مصدر).
- دانشمند: از بن مضارع (دان) + پسوند (-ِش + مند) تشکیل شده و مشتق است.
بنابراین «گلاب» که صرفاً از ترکیب دو اسم ساخته شده، با بقیه متفاوت است.
18 در بیت «خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟ / طاقت بار فراق این همه ایامم نیست»، کلمه «آرام» چه نقش دستوری دارد؟
الف مفعول
ب نهاد
ج مسند
د متمم
گزینه ب
جملهٔ اصلی در مصرع اول «آرامم نیست» است که به معنی «آرام برای من نیست» یا «آرام وجود ندارد» می باشد. فعل «نیست» (از مصدر بودن) فعل اسنادی یا در اینجا به معنی «وجود داشتن» فعل تام است. در هر دو حالت، فاعل یا نهادِ «نیست»، کلمهٔ «آرام» است. (چه چیزی نیست؟ -> آرام). پس «آرام» نهاد است.
1745835339.png)
! گاهی جای نهاد و مسند یا اجزای دیگر در شعر به دلیل وزن و آهنگ تغییر می کند. باید با پرسش از فعل، نقش ها را پیدا کرد.
19 نوع صفت «دومین» در عبارت «دومین نفر» چیست؟
الف شمارشی اصلی
ب شمارشی ترتیبی (وصفی)
ج شمارشی ترتیبی (اضافی)
د صفت مبهم
گزینه ب
صفت شمارشی ترتیبی، ترتیب قرار گرفتن اسم را نشان می دهد و با افزودن پسوند «-ُ م» یا «-ُ مین» به عدد اصلی ساخته می شود. اگر صفت قبل از اسم بیاید، نوع آن وصفی است (مانند دومین نفر، سومین کتاب). اگر بعد از اسم و با کسرهٔ اضافه بیاید، نوع آن اضافی است (مانند نفرِ دوم، کتابِ سوم). پس «دومین» در «دومین نفر» صفت شمارشی ترتیبی وصفی است.
20 در جملهٔ «او را در خیابان دیدم»، نقش ضمیر «ش» در «دیدمش» چیست؟
الف نهاد
ب مفعول
ج متمم
د مضاف الیه
گزینه ب
ضمایر شخصی پیوسته (متصل) مانند «ـَم، ـَت، ـَش، ـِمان، ـِتان، ـِشان» اگر به فعل بچسبند، معمولاً نقش مفعول دارند. «دیدمش» یعنی «او را دیدم». ضمیر «ـَش» جانشین «او» شده که مفعول جمله است.

نکته: اگر این ضمایر به اسم بچسبند، نقش مضاف الیه دارند (مانند «کتابش»). اگر به حرف اضافه بچسبند، نقش متمم دارند (مانند «برایش»).
21 کدام گزینه فعل «گذرا به مفعول» (متعدی) است؟
الف آمدن
ب نشستن
ج خوردن
د خوابیدن
گزینه ج
فعل گذرا (متعدی) فعلی است که برای کامل شدن معنایش به مفعول نیاز دارد (می توان از آن پرسید: چه چیزی را؟ یا چه کسی را؟). فعل «خوردن» گذرا است (چه چیزی را خورد؟ غذا را خورد). افعال «آمدن»، «نشستن» و «خوابیدن» ناگذر (لازم) هستند و به مفعول نیاز ندارند.
22 در عبارت «دیدارِ دوستِ قدیمی»، چند وابستهٔ پسین وجود دارد؟
الف یک
ب دو
ج سه
د هیچ
گزینه ج
گروه اسمی «دیدارِ دوستِ قدیمی» را تحلیل می کنیم:
هسته: دیدار
وابسته پسین اول (مضاف الیه): دوست
وابسته پسین دوم (مضاف الیه برای دوست): قدیمی (در معنای دوستِ قدیمی)
اما ساختار دقیق تر این است: هسته «دیدار». وابسته پسین آن گروه اسمی «دوستِ قدیمی» است. حالا خود گروه «دوستِ قدیمی» را تحلیل می کنیم: هسته «دوست»، وابسته پسین «قدیمی» (صفت بیانی).
