فعل: موتور محرک جمله!
فعل یکی از مهم ترین بخش های هر جمله است؛ مثل قلب یا موتور جمله عمل می کند و بدون آن، جمله ناقص است یا اصلاً وجود ندارد. فعل کلمه ای است که معمولاً سه ویژگی اصلی دارد:
- بیانگر کار یا حالت است: نشان می دهد که کسی یا چیزی کاری انجام می دهد (مثل: نوشت، می خواند) یا حالتی دارد (مثل: است، بود، شد).
- زمان دارد: نشان می دهد که کار یا حالت در چه زمانی رخ داده است (گذشته، حال، آینده).
- شخص و شمار دارد: نشان می دهد که کار یا حالت توسط چه کسی یا چه چیزی (اول شخص، دوم شخص، سوم شخص) و با چه تعدادی (مفرد یا جمع) انجام شده است. (مثلاً: رفتم، رفتید).
انواع فعل از نظر معنا: اسنادی یا خاص؟
فعل ها را از نظر معنایی می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد:
۱. فعل اسنادی (ربطی)
این فعل ها کار خاصی را نشان نمی دهند، بلکه فقط یک ویژگی یا حالت را به نهاد جمله نسبت می دهند (اسناد می دهند). به همین دلیل به آن ها فعل ربطی هم می گویند، چون بین نهاد (مسندالیه) و صفت یا حالت آن (مسند) ارتباط برقرار می کنند. جمله ای که فعل اسنادی دارد، جمله اسمیه نامیده می شود.
فعل های اسنادی معروف عبارتند از: است، بود، شد، گشت، گردید.(ساختار جمله: مسندالیه + مسند + فعل اسنادی)

مثال فعل اسنادی
هوا سرد است. (سرد بودن به هوا نسبت داده شده)
علی دانش آموز بود. (دانش آموز بودن به علی نسبت داده شده)
هوا تاریک شد. (تاریک شدن حالت هوا را بیان می کند)
برادرم خسته گشت. (= خسته شد)
نتیجه خوب گردید. (= خوب شد)
1745835339.png)
! فعل های «است» و «بود» اگر به معنی «وجود داشتن» باشند، دیگر اسنادی نیستند و فعل خاص (تام) محسوب می شوند. مثال: کتاب روی میز است (= وجود دارد). خدا همیشه بود (= وجود داشت).
! فعل های «گشت» و «گردید» اگر به معنی «چرخیدن، جستجو کردن، گردش کردن» باشند، فعل خاص هستند. مثال: پلیس در شهر گشت (= گردش کرد). او به دنبال دوستش گردید (= جستجو کرد). اما اگر به معنی «شد» باشند، اسنادی هستند.
! در برخی گویش ها (مانند مشهدی)، گاهی فعل «رفت» به معنی «شد» به کار می رود (مثلاً: هوا سرد رفت). این کاربرد در زبان معیار وجود ندارد.
۲. فعل خاص (تام)
این فعل ها بر انجام یک کار یا وقوع یک رویداد دلالت دارند و معنای کاملی را می رسانند (به همین دلیل به آن ها تام هم می گویند). جمله ای که فعل خاص دارد، جمله فعلیه نامیده می شود.
مثال: شنید، رفت، خواند، گفت، می دود، می نویسیم.
(نقش های اصلی جمله فعلیه معمولاً شامل فاعل، مفعول، متمم و فعل خاص است).
زمان فعل: گذشته، حال، آینده
فعل ها زمان انجام کار یا رخ دادن حالت را نشان می دهند:
- ماضی (گذشته): کاری که در زمان گذشته انجام شده است.
- مضارع (حال): کاری که در زمان حال در حال انجام است یا به طور معمول انجام می شود.
- مستقبل (آینده): کاری که در زمان آینده انجام خواهد شد.
ساختمان فعل ماضی
برای ساختن انواع فعل ماضی، اول به بن ماضی نیاز داریم. بن ماضی، شکل سادهٔ فعل در گذشته است که معمولاً با حذف «ن» از آخر مصدر به دست می آید.
