هرگاه یک کلمه، دو یا چند بار تکرار شود. تکرار یک کلمه را زمانی ارایه تکرار در نظر می گیریم که معنای آن در هر دو مورد یکسان باشد. (اگر واژه ای در دو معنای متفاوت تکرار شود «جناس همسان با تام» می شود و تکرار نیست.)
گر برود جــان مادر طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست، دوست تر از جان ماست
* توجه: ممکن است در تکرار یک واژه، به آن، ضمیر یا نشانه جمع و بچسبد، این دو واژه، باز هم آرایه تکرار دارند.
چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست
از چهای گل، با گلان آمیختی؟ تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
از دوست به یادگار دردی دارم آن درد به صدهزار درمان ندهم
* توجه: تکراری که در اول و آخر بیت باشد را تصدیر می گویند. (گاه با کمی اختلاف)
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت از نو، آدمی
خاقانی از این درگه، در یوزه ی عبرت کن تا از در توزان پس، دریوزه کند خاقان
* توجه: ردیف واژه ای است که در پایان مصراع، بعد از قافیه ها در معنای ثابت تکرار می شود. از نظر زیبایی شناسی تباید ردیف را ارایه تکرار در نظر گرفت. در کنکورهای قبل هم متالی ندیدم که ردیف را ارایه تکرار محسوب کنند. ولی اگر سوال و گزینه ها به گونه ای بود که ردیف را تکرار در نظر گرفته بودند، تادرست نیست و می توان آن ردیف را ارایه تکرار حساب کرد. حروف اضافه نیز همطورند. بهتر است تکرار آنها را ارایه تکرار حساب نکنیم. ولی با توجه به سوال و گزیندها می توانند تکرار محسوب شوند. یعنی اگر با تکرار در نظرگرفتن آنها به جواب ترسیدید یا تست جواب نداشت، آن ها را تکرار بگیرید.
در بیت زیر «نیست که نیست» ردیف است و واژه «نیست» ارایه تکرار دارد زیرا در خود ردیف، تکرار شده است.
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست متن خاک درت بر باری نیست که نیست
این حالت در بسیاری از شعرها که ردیف های بلند دارند، دیده می شود. مانند «رفت رفت» در بیت زیر:
گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت، رفت ور ز هندوی شما برما جفایی رفت، رفت
* نکته: تکرار، گاه بدون فاصله و در کنار هم می آید.
برای من مگری و مگو دریغ! دریغ! به دام دیو درافتی، دریغ آن باشد
جنازه ام چو ببینی مگو فراق! فراق! مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
* توجه: دقت شود واژگانی که از تکرار یک تکواژ ساخته می شوند، مانند «پرس پرسان، گاه گاه، تندتند و ...» و واژگانی که در ساختمان آنها یک تکواژ تکرار شده است، مانند «مالامال، لبالب، دمادم و ...»، اگر در بینی بیایند، آرابه تکرار نداریم. زیرا هنوز یک واژه، دو بار تکرار نشده است.
دریغ میکنی از من نگاه را حنی و نیز زمزمه گاه گاه را حتی
خروشان و جوشان به کردار موج فراز آمدند از کران فوج فوج
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد، خدا را همدمی
بزد بر کمربند مرد آفرید زره بر ب رش، یک به یک، بردرید
* یاداوری: واژه آرایی همان ارایه تکرار است
* نکته: توجه داشته باشید که آرایه تکرار را با نقش تکرار اشتباه نگیریم. در مثال زیر «دست» فقط ارایه تکرار دارد.
از دست رفته نه تنها منم در این سودا چه دست ها که از دست تو پر خداوند است
متمّم نهاد متمّم
* نکته: هر نقش تکرار»، آرایه تکرار هم دارد، ولی برعکس آن صادق نیست. یعنی هر ارایه تکراری» نقش تکرار ندارد