بنابراین، نسبت به هستهٔ اصلی (دیدار)، یک وابستهٔ پسین (گروه اسمی «دوست قدیمی») داریم. نسبت به هستهٔ دوم (دوست)، یک وابستهٔ پسین (صفت «قدیمی») داریم. اما اگر کل ترکیب را یک گروه با سه بخش در نظر بگیریم (دیدار + دوست + قدیمی)، «دوست» وابستهٔ «دیدار» و «قدیمی» وابستهٔ «دوست» است. در سوالاتی که تعداد کل وابسته های پسین پرسیده می شود، معمولاً منظور تمام وابسته هایی است که بعد از هستهٔ اصلی می آیند. اینجا «دوست» و «قدیمی» هر دو بعد از «دیدار» آمده اند. «دوست» نقش مضاف الیه برای «دیدار» و «قدیمی» نقش صفت برای «دوست» دارد. اگر منظور سوال تعداد وابسته های هسته اصلی باشد، فقط یکی («دوست قدیمی») است. اگر منظور تعداد کل کلمات وابسته پس از هسته اصلی باشد، دو تا («دوست» و «قدیمی») است. با توجه به گزینه ها و ابهام احتمالی، سوال به احتمال زیاد به دنبال تعداد کلمات وابسته بعد از هسته است. اما در تحلیل دقیق تر، «دوست» وابستهٔ مضاف الیه برای «دیدار» و «قدیمی» وابستهٔ صفتی برای «دوست» است. در برخی تحلیل ها، کل «دوست قدیمی» به عنوان یک گروه وابسته برای «دیدار» در نظر گرفته می شود. با این حال، اگر هر کلمهٔ بعد از کسرهٔ اضافه را یک وابسته در نظر بگیریم، «دوست» و «قدیمی» دو وابستهٔ پسین هستند. اما این سوال می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. با فرض رایج تر در آزمون ها، «دوست» مضاف الیه «دیدار» و «قدیمی» صفت «دوست» است. پس دو وابسته پسین داریم. بازنگری: شاید منظور سوال این باشد که چند «وابستهٔ پسین» از «نوع متفاوت» وجود دارد یا کل وابسته های پسین زنجیره. بهتر است سوال شفاف تر باشد. اما با توجه به گزینه ها، احتمالاً منظور تعداد کل وابسته های بعد از هسته اول است. بیایید فرض کنیم هسته دیدار است. «دوست» مضاف الیه آن است (وابسته پسین ۱). «قدیمی» صفت «دوست» است و چون «دوست» وابسته دیدار است، «قدیمی» هم وابسته وابسته محسوب می شود. در برخی روش ها فقط وابسته های مستقیم هسته شمارش می شود که یکی (دوست) است. در روشی دیگر، کل گروه «دوست قدیمی» یک وابسته. در روش سوم، تمام کلمات بعد از هسته که نقش وابسته دارند: «دوست» و «قدیمی». عدد ۳ در گزینه ها نیست. پس احتمالاً منظور طراح، شمارش «دوست» و «قدیمی» به عنوان دو وابسته است. انتخاب گزینه ب (دو) منطقی تر است.
1745835339.png)
! توضیح تکمیلی: شمارش وابسته های پسین در ترکیبات اضافی و وصفی پشت سر هم می تواند محل اختلاف باشد. در «دیدارِ دوستِ قدیمی»، «دوست» قطعاً وابستهٔ پسین (مضاف الیه) برای «دیدار» است. «قدیمی» وابستهٔ پسین (صفت) برای «دوست» است. اینکه آیا «قدیمی» را وابستهٔ پسین برای «دیدار» هم حساب کنیم یا نه، بستگی به روش تحلیل دارد. اما از آنجایی که «قدیمی» مستقیماً «دیدار» را وصف نمی کند، منطقی تر است که آن را فقط وابستهٔ «دوست» بدانیم. پس یک وابستهٔ پسین مستقیم (دوست) و یک وابستهٔ وابسته (قدیمی) داریم. با این حساب، پاسخ «دو» صحیح تر به نظر می رسد.
