نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

آزمون جامع قواعد عربی (پایه دهم تا دوازدهم و کنکور)

در این آزمون، ۵۰ سوال تستی ترکیبی از مباحث مهم قواعد عربی پایه های دهم تا دوازدهم (جمله وصفیه، اعراب فعل مضارع، افعال ناقصه، حروف مشبهة بالفعل، لای نفی جنس، حال و مفعول مطلق) با درجه سختی افزایشی، همراه با پاسخنامه تشریحی و نکات مفهومی برای شما آماده شده است. با دقت به سوالات پاسخ دهید و از پاسخنامه برای یادگیری عمیق تر استفاده کنید. موفق باشید!

سوالات آزمون

1 عیّن الجملة التی فیها المفعول المطلق:

الف قرأتُ قراءةً جمیلةً للقرآن.
ب العلمُ نافعٌ فی الحیاةِ.
ج إنّ العلمَ نورٌ.
د کان الطالبُ مجتهداً.

گزینه الف

مفعول مطلق، مصدری منصوب از جنس فعل جمله است. در گزینه «الف»، «قراءةً» مصدر منصوب از جنس فعل «قرأتُ» می باشد. گزینه های دیگر مفعول مطلق ندارند (ب: مبتدا و خبر / ج: اسم و خبر إنّ / د: اسم و خبر کان).

2 ما هو نوع «لا» فی «لا تتکاسلوا فی واجباتکم»؟

الف نافیة للجنس
ب ناهیة
ج نافیة
د زائدة

گزینه ب

«لا» در این جمله برای نهی کردن و بازداشتن از انجام کاری (تنبلی) آمده و فعل مضارع «تتکاسلوا» را مجزوم کرده است (با حذف نون). پس «لا» ناهیه است.

3 عیّن اسم و خبر «کان» فی «کان الرجلُ ماشیاً فی الطریقِ»:

الف الاسم: الرجلُ / الخبر: الطریقِ
ب الاسم: ماشیاً / الخبر: الرجلُ
ج الاسم: الرجلُ / الخبر: ماشیاً
د الاسم: ضمیر مستتر هو / الخبر: ماشیاً

گزینه ج

«کان» از افعال ناقصه است. اسم آن مرفوع و خبر آن منصوب است. «الرجلُ» اسم ظاهر و مرفوع، پس اسم کان است. «ماشیاً» اسم نکره و منصوب که خبر کان می باشد.

4 ما هو الحرف المشبه بالفعل الذی یُفید التشبيه؟

الف إنَّ
ب لَیْتَ
ج کَأَنَّ
د لَعَلَّ

گزینه ج

از میان حروف مشبهة بالفعل، «کَأَنَّ» برای بیان تشبیه (مانندِ، گویی) به کار می رود. إنَّ (تأکید)، لیتَ (آرزو)، لعلَّ (امیدواری).

5 عیّن الحال فی جملة «رجعَ الجنودُ منتصرینَ»:

الف رجعَ
ب الجنودُ
ج منتصرینَ
د لا يوجد حال

گزینه ج

«منتصرینَ» اسم نکره و منصوب (با یاء) است که حالت فاعل معرفه (الجنودُ) را در زمان بازگشت نشان می دهد. پس نقش حال (مفرد) را دارد.

6 ما هو إعراب الفعل فی «لن یَخونَ المؤمنُ أمانتَه»؟

الف مرفوع
ب منصوب
ج مجزوم
د مبنی

گزینه ب

قبل از فعل مضارع «یخونَ»، حرف ناصبه «لَنْ» آمده است. حروف ناصبه فعل مضارع را منصوب می کنند. علامت نصب در اینجا فتحه ظاهری بر آخر فعل است (یخونَ ← یَخونَ).

7 عیّن الجملة الوصفیة فی «رأیتُ طفلاً یبکی فی السوقِ»:

الف رأیتُ طفلاً
ب یبکی فی السوقِ
ج فی السوقِ
د طفلاً یبکی

گزینه ب

جمله وصفیه، جمله ای است که بعد از اسم نکره می آید و آن را توصیف می کند. در اینجا «طفلاً» اسم نکره (موصوف) است و جمله فعلیه «یبکی فی السوقِ» آن را توصیف می کند، پس جمله وصفیه است. (ترجمه: کودکی را دیدم که در بازار گریه می کرد).