مثال: مصدر: گفتن ← (حذف «ن») ← بن ماضی: گفت (این همان فعل ماضی سوم شخص مفرد است).
سپس به بن ماضی، شناسه اضافه می کنیم. شناسه ها نشان دهندهٔ شخص و شمار فعل هستند: (ـَم / ـی / ∅ / ـیم / ـید / ـند).
انواع فعل ماضی:
فعل ماضی انواع مختلفی دارد که هر کدام کاربرد خاصی دارند:
- ماضی ساده: کاری که در گذشته انجام شده و تمام شده است.
ساخت: بن ماضی + شناسه
مثال: گفت + ـَم ← گفتم (گفتی، گفت، گفتیم، گفتید، گفتند) - ماضی استمراری: کاری که در گذشته به صورت پیوسته یا تکراری انجام می شده است.
ساخت: می + ماضی ساده
مثال: می + گفتم ← می گفتم (می گفتی، می گفت، می گفتیم، می گفتید، می گفتند) - ماضی نقلی: کاری که در گذشته انجام شده و اثر آن تا زمان حال باقی است، یا برای بیان تجربه به کار می رود.
ساخت: صفت مفعولی (بن ماضی + ه) + فعل کمکی «ام، ای، است، ایم، اید، اند»
مثال: گفته + ام ← گفته ام (گفته ای، گفته است، گفته ایم، گفته اید، گفته اند) - ماضی بعید: کاری که در گذشته، قبل از کار دیگری انجام شده است.
ساخت: صفت مفعولی (بن ماضی + ه) + ماضی ساده فعل «بودن» (بودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودند)
مثال: گفته + بودم ← گفته بودم (گفته بودی، گفته بود، گفته بودیم، گفته بودید، گفته بودند) - ماضی التزامی: کاری که در گذشته با شک، تردید، آرزو یا شرط بیان می شود.
ساخت: صفت مفعولی (بن ماضی + ه) + مضارع التزامی فعل «باشیدن» (باشم، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند)
مثال: گفته + باشم ← گفته باشم (گفته باشی، گفته باشد، گفته باشیم، گفته باشید، گفته باشند) - ماضی مستمر (ملموس): کاری که در گذشته در حال انجام بوده و کار دیگری همزمان با آن رخ داده یا آن را قطع کرده است.
ساخت: ماضی استمراری فعل «داشتن» (داشتم، داشتی، ...) + ماضی استمراری فعل اصلی
مثال: داشتم + می گفتم ← داشتم می گفتم (داشتی می گفتی، داشت می گفت، ...)
ساختمان فعل مضارع
برای ساختن انواع فعل مضارع، به بن مضارع نیاز داریم. بن مضارع، شکل پایهٔ فعل در زمان حال است.
راه پیدا کردن بن مضارع: فعل امرِ آن مصدر را بسازید (مثلاً از گفتن -> بگو)، سپس پیشوند «بـ» را از اول آن حذف کنید. آنچه باقی می ماند، بن مضارع است. مثال: مصدر: گفتن ← فعل امر: بگو ← (حذف «بـ») ← بن مضارع: گو
انواع فعل مضارع:
- مضارع اخباری: کاری که در زمان حال به طور قطعی در حال انجام است یا به صورت عادت تکرار می شود.
ساخت: می + بن مضارع + شناسه (ـَم / ـی / ـَد / ـیم / ـید / ـَند)
مثال: می + گو + ـَم ← می گویم (می گویی، می گوید، می گوییم، می گویید، می گویند) - مضارع التزامی: کاری که در زمان حال یا آینده با شک، آرزو، شرط، الزام یا اجازه بیان می شود.
ساخت: بـ + بن مضارع + شناسه
مثال: بـ + گو + ـَم ← بگویم (بگویی، بگوید، بگوییم، بگویید، بگویند)
نکته: گاهی پیشوند «بـ» حذف می شود، به ویژه بعد از برخی کلمات مثل «کاش»، «شاید»، «باید». (مثلاً: شاید بروم). - مضارع مستمر (ملموس): کاری که دقیقاً در همین لحظهٔ حال در حال انجام است.
