نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

اسم فاعل، اسم مفعول و اسم مبالغه: راهنمای جامع مشتقات عربی

در زبان عربی، بسیاری از اسم ها از ریشهٔ فعل ها ساخته می شوند. به این اسم ها «اسم مشتق» می گویند. شناخت مشتقات به ما کمک می کند تا دایرهٔ واژگان خود را گسترش دهیم، معنای کلمات را دقیق تر بفهمیم و در تجزیه و ترکیب جملات مهارت بیشتری پیدا کنیم. در این درس، با سه دستهٔ بسیار مهم و پرکاربرد از اسم های مشتق آشنا می شویم: اسم فاعل (انجام دهندهٔ کار)، اسم مفعول (کار بر روی آن انجام شده) و اسم مبالغه (بسیار انجام دهندهٔ کار).

۱. اسم فاعل: کنندهٔ کار!

اسم فاعل، اسمی است که بر انجام دهندهٔ کار یا دارندهٔ یک حالت دلالت می کند. در فارسی معمولاً معادل صفت فاعلی است (مانند: نویسنده، دانا، رونده). روش ساخت اسم فاعل در عربی به نوع فعل (ثلاثی مجرد یا ثلاثی مزید) بستگی دارد:

الف) ساخت اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد: وزن «فاعِل»

برای ساختن اسم فاعل از فعل هایی که شکل اصلی شان (ماضی مفرد مذکر غایب) سه حرف دارد (ثلاثی مجرد)، کافی است آن را بر وزن «فاعِل» ببریم.

مثال

* کَتَبَ (نوشت) ← کاتِب (نویسنده)

* عَلِمَ (دانست) ← عالِم (دانا)

* صَبَرَ (صبر کرد) ← صابِر (صبر کننده)

* قالَ (گفت - فعل اجوف) ← قائِل (گوینده)

* قَضَی (قضاوت کرد - فعل ناقص) ← قاضٍ (قضاوت کننده) - (در حالت بدون ال و اضافه، «ی» حذف می شود)

ب) ساخت اسم فاعل از فعل ثلاثی مزید: الگوی «مُـ...ـِـ»

برای ساختن اسم فاعل از فعل هایی که شکل اصلی شان بیش از سه حرف دارد (ثلاثی مزید)، مراحل زیر را انجام می دهیم:

  1. فعل مضارع آن باب را در نظر می گیریم (مثلاً: یُکْرِمُ، یُعَلِّمُ، یَسْتَخْرِجُ).
  2. حرف مضارعه (ی‍ ، ت‍ ، أ، ن‍ ) را حذف کرده و به جای آن «مُـ» (میم مضموم) قرار می دهیم.
  3. حرکت حرف یکی مانده به آخر (عین الفعل یا معادل آن) را کسره (ـِ) می کنیم.

مُـ + کسره ماقبل آخر

مثال

* باب افعال: أَحْسَنَ (نیکی کرد) ← یُحْسِنُ ← مُحْسِن (نیکوکار)

* باب تفعیل: عَلَّمَ (یاد داد) ← یُعَلِّمُ ← مُعَلِّـم (یاد دهنده)

* باب مفاعلة: شاهَدَ (دید) ← یُشاهِدُ ← مُشاهِـد (بیننده)

* باب تفعل: تَعَلَّمَ (یاد گرفت) ← یَتَعَلَّمُ ← مُتَعَلِّـم (یاد گیرنده)

* باب تفاعل: تَکاتَبَ (نامه نگاری کرد) ← یَتَکاتَبُ ← مُتَکاتِب (نامه نگار)

* باب افتعال: اِکْتَسَبَ (به دست آورد) ← یَکْتَسِبُ ← مُکْتَسِب (به دست آورنده)

* باب انفعال: اِنْکَسَرَ (شکسته شد) ← یَنْکَسِرُ ← مُنْکَسِر (شکسته شونده)

* باب استفعال: اِسْتَخْرَجَ (بیرون آورد) ← یَسْتَخْرِجُ ← مُسْتَخْرِج (بیرون آورنده)

حواست باشه

! اوزان دیگر اسم فاعل: گاهی در ثلاثی مجرد، اسم فاعل بر وزن های دیگری مانند «فَعیل» (رحیم، علیم)، «فَعِل» (حَذِر)، «فَعْلان» (عَطشان)، «فَعال» (شُجاع)، «فَعول» (صَبور) و «فِعِّیل» (صِدّیق) نیز می آید که بیشتر بر صفت ثابت دلالت دارند و به آن ها «صفت مشبهه» هم می گویند، اما مفهوم فاعلی را نیز در خود دارند. (توجه: این اوزان در کتاب درسی تحت عنوان اسم فاعل مطرح نمی شوند اما شناخت آن ها مفید است.)