8 ما هی الأداة المستخدمة للاستثناء فی «کُلُّ شیءٍ هالکٌ إلا وجهَهُ»؟

الف کُلُّ
ب شیءٍ
ج إلّا
د وجهَهُ

گزینه ج

ادات استثناء کلمه ای است که عمل جدا کردن (استثناء) را انجام می دهد. رایج ترین ادات استثناء «إلّا» است.

9 فی أیّ جملةٍ تُعتَبَر «صارَ» من الأفعال الناقصة؟

الف صارَ الأمرُ إلی القاضی. (کار به قاضی رسید)
ب صارَ الطینُ خزفاً. (گِل به سفال تبدیل شد)
ج صارَ الولدُ من النومِ. (پسر از خواب برگشت)
د صارَ الرجلُ فی الطریقِ. (مرد در راه حرکت کرد)

گزینه ب

افعال ناقصه بر سر جمله اسمیه می آیند و به اسم و خبر نیاز دارند. فعل «صار» اگر به معنی «تبدیل شدن» یا «گردیدن» باشد، ناقصه است. در گزینه «ب»، صار به معنی «شد/گردید» است و اسم آن «الطینُ» (مرفوع) و خبر آن «خزفاً» (منصوب) می باشد. در گزینه های دیگر، «صار» فعل تامّه (با معنای رسیدن، برگشتن، حرکت کردن) است و فقط فاعل دارد.

نکته

۱ افعال ناقصه و تامه: برخی افعال مانند «کان» و «صار» می توانند هم ناقصه باشند (نیاز به اسم و خبر) و هم تامه (نیاز به فاعل). معنای آن ها در هر حالت متفاوت است. کان تامه: «بود/وجود داشت». صار تامه: «رسید/برگشت/حرکت کرد». کان/صار ناقصه: «بود/است» و «شد/گردید».

10 ما هو نوع المفعول المطلق فی «أُحبُّکَ حُبّاً جمّاً»؟

الف تأکیدی
ب نوعی (بیان نوع)
ج نوعی (بیان عدد)
د مفعول به

گزینه ب

«حُبّاً» مصدر منصوب از جنس فعل «أُحبُّ» است. چون بعد از آن صفت «جمّاً» (بسیار زیاد) آمده و نوعِ دوست داشتن را بیان می کند، مفعول مطلق نوعی است.

11 عیّن الفعل المضارع المجزوم بحذف النون:

الف لم یَخرجْ من البیت.
ب لا تکذبْنَ یا بنات!
ج الطالبانِ لم یَدرُسا جیداً.
د لتذهبْ إلی السوق.

گزینه ج

فعل مضارع در صیغه های مثنی، جمع مذکر و مفرد مؤنث مخاطب با حذف نون مجزوم می شود.
الف: یخرجْ (مجزوم به سکون).
ب: تکذبْنَ (مبنی، بدون تغییر).
ج: یدرسانِ + لم ← لم یدرُسا (مجزوم به حذف نون).
د: تذهبْ (مجزوم به سکون با لام امر).

12 ما هو نوع خبر «إنّ» فی «إنّ الظلمَ عاقبتُهُ وخیمةٌ»؟

الف مفرد
ب جملة فعلیة
ج جملة اسمیة
د شبه جملة

گزینه ج

اسم إنّ، «الظلمَ» است. خبر آن «عاقبتُهُ وخیمةٌ» است. این عبارت خودش یک جمله اسمیه است (عاقبةُ: مبتدا دوم / ـهُ: مضاف الیه و رابط / وخیمةٌ: خبر مبتدا دوم). پس خبر إنّ از نوع جمله اسمیه است.

13 فی أیّ عبارةٍ استُخدِمَت «لا» نافیةً للجنس؟

الف لا یُفلِحُ الظالمونَ.
ب جاءَ الولدُ بلا خوفٍ.
ج لا خیرَ فی الإسرافِ.
د لا تُفسِدوا فی الأرضِ.

گزینه ج

لای نفی جنس باید اسم نکره منصوب (یا مبنی بر فتح) بلافاصله بعد از آن بیاید.
الف: لا نافیه مضارع.
ب: قبل از لا حرف جر آمده، پس نفی جنس نیست.
ج: «خیرَ» اسم نکره منصوب (مبنی بر فتح) بلافاصله بعد از لا آمده ← لا نفی جنس.
د: لا ناهیه.

14 عیّن الجملة التی اشتملت علی الحال و صاحبه مطابقاً للشرط (صاحب الحال معرفة و الحال نکرة):

الف رأیتُ طالباً مجتهداً.
ب یُعجبنی الطالبُ المجتهدُ.
ج شاهدتُ الطالبَ مجتهداً.
د کان طالبٌ مجتهداً.

