آرایه اضافه استعاری: جان بخشیدن به کلمات!
تا به حال ترکیبهایی مثل «دستِ روزگار»، «لبخندِ گل» یا «چشمِ دل» را شنیدهاید؟ آیا روزگار واقعاً دست دارد؟ آیا گل لبخند میزند؟ یا دل چشم دارد؟ مسلماً نه! اینها ترکیبهای مجازی و غیرواقعی هستند. در ادبیات، وقتی یک ویژگی یا عضو انسانی (مثل دست، لبخند، چشم) را به یک مفهوم غیرانسان یا انتزاعی (مثل روزگار، گل، دل) نسبت میدهیم و آن را به صورت یک ترکیب اضافی (مضاف و مضافالیه) بیان میکنیم، آرایه اضافهٔ استعاری ساختهایم. در واقع، این آرایه نوعی جانبخشی (تشخیص یا استعاره مکنیه) است که در قالب ترکیب اضافی آمده است.
پس اضافهٔ استعاری، یک ترکیب اضافی (مضاف و مضافالیه) است که در آن، یک ویژگی یا عضو (معمولاً انسانی یا متعلق به جانداران) به چیزی نسبت داده میشود که ذاتاً آن ویژگی یا عضو را ندارد و این نسبت دادن بر پایهٔ نوعی شباهت یا رابطهٔ مجازی است. این آرایه به کلام قدرت تصویرسازی و خیالانگیزی میدهد.
ساختار اضافه استعاری
ساختار کلی آن «مضاف (ویژگی/عضو) + کسره (ـِ) + مضافالیه (صاحب مجازی ویژگی/عضو)» است.
مثلاً در «دستِ اجل»:
- مضاف: دست (عضوی که نسبت داده شده)
- مضافالیه: اجل (مرگ) (چیزی که ذاتاً دست ندارد اما کارکرد دست به آن نسبت داده شده)
این ترکیب در واقع فشرده شدهٔ یک استعاره مکنیه است: «اجل مانند انسانی است که دست دارد» (که مشبهبه یعنی انسان حذف شده و یکی از ویژگیهایش یعنی «دست» به مشبه یعنی «اجل» اضافه شده است).
چگونه اضافه استعاری را تشخیص دهیم؟
تشخیص اضافه استعاری معمولاً با کمی دقت امکانپذیر است:
- بررسی معنای حقیقی: آیا مضافالیه (کلمه دوم) واقعاً و به طور حقیقی میتواند مضاف (کلمه اول) را داشته باشد؟ آیا روزگار دست دارد؟ آیا مرگ بال دارد؟ اگر پاسخ منفی است، احتمالاً با اضافه استعاری روبرو هستیم.
- وجود رابطهٔ غیرواقعی: آیا رابطهٔ بین مضاف و مضافالیه یک رابطهٔ مجازی، خیالی و مبتنی بر جانبخشی (تشخیص) یا شباهت کارکردی است؟ (مثلاً کارکرد دست برای اجل، گرفتن جان است).
- تمایز از اضافه تشبیهی: مهمترین نکته، تشخیص آن از اضافه تشبیهی است. آزمون «مانند» را اجرا کنید: آیا میتوانید بگویید «مضاف مانند مضافالیه است»؟ برای «دستِ روزگار»، آیا میتوان گفت «دست مانند روزگار است»؟ خیر. پس اضافه تشبیهی نیست. (در اضافه تشبیهی مثل «لبِ لعل» میتوان گفت: لب مانند لعل است).
تفاوت کلیدی اضافه استعاری و اضافه تشبیهی
1745835339.png)
! اضافه تشبیهی: رابطه بین دو کلمه بر اساس شباهت است. (مضاف شبیه مضافالیه است). آزمون: مضاف مانند مضافالیه است؟ (بله). مثال: اکسیرِ عشق (عشق مانند اکسیر است).
! اضافه استعاری: رابطه بین دو کلمه بر اساس نسبت دادن غیرواقعیِ یک ویژگی یا عضو است (اغلب جانبخشی). آزمون: مضافالیه واقعاً مضاف را دارد؟ (نه). آزمونِ مضاف مانند مضافالیه است؟ (نه). مثال: دستِ تقدیر (تقدیر دست ندارد؛ دست هم مانند تقدیر نیست).
