آرایه استعاره: قرض گرفتن زیبایی!
تا حالا شده بخواهید کسی یا چیزی را خیلی زیبا و تاثیرگذار توصیف کنید؟ مثلا به جای اینکه بگویید «معشوق من آمد»، بگویید: «ماه من آمد!». در اینجا شما کلمه «ماه» را که در اصل برای نامیدن جسم نورانی آسمان است، به جای «معشوق» به کار برده اید، چون بین ماه و معشوق شباهتی (زیبایی و درخشندگی) وجود دارد. این کار هنرمندانه، یعنی به کار بردن یک کلمه به جای کلمه دیگر به دلیل وجود شباهت بین آن دو، استعاره نام دارد. استعاره در لغت به معنی «عاریه گرفتن» یا «قرض گرفتن» است و در ادبیات، ما زیبایی ها یا ویژگی های یک کلمه را برای کلمه دیگری قرض می گیریم تا حرفمان زیباتر و خیال انگیزتر شود.
استعاره یکی از پایه های اصلی زیبایی در شعر و نثر فارسی است و در واقع، نوعی تشبیه فشرده و کوتاه شده است که در آن، یا فقط «مانند شونده» (مشبه به) می آید یا «مانند شده» (مشبه) همراه با یکی از ویژگی های «مانند شونده» می آید.
استعاره چگونه ساخته می شود؟ (ارتباط با تشبیه)
برای فهمیدن استعاره، بهتر است اول آرایه تشبیه را خوب بلد باشیم. در تشبیه گفتیم چهار رکن داریم: مشبه، مشبه به، ادات و وجه شبه. استعاره از دل تشبیه بیرون می آید، اما با حذف بعضی از این ارکان:
- اگر در یک تشبیه، مشبه (کسی یا چیزی که تشبیه می شود)، ادات تشبیه و وجه شبه را حذف کنیم و فقط مشبه به (چیزی که به آن تشبیه شده) را بیاوریم، استعاره مصرحه (آشکار) ساخته ایم.
- اگر در یک تشبیه، مشبه به را حذف کنیم، اما مشبه را همراه با یکی از ویژگی ها یا لوازم مشبه بهِ حذف شده بیاوریم، استعاره مکنیه (پنهان) ساخته ایم.
1745835339.png)
! به زبان ساده تر: در استعاره مصرحه، فقط مشبه به را به جای مشبه می آوریم (مثلاً به جای معشوق می گوییم سرو). در استعاره مکنیه، مشبه را می آوریم ولی یک ویژگی از مشبه بهِ حذف شده را به آن نسبت می دهیم (مثلاً می گوییم مرگ لبخند زد؛ مرگ مشبه است و لبخند زدن ویژگی انسان (مشبه به حذف شده) است).
۱. استعاره مصرحه (آشکار)
در این نوع استعاره، شاعر یا نویسنده مشبه را حذف می کند و مستقیماً از مشبه به به جای آن استفاده می کند. برای اینکه بفهمیم کلمه در معنی استعاری به کار رفته، معمولا نشانه ای در جمله وجود دارد که به آن قرینه صارفه (نشانه ی بازدارنده از معنی اصلی) می گویند.

سرو به جای معشوق
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند؟
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند؟
در اینجا «سرو» استعاره مصرحه از «معشوق» (مشبه حذف شده) است. قرینه صارفه کلمه «چمان» (رونده) است، چون سرو واقعی راه نمی رود. پس منظور معشوقی است که مانند سرو، بلند قامت و زیباست.

شمع و پروانه به جای معشوق و عاشق
ای شمع! که ما را به سخن شیفته کردی
پروانهٔ خود را مکش از چرب زبانی
«شمع» استعاره مصرحه از «معشوق» (که وجودش روشنایی بخش و سوزاننده است) و «پروانه» استعاره مصرحه از «عاشق» (که بی قرار گرد معشوق می گردد) است. قرینه، کل مفهوم بیت و رابطه عاشق و معشوقی است.

