ضمیر: جانشینان کاردانِ اسم!
فکر کنید می خواهید داستانی دربارهٔ دوستتان «علی» تعریف کنید. اگر مدام بگویید: «علی آمد. علی نشست. علی کتابش را باز کرد...» جمله خیلی تکراری و خسته کننده می شود! اینجاست که جانشینان اسم به کمک ما می آیند. ما به جای تکرار «علی»، از کلماتی مثل «او» یا «ـَـش» استفاده می کنیم: «علی آمد. او نشست. ـَـش (کتابش) را باز کرد.»
به این کلماتِ جانشینِ اسم، ضمیر می گوییم. پس ضمیر کلمه ای است که به جای اسم یا گروه اسمی می نشیند تا از تکرار آن جلوگیری کند. ضمایر انواع مختلفی دارند و هر کدام کاربرد خاص خود را دارند.
انواع ضمیر در زبان فارسی
ضمایر را می توان به چند دستهٔ اصلی تقسیم کرد:
۱. ضمیر شخصی (Personal Pronoun)
این ضمایر به جای شخص (گوینده، شنونده، یا فرد یا چیز دیگری که درباره اش صحبت می کنیم) به کار می روند و دو نوع دارند:
- ضمایر شخصی جدا (منفصل): این ضمایر به صورت کلمات مستقل به کار می روند و معمولاً نقش نهاد (فاعل یا مسندالیه) یا مفعول را می گیرند.
این ضمایر عبارتند از: من، تو، او (وی)، ما، شما، ایشان (آن ها). - ضمایر شخصی پیوسته (متصل): این ضمایر به آخر کلمات (اسم، فعل یا حرف اضافه) می چسبند و معمولاً نقش مضاف الیه (برای اسم)، مفعول (برای فعل) یا متمم (برای حرف اضافه) را دارند.
این ضمایر عبارتند از: ـَم، ـَت، ـَش، ـِمان، ـِتان، ـِشان.

مثال ضمایر شخصی
- من به مدرسه رفتم. (من: ضمیر شخصی جدا، نقش فاعل)
- معلم او را دید. (او: ضمیر شخصی جدا، نقش مفعول)
- کتابم را بیاور. (ـَم: ضمیر شخصی پیوسته، نقش مضاف الیه)
- دیدمش. (ـَش: ضمیر شخصی پیوسته، نقش مفعول)
- بهش گفتم. (ـَش: ضمیر شخصی پیوسته، نقش متمم)
۲. ضمیر اشاره (Demonstrative Pronoun)
این ضمایر به کسی یا چیزی اشاره می کنند و به جای اسمِ آن می نشینند. ضمایر اشاره عبارتند از: این، آن، اینان، آنان، همین، همان، چنین، چنان، این چنین، آن چنان.
1745835339.png)
! تفاوت ضمیر اشاره و صفت اشاره: نکتهٔ بسیار مهم این است که این کلمات (این، آن، همین و...) اگر قبل از اسم بیایند و به آن اشاره کنند، دیگر ضمیر نیستند، بلکه صفت اشاره (وابسته پیشین) هستند. ضمیر اشاره به تنهایی می آید و جانشین اسم می شود (نقش هسته را می گیرد).
- مثال صفت اشاره: این کتاب جالب است. (این، قبل از اسمِ کتاب آمده -> صفت اشاره)
- مثال ضمیر اشاره: این جالب است. (این، به تنهایی آمده و جانشین اسم شده -> ضمیر اشاره، نقش نهاد)

مثال ضمیر اشاره
- آن را بردار. (آن: ضمیر اشاره، نقش مفعول)
- همین بهتر است. (همین: ضمیر اشاره، نقش نهاد/مسندالیه)
- به آنان بگو. (آنان: ضمیر اشاره، نقش متمم)
۳. ضمیر پرسشی (Interrogative Pronoun)
این ضمایر برای پرسش دربارهٔ شخص یا چیزی به کار می روند و جانشین اسمی می شوند که دربارهٔ آن سوال می شود. ضمایر پرسشی عبارتند از: که (چه کسی؟)، چه (چه چیزی؟)، کدام، چند، کجا، کی، چگونه، چقدر.
1745835339.png)
! تفاوت ضمیر پرسشی و صفت پرسشی: مانند ضمایر اشاره، کلمات پرسشی (مثل چه، کدام، چند) اگر قبل از اسم بیایند، صفت پرسشی هستند. اگر به تنهایی و به جای اسم بیایند، ضمیر پرسشی هستند.
کلمات «که (چه کسی؟)»، «کی (چه وقت؟)» و «کجا» همیشه ضمیر پرسشی هستند و صفت نمی شوند.
- مثال صفت پرسشی: کدام کتاب را می خوانی؟
- مثال ضمیر پرسشی: کدام را می خوانی?