گزینه ج

شرط اصلی حال مفرد این است که نکره باشد و صاحب حالش معرفه.
الف: هر دو نکره (صفت و موصوف).
ب: هر دو معرفه (صفت و موصوف).
ج: صاحب حال «الطالبَ» معرفه است و حال «مجتهداً» نکره است ← صحیح.
د: اسم کان (طالبٌ) نکره است، پس مجتهداً خبر کان است.

15 ما هو نوع المستثنی فی «قرأتُ کلَّ الصفحاتِ إلا صفحتینِ»؟

الف اسم ظاهر
ب ضمیر متصل
ج جملة
د شبه جملة

گزینه الف

مستثنی کلمه ای است که بعد از ادات استثناء می آید. در اینجا «صفحتینِ» مستثنی است که یک اسم ظاهر (و مثنی) می باشد.

16 عیّن الترجمة الصحیحة لـ «کان الطلابُ قد کتبوا واجباتهم»:

الف دانش آموزان تکالیفشان را می نوشتند.
ب دانش آموزان تکالیفشان را نوشته بودند.
ج دانش آموزان تکالیفشان را نوشتند.
د دانش آموزان تکالیفشان را خواهند نوشت.

گزینه ب

ساختار «کان + قد + فعل ماضی» معادل ماضی بعید در فارسی است. پس ترجمه صحیح «نوشته بودند» می باشد.

17 ما هو المفعول المطلق النوعی المضاف فی «یدافعُ الجندیُّ عن وطنه دفاعَ المستمیتِ»؟

الف یدافعُ
ب الجندیُّ
ج دفاعَ
د المستمیتِ

گزینه ج

«دفاعَ» مصدر منصوب از جنس فعل «یدافعُ» است. چون بعد از آن مضاف الیه (المستمیتِ) آمده، مفعول مطلق نوعی است که مضاف واقع شده.

18 ما هو إعراب الفعل فی «کی تحصلوا علی النجاحِ»؟

الف مرفوع بثبوت النون
ب منصوب بحذف النون
ج مجزوم بحذف النون
د منصوب بالفتحة

گزینه ب

قبل از فعل «تحصلوا»، حرف ناصبه «کَیْ» آمده است. فعل در اصل «تحصلونَ» بوده که با آمدن حرف ناصبه، نون آخر آن حذف شده است. پس فعل منصوب به حذف نون است.

19 عیّن الجملة التی فیها «لَیْسَ» فعل ناقص:

الف لیس من العدلِ أن تحکمَ بغیر علم.
ب ألیس اللهُ بکافٍ عبدَه؟
ج ليس کمثلهِ شیءٌ.
د کلّ ما سبق صحیح

گزینه د

«لیس» همیشه فعل ناقص است و اسم و خبر می گیرد.
الف: اسم لیس، مصدر مؤول «أن تحکمَ» است (مؤخر) و خبرش شبه جمله «من العدلِ» (مقدم).
ب: اسم لیس، «اللهُ» (لفظ جلاله) است و خبرش «بکافٍ» (باء زائده + خبر منصوب محلاً).
ج: اسم لیس، «شیءٌ» (مؤخر) است و خبرش «کمثلهِ» (کاف زائده + مثل + ه ، شبه جمله).
در تمام گزینه ها لیس به عنوان فعل ناقص به کار رفته است.

20 ما هو نوع الحال فی «أَقْبَلَ الطفلُ و وجهُهُ مُشرقٌ»؟

الف حال مفرد
ب حال جملة فعلیة
ج حال جملة اسمیة
د حال شبه جملة

گزینه ج

عبارت «وَ وجهُهُ مُشرقٌ» با واو حالیه شروع شده و خود یک جمله اسمیه است (وجهُ: مبتدا / ـهُ: مضاف الیه / مشرقٌ: خبر). این جمله اسمیه، حالت فاعل (الطفلُ) را بیان می کند، پس حال از نوع جمله اسمیه است.

21 عیّن الخطأ فی ضبط آخر الکلمات (باعتبار الحرف المشبه بالفعل):

الف إنّ المسلمینَ صابرونَ.
ب لعلّ الطالبانِ ناجحانِ.
ج لیتَ الفرجَ قریبٌ.
د کأنّ المعلماتِ أمهاتٌ.