23 فعل «باشد» در جملهٔ «شاید او رفته باشد.» چه وجهی دارد؟
الف اخباری
ب التزامی
ج امری
د تعجبی
گزینه ب
فعل «رفته باشد» ساختار زمان «ماضی التزامی» را دارد (صفت مفعولی + مضارع التزامیِ بودن). وجه التزامی معمولاً برای بیان شک، تردید، آرزو، شرط، الزام و ... به کار می رود. وجود قید شک «شاید» نیز تأییدی بر وجه التزامی فعل است.
24 کدام گزینه حاوی «اسم مصدر» است؟
الف گفتار نیک
ب دانش آموز کوشا
ج خواندن کتاب
د رفتار پسندیده
گزینه الف
«اسم مصدر» اسمی است که مفهوم مصدر (انجام کار یا داشتن حالت) را می رساند اما مانند مصدر صرف نمی شود و معمولاً با افزودن پسوندهایی مانند «-ِ ش»، «-ار»، «-ِ ست» و... به بن ماضی یا مضارع ساخته می شود. «گفتار» از بن ماضی «گفت» + پسوند «ار» ساخته شده و معنی «گفتن» یا «سخن» را می دهد و اسم مصدر است.
گزینه (ج) «خواندن» خودِ مصدر است.
گزینه (د) «رفتار» نیز اسم مصدر است (رفت + ار). پس این سوال دو گزینه درست دارد. سوال نیاز به بازبینی دارد. با فرض اینکه فقط یک گزینه صحیح است، شاید منظور طراح از اسم مصدر، نوع خاصی بوده. اما هر دو (الف) و (د) اسم مصدر هستند.
1745835339.png)
! اشکال سوال: گزینه های (الف) و (د) هر دو حاوی اسم مصدر هستند (گفتار، رفتار). احتمالاً باید یکی از گزینه ها تغییر کند یا سوال به شکل دیگری مطرح شود.
25 در جملهٔ «باد، شاخه ها را تکان می داد.»، فعل جمله از نظر گذر (تعدی) چگونه است؟
الف ناگذر (لازم)
ب گذرا به مفعول
ج گذرا به متمم
د گذرا به مفعول و متمم
گزینه ب
فعل جمله «تکان می داد» است. برای تشخیص گذرا بودن، می پرسیم: چه چیزی را تکان می داد؟ -> شاخه ها را. چون فعل به مفعول («شاخه ها») نیاز دارد، گذرا به مفعول است.
26 کدام گزینه حاوی «صفت عالی» است؟
الف هوای خوب
ب کوهِ بلندتر
ج بهترین دانش آموز
د کتاب مفید
گزینه ج
صفت عالی (یا برترین)، برتری یک فرد یا چیز را بر همهٔ افراد یا چیزهای هم نوع نشان می دهد و با افزودن پسوند «-ترین» به صفت ساده یا تفضیلی ساخته می شود. «بهترین» (به + ترین) صفت عالی است.
گزینه (الف) و (د) صفت بیانی ساده هستند.
گزینه (ب) «بلندتر» صفت تفضیلی (برتر) است.
27 در بیت «گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق / ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم»، کلمه «مگر» چه نوع قیدی است؟
الف زمان
ب تردید
ج تأکید
د پرسش
گزینه ب
«مگر» در این بیت به معنی «شاید»، «به امید اینکه» به کار رفته و مفهوم شک و تردید یا امیدواری را می رساند. بنابراین، نقش قید تردید را دارد.
28 کدام جمله مرکب و از نوع «همپایه» است؟
الف او آمد چون کار داشت.
ب وقتی رسیدم، او رفته بود.
ج هوا سرد شد و باران بارید.