اوزان دیگر اسم فاعل

۲. اسم مفعول: کار روی آن انجام شده!

اسم مفعول، اسمی است که نشان می دهد کارِ فعل بر روی آن انجام شده است. در فارسی معادل صفت مفعولی است (مانند: نوشته شده، دیده شده، خورده شده).

الف) ساخت اسم مفعول از فعل ثلاثی مجرد: وزن «مَفْعول»

برای ساختن اسم مفعول از فعل های ثلاثی مجرد (سه حرفی)، آن را بر وزن «مَفْعول» می بریم.

مثال

* کَتَبَ (نوشت) ← مَکْتوب (نوشته شده)

* خَلَقَ (آفرید) ← مَخْلوق (آفریده شده)

* نَصَرَ (یاری کرد) ← مَنْصور (یاری شده)

* قالَ (گفت - اجوف واوی) ← مَقول (گفته شده)

* باعَ (فروخت - اجوف یایی) ← مَبیع (فروخته شده)

* دَعا (دعوت کرد - ناقص واوی) ← مَدعُوّ (دعوت شده)

* قَضَی (قضاوت کرد - ناقص یایی) ← مَقْضِیّ (قضاوت شده)

ب) ساخت اسم مفعول از فعل ثلاثی مزید: الگوی «مُـ...ـَـ»

برای ساختن اسم مفعول از فعل های ثلاثی مزید، دقیقاً همان مراحل ساخت اسم فاعل را انجام می دهیم، با این تفاوت که:

  • حرکت حرف یکی مانده به آخر را فتحه (ـَ) می کنیم.

مُـ + فتحه ماقبل آخر

مثال

* باب افعال: أَکْرَمَ ← یُکْرِمُ ← مُکْرَم (گرامی داشته شده)

* باب تفعیل: عَلَّمَ ← یُعَلِّمُ ← مُعَلَّم (یاد داده شده)

* باب مفاعلة: شاهَدَ ← یُشاهِدُ ← مُشاهَد (دیده شده)

* باب تفعل: تَعَلَّمَ ← یَتَعَلَّمُ ← مُتَعَلَّم (یاد گرفته شده)

* باب تفاعل: تَکاتَبَ ← یَتَکاتَبُ ← مُتَکاتَب (نامه نگاری شده)

* باب افتعال: اِکْتَشَفَ ← یَکْتَشِفُ ← مُکْتَشَف (کشف شده)

* باب استفعال: اِسْتَخْرَجَ ← یَسْتَخْرِجُ ← مُسْتَخْرَج (بیرون آورده شده)

حواست باشه

! نکته بسیار مهم: اسم مفعول فقط و فقط از فعل های متعدی (گذرا) ساخته می شود. از فعل های لازم (ناگذر) مانند ذَهَبَ، جَلَسَ، اِنْکَسَرَ، اِجْتَمَعَ و... نمی توان اسم مفعول ساخت.

حواست باشه

! اوزان دیگر اسم مفعول: گاهی وزن «فَعیل» نیز معنای مفعولی دارد (مانند قَتیل به معنی مقتول، جَریح به معنی مجروح). این وزن بین اسم فاعل و اسم مفعول مشترک است و باید از قرائن معنایی تشخیص داد.

اوزان دیگر اسم مفعول

۳. اسم مبالغه: خیلی کنندهٔ کار!

اسم مبالغه، اسمی است که بر بسیار انجام دادنِ کار یا داشتنِ یک صفت به مقدار زیاد دلالت می کند. در واقع نوعی اسم فاعل است که معنای آن با تأکید و مبالغه همراه است.

اوزان مشهور اسم مبالغه: «فَعّال» و «فَعّالَة»

رایج ترین و مهم ترین وزن های اسم مبالغه که در کتاب های درسی مطرح می شوند، «فَعّال» (برای مذکر) و «فَعّالَة» (برای مؤنث) هستند.

