اغراق، مبالغه با غلو ارایه ای است مبنی بر بزرگنمایی. و آن وقتی است که شاعر یا نویسنده در بیان موضوعی به طور غیر باوری بزرگ نمایی کند. اغراق و مبالغه و غلو در اصل تفاوت هایی دارند که در سطح کنکور حائز اهمیت نیست و یکی گرفته میشوند
ز سم ستوران در آن پهن دشت زمین شش شد و اسمان گشت
هشت شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
نماند ایچ با روی خورشید رنگ به جوش آمده خاک، بر کوه و سنگ
فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ
کشانی هم اندر زمان جان بداد تو گفتی که هرگززمادر تزاد
به تنها یکی گور بریان کنی هوا را به شمشیر گریان کنی
* نکته: اغراق معمولا در آثار حماسی دیده می شود، اما باید دقت داشت که آثار غنایی و عاشقانه و هر نوع ادبی دیگر نیز می تواند اغراق داشته باشد.
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار که از جهان ره و رسم سفر براندازم
به زیر تیغ فشردیم پای خود چندان که کوه بست کمر پیشن برداری ما
دیده ی تردامنم تامی زند نقشی بر آب خاک کویت را به خون هر شب منقش می کند
بگذار تا بگریم، چون ابر در بهاران کزسنگ تاله خیزد روز وداع باران
دیده از دور در دریای مجاور با هم چشم من میشکند پنجره را تا برود
با ساربان بگویید، احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
گر برگ گل سرخ کنی پیرهنش را از ن از کی آزار رساند ب دنش را
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است
* نکته: آمدن اعدادی مانند صد هزار، هزاران و ... معمولا اغراق می سازد. اما ممکن است تله کنکوری باشد.
اگر از سینه ی مور ضعیفی پرده برداری هزاران کوه غم بر دل از آن موی کمر دارد
بیامد دو صد مرد اتش فروز دمیدند گفتی شب آمد به روز
دم تیغ برگردنش چون رسید سر عَمرو صد کام از تن پرید
* توجه: یکی از ویژگی های آثار حماسی «خَرق عادت» است که اغراق نمونه ای از آن است. لذا در بیشتر آثار حماسی اغراق دیده می شود. به گونه ای که در تمام ابیات پیوسته زیر اغراق دیده می شود
خروش سواران و اسپان ز دشت ز بهرام و کیوان، همی بر گذشت
همه تیغ و ساعد ز خون بود لعل خروشان دل خاک در زیر نعل
نماند ایچ باروی خورشید، رنگ به جوش آمده خاک بر کوه و سنگ
دلیری کجانام او اشکبوس همی بر خروشید بر سان کوس
بشد تیز رُهّام باخود و گبر همی گرد رزم اندر آمد به ابر