مثالهای کاربردی از اضافه استعاری
الف) مثالهای ساده (ترکیبهای اضافی)

- دستِ روزگار: روزگار دست ندارد. (استعاری)
- لبخندِ گل: گل لبخند نمیزند. (استعاری)
- چشمِ نرگس: گل نرگس چشم ندارد (اما شکلش شبیه چشم است). (استعاری)
- تیغِ زبان: زبان تیغ نیست (اما میتواند مانند تیغ آسیب بزند). **نکته:** این مورد میتواند اضافه تشبیهی هم باشد (زبان مانند تیغ است). تشخیص دقیق به بافت جمله بستگی دارد، اما استعاری بودن قویتر است چون زبان ذاتاً تیغ نیست.
- پایِ کوه: کوه پا ندارد. (استعاری)
- گوشِ دیوار: دیوار گوش ندارد. (استعاری)
- بالِ اندیشه: اندیشه بال ندارد. (استعاری)
- نیشِ طعنه: طعنه نیش (عضو گزنده) ندارد. (استعاری)
ب) مثال در شعر

نمونههای اضافه استعاری در شعر
بر فرقِ سپهر بردش از خاک
تا دامنِ آفتاب چالاک
فرقِ سپهر: سپهر (آسمان) فرقِ سر ندارد. (استعاری)
دامنِ آفتاب: آفتاب دامن ندارد. (استعاری)
چون گوشِ وحوش سوی اصوات
چون چشمِ اهو به سوی عرصات
گوشِ وحوش: اضافه تخصیصی (گوشِ متعلق به وحوش).
چشمِ آهو: اضافه تخصیصی (چشمِ متعلق به آهو). اینها استعاری نیستند.
از خوابِ گران، خوابِ گران، خوابِ گران خیز
از خوابِ گران خیز!
خوابِ گران: گران (سنگین) صفتی برای خواب است (ترکیب وصفی). اضافه استعاری نیست.
تا کی به تمنایِ وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
تمنایِ وصال: اضافه بیانی یا تخصیصی (تمنا برای وصال). استعاری نیست.
تمرین برای یادگیری بهتر
در ترکیبها و بیتهای زیر، مشخص کنید کدام ترکیب اضافه استعاری است و کدام نیست؟ دلیل خود را بگویید.
1 ترکیبهای: الف) گلویِ بغض ب) پایِ دیوار ج) خانهٔ دوست د) زبانِ آتش
الف) گلویِ بغض: استعاری (بغض گلو ندارد).
ب) پایِ دیوار: استعاری (دیوار پا ندارد؛ پایین دیوار).
ج) خانهٔ دوست: اضافه ملکی (خانهٔ متعلق به دوست).
د) زبانِ آتش: استعاری (آتش زبان ندارد؛ شعلههای آتش).
2 کدام ترکیب اضافه استعاری است؟
دیدهام چشمی که میجوشد ز غیرت چون عقیق
خواندهام نقشی که میخندد ز شادی چون نگار
در این بیت اضافه استعاری واضحی وجود ندارد. ترکیباتی مثل «چشمِ عقیق» یا «نقشِ نگار» نداریم. بیت بیشتر بر پایه تشبیه است.
3 «مردم گردنفراز» چه نوع ترکیبی است؟
گر تکبر میکنی با خواجگان سفله کن
ور تواضع میکنی با مردمِ گردنفراز
مردمِ گردنفراز: این یک ترکیب وصفی است. «گردنفراز» (سرافراز، مغرور) صفتی برای «مردم» است. اضافه استعاری نیست.
نکات کنکوری و تکمیلی اضافه استعاری

1 رابطه با جانبخشی (تشخیص): اضافه استعاری یکی از رایجترین شیوههای ایجاد آرایه تشخیص (شخصیتبخشی به اشیاء یا مفاهیم) است. وقتی میگوییم «دست روزگار»، به روزگار جان بخشیدهایم.