ساخت: مضارع اخباری فعل «داشتن» (دارم، داری، ...) + مضارع اخباری فعل اصلی
مثال: دارم + می گویم ← دارم می گویم (داری می گویی، دارد می گوید، ...) - مضارع ساده (برای آشنایی): ساختار پایه ای مضارع که امروزه به تنهایی کمتر به کار می رود و بیشتر در ساخت مضارع اخباری و التزامی نقش دارد.
ساخت: بن مضارع + شناسه
مثال: گو + ـَم ← گویم (گویی، گوید، گوییم، گویید، گویند)
ساختمان فعل مستقبل (آینده)
فعل مستقبل برای بیان کاری که در آینده رخ خواهد داد، به کار می رود.
ساخت: مضارع ساده فعل «خواستن» (خواهم، خواهی، خواهد، خواهیم، خواهید، خواهند) + بن ماضی فعل اصلی
مثال: خواهم + گفت ← خواهم گفت (خواهی گفت، خواهد گفت، خواهیم گفت، خواهید گفت، خواهند گفت)
فعل گذرا و ناگذر (لازم و متعدی)
فعل ها از نظر نیاز به اجزای دیگر جمله (مانند مفعول یا متمم) به دو دسته تقسیم می شوند:
۱. فعل ناگذر (لازم)
فعلی که فقط به نهاد (فاعل یا مسندالیه) نیاز دارد و معنی آن با نهاد کامل می شود. این فعل ها به مفعول نیاز ندارند. جملهٔ آن ها معمولاً دو جزئی (نهاد + فعل ناگذر) یا سه جزئی با مسند (نهاد + مسند + فعل اسنادی) است.

مثال فعل ناگذر
علی آمد. (نهاد: علی، فعل: آمد - دو جزئی)
باران بارید. (نهاد: باران، فعل: بارید - دو جزئی)
هوا سرد شد. (نهاد: هوا، مسند: سرد، فعل: شد - سه جزئی اسنادی)
نمونه های دیگر فعل ناگذر: رفتن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، خندیدن، گریستن، مردن، روییدن و...
۲. فعل گذرا (متعدی)
فعلی که علاوه بر نهاد، برای کامل شدن معنایش به جزء دیگری مانند مفعول، متمم یا مسند (یا ترکیبی از آن ها) نیاز دارد. جملهٔ این فعل ها سه جزئی یا چهار جزئی است.

مثال فعل گذرا
- گذرا به مفعول (سه جزئی: نهاد + مفعول + فعل):
فرهاد پنجره را بست. (نهاد: فرهاد، مفعول: پنجره، فعل: بست)
مثال های دیگر: خوردن، دیدن، نوشتن، خواندن، پوشیدن و...
- گذرا به متمم (سه جزئی: نهاد + متمم + فعل):
رستم با دیوان می جنگید. (نهاد: رستم، متمم: با دیوان، فعل: می جنگید)
مثال های دیگر: ترسیدن (از)، نازیدن (به)، رنجیدن (از)، ساختن (با = سازش کردن) و...
- گذرا به مفعول و متمم (چهار جزئی: نهاد + مفعول + متمم + فعل):
ناهید کتاب را به معلم داد. (نهاد: ناهید، مفعول: کتاب، متمم: به معلم، فعل: داد)
مثال های دیگر: گفتن (به)، آموختن (به)، خریدن (از)، گرفتن (از)، بخشیدن (به) و...
- گذرا به مفعول و مسند (چهار جزئی: نهاد + مفعول + مسند + فعل):
مردم او را قهرمان می نامیدند. (نهاد: مردم، مفعول: او، مسند: قهرمان، فعل: می نامیدند)
مثال های دیگر: دانستن (=پنداشتن)، شمردن (=حساب کردن)، گرداندن (=کردن) و...
گذرا کردن فعل ناگذر
برخی فعل های ناگذر را می توان با اضافه کردن پسوند سببی ساز «ان» (ând / ân) به بن مضارع آن ها، به فعل گذرا تبدیل کرد. به این کار گذرا کردن سببی می گویند، چون نشان می دهد که فاعل باعث انجام گرفتن فعل توسط کس دیگری شده است.