مثال ضمیر پرسشی
- که آمد؟ (که: ضمیر پرسشی، نقش فاعل)
- چه می خواهی؟ (چه: ضمیر پرسشی، نقش مفعول)
- کجا می روی؟ (کجا: ضمیر پرسشی، نقش قید مکان)
- کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟ (کی: ضمیر پرسشی، نقش قید زمان)
۴. ضمیر مبهم (Indefinite Pronoun)
این ضمایر به شخص یا چیز نامشخص و نامعینی اشاره می کنند. ضمایر مبهم عبارتند از: هرکه، هرکس، هرچه، هیچ کس، هیچ کدام، همه، برخی، بعضی، کسی، دیگری، چندی، فلان، بهمان، یکدیگر، همدیگر.
1745835339.png)
! تفاوت ضمیر مبهم و صفت مبهم: باز هم مشابه موارد قبل، کلماتی مانند همه، هیچ، چند، برخی، بعضی، فلان، دیگر اگر قبل از اسم بیایند، صفت مبهم هستند. اگر به تنهایی بیایند، ضمیر مبهم هستند.
کلمات هرکه، هرکس، هرچه، هیچ کس، هیچ کدام، کسی، یکدیگر، همدیگر همیشه ضمیر مبهم هستند.
- مثال صفت مبهم: همه مردم آمدند.
- مثال ضمیر مبهم: همه آمدند.
! نقش های متفاوت «هم»:
- اگر «هم» به معنی «نیز» باشد، قید است: من هم آمدم.
- اگر «هم» به معنی «یکدیگر» یا جزئی از «همدیگر» باشد، ضمیر مبهم است: دوستِ هم باشیم. آنها به هم کمک کردند.

مثال ضمیر مبهم
- هرکه بامش بیش، برفش بیشتر. (هرکه: ضمیر مبهم، نقش نهاد)
- کسی در می زند. (کسی: ضمیر مبهم، نقش فاعل)
- بعضی دیر آمدند. (بعضی: ضمیر مبهم، نقش فاعل)
- یکدیگر را دوست بدارید. (یکدیگر: ضمیر مبهم، نقش مفعول)
۵. ضمیر مشترک (Reflexive/Emphatic Pronoun)
کلمات «خود»، «خویش» و «خویشتن» ضمایر مشترک نامیده می شوند، زیرا می توانند به جای تمام ضمایر شخصی (من، تو، او، ...) به کار روند. این ضمایر دو کاربرد اصلی دارند:
- کاربرد تأکیدی: برای تأکید بر فاعل یا مرجع ضمیر می آیند. (معمولاً بلافاصله بعد از آن). مثال: من خودم این کار را کردم. او خودش گفت.
- کاربرد بازتابی (Reflexive): نشان می دهند که کار به خودِ فاعل برمی گردد. (معمولاً در نقش مفعول یا متمم). مثال: او خودش را در آینه دید. به خودم قول دادم.
1745835339.png)
! نقش های دیگر «خود»، «خویش» و «خویشتن»:
- «خود» اگر به معنی «قطعاً» یا «اتفاقاً» باشد و برای تأکید بیاید (معمولاً اول جمله یا قبل از نهاد)، قید تأکید است. مثال: گفت خود این پیل چون تختی است (= گفت قطعاً این پیل...).
- «خویش» اگر به معنی «فامیل» یا «آشنا» باشد، اسم است نه ضمیر. مثال: او خویش من است (= فامیل من است).
- «خویشتن» اگر به معنی «وجود» یا «هستی» باشد، اسم است نه ضمیر. مثال: خویشتنِ خویش را بشناس (= وجودِ خود را...).

مثال ضمیر مشترک
- ما خود این راه را انتخاب کردیم. (خود: ضمیر مشترک تأکیدی)
- او به خویشتن می اندیشد. (خویشتن: ضمیر مشترک بازتابی، نقش متمم)
- خود گویی و خود خندی! (خود: ضمیر مشترک، نقش فاعل)
- کتابِ خویش را آورد. (خویش: ضمیر مشترک، نقش مضاف الیه)
۶. ضمیر تعجبی (Exclamatory Pronoun)
کلمات «چه» و «عجب» (و گاهی «چقدر») اگر به تنهایی و برای بیان تعجب به کار روند و جانشین اسم شوند، ضمیر تعجبی نامیده می شوند. (این دسته کمتر در کتاب های درسی به عنوان ضمیر مجزا مطرح می شود).
1745835339.png)
! تفاوت ضمیر تعجبی و صفت تعجبی: اگر این کلمات قبل از اسم بیایند، صفت تعجبی هستند.
- مثال صفت تعجبی: چه روزی بود! عجب حرفی زدی!