گزینه ب

حروف مشبهة بالفعل اسم خود را منصوب و خبر خود را مرفوع می کنند.
الف: المسلمینَ (اسم إنّ، منصوب با یاء) / صابرونَ (خبر إنّ، مرفوع با واو) ← صحیح.
ب: الطالبانِ (اسم لعلّ باید منصوب باشد) ← غلط. باید «الطالبَینِ» باشد.
ج: الفرجَ (اسم لیت، منصوب با فتحه) / قریبٌ (خبر لیت، مرفوع با تنوین ضم) ← صحیح.
د: المعلماتِ (اسم کأنّ، منصوب با کسره) / أمهاتٌ (خبر کأنّ، مرفوع با تنوین ضم) ← صحیح.

22 فی أیّ عبارةٍ اُستُخدِمَ أسلوب الحصر؟

الف عادَ المسافرونَ إلا واحداً.
ب لا یُکرَمُ إلا الضیفُ الکریمُ.
ج نجحَ الطلابُ إلا الکسلانَ.
د أکلتُ الفواکةَ إلا التفاحَ.

گزینه ب

اسلوب حصر معمولاً با جمله منفی و حذف مستثنی منه شناخته می شود. همچنین اسم بعد از إلّا در حصر می تواند مرفوع باشد.
الف، ج، د: اسلوب استثناء هستند (جمله مثبت، هر سه رکن موجود).
ب: جمله با «لا» منفی است، مستثنی منه محذوف است و کلمه بعد از إلّا (الضیفُ) مرفوع آمده (نائب فاعل یکرمُ) ← اسلوب حصر.

23 عیّن الجملة التی لا تشتمل علی جملة وصفیة:

الف هذا کتابٌ معلوماتُهُ کثیرةٌ.
ب جاء رجلٌ یطلبُ المساعدةَ.
ج أعرفُ الطالبَ الذی نجحَ.
د مررتُ بحدیقةٍ أشجارُها عالیةٌ.

گزینه ج

جمله وصفیه، جمله ای است که بعد از اسم نکره می آید و آن را توصیف می کند.
الف: «معلوماتُهُ کثیرةٌ» جمله اسمیه بعد از اسم نکره «کتابٌ».
ب: «یطلبُ المساعدةَ» جمله فعلیه بعد از اسم نکره «رجلٌ».
ج: «الذی نجح» جمله صله است که بعد از اسم معرفه «الطالبَ» آمده، نه وصفیه.
د: «أشجارُها عالیةٌ» جمله اسمیه بعد از اسم نکره «حدیقةٍ».

24 ما هو نوع «لِـ» فی «جئتُ إلی المکتبةِ لِأقرأَ»؟

الف جازمة (لام الأمر)
ب ناصبة (لام التعلیل)
ج جارّة
د زائدة

گزینه ب

«لِـ» در اینجا بر سر فعل مضارع «أقرأَ» آمده و آن را منصوب کرده است (علامت نصب: فتحه). همچنین علت آمدن به کتابخانه را بیان می کند (برای اینکه بخوانم). پس «لِـ» ناصبه یا همان لام تعلیل است.

25 عیّن الترجمة الصحیحة لـ «یعیشُ الظالمُ فی الدنیا خائفاً»:

الف ظالم در دنیا زندگی ترسناکی دارد.
ب ظالم ترسان در دنیا زندگی می کند.
ج زندگی ظالم در دنیا ترسناک است.
د ظالم از زندگی در دنیا می ترسد.

گزینه ب

«خائفاً» حال مفرد برای فاعل معرفه (الظالمُ) است و حالت او را هنگام زندگی کردن بیان می کند. ترجمهٔ قید حالت در فارسی معمولاً قبل از فعل می آید یا با پسوند «-ان» همراه است. گزینه ب این مفهوم را به درستی می رساند.

26 ما هو الفرق الأساسی بین «لا رجلَ فی الدار» و «لیس الرجلُ فی الدار»؟

الف الأولى تنفی وجود جنس الرجل، و الثانیة تنفی وجود رجل معین.
ب الأولى جملة اسمیة، و الثانیة جملة فعلیة.
ج «رجلَ» فی الأولى منصوب، و «الرجلُ» فی الثانیة مرفوع.
د کلّ ما سبق صحیح

گزینه د

الف: «لا رجلَ...» لای نفی جنس است و وجود هر مردی را نفی می کند. «لیس الرجلُ...» عدم حضور آن مردِ مشخص (معرفه) را نفی می کند.
ب: جمله با لای نفی جنس، جمله اسمیه محسوب می شود. جمله با لیس (فعل ناقصه) نیز جمله اسمیه (در معنا) یا فعلیه (در ظاهر) است.
ج: «رجلَ» اسم لای نفی جنس و منصوب (مبنی بر فتح) است. «الرجلُ» اسم لیس و مرفوع است.
بنابراین همه موارد بیانگر تفاوت های این دو جمله هستند.