نرگس، گل، مروارید به جای چشم، چهره، اشک
خمارین نرگسان را کرد پرآب
به گُل بر ریخت مروارید خوشاب
«نرگس» استعاره از «چشم» (به دلیل شباهت ظاهری یا خماری).
«گُل» استعاره از «چهره» یا «گونه» (به دلیل زیبایی و سرخی).
«مروارید» استعاره از «اشک» (به دلیل شفافیت و درخشندگی).
۲. استعاره مکنیه (پنهان)
در این نوع استعاره، مشبه به حذف می شود، اما یکی از ویژگی ها، اعضا یا کارهای مخصوص مشبه بهِ حذف شده، به مشبه نسبت داده می شود. به عبارت دیگر، ما مشبه را می بینیم که کاری غیرعادی انجام می دهد یا عضوی غیرعادی دارد که مال خودش نیست.
یکی از رایج ترین شکل های استعاره مکنیه، اضافه استعاری است که در آن، یکی از ویژگی ها یا اعضای مشبه بهِ حذف شده، به مشبه اضافه می شود (مانند: دستِ روزگار). همچنین، آرایه تشخیص (جان بخشی) که در آن ویژگی های انسانی به غیرانسان نسبت داده می شود، نوعی استعاره مکنیه است که مشبه بهِ حذف شده آن «انسان» است.

استعاره مکنیه (و تشخیص)
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی ها حکایت می کند
مشبه: نی
مشبه به حذف شده: انسان
ویژگی مشبه به: شکایت کردن / حکایت کردن
نی (مشبه) مانند انسان (مشبه به حذف شده) شکایت و حکایت می کند. چون مشبه بهِ حذف شده انسان است، آرایه تشخیص هم داریم.

استعاره مکنیه (اضافه استعاری)
... دستِ قضا ما را از هم جدا کرد.
ترکیب «دستِ قضا» اضافه استعاری است.
مشبه: قضا (سرنوشت)
مشبه به حذف شده: انسان (یا موجودی قدرتمند)
ویژگی مشبه به: دست
قضا (مشبه) مانند انسان (مشبه به حذف شده) دست دارد. چون مشبه به انسان است، تشخیص هم دارد.

استعاره مکنیه (غیر تشخیص)
به صحرا شدم، عشق باریده بود
...
مشبه: عشق
مشبه به حذف شده: باران (یا برف، یا هر چیز باریدنی)
ویژگی مشبه به: باریدن
عشق (مشبه) مانند باران (مشبه به حذف شده) باریده بود. چون مشبه به حذف شده (باران) انسان نیست، تشخیص ندارد.

استعاره مکنیه (اضافه استعاری و تشخیص)
پرید از رخِ کفر در هند رنگ
تپیدند بت خانه ها در فرنگ
ترکیب «رخِ کفر» اضافه استعاری است.
مشبه: کفر
مشبه به حذف شده: انسان
ویژگی مشبه به: رُخ (چهره)
کفر (مشبه) مانند انسان (مشبه به حذف شده) چهره ای دارد که رنگ از آن می پرد. تشخیص هم دارد.
تمرین برای یادگیری بهتر
حالا سعی کنید استعاره ها را در بیت های زیر پیدا کنید و نوع آن ها (مصرحه یا مکنیه) را مشخص کنید.
1 «آتشی از عشق در جانم فتاد / زان شعله ور شد هستیم، رفتم ز یاد»
آتش: استعاره مصرحه از عشق (یا غم عشق).
2 «چنگال اجل گریبان جانش بگرفت / مرگ آمد و پنجه بر دل و جانش زد»
چنگالِ اجل: استعاره مکنیه (اضافه استعاری). اجل (مرگ) به حیوان درنده ای تشبیه شده که چنگال دارد.
مرگ پنجه زد: استعاره مکنیه. مرگ به موجودی تشبیه شده که پنجه می زند.
3 «بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد / بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد»
بت: استعاره مصرحه از معشوق.
گل: استعاره مصرحه از چهره معشوق.
سنبل: استعاره مصرحه از زلف معشوق.
بهارِ عارض: استعاره مکنیه (اضافه استعاری). عارض (چهره) به بهار تشبیه شده.
نکات کنکوری و تکمیلی آرایه استعاره