- مثال ضمیر تعجبی: چه کردی! من چه ها که نکردم!
تمرین برای یادگیری بهتر
ضمایر مشخص شده در جملات زیر را تعیین نوع کنید (شخصی جدا، شخصی پیوسته، اشاره، پرسشی، مبهم، مشترک).
1 من خودم آن را دیدم.
- من: ضمیر شخصی جدا
- خودم: ضمیر مشترک (تأکیدی)
- آن: ضمیر اشاره
2 هرکس کارش را انجام دهد، همه راضی خواهند بود.
- هرکس: ضمیر مبهم
- ـش: ضمیر شخصی پیوسته (مضاف الیه برای کار)
- همه: ضمیر مبهم
3 چه کسی این را به شما گفت؟
- چه کسی (که): ضمیر پرسشی
- این: ضمیر اشاره
- شما: ضمیر شخصی جدا
4 کتابتان را به همدیگر نشان دهید.
- ـتان: ضمیر شخصی پیوسته (مضاف الیه برای کتاب)
- همدیگر: ضمیر مبهم
نکات کنکوری و تکمیلی ضمیر

1 مهم ترین تفاوت: ضمیر یا صفت؟ همیشه بررسی کنید که آیا کلمات اشاره، پرسشی، مبهم و تعجبی قبل از اسم آمده اند (صفت) یا به تنهایی جانشین اسم شده اند (ضمیر).
2 مرجع ضمیر: هر ضمیری معمولاً به یک اسم یا گروه اسمی که قبلاً در متن آمده، برمی گردد که به آن «مرجع ضمیر» می گویند. یافتن مرجع ضمیر برای درک متن مهم است. (مثال: علی آمد. او خسته بود. مرجع «او»، «علی» است).
3 نقش های دستوری ضمایر: ضمایر چون جانشین اسم می شوند، می توانند تقریباً تمام نقش های اسم را بپذیرند: نهاد (فاعل/مسندالیه)، مفعول، متمم، مضاف الیه، مسند، منادا، بدل. (اما معمولاً نقش صفت یا قید نمی گیرند).
4 ضمایر پیوسته و نقش آن ها: دقت کنید ضمیر پیوسته به چه کلمه ای چسبیده است:
- چسبیده به اسم ← نقش مضاف الیه (کتابم)
- چسبیده به فعل ← نقش مفعول (دیدمش)
- چسبیده به حرف اضافه ← نقش متمم (بهش گفتم)
5 «ـِش» به جای «ـَش»: گاهی ضمیر پیوسته سوم شخص مفرد (ـَش) بعد از کلماتی که به مصوت ختم می شوند، به صورت «ـِش» تلفظ و نوشته می شود (نامه اش ← نامه اش). این همان ضمیر ـَش است.
سوالات پرتکرار ضمیر در امتحانات و کنکور
شناسایی انواع ضمیر، تشخیص مرجع آن ها و تمایز ضمیر از صفت، از مباحث پرتکرار دستور زبان است.
سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):
1 در کدام گزینه، کلمهٔ «این» ضمیر اشاره است؟
الف این کتاب را دوست دارم.
ب این دوست من است.
ج این را نمی خواهم.
د این خانه زیباست.
گزینه ج
در گزینه ج، «این» به تنهایی آمده و جانشین اسم شده است (مثلاً جانشین «این چیز»)، پس ضمیر اشاره و در نقش مفعول است. در گزینه های الف، ب و د، «این» قبل از اسم (کتاب، دوست، خانه) آمده و صفت اشاره است.
2 نقش ضمیر پیوسته در «کتابتان را دیدم» به ترتیب چیست؟
الف مفعول - فاعل
ب مضاف الیه - مفعول
ج مضاف الیه - فاعل
د مفعول - مضاف الیه
گزینه ج
«ـتان» به اسم «کتاب» چسبیده و نقش مضاف الیه دارد (کتابِ شما). «ـَم» به فعل «دیدم» چسبیده و شناسهٔ فعل است که نشان دهندهٔ فاعل (من) است. (توجه: شناسه های فعل ضمیر شخصی پیوسته محسوب نمی شوند، اما در این سوال به عنوان ضمیر در نظر گرفته شده. اگر منظور سوال ضمایر مفعولی/اضافی بود، «ـم» نقش فاعلی دارد نه ضمیر مفعولی/اضافی).
*نکته تکمیلی: در دستور زبان جدید، شناسه ها را جزو ضمایر پیوسته حساب نمی کنند. اما در سوالات کنکور گاهی این تسامح دیده می شود. دقیق تر آن است که بگوییم نقش فاعل دارد.*3 در کدام گزینه ضمیر مبهم به کار نرفته است؟
الف هرچه کنی به خود کنی.