27 «فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمیلَ»؛ ما هو إعراب «الصفحَ»؟

الف مفعول به
ب حال
ج مفعول مطلق نوعی
د مفعول مطلق تأکیدی

گزینه ج

«الصفحَ» مصدر منصوب از جنس فعل امر «اصفَح» است. چون بعد از آن صفت (الجمیلَ) آمده، مفعول مطلق نوعی است. (ترجمه: پس گذشت کن، گذشت کردنی زیبا / پس به زیبایی گذشت کن).

28 عیّن الجملة التی فعلها المضارع منصوب بالفتحة المقدّرة:

الف لن یذهبا إلی هناک.
ب أریدُ أن أدعوَ صدیقی.
ج کی ترضیٰ عنّا یا ربّ؟
د یجب أن تسعیٰ فی الخیر.

گزینه ج و د

فتحه مقدره در نصب فعل مضارع، فقط در افعال معتل الآخر به الف (ــیٰ / ـا) ظاهر می شود.
الف: یذهبا (منصوب به حذف نون).
ب: أدعوَ (منصوب به فتحه ظاهری - معتل به واو).
ج: ترضیٰ (منصوب به فتحه مقدره - معتل به الف).
د: تسعیٰ (منصوب به فتحه مقدره - معتل به الف).
*نکته کنکوری:* هر دو گزینه ج و د صحیح هستند. در آزمون های استاندارد معمولاً فقط یک گزینه صحیح وجود دارد.

حواست باشه

! اعراب فعل معتل الآخر در حالت نصب:
- معتل به واو (یدعو) و یاء (یرمی): منصوب به فتحه ظاهری (أن یدعوَ، أن یرمیَ).
- معتل به الف (یسعیٰ، یرضیٰ): منصوب به فتحه مقدره (أن یسعیٰ، أن یرضیٰ).

29 ما هو نوع «الـ» فی «الکتاب» فی جملة «أُحبُّ قراءةَ الکتابِ»؟

الف الـ تعریف
ب الـ موصول
ج الـ زائده
د الـ استفهام

گزینه الف

«الـ» در «الکتاب» برای معرفه کردن اسم نکره «کتاب» به کار رفته و «الـ» تعریف است. (مربوط به مبحث معرفه و نکره - یادآوری)

30 «رَجَعَ الفائزونَ مِنَ المسابقةِ فَرِحینَ.»؛ عیّن الحال و صاحب الحال:

الف الحال: المسابقةِ / صاحب الحال: الفائزونَ
ب الحال: فَرِحینَ / صاحب الحال: الفائزونَ
ج الحال: الفائزونَ / صاحب الحال: فَرِحینَ
د الحال: فَرِحینَ / صاحب الحال: المسابقةِ

گزینه ب

«فرحینَ» اسم نکره و منصوب (حال مفرد) است که حالت «الفائزونَ» (فاعل و معرفه) را هنگام بازگشت بیان می کند. پس «فرحین» حال و «الفائزون» صاحب حال است.

31 «إنّما یُوفّی الصابرونَ أجرَهم بغیرِ حسابٍ.»؛ ما هو دور «إنّما» فی الجملة؟

الف تأکید
ب حصر
ج استثناء
د شرط

گزینه ب

کلمه «إنّما» یکی از ادات حصر است و معنای «فقط» یا «تنها» را می رساند. در اینجا «إنّما» اجر کامل و بی حساب را به «صابران» محدود و منحصر می کند. (ترجمه: فقط صابران پاداششان را بی حساب دریافت می کنند).

32 ما هو إعراب «تسمعوا» فی «لَم تسمعوا بهذا الخبر»؟

الف فعل مضارع مرفوع بثبوت النون
ب فعل مضارع منصوب بحذف النون
ج فعل مضارع مجزوم بحذف النون
د فعل مضارع مجزوم بالسکون

گزینه ج

قبل از فعل حرف جازمه «لَمْ» آمده است. فعل در اصل «تسمعونَ» بوده که با آمدن «لم»، نون آخر آن حذف شده است. پس فعل مجزوم به حذف نون است.