ساخت ماضی گذرا شده: بن مضارع + ان + د + شناسه
مثال: پریدن (ناگذر) ← بن مضارع: پَر ← پَر + ان + د + ـَم ← پَراندم (گذارای سببی)
ساخت مضارع گذرا شده: (می/بـ) + بن مضارع + ان + شناسه
مثال: می + پَر + ان + ـَم ← می پَرانم (مضارع اخباری گذرا شده)
1745835339.png)
! برخی فعل ها مثل «زیستن»، «آسودن» با این روش گذرا نمی شوند.
! فعل های «نشستن» و «شکستن» کمی بی قاعده گذرا می شوند: نشاندن، شکاندن.
! فعل های «افتادن»، «آمدن»، «رفتن» و «ماندن» برای گذرا شدن، معمولاً به فعل های دیگری تبدیل می شوند: انداختن، آوردن، بردن، گذاشتن.
! وقتی فعل گذرا به مفعول یا متمم را دوباره گذرا می کنیم (سببی)، جمله چهارجزئی می شود. مثال: او ترسید (ناگذر). ← او کودک را ترساند (گذارای سببی: نهاد+مفعول+فعل). او غذا را خورد (گذرا به مفعول). ← او غذا را به کودک خوراند (گذارای سببی: نهاد+مفعول+متمم+فعل).
فعل معلوم و مجهول
این تقسیم بندی نشان می دهد که فاعلِ فعل مشخص است یا نه.
۱. فعل معلوم
فعلی است که فاعل (انجام دهندهٔ کار) آن در جمله مشخص است یا می تواند مشخص باشد.
مثال: علی کتاب را آورد. (فاعل: علی)
باد پنجره را شکست. (فاعل: باد)
۲. فعل مجهول
فعلی است که فاعل آن مشخص نیست یا اهمیتی ندارد و فعل به مفعولِ جملهٔ معلوم (که حالا نقش نهاد را گرفته) نسبت داده می شود. فقط فعل های گذرا به مفعول را می توان مجهول کرد.
مثال: کتاب آورده شد. (چه کسی آورد؟ معلوم نیست).
پنجره شکسته شد. (چه کسی شکست؟ معلوم نیست).
روش تبدیل فعل معلوم به مجهول:
- فاعل جملهٔ معلوم را حذف می کنیم.
- اگر مفعول نشانهٔ «را» دارد، آن را حذف می کنیم.
- مفعول جملهٔ معلوم را به جای نهاد جملهٔ مجهول قرار می دهیم.
- فعل معلوم را طبق فرمول زیر به فعل مجهول تبدیل می کنیم:
ساخت فعل مجهول: صفت مفعولی فعل اصلی (بن ماضی + ه) + فعلی صرف شده از مصدر «شدن» (با همان زمان و شخصِ فعل معلوم اصلی).

مثال تبدیل معلوم به مجهول
معلوم: کشاورز گندم را کاشت. (ماضی ساده)
← (حذف فاعل و «را») ← گندم کاشت
← (تبدیل فعل به مجهول: کاشته (صفت مفعولی) + شد (ماضی ساده از شدن))
← مجهول: گندم کاشته شد.
معلوم: او نامه را خواهد نوشت. (مستقبل)
← (حذف فاعل و «را») ← نامه خواهد نوشت
← (تبدیل فعل به مجهول: نوشته (صفت مفعولی) + خواهد شد (مستقبل از شدن))
← مجهول: نامه نوشته خواهد شد.
معلوم: دانش آموزان درس ها را خوانده بودند. (ماضی بعید)
← (حذف فاعل و «را») ← درس ها خوانده بودند
← (تبدیل فعل به مجهول: خوانده (صفت مفعولی) + شده بودند (ماضی بعید از شدن))
← مجهول: درس ها خوانده شده بودند.

! حفظ زمان فعل: مهم ترین نکته در تبدیل معلوم به مجهول این است که زمان و وجه فعل کمکی «شدن» باید دقیقاً مانند زمان و وجه فعل اصلی در جمله معلوم باشد (اگر فعل معلوم ماضی بعید بود، فعل «شدن» هم ماضی بعید صرف می شود).
