جمله وصفیه در عربی: راهنمای کامل صفت جمله ای
در زبان عربی، همانند فارسی، گاهی برای توصیف یک اسم از یک صفت تک کلمه ای استفاده می کنیم (مانند: کتابٌ مفیدٌ). اما گاهی اوقات، برای توصیف یک اسم، به جای یک کلمه، از یک جمله کامل (فعلیه یا اسمیه) استفاده می کنیم. به این جمله که نقش صفت را ایفا می کند، «جمله وصفیه» می گویند. یادگیری تشخیص و ترجمهٔ صحیح جمله وصفیه، یکی از مباحث مهم و پرتکرار در امتحانات و کنکور سراسری است که به درک عمیق تر جملات کمک می کند.
پیش نیاز ضروری: شناخت اسم نکره
قبل از ورود به بحث جمله وصفیه، باید مفهوم «اسم نکره» را خوب بلد باشیم، چون جمله وصفیه همیشه یک اسم نکره را توصیف می کند.
1745835339.png)
۱ تعریف نکره: اسمی است که برای شنونده ناشناخته و نامشخص است (مانند: کتابی، مردی).
۲ علامت نکره: رایج ترین علامت اسم نکره، داشتن تنوین (ـًـٍـٌ) است (به شرطی که آن اسم، عَلَم یا اسم خاص نباشد، چون اسم علم مثل «محمدٌ» با وجود تنوین، معرفه است).
۳ مثنی و جمع سالم نکره: اسم های مثنی (مانند: طالبانِ، معلمَینِ) و جمع مذکر سالم (مانند: مؤمنونَ، مسلمینَ) اگر «الـ» نداشته باشند و علم هم نباشند، نکره محسوب می شوند.
۴ ترجمه نکره: در فارسی معمولاً با افزودن «ی» نکره ساز یا کلمه «یک» ترجمه می شود (کتابٌ: کتابی / یک کتاب).
جمله وصفیه چیست؟
هرگاه بعد از یک اسم نکره، یک جمله کامل (فعلیه یا اسمیه) بیاید که آن اسم نکره را توصیف کند، به آن جمله، «جمله وصفیه» می گوییم. در واقع، این جمله نقش صفت را برای اسم نکرهٔ قبل از خود بازی می کند.

(اسم نکره به عنوان موصوف و جمله بعد از آن به عنوان صفت (وصفیه) عمل می کند.)
ویژگی ها و شرایط جمله وصفیه
برای اینکه یک جمله را وصفیه بدانیم، باید شرایط زیر را داشته باشد:
- حتماً قبل از آن یک اسم نکره (موصوف) آمده باشد. این مهم ترین شرط است!
- جمله وصفیه می تواند بلافاصله بعد از اسم نکره یا با کمی فاصله بیاید.
- در ترجمه فارسی، معمولاً قبل از جمله وصفیه، حرف ربط «که» اضافه می شود.
- بین اسم نکره و جمله وصفیه، نباید حروف ربط اصلی (وَ، فَـ، ثُمَّ) یا حروف مشبهة بالفعل (إنَّ، أنَّ، ...) یا حروف ناصبه (أنْ، کَیْ، لِـ، حَتّیٰ) قرار بگیرد. (حرف «فاء» گاهی ممکن است در ساختارهای خاصی بیاید اما رایج نیست.)
- جمله وصفیه هرگز نمی تواند فعل امر یا نهیِ مخاطب باشد (مثلاً نمی توان گفت: جاءَ رجلٌ إذهَبْ - مردی آمد که برو!).
- جمله وصفیه می تواند یک جمله فعلیه (فعل + فاعل و ...) یا یک جمله اسمیه (مبتدا + خبر) باشد.
- باید حاوی یک ضمیر (بارز یا مستتر) باشد که به اسم نکرهٔ قبل از خود (موصوف) برگردد و از نظر جنس (مذکر/مؤنث) و عدد (مفرد/مثنی/جمع) با آن مطابقت داشته باشد. این ضمیر نقش رابط را ایفا می کند.