1 رابطه استعاره و تشبیه: استعاره در واقع نوعی تشبیه فشرده است. استعاره مصرحه همان مشبه به یک تشبیه است که مشبه آن حذف شده. استعاره مکنیه همان مشبه است که یکی از ویژگی های مشبه بهِ حذف شده را به خود گرفته است.
2 اضافه استعاری vs اضافه تشبیهی: این دو بسیار مهم هستند و نباید اشتباه گرفته شوند.
- اضافه تشبیهی: مشبه به + کسره + مشبه (مثل: دریای غم = غم مانند دریا)
- اضافه استعاری: ویژگی یا عضو مشبه به حذف شده + کسره + مشبه (مثل: دستِ روزگار = روزگار مانند انسان، دست دارد).
3 استعاره مکنیه و تشخیص: هرگاه در استعاره مکنیه، مشبه بهِ حذف شده «انسان» باشد، آرایه تشخیص (جان بخشی) نیز وجود دارد. پس هر تشخیصی، استعاره مکنیه است، اما هر استعاره مکنیه ای، تشخیص نیست. (مثال: «عشق باریده بود» مکنیه است اما تشخیص نیست).
4 استعاره و مجاز: استعاره نوعی مجاز است که رابطهٔ بین معنی حقیقی و مجازی، شباهت است.
5 یافتن استعاره: برای یافتن استعاره مصرحه، دنبال کلمه ای بگردید که در معنای غیر اصلی خود به کار رفته و جایگزین مشبه شده است. برای یافتن استعاره مکنیه، دنبال مشبهی بگردید که یک ویژگی یا عمل غیرعادی (متعلق به مشبه بهِ حذف شده) به آن نسبت داده شده است.
6 نقش قرینه: وجود قرینه (لفظی یا معنوی) به ما کمک می کند تا بفهمیم کلمه در معنی استعاری به کار رفته است. قرینه لفظی در خود کلام وجود دارد (مثل «چمان» برای «سرو») و قرینه معنوی از مفهوم کلی کلام یا اطلاعات بیرونی فهمیده می شود.
سوالات پرتکرار استعاره در امتحانات و کنکور
استعاره یکی از کلیدی ترین و پرتکرارترین آرایه ها در آزمون های ادبیات است. بیایید چند نمونه را با هم بررسی کنیم.
سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):
1 در بیت «ببرد از من قرار و طاقت و هوش / بت سنگین دل سیمین بناگوش»، واژه «بت» چه آرایه ای دارد؟
الف کنایه
ب تشبیه بلیغ
ج استعاره مصرحه
د استعاره مکنیه
گزینه ج
واژه «بت» در اینجا به جای «معشوق» (مشبه حذف شده) به کار رفته است، زیرا معشوق مانند بت زیبا و گاهی بی توجه است. چون فقط مشبه به (بت) ذکر شده، استعاره مصرحه است.
2 «اضافه استعاری» در کدام گزینه به کار رفته است؟
الف دریای محبت
ب لب لعل
ج دست روزگار
د سرو قد
گزینه ج
«دست روزگار» اضافه استعاری است. روزگار (مشبه) به انسانی (مشبه به حذف شده) تشبیه شده که دست (یکی از اعضای مشبه به) دارد.
بررسی گزینه های دیگر: الف، ب، د اضافه تشبیهی هستند (محبت مانند دریا؛ لب مانند لعل؛ قد مانند سرو).
3 در بیت «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران / کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»، آرایه «ناله خیزد از سنگ» چیست؟
الف تشبیه
ب استعاره مصرحه
ج کنایه
د استعاره مکنیه (و تشخیص)
گزینه د
«ناله کردن» ویژگی انسان (مشبه به حذف شده) است که به «سنگ» (مشبه) نسبت داده شده است. پس استعاره مکنیه است و چون مشبه به انسان است، تشخیص هم دارد.
4 کدام گزینه استعاره مکنیه نیست؟
الف چرخ روزگار کج رفتار است.
ب آفتاب نقاب برافکند.