د گفت که فردا می آید.
گزینه ج
جمله مرکب همپایه از دو یا چند جملهٔ مستقل تشکیل شده که با حروف ربط همپایه ساز (مانند و، اما، ولی، یا) به هم متصل شده اند. جملهٔ «هوا سرد شد و باران بارید» از دو جملهٔ ساده و مستقل («هوا سرد شد» و «باران بارید») تشکیل شده که با حرف ربط همپایه ساز «و» به هم پیوسته اند.
جمله های دیگر مرکب هستند اما از نوع وابسته (با جمله های پیرو).
29 در گروه اسمی «همان چند کتابِ مفیدِ درسی»، کدام کلمه «هسته» است؟
الف همان
ب چند
ج کتاب
د مفید
گزینه ج
هستهٔ گروه اسمی، اصلی ترین اسم در گروه است که بقیه کلمات (وابسته ها) به آن اضافه شده یا آن را توصیف می کنند. در این عبارت، کلمهٔ اصلی «کتاب» است.
وابسته های پیشین: همان (صفت اشاره)، چند (صفت مبهم/شمارشی).
وابسته های پسین: مفید (صفت بیانی)، درسی (صفت نسبی).
30 ساختمان فعل «گفتگو کردن» چگونه است؟
الف ساده
ب پیشوندی
ج مرکب
د عبارت فعلی
گزینه ج
فعل مرکب فعلی است که از یک اسم یا صفت یا... به اضافهٔ یک فعل ساده (معمولاً کردن، شدن، بودن، آمدن، گرفتن، دادن و...) ساخته می شود و مجموع آن ها یک معنی واحد را می رساند. «گفتگو کردن» از اسم مصدر «گفتگو» + فعل ساده «کردن» تشکیل شده و یک فعل مرکب است.

توجه: فرق فعل مرکب و گروه فعلی یا عبارت فعلی در این است که در فعل مرکب، جزء غیرفعلی معنای اصلی خود را از دست داده و با فعل یک واحد معنایی جدید می سازد (مثلاً در «زمین خورد»، زمین معنای خود را ندارد). اما در گروه فعلی، جزء غیرفعلی نقش مستقلی دارد (مانند «شام خورد» که شام مفعول است).
31 در بیت «خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان / کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان»، جملهٔ دوم چه نوع جمله ای است؟
الف جملهٔ ساده
ب جملهٔ مرکب همپایه
ج جملهٔ مرکب وابسته
د شبه جمله
گزینه ج
مصرع دوم «کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان» در واقع جمله ای است که دلیل یا توضیح جملهٔ اول (خفته خبر ندارد...) را بیان می کند. حرف «ک» در ابتدای آن مخفف «که» (حرف ربط وابسته ساز) است. این جمله (که این شب دراز باشد...) به جملهٔ قبلی وابسته است. بنابراین، کل بیت یک جملهٔ مرکب با جملهٔ وابسته (پیرو) است.
32 کدام گزینه «صفت فاعلی» است؟
الف نوشته
ب بیننده
ج رفتار
د گرفتنی
گزینه ب
صفت فاعلی صفتی است که کنندهٔ کار را نشان می دهد و معمولاً با افزودن پسوندهای «-نده»، «-ان»، «-ا» و... به بن مضارع ساخته می شود. «بیننده» از بن مضارع «بین» + پسوند «-نده» ساخته شده و صفت فاعلی است (کسی که می بیند).
گزینه (الف) «نوشته» صفت مفعولی است.
گزینه (ج) «رفتار» اسم مصدر است.
گزینه (د) «گرفتنی» صفت لیاقت است.
33 در جملهٔ «او را مردی دیدم دانا و توانا»، کلمات «دانا و توانا» چه نقشی دارند؟
الف صفت برای «مردی»
ب مسند برای «او»
ج قید حالت برای «دیدم»
د بدل برای «مردی»
گزینه الف
«دانا» و «توانا» ویژگی ها و چگونگی «مردی» (مفعول جمله) را بیان می کنند. کلماتی که اسم را توصیف می کنند، صفت نام دارند. پس «دانا» و «توانا» صفت برای «مردی» هستند.