مثال هایی برای درک بهتر جمله وصفیه

۱ رَأَیْتُ طالِباً فِی الْمَکْتَبَةِ یَقْرَأُ الدُّروسَ.
(دانش آموزی را در کتابخانه دیدم که درس ها را می خواند.)
← موصوف (نکره): طالِباً / جمله وصفیه (فعلیه): یَقْرَأُ الدُّروسَ / ضمیر رابط: «هو» مستتر در یقرأ که به «طالباً» برمی گردد.
۲ سَمِعْتُ نِداءً یَدْعونی إِلَی الصِّدْقِ.
(ندایی را شنیدم که مرا به راستی دعوت می کرد.)
← موصوف (نکره): نِداءً / جمله وصفیه (فعلیه): یَدْعونی إِلَی الصِّدْقِ / ضمیر رابط: «هو» مستتر در یدعو که به «نداءً» برمی گردد. (نون در یدعونی، نون وقایه است)
۳ شاهَدْتُ ظَبْیاً فِی الْغابَةِ یَعْشِقُ الْجَمالَ.
(آهویی را در جنگل دیدم که زیبایی را دوست داشت.)
← موصوف (نکره): ظَبْیاً / جمله وصفیه (فعلیه): یَعْشِقُ الْجَمالَ / ضمیر رابط: «هو» مستتر در یعشق.
۴ اِشْتَرَیْتُ کُتُباً مُفیدَةً قِصَصُها کَثیرَةٌ.
(کتاب های مفیدی خریدم که داستان هایشان بسیار بود.)
← موصوف (نکره): کُتُباً / جمله وصفیه (اسمیه): قِصَصُها کَثیرَةٌ (قصص: مبتدا، ها: مضاف الیه و ضمیر رابط، کثیرة: خبر) / ضمیر رابط: «ها» که به «کُتُباً» برمی گردد.
۵ لَنا مُعَلِّمٌ حاذِقٌ فِی الْمَدْرَسَةِ یُحِبُّهُ الطّالِبونَ جِدّاً.
(ما معلمِ ماهری در مدرسه داریم که دانش آموزان او را بسیار دوست دارند.)
← موصوف (نکره): مُعَلِّمٌ / جمله وصفیه (فعلیه): یُحِبُّهُ الطّالِبونَ / ضمیر رابط: «هُ» در یحبّه که به «معلّمٌ» برمی گردد.
قواعد مهم ترجمه جمله وصفیه (بسیار مهم!)
یکی از نکات مهم در تست های ترجمه، ترجمهٔ صحیحِ فعلِ جملهٔ وصفیه است که به زمانِ فعلِ اصلیِ جمله بستگی دارد:

۱ فعل اصلی جمله (ماضی) + فعل جمله وصفیه (ماضی) ← فعل وصفیه به صورت ماضی بعید (معمولاً) یا ماضی ساده ترجمه می شود.
* مثال: اِشْتَرَیْتُ کِتاباً قَدْ رَأَیْتُهُ فِی مَکْتَبَةِ الْمَدْرَسَةِ. ← کتابی را خریدم که آن را در کتابخانه مدرسه دیده بودم (یا: دیدم).
۲ فعل اصلی جمله (ماضی) + فعل جمله وصفیه (مضارع) ← فعل وصفیه به صورت ماضی استمراری ترجمه می شود.
* مثال: سَمِعْتُ نِداءً یَدْعونی إلَی الصِّدْقِ. ← صدایی را شنیدم که مرا به راستی دعوت می کرد (یا: فرا می خواند).
۳ فعل اصلی جمله (مضارع) + فعل جمله وصفیه (مضارع) ← فعل وصفیه به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
* مثال: أُفَتِّشُ عَنْ کِتابٍ یُساعِدُنی فی فَهْمِ النُّصوصِ. ← به دنبال کتابی می گردم که مرا در فهم متون یاری کند.
