افراد یک گونه از نظر تحمل سرما متفاوتند یعنی برخی بیشتر و برخی کمتر سرما را تحمل می کنند .
در اثر سرد شدن شدید هوا افرادی که تحمل بیشتری دارند شانس بیشتری برای زنده ماندن دارند.
این افراد بیشتر از دیگران تولید مثل می کنند و در نتیجه صفت تحمل سرما بیش از گذشته به نسل بعد منتقل می شود.
اگر سرما همچنان ادامه یابد باز هم آن ها که سرما را تحمل می کنند شانس بیشتری برای تولید مثل و انتقال صفت به نسل های بعد را خواهند داشت.
بنابراین بعد از مدتی با جمعیتی روبه رو خواهیم شد که در آن تعداد افرادی که سرما را تحمل می کنند در مقایسه با جمعیت اول بیشتر است و این یعنی تغییر در جمعیت .
مقاوم بودن به سرما در این مثال یک صفت بهتر نیست چون اگر شرایط محیط به سمت گرم شدن پیش می رفت افراد مقاوم به گرما بیشتر می شدند.
استفاده از واژه صفت بهتر در شرایطی که محیط اثر گذار است و جهت تغییرات را مشخص می کند صحیح نیست.
صفتی که توسط محیط انتخاب می شود صفت سازگارتر با محیط می باشد نه صفت بهتر .
به فرآیندی که در آن افراد سازگارتر با محیط انتخاب می شوند یعنی آن هایی که شانس بیشتری برای زنده ماندن و تولید مثل دارند انتخاب طبیعی می نامند .
انتخاب طبیعی یعنی دست پنهان طبیعت در برگزیدن یک صفت خاص و سازگارتر با محیط .
انتخاب طبیعی زمانی مفهوم دارد که در بین افراد یک جمعیت تفاوت هایی دیده شود در غیر این صورت انتخاب طبیعی معنایی ندارد .
مقدمه انتخاب طبیعی وجود تفاوت در بین افراد یک گونه می باشد .
وقتی از تفاوت های فردی سخن می گوییم منظورمان یک فرد خاص نیست بلکه مجموعه ای از افراد یک جمعیت است که یک صفت ویژه را دارند.
انتخاب طبیعی یک فرد را تغییر نمی دهد بلکه بر جمعیتی از افراد که یک صفت خاصی را دارند اثر می گذارد و صفت آن ها را در گذر زمان طی نسل های مختلف تغییر می دهد .
انتخاب طبیعی جمعیت را به سمت کاهش تنوع افراد یعنی یکی شدن جمعیت از نظر نوع صفت مد نظر پیش می برد .