33 عیّن الجملة التی خبر الفعل الناقص فیها «جملة فعلیة»:

الف کان الجوُّ بارداً.
ب أصبحَ الطفلُ فی الحدیقةِ.
ج صارَ الطالبُ یقرأُ الدرسَ.
د لیس الکتابُ غلافُهُ جمیلٌ.

گزینه ج

الف: خبر مفرد (بارداً).
ب: خبر شبه جمله (فی الحدیقةِ).
ج: خبر جمله فعلیه (یقرأُ الدرسَ).
د: خبر جمله اسمیه (غلافُهُ جمیلٌ).

34 «لا یکلّفُ اللهُ نفساً إلا وسعَها.»؛ ما هو نوع الاسلوب؟

الف استثناء
ب حصر
ج شرط
د نفی جنس

گزینه ب

جمله با «لا» (نافیه) شروع شده و مستثنی منه (مثلاً: شیئاً) محذوف است. کلمه بعد از إلّا (وسعَها) منصوب است (مفعول به دوم برای یکلف). این ساختار، اسلوب حصر است. (ترجمه: خداوند نفسی را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند / خداوند فقط به اندازه توانِ هر نفس به او تکلیف می کند).

35 «سِرْ فی طریقِ الحقِّ سیراً حثیثاً.»؛ عیّن المفعول المطلق و نوعه:

الف سیراً - تأکیدی
ب سیراً - نوعی
ج حثیثاً - نوعی
د لا يوجد مفعول مطلق

گزینه ب

«سیراً» مصدر منصوب از جنس فعل امر «سِرْ» (از سارَ، یسیرُ) است. چون بعد از آن صفت (حثیثاً: شتابان، سریع) آمده، مفعول مطلق نوعی است.

36 «کأنّما یُساقونَ إلی الموتِ و هم ینظرونَ.»؛ ما هو نوع الحال؟

الف حال مفرد
ب حال جملة اسمیة
ج حال جملة فعلیة
د حال شبه جملة

گزینه ب

عبارت «و هم ینظرونَ» با واو حالیه شروع شده و یک جمله اسمیه است (هم: مبتدا / ینظرون: خبر جمله فعلیه). این جمله حالتِ نائب فاعلِ فعل مجهول «یساقون» (ضمیر واو) را بیان می کند، پس حال از نوع جمله اسمیه است. (ترجمه: گویی به سوی مرگ رانده می شوند در حالی که نگاه می کنند).

37 عیّن العبارة الصحیحة نحویاً:

الف لا طالبٌ فی الصفِ.
ب لا طالبُ فی الصفِ.
ج لا طالبَ فی الصفِ.
د لا طالبٍ فی الصفِ.

گزینه ج

در اسلوب لای نفی جنس، اسم «لا» باید نکره و منصوب (یا مبنی بر فتح) باشد و بلافاصله بعد از «لا» بیاید. گزینه ج (لا طالبَ...) این شرایط را دارد.

38 «هذا کتابٌ أقرأُهُ کثیراً.»؛ ما هو نوع الجملة «أقرأُهُ کثیراً»؟

الف جملة حالیة
ب جملة وصفیة
ج خبر
د صلة

گزینه ب

جمله «أقرأُهُ کثیراً» بعد از اسم نکره «کتابٌ» آمده و آن را توصیف می کند. بنابراین جمله وصفیه است. (ترجمه: این کتابی است که آن را بسیار می خوانم).

حواست باشه

! جملات پس از نکره و معرفه: یک قاعده معروف می گوید: «الجُمَلُ بعدَ النَّکِراتِ صِفاتٌ و بعدَ المَعارِفِ أحوالٌ». یعنی جملاتی که بعد از اسم نکره می آیند، معمولاً صفت (وصفیه) هستند و جملاتی که بعد از اسم معرفه می آیند، معمولاً حال (حالیه) هستند.

39 ما هو المحلّ الإعرابی لجملة «یحفظونَ» فی «لیتَ الطلابَ یحفظونَ الدرسَ»؟

الف محلّ نصبٍ حال
ب محلّ رفعٍ خبر لیت
ج محلّ نصبٍ خبر لیت
د محلّ جرٍّ نعت

گزینه ب

«لیتَ» از حروف مشبهة بالفعل است که اسمش را منصوب (الطلابَ) و خبرش را مرفوع می کند. «یحفظونَ الدرسَ» یک جمله فعلیه است که نقش خبرِ لیتَ را دارد. خبر حروف مشبهه مرفوع است، پس این جمله محلاً مرفوع می باشد.