زمان تمرین و سنجش!
سوالات تمرین:
1 در جملات زیر، اسم نکره (موصوف) و جمله وصفیه را مشخص کنید.
الف) شاهَدْتُ طائِراً یُغَرِّدُ فَوْقَ الشَّجَرَةِ.
ب) هٰذا قَلَمٌ خَطُّهُ جَمیلٌ.
ج) قَرَأْتُ آیَةً تُؤَثِّرُ فِی الْقُلوبِ.
د) فی الْحَدیقَةِ أَزْهارٌ تَفَتَّحَتْ فی الرَّبیعِ.
2 جملات زیر را به فارسی ترجمه کنید و به ترجمه فعل جمله وصفیه دقت کنید.
الف) وَصَلَتْ قافِلَةٌ تَحْمِلُ الْبَضائِعَ.
ب) نَبْحَثُ عَنْ بَیْتٍ یُناسِبُنا.
ج) کانَتْ فی الْقَرْیَةِ بِئْرٌ قَدْ جَفَّ ماؤُها.
3 کدام یک از جملات زیر نمی تواند جمله وصفیه باشد؟ چرا؟
الف) یَکْتُبُ الدَّرْسَ.
ب) بابُهُ مَفْتوحٌ.
ج) لا تَکْذِبْ.
د) شاهَدْتُهُ أَمْسِ.
4 ضمیر رابط را در جمله وصفیه «مَرَرْتُ بِرَجُلٍ ثَوْبُهُ نَظیفٌ» پیدا کنید.
5 چرا جمله «یُساعِدُ الْفُقَراءَ» در عبارت «اَلرَّجُلُ الَّذی یُساعِدُ الْفُقَراءَ مَحْبوبٌ» جمله وصفیه نیست؟
پاسخنامه تمرین:
1 تعیین موصوف و جمله وصفیه:
الف) موصوف: طائِراً / جمله وصفیه: یُغَرِّدُ فَوْقَ الشَّجَرَةِ.
ب) موصوف: قَلَمٌ / جمله وصفیه: خَطُّهُ جَمیلٌ.
ج) موصوف: آیَةً / جمله وصفیه: تُؤَثِّرُ فِی الْقُلوبِ.
د) موصوف: أَزْهارٌ / جمله وصفیه: تَفَتَّحَتْ فی الرَّبیعِ.
2 ترجمه جملات:
الف) کاروانی رسید که کالاها را حمل می کرد. (فعل اصلی ماضی + فعل وصفیه مضارع ← ماضی استمراری)
ب) به دنبال خانه ای می گردیم که مناسب ما باشد. (فعل اصلی مضارع + فعل وصفیه مضارع ← مضارع التزامی)
ج) در روستا چاهی بود که آبش خشک شده بود (یا: خشک شد). (فعل اصلی ماضی + فعل وصفیه ماضی ← ماضی بعید/ساده)
3 کدام نمی تواند جمله وصفیه باشد؟
گزینه ج) لا تَکْذِبْ.
چرا؟ زیرا جمله وصفیه نمی تواند فعل نهی مخاطب باشد.
4 ضمیر رابط در «مَرَرْتُ بِرَجُلٍ ثَوْبُهُ نَظیفٌ»:
ضمیر رابط، ضمیر متصل «هُ» در «ثَوْبُهُ» است که به موصوف نکره «رَجُلٍ» برمی گردد.
5 چرا «یُساعِدُ الْفُقَراءَ» در «اَلرَّجُلُ الَّذی یُساعِدُ الْفُقَراءَ مَحْبوبٌ» جمله وصفیه نیست؟
زیرا این جمله بعد از اسم معرفه (اَلرَّجُلُ الَّذی) آمده است، نه اسم نکره. جمله ای که بعد از اسم معرفه می آید و آن را توصیف می کند، جمله حالیه یا صله است، نه وصفیه. شرط اصلی جمله وصفیه، قرار گرفتن بعد از اسم نکره است.