34 نوع حرف ربط «که» در جملهٔ «کتابی خرید که جلد زیبایی داشت.» چیست؟
الف همپایه ساز
ب وابسته ساز (بیانی)
ج وابسته ساز (مصدری)
د وابسته ساز (موصولی)
گزینه د
حرف ربط «که» در اینجا جمله وارهٔ دوم («جلد زیبایی داشت») را به اسمِ «کتابی» در جمله وارهٔ اول پیوند می دهد و آن را توصیف می کند. «کتابی» یک اسم عام و نکره است و جمله ای که بعد از آن می آید نقش صفت را برای آن ایفا می کند. «که» در این کاربرد، حرف ربط وابسته ساز از نوع موصولی نامیده می شود (شبیه به "which" یا "that" در انگلیسی) و جمله وارهٔ بعد از خود را به یک اسم (مرجع) پیوند می دهد.
35 «خوشا» در بیت «خوشا شیراز و وضع بی مثالش / خداوندا نگه دار از زوالش» چه نوع کلمه ای است؟
الف صفت
ب قید
ج صوت (شبه جمله)
د فعل
گزینه ج
کلماتی مانند خوشا، دردا، شگفتا، دریغا، هیهات و... که بیانگر احساساتی چون شادی، تحسین، درد، افسوس، شگفتی و... هستند و به تنهایی معنای یک جمله را می رسانند، صوت یا شبه جمله نامیده می شوند. «خوشا» در اینجا تحسین و شادمانی را نسبت به شیراز بیان می کند.
بخش سوم: سوالات دشوار و مفهومی (تحلیل های پیچیده، نقش های تبعی، کاربردهای خاص)
36 در جملهٔ مرکبِ «فهمیدم که راه درست همین است.»، جملهٔ وابسته (که راه درست همین است) چه نقش دستوری دارد؟
الف مسند
ب قید
ج مفعول
د متمم
گزینه ج
فعل جملهٔ پایه «فهمیدم» است که یک فعل گذرا به مفعول است. برای پیدا کردن مفعول می پرسیم: چه چیزی را فهمیدم؟ پاسخ، جملهٔ وابستهٔ «که راه درست همین است» می باشد. جمله ای که در پاسخ به «چه چیزی را؟» یا «چه کسی را؟» برای یک فعل گذرا می آید، نقش مفعول دارد. بنابراین، این جمله وارهٔ پیرو، نقش مفعولی برای فعل «فهمیدم» ایفا می کند.

نکته مفهومی: جمله های وابسته می توانند نقش های مختلفی مانند مفعول، مسند، متمم، قید یا صفت را در جملهٔ پایه ایفا کنند. تشخیص نقش آن ها با توجه به فعل جملهٔ پایه و معنای جملهٔ وابسته صورت می گیرد.
37 در جملهٔ «کتابی را که به تو دادم، خواندی؟»، نقش دستوری جملهٔ «که به تو دادم» چیست؟
الف مفعول برای «خواندی»
ب صفت برای «کتابی»
ج متمم برای «خواندی»
د مسند برای «کتابی»
گزینه ب
جملهٔ «که به تو دادم» با حرف ربط موصولی «که» آغاز شده و اسمِ نکرهٔ قبل از خود («کتابی») را توصیف می کند. جمله ای که اسم نکره را توصیف کند، نقش صفت دارد. (کدام کتابی را خواندی؟ کتابی که به تو دادم).

مقایسه: اگر اسم قبل از «که» معرفه بود (مثلاً «کتاب را که...»)، جملهٔ بعد از «که» نقش «بدل» پیدا می کرد.
