صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن

در این بخش با حروف جرّ آشنا خواهیم شد. حروف جرّ معادل حروف اضافه (به، برای، بر، در، از) در زبان فارسی هستند.

مهم ترین حروف جر عبارت اند از: «مِن - فِي - إِلى - عَلَى - بِــ - لِــ - عَنْ - كَ» در ادامه با معنا و کاربرد حروف جرّ آشنا می شویم:

مِن؛ از

مثال)

إِشْتَرَيْتُ مِن السُّوقِ كِتاباً: از بازار کتابی خریدم.

سَألتُ مِمَّن كان فِي البيتِ: از کسی که در خانه بود پرسیدم.

        (مِنْ + مَن)

صَنَعْتُ مِنضَدَةً مِما ثَمَنَهُ كَثير: یک میز ساختم از چیزی که ارزشش زیاد است.

                        (مِنْ + ما)

في؛ در

مثال)

إنّا خَلَقْنا الإِنسانُ فِي أَحْسَنِ تَقويم: ما انسان را در بهترین شکل آفریدیم.

فِي أَسئلة: در من سؤال هایی است.

إلى؛ به، تا، به سوی

مثال)

ذَهَبْتُ إِلَى مَسجِدِ المَدينة: به سوی مسجد شهر رفتم.

أُنْظُرْ إِلَى أَبيك الحَنون: به پدر مهربانت نگاه کن.

دَرَسْتُ مِن اللَّيلَ إِلَى الصَّباحِ: از شب تا صبح درس خواندم.

على؛ بر، روی

مثال)

النّاسُ عَلَى دِين مُلوكِهم: مردم بر دین پادشاهانشان هستند.

صَبَرْتُ عَلَى مَرارةِ الحَياة: بر تلخی زندگی صبر کردم.

جَلَسْتُ عَلَى الجِدار قُربَ الأَغصان: روی دیوار نزدیک شاخه ها نشستم.

كانَ الكِتاب عَلَى المِنضَدَة: كتاب روی میز بود.

نکته) اگر «عَلَى» قبل از اسم شخص یا ضمیر بیاید معنای «باید» می دهد و مصدر بعد از آن نیز به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.

عَلَیکُم الصَّبر: باید   صبر کنید.

              مصدر             مضارع التزامی

عَلَى المعلِّم أَن يَعْملَ لِلتَّقَدُّم: معلم باید برای پیشرفت کار کند.

بــ ؛ به وسیلۀ، در

مثال)

كَتَبْتُ رِسالَةً بِالقَلَم: به وسیلۀ قلم نامه ای نوشتم.

وَ لَقَد نَصَرَکُم اللهُ بِبدرٍ: و خدا شما را در (جنگ) بدر یاری کرد.

لِــ ؛ برای، از آنِ (مالِ)، داشتن

مثال)

لِلطّالب کُلُّ هذِهِ الكُتُب: تمام این کتاب ها از آن دانش آموز است.

لي سيّارةٌ: ماشینی دارم.

لِماذا ذَهَبْتَ: چرا رفتی؟

لِأَنَّ الناس يَذهبون: برای این که مردم می روند.

عن؛ از، درباره

مثال)

عفا الله عَنْ عَبْده: خداوند از بنده اش گذشت.

سَأَلْتُ المعلِّمَ عَنْ مَشاكل الحياة: از معلّم دربارۀ سختی های زندگی پرسیدم.

کَ ؛ مانند

مثال)

المُعلِّمُ كَأَبٍ حَنُونٍ: معلم مثل پدر مهربان است.

المَدرِسَة کَبَيتِـنا: مدرسه مثل خانۀ ماست.

* نون وِقاية:

اگر ضمیر به فعل بچسبد، قبل از آن حرف نون می آید که به آن نون وقايه (پیشگیری) می گویند.

نون وقایه باعث می شود ما بفهمیم که ضمیر «ی» نقش مفعول دارد نه فاعل.

مثال)

يُحَيِّرني: مرا حیران می کند.

شاهَدَني: مرا دید.

نون وقایه حرف است و نقشی ندارد.

سایر مباحث این سری