نکات کنکوری جمله وصفیه

۱ کلید طلایی: اسم نکره! همیشه اول به دنبال اسم نکره بگردید. جمله ای که بعد از اسم معرفه بیاید، وصفیه نیست (معمولاً حالیه یا صله است).

۲ ضمیر رابط (عائد): حتماً باید ضمیری در جمله وصفیه باشد که به موصوف نکره برگردد و با آن مطابقت کند. گاهی این ضمیر مستتر است.

۳ ترجمه دقیق فعل: به قواعد ترجمه فعل جمله وصفیه (ماضی بعید، ماضی استمراری، مضارع التزامی) دقت کنید. این بخش در تست های ترجمه بسیار مهم است.

۴ عدم وجود حروف ربط خاص: نبودن «و، ف، ثمّ، إنّ و...» بین موصوف نکره و جمله وصفیه یک نشانه کمکی است.

۵ اعراب محلی: جمله وصفیه، مانند صفت مفرد، از موصوف خود تبعیت می کند اما اعراب آن محلی است (یعنی می گوییم محلاً مرفوع، منصوب یا مجرور). این نکته در تجزیه و ترکیب اهمیت دارد.
نمونه سوالات امتحانی و کنکور
سوالات تستی:
1 عیّن العبارة التی فیها جملة وصفیّة:
الف اَلْمُعَلِّمُ الَّذی یُدَرِّسُنا مُحْتَرَمٌ.
ب جاءَ الطّالِبُ یَبْتَسِمُ.
ج رَأَیْتُ وَلَداً یَلْعَبُ فِی الْحَدیقَةِ.
د هٰذا کِتابٌ مُفیدٌ.
گزینه ج
الف: جمله بعد از اسم معرفه (المعلم الذی) آمده، پس وصفیه نیست (صله است).
ب: جمله بعد از اسم معرفه (الطالب) آمده، پس وصفیه نیست (حالیه است).
ج: جمله «یَلْعَبُ...» بعد از اسم نکره «وَلَداً» آمده و آن را توصیف می کند، پس وصفیه است.
د: «مفیدٌ» صفت مفرد است، نه جمله وصفیه.
2 ما هو الموصوف فی عبارة «فیها عَیْنٌ جاریَةٌ»؟
الف ـها
ب عَیْنٌ
ج جاریَةٌ
د فی
گزینه ب
«جاریَةٌ» صفت مفرد برای اسم نکرهٔ «عَیْنٌ» است. اگر جمله وصفیه می بود (مثلاً: فیها عینٌ تجری)، باز هم موصوف همان اسم نکرهٔ «عینٌ» بود.
3 عیّن الترجمة الصحیحة لـ«کانَ یَعْمَلُ فی مَصْنَعٍ یُصَدِّرُ مُنْتَجاتِهِ إلی الْخارِجِ»:
الف در کارخانه ای کار می کرد که محصولاتش را به خارج صادر می کرد.
ب در کارخانه ای کار می کرد که محصولاتش را به خارج صادر کرده بود.
ج در کارخانه ای کار می کند که محصولاتش را به خارج صادر کند.
د در کارخانه ای کار کرده بود که محصولاتش را به خارج صادر می کند.
گزینه الف
فعل اصلی جمله «کانَ یَعْمَلُ» ماضی استمراری است. جمله وصفیه «یُصَدِّرُ...» فعلش مضارع است. طبق قاعده: فعل اصلی ماضی + فعل وصفیه مضارع ← ترجمه ماضی استمراری. پس «صادر می کرد» صحیح است.
4 کم جملة وصفیّة فی النصّ التالی؟ «هٰذا کتابٌ نافعٌ یُعَلِّمُنا دروساً قیمةً فی الحیاةِ، إقرأه جیّداً!»