مثال

* صبَرَ (صبر کرد) ← صَبّار (بسیار صبر کننده، بسیار بردبار)

* کَذَبَ (دروغ گفت) ← کَذّاب (بسیار دروغگو)

* غَفَرَ (آمرزید) ← غَفّار (بسیار آمرزنده)

* عَلِمَ (دانست) ← عَلّام (بسیار دانا) / عَلّامَة (بسیار دانا - گاهی برای تأکید بیشتر حتی برای مذکر هم به کار می رود)

* فَهِمَ (فهمید) ← فَهّامَة (بسیار فهمیده)

کاربردهای دیگر وزن «فَعّال» و «فَعّالَة»

باید دقت کرد که این دو وزن همیشه اسم مبالغه نیستند و گاهی بر موارد زیر دلالت می کنند که باید از معنا و قرائن جمله تشخیص داد:

۱. اسم شغل: مانند خَبّاز (نانوا)، حَدّاد (آهنگر)، نَجّار (درودگر)، بَقّال (خواربار فروش)، طَبّاخ (آشپز)، سَجّان (زندانبان).

۲. اسم ابزار، وسیله یا دستگاه: مانند سَیّارَة (خودرو)، نَظّارَة (عینک)، ثَلّاجَة (یخچال)، غَسّالَة (ماشین لباسشویی)، جَوّال (تلفن همراه)، فَتّاحَة (دربازکن).

حواست باشه

! تشخیص اینکه کلمه ای بر وزن فَعّال/فَعّالَة اسم مبالغه است یا اسم شغل/ابزار، معمولاً از طریق معنای کلمه و کاربرد آن در جمله امکان پذیر است. اسم مبالغه معمولاً یک صفت اغراق آمیز برای انسان یا خداوند است.

مثال های بیشتر (ترکیبی و چالشی)

مثال

۱. اَلْمُؤمِنُ صَبّارٌ عَلَی الْمَصائِبِ. (مؤمن بر سختی ها بسیار شکیبا است.) ← صَبّار: اسم مبالغه

۲. هذا الْکِتابُ مُتَرْجَمٌ مِنَ الْفارِسیَّةِ إلَی الْعَرَبیَّةِ. (این کتاب ترجمه شده از فارسی به عربی است.) ← مُتَرْجَم: اسم مفعول (از باب تفعل - تَرْجَمَ)

۳. اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِکُلِّ مُذْنِبٍ تائِبٍ. (خدایا بیامرز هر گناهکارِ توبه کننده ای را.) ← مُذْنِب: اسم فاعل (باب افعال - أذْنَبَ) / تائِب: اسم فاعل (ثلاثی مجرد - تابَ)

۴. لا تَکُنْ مُسْتَکبِراً فِی الْأَرْضِ. (در زمین متکبر (خود بزرگ بین) مباش.) ← مُسْتَکبِر: اسم فاعل (باب استفعال - اِسْتَکبَرَ)

۵. اَلْمَظلومونَ مَنْصورونَ بِإذْنِ اللهِ. (ستمدیدگان به اذن خدا یاری شده هستند.) ← مَظلوم: اسم مفعول (ثلاثی مجرد) / مَنْصور: اسم مفعول (ثلاثی مجرد)

۶. إنَّ اللهَ غَفّارٌ لِمَنْ تابَ. (همانا خداوند برای کسی که توبه کند بسیار آمرزنده است.) ← غَفّار: اسم مبالغه

وقت تمرین است!

سوالات تمرین:

1 اسم فاعل و اسم مفعول فعل های زیر را بسازید (اگر امکان پذیر است):

الف) قَتَلَ
ب) اِجْتَمَعَ
ج) عَلَّمَ
د) اِسْتَغْفَرَ
هـ) جَلَسَ

2 نوع مشتق (اسم فاعل، اسم مفعول، اسم مبالغه) کلمات مشخص شده را تعیین کنید:

الف) کانَ الرَّسولُ صادِقاً فی کَلامِهِ.
ب) هذا بابٌ مُغْلَقٌ.
ج) إنَّ اللهَ سَتّارُ الْعُیوبِ.
د) اَلْمُسلِمونَ مُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللهِ.
هـ) اَلطَّعامُ مَأکولٌ.

3 از ریشه «ک ذ ب»، اسم فاعل، اسم مفعول (در صورت امکان) و اسم مبالغه بسازید.