ج سیلاب غیرت برخاست.
د دیو شهوت را به بند کشید.
گزینه ج
«سیلاب غیرت» اضافه تشبیهی است (غیرت مانند سیلاب). سه گزینه دیگر استعاره مکنیه هستند:
الف) چرخ روزگار (مشبه) + کج رفتار بودن (ویژگی انسان).
ب) آفتاب (مشبه) + نقاب برافکندن (ویژگی انسان).
د) دیو شهوت: اضافه تشبیهی (شهوت مانند دیو)؛ اما «به بند کشیدن دیو شهوت» استعاره مکنیه است (دیو شهوت مانند یک موجود، به بند کشیده می شود).
5 در بیت «الا ای یوسف مصری که کردت شاه مصر آخر / ز ماه مصر خبر ده چو بر فلک شده ای»، کدام کلمه استعاره نیست؟
الف یوسف
ب شاه
ج ماه
د مصر
گزینه د
«مصر» در معنی حقیقی خود (نام کشور) به کار رفته است.
بررسی موارد دیگر: «یوسف» استعاره از معشوق (زیبا و عزیز)، «شاه» استعاره از معشوق (حاکم بر دل)، «ماه» استعاره از معشوق (زیبا و درخشان).
سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):
6 استعاره را تعریف کنید و انواع اصلی آن را نام ببرید.
استعاره به کار بردن واژه ای در غیر معنی حقیقی خود، به دلیل وجود رابطه شباهت میان معنی حقیقی و معنی مجازی است. به عبارت دیگر، استعاره نوعی تشبیه فشرده است.
انواع اصلی آن عبارتند از: 1- استعاره مصرحه (آشکار) 2- استعاره مکنیه (پنهان).
7 در بیت «به خون خود آغشته و رفته اند / چه گل های خندان به جبهه شدند»، استعاره را پیدا کنید و نوع آن را مشخص کنید.
استعاره: «گل های خندان»
نوع: استعاره مصرحه
توضیح: «گل های خندان» به جای «شهیدان جوان و شاداب» (مشبه حذف شده) به کار رفته است.
8 اضافه استعاری «کامِ مرگ» را تحلیل کنید.
«کامِ مرگ» اضافه استعاری و نوعی استعاره مکنیه است.
مشبه: مرگ
مشبه به حذف شده: حیوان وحشی یا اژدها
ویژگی مشبه به: کام (دهان)
توضیح: مرگ به حیوانی وحشی تشبیه شده که دهان (کام) دارد و انسان ها را می بلعد.
9 در عبارت «زمانه، رسم وفا را از یاد برده است»، استعاره مکنیه را بیابید و توضیح دهید که آیا تشخیص هم دارد؟
استعاره مکنیه: «زمانه، رسم وفا را از یاد برده است».
مشبه: زمانه
مشبه به حذف شده: انسان
ویژگی مشبه به: از یاد بردن
توضیح: زمانه به انسانی تشبیه شده که می تواند چیزی را فراموش کند.
آیا تشخیص دارد؟ بله، چون مشبه بهِ حذف شده «انسان» است، آرایه تشخیص نیز وجود دارد.
10 تفاوت استعاره مصرحه و مکنیه را به طور خلاصه بنویسید.
در استعاره مصرحه، مشبه حذف می شود و فقط مشبه به ذکر می شود (مثلاً به جای یار می گوییم ماه).
در استعاره مکنیه، مشبه به حذف می شود و مشبه همراه با یکی از ویژگی ها یا لوازم مشبه بهِ حذف شده ذکر می شود (مثلاً می گوییم روزگار دست دارد).
نتیجه گیری:
استعاره یکی از قدرتمندترین ابزارهای خیال انگیزی در ادبیات است که با فشرده کردن تشبیه و ایجاد پیوندهای غیرمنتظره بین کلمات، معنا را عمیق تر و کلام را زیباتر می کند. شناخت انواع استعاره، به ویژه استعاره مصرحه و مکنیه (و شکل رایج آن یعنی اضافه استعاری و تشخیص)، به ما کمک می کند تا لایه های پنهان معنا را در شعر و نثر کشف کنیم و از زیبایی های زبان فارسی بیشتر لذت ببریم.