الف صفر
ب واحدة
ج اثنتان
د ثلاث
گزینه ب
اسم نکره «کتابٌ» است. بعد از آن صفت مفرد «نافعٌ» آمده. سپس جمله «یُعَلِّمُنا دروساً قیمةً فی الحیاةِ» آمده که «کتابٌ» را توصیف می کند. پس یک جمله وصفیه داریم. «إقرأه» فعل امر است و وصفیه نیست.
5 عیّن ما لیس شرطاً للجملة الوصفیّة:
الف أن یکونَ الموصوفُ نکرةً.
ب أن تشتمل الجملةُ علی ضمیرٍ یعود إلی الموصوف.
ج أن تُسبَق الجملةُ بحرفِ عطفٍ کالواو.
د ألّا تکونَ الجملةُ طلبیّةً (أمراً أو نهياً للمخاطب).
گزینه ج
الف، ب و د از شرایط جمله وصفیه هستند. اما گزینه ج اشتباه است؛ جمله وصفیه نباید با حروف عطف اصلی مانند «واو» از موصوف جدا شود.
سوالات تشریحی:
6 در عبارت «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعیٰ»، جمله وصفیه و موصوف آن را مشخص کنید و ضمیر رابط را بیابید.
موصوف (نکره): رَجُلٌ
جمله وصفیه: یَسْعیٰ
ضمیر رابط: ضمیر مستتر «هو» در فعل «یَسْعیٰ» که به «رَجُلٌ» برمی گردد.
7 ترجمهٔ فعل «قَدِموا» در جملهٔ «أُشاهِدُ طُلّاباً قَدِموا مِنَ السَّفَرِ» چیست؟ چرا؟
ترجمه: ... که از سفر آمده اند / آمده بودند / آمدند.
چرا؟ فعل اصلی جمله «أُشاهِدُ» مضارع است. طبق قاعده، اگر فعل اصلی مضارع باشد و فعل وصفیه ماضی (قَدِموا)، فعل وصفیه به صورت ماضی نقلی یا گاهی ماضی ساده ترجمه می شود. (نکته: قاعده ۳ کتاب درسی فقط حالت مضارع+مضارع را ذکر کرده، اما این حالت نیز در عربی وجود دارد).
8 آیا جمله «أبوابُها مُفَتَّحَةٌ» در عبارت «لَهُمْ فیها جَنّاتٌ أبوابُها مُفَتَّحَةٌ» وصفیه است؟ موصوف و ضمیر رابط آن چیست؟
بله، وصفیه است.
موصوف (نکره): جَنّاتٌ
جمله وصفیه (اسمیه): أبوابُها مُفَتَّحَةٌ
ضمیر رابط: «ها» در «أبوابُها» که به «جنّاتٌ» برمی گردد.
9 جمله «هذا عملٌ یستحقّ الشکر» را به فارسی ترجمه کنید.
این کاری است که سزاوار سپاس است.
10 چرا جمله وصفیه محلی از اعراب دارد؟
زیرا جمله وصفیه نقش صفت را برای موصوف نکرهٔ قبل از خود ایفا می کند. صفت نیز از نظر اعراب (رفع، نصب، جر) تابع موصوف است. از آنجایی که جمله نمی تواند اعراب ظاهری بگیرد، می گوییم اعراب آن محلی است و محلاً مرفوع، منصوب یا مجرور می شود (بسته به اعراب موصوفش).
کلام آخر:
جمله وصفیه یکی از زیباترین و پرکاربردترین ساختارها در زبان عربی برای توصیف اسم هاست. کلید اصلی درک و تشخیص آن، توجه به اسم نکره قبل از جمله و یافتن ضمیر رابط درون جمله است. با تسلط بر قواعد ترجمهٔ فعل آن، می توانید به راحتی از پس سوالات مربوط به این مبحث در آزمون ها برآیید.