38 در بیت «ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟ / منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟»، منادا و نقش تبعی آن کدام است؟
الف منادا: نسیم، نقش تبعی: ندارد
ب منادا: سحر، نقش تبعی: صفت برای نسیم
ج منادا: نسیم سحر، نقش تبعی: ندارد
د منادا: نسیم، نقش تبعی: سحر (بدل)
گزینه الف
«منادا» اسمی است که مورد خطاب قرار می گیرد و معمولاً بعد از حرف ندا (ای، یا، اَ) می آید. در اینجا «نسیم» منادا است. «سحر» مضاف الیه برای «نسیم» است و نقش تبعی ندارد، بلکه بخشی از گروه اسمی منادا (نسیمِ سحر) است. نقش های تبعی شامل معطوف، بدل و تکرار هستند که در اینجا هیچ کدام وجود ندارند. پس منادا «نسیم» است و نقش تبعی ندارد.
39 نوع «واو» در کدام گزینه با بقیه متفاوت است؟
الف من و تو هر دو رهگذریم.
ب کتاب و دفتر را بردار.
ج آمد و خسته بود.
د پدر، پسر را نصیحت کرد و رفت.
گزینه ج
- در گزینه های (الف)، (ب) و (د)، «واو» حرف ربط همپایه ساز عطفی است که دو اسم (الف و ب) یا دو جمله (د) را به هم عطف کرده است.
- در گزینه (ج)، «واو» جملهٔ «خسته بود» را به جملهٔ «آمد» ربط داده است، اما جملهٔ دوم حالت یا وضعیت فاعل جملهٔ اول را در حین وقوع فعل نشان می دهد (در حالی که خسته بود). این نوع «واو» را «واو حالیه» می گویند که نوعی حرف ربط وابسته ساز محسوب می شود.
40 در کدام گزینه، فعل به صورت «گذرا به مفعول و متمم» به کار رفته است؟
الف او کتاب را خواند.
ب معلم از دانش آموز پرسید.
ج مادر کودک را خواباند.
د پدر نامه را به پسرش داد.
گزینه د
فعل گذرا به مفعول و متمم، فعلی است که علاوه بر مفعول مستقیم، به یک متمم (معمولاً با حرف اضافه «به» یا «از») نیز نیاز دارد. در جملهٔ (د)، فعل «داد» هم به مفعول («نامه را») نیاز دارد و هم به متمم («به پسرش»).
گزینه (الف) فقط گذرا به مفعول است.
گزینه (ب) فقط گذرا به متمم است (از دانش آموز: متمم اجباری).
گزینه (ج) فقط گذرا به مفعول است (کودک را).
41 در جملهٔ «این همان کتابی است که دیروز گمش کردم»، نقش ضمیر «ش» در «گمش کردم» چیست؟
الف مفعول (برای «گم کردم»)
ب متمم (برای «گم کردم»)
ج نهاد (فاعل «گم کردم»)
د مسند (برای «کتابی»)
گزینه الف
فعل «گم کردم» یک فعل مرکب گذرا به مفعول است (چه چیزی را گم کردم؟). ضمیر پیوسته «ـَش» که به جزء غیرفعلی («گم») چسبیده است، جانشین مفعولِ فعل، یعنی «کتابی» شده است. پس نقش آن مفعول است.

نکته مهم: در افعال مرکب گذرا، ضمیر مفعولی معمولاً به جزء غیرفعلی (اسم یا صفت) می چسبد نه به فعل کمکی.
42 ساختمان واژه «سراسر» چیست؟
الف ساده
ب مشتق
ج مرکب
د مشتق-مرکب
گزینه ج
واژه «سراسر» از تکرار اسم «سر» ساخته شده است (سر + ا + سر). این نوع ساختار که از تکرار یک جزء یا ترکیب دو جزء متفاوت (مانند «سال به سال») ایجاد می شود، نوعی کلمهٔ مرکب محسوب می شود.