4 چرا از فعل «اِنْطَلَقَ» (روانه شد) نمی توان اسم مفعول ساخت؟

5 وزن «فَعّال» در کلمات «نَجّار» و «غَفّار» به ترتیب بر چه چیزی دلالت دارد؟

پاسخنامه تمرین:

1 ساخت اسم فاعل و اسم مفعول:

الف) قَتَلَ: اسم فاعل: قاتِل / اسم مفعول: مَقْتول
ب) اِجْتَمَعَ: اسم فاعل: مُجْتَمِع / اسم مفعول: ندارد (چون فعل لازم است)
ج) عَلَّمَ: اسم فاعل: مُعَلِّم / اسم مفعول: مُعَلَّم
د) اِسْتَغْفَرَ: اسم فاعل: مُسْتَغْفِر / اسم مفعول: مُسْتَغْفَر
هـ) جَلَسَ: اسم فاعل: جالِس / اسم مفعول: ندارد (چون فعل لازم است)

2 تعیین نوع مشتق:

الف) صادِق: اسم فاعل (وزن فاعِل)
ب) مُغْلَق: اسم مفعول (از باب افعال: أَغْلَقَ ← مُـ + فتحه ماقبل آخر)
ج) سَتّار: اسم مبالغه (وزن فَعّال)
د) مُجاهِد: اسم فاعل (از باب مفاعلة: جاهَدَ ← مُـ + کسره ماقبل آخر)
هـ) مَأکول: اسم مفعول (وزن مَفعول)

3 مشتقات ریشه «ک ذ ب»:

اسم فاعل: کاذِب
اسم مفعول: ندارد (چون فعل کَذَبَ لازم است)
اسم مبالغه: کَذّاب

4 چرا از فعل «اِنْطَلَقَ» نمی توان اسم مفعول ساخت؟

زیرا فعل «اِنْطَلَقَ» (روانه شد) از باب انفعال است و فعل های باب انفعال همیشه لازم (ناگذر) هستند. اسم مفعول فقط از افعال متعدی (گذرا) ساخته می شود.

5 وزن «فَعّال» در «نَجّار» و «غَفّار» به ترتیب بر چه چیزی دلالت دارد؟

* نَجّار: بر اسم شغل (درودگر) دلالت دارد.
* غَفّار: بر اسم مبالغه (بسیار آمرزنده) دلالت دارد.

نکات کنکوری مشتقات

نکته و یادآوری

۱ مُـ...ـِـ در مقابل مُـ...ـَـ : مهم ترین راه تشخیص اسم فاعل و اسم مفعول از باب های ثلاثی مزید، توجه به حرکت حرف یکی مانده به آخر است: کسره (ـِ) برای اسم فاعل و فتحه (ـَ) برای اسم مفعول. این نکته در تجزیه و ترکیب و ترجمه بسیار کلیدی است.

نکته و یادآوری

۲ لازم یا متعدی بودن فعل مبدأ: همیشه به لازم یا متعدی بودن فعل اصلی توجه کنید. از فعل لازم نمی توان اسم مفعول ساخت.

نکته و یادآوری

۳ اسم فاعلِ فعلِ لازم: اسم فاعل از فعل لازم هم ساخته می شود (مانند جالِس از جَلَسَ، مُنْکَسِر از اِنْکَسَرَ). این اسم ها فقط فاعل می پذیرند (یا به صورت اضافه یا در جمله).

نکته و یادآوری

۴ تطابق در جنس و عدد: اسم فاعل و اسم مفعول مانند صفت می توانند مؤنث شوند (با افزودن ة) و همچنین می توانند مثنی و جمع بسته شوند (با افزودن انِ/ـَینِ، ونَ/ـینَ، ات). مثال: عالِم ← عالِمَة، عالِمانِ، عالِمونَ، عالِمات؛ مَکتوب ← مَکتوبَة، مَکتوبانِ، مَکتوبونَ، مَکتوبات.

نکته و یادآوری

۵ تشخیص اسم مبالغه از شغل و ابزار: کلید تشخیص، معناست. اسم مبالغه یک صفت را با شدت بیان می کند (بسیار دانا، بسیار بخشنده)، در حالی که اسم شغل یا ابزار به یک حرفه یا وسیله اشاره دارد.

نکته و یادآوری

۶ اسم فاعل و اسم مفعول از افعال معتل: ساخت این مشتقات از افعال معتل (مثال، اجوف، ناقص) قواعد اعلال خاص خود را دارد (مانند قائِل، مَقول، قاضٍ، مَقْضیّ) که باید به آن ها دقت کرد.