تمرین برای یادگیری بهتر
نوع فعل ها (ماضی، مضارع، مستقبل و نوع دقیق تر آن ها) و ساخت آن ها (معلوم/مجهول، گذرا/ناگذر) را در جملات زیر مشخص کنید.
1 او دیروز به کتابخانه رفته بود.
رفته بود: ماضی بعید، سوم شخص مفرد، معلوم، ناگذر (از مصدر رفتن).
2 شاید فردا باران ببارد.
ببارد: مضارع التزامی، سوم شخص مفرد، معلوم، ناگذر (از مصدر باریدن).
3 این داستان قبلاً گفته شده است.
گفته شده است: ماضی نقلی، سوم شخص مفرد، مجهول (از مصدر گفتن که گذراست).
4 آن ها داشتند پنجره ها را می شستند.
داشتند می شستند: ماضی مستمر (ملموس)، سوم شخص جمع، معلوم، گذرا به مفعول (از مصدر شستن).
نکات کنکوری و تکمیلی فعل

1 بن مضارع بی قاعده: بن مضارع برخی فعل ها از قاعدهٔ «حذف ب از امر» پیروی نمی کند و باید آن ها را حفظ کرد (مثلاً: دیدن ← بین / آمدن ← آ / شدن ← شو / بودن ← باش).
2 افعال کمکی (معین): در ساخت برخی زمان ها (نقلی، بعید، التزامی، مستمر، مجهول، مستقبل) از افعال کمکی (است، بود، باشد، داشت، شد، خواست) استفاده می شود. این افعال کمکی معنای اصلی ندارند و فقط به ساخت زمان فعل اصلی کمک می کنند.
3 پیشوندها و فعل: پیشوندهایی مثل «می»، «بـ»، «نـ» (برای منفی کردن) جزء ساختار فعل محسوب می شوند.
4 شناسایی نوع گذرا: برای تشخیص نوع فعل گذرا (به مفعول، متمم یا هر دو)، به اجزای جمله نگاه کنید. از خود بپرسید فعل به «چه چیزی را؟» (مفعول) یا «به چه چیزی؟ / از چه چیزی؟ / با چه چیزی؟» (متمم) نیاز دارد.
5 مجهول کردن ناگذرها: فعل های ناگذر (لازم) را نمی توان مجهول کرد، چون مفعول ندارند که نهاد جمله مجهول شود.
6 فعل های دووجهی: برخی فعل ها هم می توانند ناگذر به کار روند و هم گذرا (مثلاً: شکستن ← شیشه شکست / علی شیشه را شکست). معنا و ساختار جمله تعیین کننده است.
سوالات پرتکرار فعل در امتحانات و کنکور
شناسایی زمان فعل، ساختار آن (ساده، پیشوندی، مرکب)، نوع گذرا و ناگذر، و تشخیص معلوم و مجهول از مباحث اصلی دستور زبان در آزمون ها هستند.
سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):
1 فعل کدام گزینه «ماضی التزامی» است؟
الف گفته بودم
ب گفته باشم
ج گفته ام
د می گفتم
گزینه ب
ماضی التزامی از صفت مفعولی (گفته) + مضارع التزامی فعل «باشیدن» (باشم، باشی، ...) ساخته می شود: گفته باشم.
2 فعل کدام جمله «مجهول» است؟
الف معلم درس جدید را آموزش داد.
ب درس جدید آموزش داده شد.
ج دانش آموزان درس جدید را یاد گرفتند.
د درس جدید آسان بود.
گزینه ب
فعل مجهول فاعل ندارد و از صفت مفعولی + فعل «شدن» ساخته می شود. در گزینه ب، «آموزش داده شد» مجهول است (فاعل مشخص نیست). گزینه های الف و ج معلوم هستند و گزینه د فعل اسنادی دارد.