2 فشردهسازی استعاره مکنیه: اضافه استعاری راهی برای بیان فشرده و کوتاهِ یک استعاره مکنیه است. (اجل دست دارد ← دستِ اجل).
3 قدرت تصویرسازی: این آرایه به دلیل ایجاد پیوندهای غیرمنتظره بین کلمات، تصاویری بدیع و خیالانگیز در ذهن خواننده ایجاد میکند.
4 تشخیص از اضافه بیانی: گاهی اضافه استعاری با اضافه بیانی اشتباه گرفته میشود. در اضافه بیانی، مضاف جنس مضافالیه را بیان میکند (ظرفِ مسی) یا توضیحی درباره آن میدهد (کلیدِ مشکل). اما در اضافه استعاری، یک ویژگی غیرواقعی نسبت داده میشود.
5 توجه به نقش کلمات: دقت کنید که مضاف و مضافالیه هر دو اسم باشند. اگر کلمه دوم صفت باشد، ترکیب وصفی است نه اضافی (مثل: دیوارِ بلند).
سوالات پرتکرار اضافه استعاری در امتحانات و کنکور
تشخیص اضافه استعاری و به خصوص تمایز آن از اضافه تشبیهی، از مباحث مهم و پرتکرار در آزمونهای ادبیات است.
سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):
1 کدام گزینه یک «اضافه استعاری» است؟
الف گلِ خندان
ب چشمِ نرگس
ج کتابِ حافظ
د دریایِ علم
گزینه ب
گزینه ب: چشمِ نرگس ← نرگس (گل) چشم ندارد، اما شکلش شبیه چشم است. (اضافه استعاری).
الف) گلِ خندان: ترکیب وصفی (خندان صفت گل است).
ج) کتابِ حافظ: اضافه ملکی.
د) دریایِ علم: اضافه تشبیهی (علم مانند دریاست).
2 در کدام گزینه، هم اضافه تشبیهی و هم اضافه استعاری وجود دارد؟
الف بالِ همت - ساحتِ گیتی
ب دستِ قضا - چنگالِ مرگ
ج لبِ لعل - کمانِ ابرو
د مزرعِ دنیا - داسِ اجل
گزینه د
گزینه د: مزرعِ دنیا (دنیا مانند مزرعه است -> تشبیهی) و داسِ اجل (اجل داس ندارد -> استعاری).
الف) بالِ همت (استعاری) - ساحتِ گیتی (تخصیصی).
ب) دستِ قضا (استعاری) - چنگالِ مرگ (استعاری).
ج) لبِ لعل (تشبیهی) - کمانِ ابرو (تشبیهی).
3 ترکیب «کمرِ کوه» چه نوع اضافهای است؟
الف تشبیهی
ب استعاری
ج ملکی
د تخصیصی
ب
کمرِ کوه: کوه کمر (عضو بدن) ندارد. این یک ویژگی انسانی است که به کوه نسبت داده شده است (اشاره به میانهٔ کوه). پس اضافه استعاری است.
4 کدام گزینه اضافه استعاری نیست؟
الف دهانِ زخم
ب نافِ زمین
ج گردنِ بطری
د قلبِ تاریخ
گزینه ج
گزینه ج: گردنِ بطری: اگرچه بطری واقعاً گردن (عضو بدن) ندارد، اما این اصطلاح به قدری رایج شده و به بخش باریک بالای بطری اشاره دارد که دیگر حالت استعاری قوی ندارد و بیشتر به اضافه تخصیصی نزدیک است (بخشی از بطری که گردن نامیده میشود).
الف) دهانِ زخم: زخم دهان ندارد (استعاری).
ب) نافِ زمین: زمین ناف ندارد (استعاری؛ مرکز زمین).
د) قلبِ تاریخ: تاریخ قلب ندارد (استعاری؛ مرکز یا بخش مهم تاریخ).