نمونه سوالات امتحانی و کنکور

سوالات تستی:

1 عیّن ما لیس فیه اسم فاعل: (گزینه ای که در آن اسم فاعل نیست را مشخص کنید)

الف اَلْعالِمُ یَعْرِفُ قَدْرَ نَفْسِهِ.
ب اَلْمُؤمِنُ مُحْسِنٌ إلی الْآخَرینَ.
ج هذا رَجُلٌ مَشهورٌ فی الْمَدینَةِ.
د اَلْمُتَّقونَ فائزونَ بِالْجَنَّةِ.

گزینه ج

الف: عالِم (اسم فاعل ثلاثی مجرد)
ب: مُؤمِن (اسم فاعل باب افعال: آمَنَ)، مُحْسِن (اسم فاعل باب افعال: أَحْسَنَ)
ج: مَشهور (اسم مفعول ثلاثی مجرد: شَهَرَ)
د: مُتَّقون (جمعِ مُتَّقٍ، اسم فاعل باب افتعال: اِتَّقَی)، فائزون (جمعِ فائز، اسم فاعل ثلاثی مجرد: فازَ)

2 عیّن ما فیه اسم مفعولٍ لفعلٍ لازمٍ خطأً: (گزینه ای که در آن به اشتباه از فعل لازم، اسم مفعول ساخته شده را مشخص کنید)

الف اَلْبابُ مَفْتوحٌ.
ب اَلْمَجلِسُ مُنْعَقَدٌ.
ج اَلْعَدُوُّ مُنْهَزِمٌ.
د اَلرَّجُلُ مَجْلوسٌ عِنْدَهُ.

گزینه د

اسم مفعول از فعل لازم ساخته نمی شود.
الف: مَفْتوح (از فَتَحَ - متعدی) ← صحیح.
ب: مُنْعَقَد (از اِنْعَقَدَ - لازم باب انفعال) ← این اسم فاعل است، نه مفعول. ساختار مُفعَل برای اسم مفعول است. این گزینه به خودی خود اشتباه نیست اما سوال به دنبال اسم مفعول از فعل لازم است.
ج: مُنْهَزِم (از اِنْهَزَمَ - لازم باب انفعال) ← این اسم فاعل است.
د: مَجْلوس (از جَلَسَ - لازم) ← این ساختار اسم مفعول از فعل لازم است که اشتباه می باشد. اگرچه گاهی با جار و مجرور (عنده) می آید اما ساختار مفعول برای فعل لازم غلط است.
*بازبینی:* سوال می پرسد کدام اسم مفعول از فعل لازم "به اشتباه" ساخته شده. گزینه های ب و ج اسم فاعل هستند نه مفعول. گزینه د اسم مفعول (مجلوس بر وزن مفعول) از فعل لازم (جلس) است که ساخت آن غلط است. پس گزینه د پاسخ صحیح است.

3 ما هو نوع «علّامة» فی «کانَ صدیقی رجلاً علّامةً»؟

الف اسم فاعل
ب اسم مفعول
ج اسم مبالغة
د اسم شغل

گزینه ج

«علّامة» بر وزن «فَعّالَة» است و در اینجا به عنوان صفتی برای «رجلاً» به کار رفته و بر بسیار دانا بودن دلالت دارد. پس اسم مبالغه است.

4 عیّن ما فیه اسم فاعل و اسم مفعول من باب واحد: (گزینه ای که در آن اسم فاعل و اسم مفعول از یک باب هستند را مشخص کنید)

الف اَلْمُرسِلُ و الْمُرسَلُ إلیه.
ب اَلْکاتِبُ و الْمَکتوبُ علیهِ.
ج اَلْمُستَمِعُ و الْمَسموعُ لَدَیهِ.
د اَلْمُتَعَلِّمُ و الْمَعلومُ لَهُ.

گزینه الف

الف: مُرسِل (اسم فاعل باب افعال)، مُرسَل (اسم مفعول باب افعال) ← هر دو از یک باب (افعال).
ب: کاتِب (اسم فاعل ثلاثی مجرد)، مَکتوب (اسم مفعول ثلاثی مجرد) ← هر دو از ثلاثی مجرد، اما سوال معمولاً باب های مزید را مد نظر دارد. ضمن اینکه این گزینه هم صحیح است.
ج: مُستَمِع (اسم فاعل باب افتعال)، مَسموع (اسم مفعول ثلاثی مجرد) ← از دو باب مختلف.
د: مُتَعَلِّم (اسم فاعل باب تفعل)، مَعلوم (اسم مفعول ثلاثی مجرد) ← از دو باب مختلف.
*بازبینی:* گزینه الف به طور واضح اسم فاعل و مفعول از باب مزید (افعال) است. گزینه ب هم از ثلاثی مجرد است. معمولاً در این نوع سوالات، منظور باب های مزید است. لذا گزینه الف پاسخ دقیق تر است.