3 نوع فعل «می ترسید» در جمله «کودک از تاریکی می ترسید» چیست؟
الف ناگذر (لازم)
ب گذرا به مفعول (متعدی)
ج گذرا به متمم
د اسنادی (ربطی)
گزینه ج
فعل «ترسیدن» همیشه با حرف اضافه «از» می آید و به متمم نیاز دارد (ترسیدن از چیزی). پس گذرا به متمم است.
4 بن مضارع فعل «آفریدن» کدام است؟
الف آفرید
ب آفرین
ج آفر
د آفرنده
گزینه ب
فعل امر «آفریدن»، «بیافرین» است. با حذف «بـ» از اول آن، بن مضارع «آفرین» به دست می آید.
5 فعل «خواهم شنید» چه زمانی دارد؟
الف ماضی بعید
ب مضارع التزامی
ج مستقبل (آینده)
د ماضی نقلی
گزینه ج
ساختار «فعل کمکی خواستن + بن ماضی» (خواهم + شنید) نشان دهندهٔ زمان مستقبل (آینده) است.
سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):
6 سه ویژگی اصلی فعل را نام ببرید.
۱. دلالت بر انجام کار یا بیان حالت
۲. داشتن زمان (گذشته، حال، آینده)
۳. داشتن شخص و شمار (اول/دوم/سوم شخص مفرد یا جمع)
7 تفاوت فعل اسنادی و فعل خاص چیست؟
فعل اسنادی (ربطی) کار خاصی را بیان نمی کند، بلکه فقط یک ویژگی یا حالت (مسند) را به نهاد (مسندالیه) نسبت می دهد (مثل: هوا سرد است). اما فعل خاص (تام) بر انجام یک کار یا وقوع یک رویداد دلالت دارد (مثل: علی کتاب را خواند).
8 جمله «کارگران ساختمان را ساختند» را به صورت مجهول بنویسید.
۱. حذف فاعل (کارگران) و «را».
۲. مفعول (ساختمان) نهاد می شود.
۳. فعل معلوم «ساختند» (ماضی ساده، سوم شخص جمع) به مجهول تبدیل می شود: ساخته (صفت مفعولی) + شدند (ماضی ساده، سوم شخص جمع از شدن).
جمله مجهول: ساختمان ساخته شد. (چون نهاد جدید "ساختمان" مفرد است، فعل "شدن" هم مفرد می آید).
9 نوع گذرا یا ناگذر بودن فعل های «خندید»، «بخشید» و «اندیشید» را مشخص کنید.
- خندید: ناگذر (لازم). (فقط به نهاد نیاز دارد: او خندید).
- بخشید: گذرا به مفعول و متمم. (به مفعول «چه چیزی را» و متمم «به چه کسی» نیاز دارد: او کتاب را به دوستش بخشید).
- اندیشید: گذرا به متمم. (به متمم «به چه چیزی» یا «دربارهٔ چه چیزی» نیاز دارد: او به آینده اندیشید).
10 فعل ماضی مستمر (ملموس) را برای مصدر «نوشتن» (اول شخص مفرد) بسازید و کاربرد آن را توضیح دهید.
ساخت: ماضی استمراری «داشتن» (داشتم) + ماضی استمراری «نوشتن» (می نوشتم) = داشتم می نوشتم.
کاربرد: برای بیان کاری که در گذشته دقیقاً در حال انجام بوده است، معمولاً زمانی که کار دیگری همزمان رخ داده یا آن را قطع کرده است. مثال: داشتم نامه می نوشتم که تلفن زنگ زد.
نتیجه گیری:
فعل، قلب تپندهٔ جمله در زبان فارسی است و شناخت انواع، زمان ها و ساختارهای مختلف آن برای درک و کاربرد صحیح زبان ضروری است. از فعل های اسنادی که حالت را بیان می کنند تا فعل های خاص که نشان دهندهٔ کار هستند، از زمان های متنوع ماضی، مضارع و مستقبل گرفته تا ساختارهای گذرا، ناگذر، معلوم و مجهول، هر کدام نقش ویژه ای در انتقال دقیق معنا دارند. تسلط بر این مباحث، پایهٔ محکمی برای درک دستور زبان و تحلیل متون ادبی و غیرادبی فراهم می کند.