43 در جملهٔ «پیشرفت او چشمگیر بود.»، کلمهٔ «چشمگیر» چه نوع صفتی از نظر ساختمان است؟
الف ساده
ب مشتق
ج مرکب
د مشتق-مرکب
گزینه د
صفت «چشمگیر» از ترکیب اسم «چشم» + بن مضارع «گیر» (از مصدر گرفتن) ساخته شده است. چون هم از ترکیب دو بخش معنادار (چشم + گیر) و هم از بن فعل ساخته شده و وند ندارد، می توان آن را مرکب در نظر گرفت. اما در برخی دسته بندی ها، کلماتی که از ترکیب اسم + بن فعل ساخته می شوند (مانند دانشجو، حق شناس، چشمگیر) را مشتق-مرکب می نامند، زیرا هم ویژگی ترکیب (دو جزء معنادار) و هم ویژگی اشتقاق (وجود بن فعل) را دارند. با توجه به رواج اصطلاح مشتق-مرکب، این گزینه دقیق تر است.
44 در کدام گزینه «ی» نقش معنایی متفاوتی با بقیه دارد؟
الف کتابی خریدم.
ب عجب هوای خوبی!
ج مردی را دیدم.
د دانایی توانایی است.
گزینه د
- در گزینه های (الف) و (ج)، «ی» نشانه ٔ نکره است (یک کتاب نامشخص، یک مرد نامشخص).
- در گزینه (ب)، «ی» در «خوبی» نشانه ٔ نکره نیست، بلکه بخشی از ساختار تعجبی است (هوایِ خوب + ی تعجب). یا می توان آن را «ی» مصدری در «خوبی» (به معنی خوب بودن) در نظر گرفت که در اینجا نقش مسند دارد. اما معنای نکره نمی دهد. - در گزینه (د)، «ی» در «دانایی» و «توانایی»، پسوند مصدری ساز است که از صفت، اسم مصدر می سازد (دانا -> دانایی؛ توانا -> توانایی). این نقش با نقش نکره کاملاً متفاوت است.
بنابراین، نقش «ی» در گزینه (د) با بقیه فرق دارد.
45 نوع حذف فعل در جملهٔ «هنر، بهتر ز گوهر آمد پدید.» چیست؟
الف حذف به قرینه لفظی
ب حذف به قرینه معنوی
ج حذف فعل ربطی
د هیچ حذفی صورت نگرفته است.
گزینه ج
جمله در اصل «هنر، بهتر [از] گوهر [است]، پدید آمد.» یا «هنر، بهتر [از] گوهر [پدید آمد]» است. در حالت اول، فعل ربطی «است» حذف شده است. در حالت دوم، فعل «پدید آمد» در بخش اول حذف شده. اما رایج ترین تحلیل این است که در ساختارهای مقایسه ای این چنینی، فعل ربطی «است» حذف می شود. این نوع حذف که بسیار رایج است و نیاز به قرینهٔ خاصی ندارد، حذف فعل ربطی نامیده می شود.

حذف به قرینه معنوی: زمانی است که فعل از معنای جمله یا موقعیت قابل درک است، بدون اینکه عیناً در جای دیگری تکرار شده باشد (مانند پاسخ «کتابم را» به سوال «چه چیزی را می خوانی؟»).
46 در کدام گزینه، «بدل» وجود دارد؟
الف او، مرد دانا، سخن گفت.
ب کتاب خوب را خواندم.
ج هوا، ابری و سرد، دلگیر بود.
د این دانش آموز کوشاست.
گزینه الف
«بدل» یکی از نقش های تبعی است که برای توضیح بیشتر یا معرفی اسم قبل از خود (مُبدَل مِنه) می آید و معمولاً می توان آن را به جای اسم قبلی قرار داد یا بین دو ویرگول گذاشت. در جملهٔ (الف)، «مرد دانا» توضیحی دربارهٔ «او» (مبدل منه) است و بدل محسوب می شود. می توان گفت: «مرد دانا سخن گفت».
