آوردن ضرب المثل یا گفتن جملهای حکیمانه که بعدها به ضرب المثل تبدیل شده باشد. مثل، بر تاثیرگذاری کلام می افزاید و زینت بخش و مایه آرایش کلام است
چنین اســــــت رســـــم ســـرای درشت گهی پشــت به زین و گهی زین به پشــــت
گنــــــــه کــــــرد در بلـــــــــخ آهنگـــــــــری بـــــــــه شوشتـــــــــــر زدنــــد گردن مســــــگری
از طلا گشتـــــــن پشیمان گشـــته ایم مرحمــــــــــت فرمـــــــــــوده مــــــــامــــس کنیـــد
زی نیرنگه کرد و پرخویش در او دید گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
* توجّه: ضرب المثل ها هنر و شاهکار سخنورانند. در میان سخنوران فارسی، سعدی، بیش از دیگران در این زمینه به خلق و ابداع پرداخته است. به گونه ای که قریب به چهارصد جمله و مصراع و بیت از بوستان و گلستان به صورت ضرب المثل در آمده و زینت بخش کلام سخنوران دیگر شده است.
هر که دست از جان بشوید. هر چه در دل دارد بگوید۔
هر چه نپاید، دلبستگی را نشاید
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
* توجّه: برای شناختن مثلها نیازی نیست آنها را حفظ کنیم، چون تعداد آنها بسیار زیاد است. توجه به معنا، بهترین راه شناخت مثل است. شناخت مثل ها در قرابت معنایی نیز بسیار مهم هستند.
* توجّه: اسلوب معادله و مثل نیز از این جهت که زیرساخت تشبیهی دارند، شبیه هستند ولی تفاوت آنها در این است که اولا مثل ها بسیار معروف تر از اسلوب معادله ها هستند. (در واقع اسلوب معادلهای که بسیار معروف شود به مثل تبدیل می شود.) ثانیا اسلوب معادله لزوما در شعر می آید و حتما دو مصراع است ولی «مَثَل» در تثر هم می آید و می تواند یک جمله یا یک مصراع باشد.