ب همه آمدند جز او.
ج کدام را بیشتر دوست داری؟
د کسی به دیدنم نیامد.
گزینه ج
گزینه ج دارای ضمیر پرسشی («کدام») است. در گزینه های دیگر: الف («هرچه» و «خود»)، ب («همه»)، د («کسی») ضمایر مبهم یا مشترک وجود دارد.
4 کلمه «خود» در کدام گزینه نقش قید دارد؟
الف او به خود می بالد.
ب من خود این را شنیدم.
ج خود کرده را تدبیر نیست.
د خود او هم نمی دانست.
گزینه د
*اصلاح: با توجه به توضیحات قبلی، «خود» وقتی قید است که به معنی «قطعاً/اتفاقاً» باشد و معمولاً قبل از نهاد می آید. در گزینه «د» (خود او هم نمی دانست)، «خود» برای تأکید بر «او» آمده و ضمیر مشترک تأکیدی است. در گزینه «ب» (من خود این را شنیدم) نیز همینطور است. در گزینه «الف» (او به خود می بالد) ضمیر مشترک بازتابی و متمم است. در گزینه «ج» (خود کرده را تدبیر نیست) «خود» صفت مفعولی است. به نظر می رسد هیچ کدام از گزینه ها نقش قیدی «خود» را نشان نمی دهند. مثال برای قید: گفت خود این کار درست است (= گفت قطعاً...).**اگر بخواهیم نزدیک ترین گزینه را انتخاب کنیم، شاید منظور طراح گزینه «ب» یا «د» به عنوان تأکید بوده است، اما این نقش ضمیر تأکیدی است نه قید.*
5 نوع ضمیر «ـَش» در «گفتمش» چیست؟
الف ضمیر شخصی جدا
ب ضمیر شخصی پیوسته (مفعولی)
ج ضمیر شخصی پیوسته (مضاف الیهی)
د شناسه فعل
گزینه ب
در «گفتمش» (گفتم + ـَش)، ضمیر «ـَش» به فعل «گفتم» چسبیده و نشان می دهد که عمل گفتن روی چه کسی انجام شده است («به او گفتم» یا «او را گفتم» بسته به فعل). چون به فعل چسبیده، نقش مفعولی یا متممی دارد (که اینجا مفعول دوم یا متمم است). پس ضمیر شخصی پیوسته است که نقش مفعولی/متممی دارد. گزینه ب (مفعولی) نزدیک ترین پاسخ است.
سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):
6 ضمیر چیست و چه کاربردی دارد؟
ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم یا گروه اسمی می شود. کاربرد اصلی آن جلوگیری از تکرار اسم و در نتیجه، روان تر و کوتاه تر کردن کلام است.
7 تفاوت ضمیر شخصی جدا و پیوسته را با مثال توضیح دهید.
ضمیر شخصی جدا (منفصل) به صورت یک کلمه مستقل می آید (مثل: من، تو، او، ...). مثال: او آمد. ضمیر شخصی پیوسته (متصل) به آخر کلمه دیگری می چسبد (مثل: ـَم، ـَت، ـَش، ...). مثال: کتابم را دید.
8 تمام ضمایر را در جملهٔ «آنان خودشان این را به هرکس که پرسید، گفتند» مشخص کنید و نوعشان را بنویسید.
- آنان: ضمیر اشاره (یا شخصی جدا)
- خودشان: ضمیر مشترک (تأکیدی)
- این: ضمیر اشاره
- هرکس: ضمیر مبهم
- که: ضمیر مبهم (یا موصولی)
9 برای «کدام» یک جمله مثال بزنید که در آن ضمیر پرسشی باشد و یک جمله که صفت پرسشی باشد.
(پاسخ می تواند متنوع باشد)
- ضمیر پرسشی: از این دو، کدام را انتخاب می کنی؟
- صفت پرسشی: کدام گل را بیشتر دوست داری؟
10 نقش ضمیر «ـِشان» در «نامه شان رسید» چیست؟
ضمیر «ـِشان» به اسم «نامه» چسبیده است. ضمیر پیوسته ای که به اسم می چسبد، نقش مضاف الیه دارد (نامهٔ ایشان).
نتیجه گیری:
ضمایر، این جانشینان پرتلاش اسم، نقش حیاتی در ساختار و روانی زبان فارسی دارند. با شناخت انواع ضمایر (شخصی، اشاره، پرسشی، مبهم، مشترک) و درک تفاوت آن ها با نقش های مشابه مانند صفت، می توانیم جملات دقیق تر و گویاتری بسازیم و پیام خود را به بهترین شکل منتقل کنیم. تسلط بر کاربرد صحیح ضمایر، نشان دهندهٔ مهارت بالا در استفاده از زبان فارسی است.