47 مفهوم «هسته» در گروه های اسمی، فعلی و قیدی به ترتیب چیست؟
الف اسم - فعل - قید
ب اسم - اسم - قید
ج فعل - فعل - صفت
د صفت - فعل - قید
گزینه الف
«هسته» اصلی ترین جزء هر گروه است که نوع گروه را مشخص می کند:
- هستهٔ گروه اسمی، همیشه اسم (یا جانشین اسم مانند ضمیر) است.
- هستهٔ گروه فعلی، همیشه فعل است.
- هستهٔ گروه قیدی، همیشه قید است.
- هستهٔ گروه حرف اضافه ای، همیشه حرف اضافه است.
- هستهٔ گروه صفتی، همیشه صفت است.
48 در کدام گزینه، فعل «مجهول» به درستی به «معلوم» تبدیل شده است؟
الف نامه نوشته شد. -> او نامه نوشت.
ب در باز گردید. -> در را باز کردند.
ج غذا خورده می شود. -> ما غذا را می خوریم.
د دیده شده بودی. -> تو را دیده بودند.
گزینه ج
برای تبدیل مجهول به معلوم، باید فاعل مناسبی به جمله اضافه کنیم و ساختار فعل «شدن» را حذف کرده و فعل اصلی را با زمان و شخص مناسب صرف کنیم. نهاد جملهٔ مجهول (که در اصل مفعول بوده) به مفعول جملهٔ معلوم تبدیل می شود.
(ج) غذا خورده می شود. (مضارع اخباری مجهول) -> (فاعل فرضی: ما) + (مفعول: غذا را) + (فعل معلوم: می خوریم). (مضارع اخباری معلوم). این تبدیل درست است.
(الف) زمان ها یکی نیست (ماضی ساده مجهول -> ماضی ساده معلوم).
(ب) «گردید» فعل اسنادی است، نه مجهول. جمله دوم معلوم است اما تبدیل جمله اول نیست.
(د) زمان ها یکی نیست (ماضی بعید مجهول -> ماضی بعید معلوم).
49 در بیت «جهان، جمله فروغ روی حق دان / حق اندر وی ز پیدایی است پنهان»، کدام آرایهٔ دستوری (نقش تبعی) دیده می شود؟
الف بدل
ب تکرار
ج عطف
د هیچ کدام
گزینه د
در این بیت نقش تبعی واضحی (بدل، تکرار کلمه برای تأکید، یا عطف دو جزء هم نقش با «و») دیده نمی شود. «جمله» قید است. «فروغ روی حق» مسند است. در مصرع دوم نیز اجزا نقش های اصلی دارند. تکرار کلمه «حق» در اینجا نقش تبعی تکرار نیست، بلکه در دو جملهٔ متفاوت با نقش های متفاوت (مضاف الیه و نهاد) به کار رفته است.
50 کدام جمله، نمونه ای از کاربرد «شبه جمله» در نقش «مسند» است؟
الف افسوس که دیر رسیدیم!
ب کار او فقط افسوس خوردن است.
ج دریغا که جوان رفت!
د حال او، افسوس است.
د
شبه جمله (صوت) معمولاً خود به تنهایی یک جمله محسوب می شود (مانند الف و ج). اما گاهی ممکن است در جمله نقش های دیگری مانند مسند را بپذیرد. در جملهٔ (د)، «حال او» نهاد است و فعل «است» فعل ربطی است. «افسوس» که ذاتاً یک صوت (شبه جمله) است، در اینجا حال و وضعیت نهاد را بیان می کند و نقش مسند را پذیرفته است. در گزینه (ب)، «افسوس خوردن» مصدر است و نقش مسند دارد، نه خودِ شبه جملهٔ افسوس.

نکته مفهومی: این سوال به انعطاف پذیری نقش های دستوری و امکان حضور یک نوع کلمه در نقش های غیرمعمول اشاره دارد.
پایان آزمون دستور زبان. موفقیت شما در پاسخگویی به این سوالات نشان دهندهٔ تسلط خوب بر قواعد زبان فارسی است. مرور پاسخ های تشریحی به یادگیری عمیق تر کمک می کند.