40 «ما کانَ لِیأخُذَ أخاهُ فی دینِ المَلِکِ»؛ ما هو نوع اللام فی «لِیأخُذَ»؟

الف لام الأمر
ب لام التعلیل
ج لام الجحود
د لام الجارّة

گزینه ج

«لام الجحود» (لام انکار) نوع خاصی از لام ناصبه است که همیشه بعد از «کانَ» منفی (ما کانَ، لم یکُن) می آید و بر شدت نفی تأکید می کند. در اینجا «لِـ» بعد از «ما کانَ» آمده و فعل مضارع «یأخُذَ» را منصوب کرده است، پس لام الجحود است. (ترجمه: او هرگز برادرش را در آیین پادشاه نمی گرفت / شأن او نبود که بگیرد).

نکته

۲ لام الجحود: این لام، گرچه در کتاب های درسی مستقیماً تدریس نمی شود، اما در کنکور گاهی مورد سوال قرار می گیرد. نشانه آن آمدن بعد از مشتقات منفی «کان» (ما کان، لم یکن و...) است و فعل مضارع بعدش را منصوب می کند و معنای تأکید در نفی دارد ("هرگز چنین نبود که..." یا "شأنش نبود که...").

41 عیّن الجملة التی یمکن أن یکون فیها «ضحکاً» مفعولاً مطلقاً تأکیدیاً:

الف ضحکَ الطفلُ ضحکاً عالیاً.
ب ضحکَ الطفلُ ضحکَ البريءِ.
ج أضحکنی الطفلُ ضحکاً.
د أحبُّ ضحکَ الأطفالِ.

گزینه ج

مفعول مطلق تأکیدی باید مصدر منصوب هم ریشه با فعل باشد و به تنهایی بیاید.
الف: نوعی (با صفت عالیاً).
ب: نوعی (با مضاف الیه البريءِ).
ج: «ضحکاً» مصدر منصوب از ریشه فعل «أضحکَ» است و تنها آمده ← تأکیدی. (توجه: فعل از باب إفعال و مصدر ثلاثی مجرد است، اما چون ریشه مشترک است، پذیرفته می شود گرچه کمیاب است. مثال رایج تر: أضحکنی إضحاکاً).
د: «ضحکَ» مفعول به برای أحبُّ است، نه مفعول مطلق.

42 «وَ ما أرسلناکَ إلّا رحمةً للعالمین.»؛ إعراب «رحمةً» ما هو؟

الف حال
ب مفعول لأجله
ج مستثنی منصوب
د مفعول به ثانٍ

گزینه ب

این جمله اسلوب حصر است (ما + إلّا). «رحمةً» مصدری منصوب است که علت و سبب فرستادن پیامبر (فعل أرسلنا) را بیان می کند (چرا فرستادیم؟ به خاطر رحمت). مصدری که علت وقوع فعل را بیان کند، «مفعول لأجله» نام دارد. (ترجمه: و تو را نفرستادیم جز به عنوان رحمتی برای جهانیان / فقط به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستادیم).

نکته

۳ مفعول لأجله (یا مفعول له): مصدری منصوب است که علت وقوع فعل را بیان می کند و در پاسخ به سؤال «لِماذا؟» (چرا؟) می آید. آن را با مفعول مطلق اشتباه نگیرید. مثال: قُمْتُ احتراماً لِلْمُعَلِّمِ (ایستادم به خاطر احترام به معلم).

43 عیّن الجملة التی نوع الحال فیها مختلفٌ عن البقیة:

الف عاد أبی من العمل متعباً.
ب لا تشربِ الماءَ حارّاً.
ج تحدّثَ الخطیبُ واقفاً.
د خرجنا من البیتِ و الشمسُ مشرقةٌ.

گزینه د

الف، ب، ج: حال از نوع مفرد است (متعباً، حارّاً، واقفاً).
د: حال از نوع جمله اسمیه است (و الشمسُ مشرقةٌ).

44 «لعلّکم تهتدونَ»؛ ما هو المحل الإعرابی لجملة «تهتدون»؟

الف محلّ نصب خبر لعلّ
ب محلّ رفع خبر لعلّ
ج محلّ نصب حال
د محلّ رفع نعت

گزینه ب

«لعلّ» از حروف مشبهة بالفعل است. اسم آن ضمیر متصل «کم» است. جمله فعلیه «تهتدونَ» خبر لعلّ می باشد و خبر حروف مشبهه مرفوع است، پس این جمله محلاً مرفوع است.