5 فی أیّ کلمةٍ حرکتُ ما قبلَ الآخرِ تدلُّ علی أنّه اسم مفعول؟ (در کدام کلمه، حرکت حرف ماقبل آخر نشان می دهد که آن اسم مفعول است؟)

الف مُجْتَهِد
ب مُسْتَشار
ج مُتَفَکِّر
د مُدافِع

گزینه ب

اسم مفعول از باب مزید با «مُـ» شروع شده و حرف یکی مانده به آخر آن فتحه (ـَ) دارد.
الف: مُجْتَهِد (ه کسره) ← اسم فاعل باب افتعال.
ب: مُسْتَشار (ش فتحه، از فعل اجوف استشار، یستشیر، مستشیر/مستشار) ← اسم مفعول باب استفعال.
ج: مُتَفَکِّر (ک کسره) ← اسم فاعل باب تفعل.
د: مُدافِع (ف کسره) ← اسم فاعل باب مفاعلة.

سوالات تشریحی:

6 اسم فاعل و اسم مفعول فعل «إِسْتَخْدَمَ» را بسازید و در دو جمله کوتاه به کار ببرید.

اسم فاعل: مُسْتَخْدِم (مُـ + کسره ماقبل آخر)
اسم مفعول: مُسْتَخْدَم (مُـ + فتحه ماقبل آخر)
مثال اسم فاعل: اَلْمُسْتَخْدِمُ مَسؤولٌ عَنْ عَمَلِهِ. (استخدام کننده مسئول کارش است.)
مثال اسم مفعول: اَلْعامِلُ الْمُسْتَخْدَمُ نَشیطٌ. (کارگرِ استخدام شده، فعال است.)

7 نوع مشتقات مشخص شده در آیه «إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» را بنویسید.

* التَّوّابینَ (جمعِ تَوّاب): تَوّاب بر وزن فَعّال ← اسم مبالغه (بسیار توبه کننده).
* الْمُتَطَهِّرینَ (جمعِ مُتَطَهِّر): مُتَطَهِّر با مُـ شروع شده و حرف یکی مانده به آخر (ه‍) کسره دارد ← اسم فاعل (از باب تفعل: تَطَهَّرَ).

8 اسم فاعل و اسم مفعول فعل «قالَ» (گفت) چیست و چرا ساختار آن ها با وزن اصلی (فاعِل و مَفعول) کمی تفاوت دارد؟

اسم فاعل: قائِل.
اسم مفعول: مَقول.
دلیل تفاوت: فعل «قالَ» اجوف واوی است (ریشه: ق و ل). در ساخت اسم فاعل (قاوِل)، حرف عله به همزه تبدیل می شود (قائِل). در ساخت اسم مفعول (مَقوول)، طبق قواعد اعلال، واو اول حذف می شود و به صورت مَقول درمی آید.

9 آیا کلمه «طَیّار» در جمله «یَقودُ الطَّیّارُ الطّائِرةَ» اسم مبالغه است؟ چرا؟

خیر، اسم مبالغه نیست.
دلیل: «طَیّار» بر وزن «فَعّال» است، اما در این جمله بر اسم شغل (خلبان) دلالت دارد نه بر صفت «بسیار پرواز کننده».

10 اسم مفعول از فعل «إِهْتَدیٰ» (هدایت شد) چیست؟

اسم مفعول ندارد.
دلیل: فعل «إِهْتَدیٰ» (از باب افتعال) به معنی «هدایت شد» یا «راه یافت»، فعلی **لازم** است و اسم مفعول از فعل لازم ساخته نمی شود. (توجه: فعل متعدی آن «هَدیٰ» به معنی «هدایت کرد» است که اسم مفعولش «مَهْدِیّ» می شود).

جمع بندی:

اسم فاعل، اسم مفعول و اسم مبالغه سه دستهٔ مهم از مشتقات هستند که نقش کلیدی در واژگان و قواعد عربی دارند. یادگیری روش ساخت آن ها از افعال ثلاثی مجرد و مزید، شناخت اوزان مختلف و توجه به نکات مهمی مانند لازم یا متعدی بودن فعل، به شما کمک می کند تا این مشتقات را به درستی تشخیص داده، ترجمه کنید و در تجزیه و ترکیب به کار ببرید.

سایر مباحث این سری