آوردن دو واژه متضاد در یک بیت یا یک عبارت را تضاد می گویند.
از روی دوســـت، دل دشـــمـــنــان چه دریـــابــد چـــــراغ مــــرده کــــجــــا شــمع آفــــتاب کـــجا
نــــه شــــاخــــــش خــــشــک گـــــردد روز ســـرمـــا نـــــــه بــــــــرگـــــش زرد گـــــــردد روز گـــــرمـــــا
خـــــانـــــه ی دل ما را از گـــــرم عـــــمــــارت کـــن پیش از آن که این خانه رو نهد به ویرانی
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند، برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند
این که گاهی میزدم بر آب و آتش خویش را روشتی در کار مردم بود مقصودم چو شمع
* توجه: آرایه تضاد ممکن است در یک فعل و حالت منفی آن رخ دهد.
از وجودم قدری نام و نشان هست که هست ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست
* توجه: مهم ترین نکته در تضاد این است که نباید تضاد را با پارادوکس اشتباه بگیریم. هرگاه دو کلمه ی متضاد به هم اضافه شوند، آن پارادوکس است و تضاد نیست. (رجوع شود به آرایه پارادوکس)
خوبان پارسی گوی، بخشندگان عمرتد ساقی بده بشارت، رندان پارسا را
دو واژه رند و پارسا متضاد یکدیگرند اما در بیت فوق از دو گروه رندها و پارسایان سخن به میان نیامده، بلکه به یک گروه «رندان پارسا» اشاره شده است و از آنجایی که جمع این دو با هم ممکن نیست، سخن به نوعی تناقض دارد و آن را متناقض تما یا پارادوکس می گوئیم
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
دولت به معنی سعادت و خوشبختی و فقر به معنی بدبختی است. اگر این دو جدا از هم بیایند، بیت یا عبارت، تضاد دارد، اما جمع آنها با هم پارادوکس میشود.
* توجه: تضاد بین دو واژه ممکن است محسوس و آشکار نباشد.
صــــورت زیــــبــــای ظـــاهـــر هیچ نیست ای بـــرادر ســــیـــرت زیـــبـــا بـــیـــار
* توجه: در مراعات نظیری که دو واژه، متضاد هم باشند، آن ها را «تضاد» می گیریم ته «مراعات نظیر». (مانند «سفید و سیاه» که در اصل مراعات نظیر هستند، چون زیر مجموعه یک چیز، یعنی «رنگ» هستند)