45 ما هو شرط عمل «لا» النافیة للجنس؟

الف أن یکون اسمها معرفة.
ب أن یفصل بینها و بین اسمها فاصل.
ج أن یکون اسمها نکرة و لا یفصل بینهما فاصل.
د أن تدخل علی الجملة الفعلیة.

گزینه ج

شرایط اصلی عمل لای نفی جنس این است که اسمش نکره باشد و بلافاصله بعد از «لا» بیاید (بدون فاصله). همچنین نباید قبل از «لا» حرف جر آمده باشد.

46 «و إنّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عظیمٍ.»؛ ما هو نوع اللام فی «لَعَلیٰ»؟

الف لام الأمر
ب لام التعلیل
ج لام الجحود
د لام الابتداء (المزحلقة)

گزینه د

لامی که برای تأکید بیشتر بر سر خبر «إنّ» (یا گاهی اسم مؤخر آن) می آید و مفتوح است (لَـ)، «لام ابتدا» یا «لام مزحلقه» نام دارد و هیچ اثری در اعراب ندارد. در اینجا «لَـ» بر سر خبر إنّ (شبه جمله عَلیٰ خُلُقٍ) آمده است.

47 عیّن الجملة التی فیها أکثر من حال واحد:

الف جاء الطفلُ مبتسماً.
ب شاهدتُ الطائرَ مغرّداً فوق الغصنِ.
ج دخلَ المعلّمُ الصفَّ واثقاً باسماً.
د عادَ المسافرُ و هو یحملُ حقائبَهُ.

گزینه ج

در گزینه ج، دو حال مفرد (واثقاً و باسماً) برای صاحب حال (المعلّمُ) آمده است.

48 «ما کنتُ لأخونَ الأمانةَ.»؛ لماذا نُصِبَ الفعل «أخونَ»؟

الف بسبب لام الأمر.
ب بسبب لام التعلیل.
ج بسبب لام الجحود.
د بسبب أنْ المقدرة بعد لام الجحود.

گزینه د

همانطور که در سوال ۴۰ اشاره شد، لامی که بعد از «کان» منفی می آید، لام جحود است. این لام به خودی خود فعل را منصوب نمی کند، بلکه حرف ناصبه «أنْ» بعد از آن مقدر (پنهان) است و این «أنْ» مقدره است که باعث نصب فعل مضارع می شود. پس دقیق ترین پاسخ گزینه د است.

49 «یُحِبُّ اللهُ الذینَ یقاتلونَ فی سبیلهِ صفّاً کأنّهم بنیانٌ مرصوصٌ.»؛ إعراب «صفّاً» ما هو؟

الف مفعول به
ب حال
ج مفعول مطلق
د تمییز

گزینه ب

«صفّاً» (در صف، صف کشیده) حالتِ فاعلِ فعل «یقاتلون» (ضمیر واو) را بیان می کند. این کلمه نکره و منصوب است و صاحب حالش (واو) معرفه است، پس نقش حال مفرد را دارد.

50 عیّن الجملة التی تمّ فیها استخدام المفعول المطلق للدلالة علی التشبیه:

الف نزلَ المطرُ نزولاً.
ب أکرَمْتُ الضیفَ إکراماً حَسناً.
ج یمشی الطفلُ مشیَ السلحفاةِ.
د إجتهدْ فی عملکَ إجتهاداً.

گزینه ج

مفعول مطلق نوعی که با مضاف الیه همراه می شود، معمولاً برای بیان تشبیه به کار می رود و با کلماتی مانند «مانندِ» ترجمه می شود.
الف و د: تأکیدی.
ب: نوعی (با صفت).
ج: نوعی (با مضاف الیه السلحفاةِ)، که نوع راه رفتن را به راه رفتن لاک پشت تشبیه کرده است.

پایان آزمون! امیدواریم این سوالات به شما در مرور و تثبیت آموخته هایتان کمک کرده باشد. به یاد داشته باشید که تسلط بر قواعد عربی نیازمند تمرین مستمر و تحلیل دقیق جملات است. با مطالعه پاسخ های تشریحی، نکات ضعف خود را شناسایی کرده و برای رفع آن ها تلاش کنید.

سایر مباحث این سری