آوردن بخش کاملی از آیه، حدیث و یا مصراع، بیت یا قسمتی از شعر و نثر شاعر یا نویسنده ی دیگر در اثر خود را تضمین می گویند. معمولا و قاعدتا عبارت تضمین شده را باید داخل گیومه « » بیاورند. قسمت آخر شعر زیر، از مولاناست که دکتر شفیعی کدکنی در شعر خود آورده است.
بیداری زمان را با من بخوان به فریاد
ور مرد خواب و خفتی،
«رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن»
مصراع اول بیت زیر نیز از سعدی است که دکتر شفیعی کدکنی در شعر خود آورده است
«سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی» تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
گاه شاعر یا نویسنده پیش از آوردن بیت یا متن تضمینی به نام شاعر یا نویسنده اشاره می کند. مانند تضمین بیت دوم از شعر حافظ که شهریار در بیت اول به اسم حافظ (لسان الغيب) اشاره کرده است
چه زنم چونای هردم، ز نوای شوق او دم که «لسان غیب» خوشتر، بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی، بنوازد آشنا را»
حافظ و سعدی نیز پیش از تضمین از شعرهای کمال الدين عبدالرزاق کاشانی و فردوسی به اسم آنها اشاره کرده اند.
گر باورت نمی شود از بنده این حدیث از گفته ی «کمال» دلیلی بیاورم
«گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر آن مهر برگه افکنم آن دل کجا برم؟»
چنین گفت «فردوسی» پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد۔
«میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است»
* توجه: تضمین در نثر نیز نمونه های بسیار دارد. در داستان «خسرو» در کتاب دهم، بسیار از این آرایه استفاده شده است با صدایی که به قول معروف، از ته چاه در می آمد، با زهرخندی گفت: داد نزن: «من گوش استماع ندارم، لمن تقول» همه می شناختند و می ستودند و تکریمش می کردند. ولی چه سود که «حسودان تنگ نظر و عنودان بدگهر» وی را به پی و معشوق و لهو و لعب کشیدند. به این شکست او را به منجلاب فساد کشید «فی الجمله نماند از معاصی منکری که نکرد و مسکری که نخورد.» تریاکی و شیرهای شد و کارش به ولگردی کشید.
* توجه: آوردن کل آیه یا حدیث «تضمین» می باشد و «تلمیح» نیست.
بـــــهر ایـــــن فرمـــــود رحمــــان ای پــــسر کل يوم هو في شأنه ای پسر
درویش بی معرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد؛ «كان الفقر أن يكون كفراً«
* توجه: آمدن یک اصطلاح یا اسم عربی مانند «عزّ و جلّ»، «اولی الألباب» با «عَمَّ نَوالَهَ» و ... تضمین نمی سازد