5 اضافه استعاری غالباً با کدام آرایه دیگر همراه است؟
الف تشبیه
ب کنایه
ج مجاز
د تشخیص (جانبخشی)
گزینه د
همانطور که در تعریف و نکات گفته شد، اضافه استعاری معمولاً از نسبت دادن ویژگیها یا اعضای جانداران (بهویژه انسان) به اشیاء یا مفاهیم بیجان ساخته میشود که این عمل اساس آرایه تشخیص یا جانبخشی است.
سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):
6 اضافه استعاری را تعریف کنید و یک مثال بزنید.
اضافه استعاری ترکیبی اضافی (مضاف و مضافالیه) است که در آن، مضافالیه (کلمه دوم) به طور حقیقی نمیتواند مضاف (کلمه اول) را داشته باشد و این نسبت دادن بر پایهٔ یک رابطهٔ مجازی و اغلب جانبخشی است.
مثال: شاخسارِ غم (غم شاخسار ندارد).
7 تفاوت اصلی اضافه استعاری با اضافه تشبیهی چیست؟ با مثال توضیح دهید.
تفاوت اصلی در نوع رابطه بین مضاف و مضافالیه است.
در اضافه تشبیهی، رابطه بر اساس شباهت است (مضاف مانند مضافالیه است). مثال: مرواریدِ اشک (اشک مانند مروارید است).
در اضافه استعاری، رابطه بر اساس نسبت دادن غیرواقعی یک عضو یا ویژگی است (مضافالیه ذاتاً مضاف را ندارد). مثال: اشکِ شمع (شمع اشک ندارد؛ منظور مادهٔ مذاب شمع است).
8 اضافههای استعاری را در بیت زیر پیدا کنید: «بگشا لبِ لعل از شکرِ خنده که چشمِ عالم / زین گوهرِ معنی که تو داری نگران است».
۱. شکرِ خنده: خنده (مشبه) مانند شکر (مشبهبه) است -> اضافه تشبیهی.
۲. چشمِ عالم: عالم (جهان) چشم ندارد -> اضافه استعاری.
۳. گوهرِ معنی: معنی (مشبه) مانند گوهر (مشبهبه) است -> اضافه تشبیهی.
(لبِ لعل نیز اضافه تشبیهی است).
پس تنها اضافه استعاری در این بیت «چشمِ عالم» است.
9 چرا ترکیب «بهارِ عمر» اضافه استعاری نیست؟
ترکیب «بهارِ عمر» اضافه تشبیهی است، نه استعاری. زیرا میتوان گفت: عمر (مشبه) مانند بهار (مشبهبه) است (از نظر طراوت، شادابی و آغاز). در اضافه استعاری، این رابطهٔ شباهت مستقیم وجود ندارد و مضافالیه نمیتواند مضاف را داشته باشد (عمر نمیتواند واقعاً بهار داشته باشد، اما میتواند *مانند* بهار باشد).
10 نقش اضافه استعاری در ایجاد تصویر شاعرانه چیست؟
اضافه استعاری با نسبت دادن ویژگیها یا اعضای موجودات جاندار (بهویژه انسان) به اشیاء، طبیعت یا مفاهیم انتزاعی، به آنها جان میبخشد و تصویری زنده، پویا و خیالانگیز در ذهن خواننده ایجاد میکند. این آرایه به شاعر امکان میدهد تا احساسات و دیدگاههای خود را به شکلی غیرمنتظره، ملموس و تأثیرگذار بیان کند و به زبان، قدرت تصویری و زیبایی بیشتری ببخشد.
نتیجهگیری:
اضافهٔ استعاری یکی از خلاقانهترین ابزارهای زبانی برای جانبخشی به جهان پیرامون و بیان مفاهیم به شکلی غیرمستقیم و هنرمندانه است. این آرایه که در واقع نوعی استعارهٔ فشرده در قالب ترکیب اضافی است، با ایجاد پیوندهای مجازی و غیرواقعی، تصاویری بدیع و ماندگار خلق میکند. تسلط بر تشخیص اضافهٔ استعاری و تمایز آن از اضافهٔ تشبیهی، گامی مهم در جهت درک عمیقتر زیباییها و ظرافتهای زبان و ادبیات فارسی است.





