نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

آرایه اسلوب معادله: دو مصراع، یک پیام!

تا به حال در شعرها به بیت هایی برخورد کرده اید که انگار دو جمله کاملاً جدا هستند، اما یک حرف مشترک می زنند؟ یک مصراع یک موضوعی را مطرح می کند و مصراع دیگر، با بیان یک مثال یا حالتی دیگر، همان موضوع را تأیید یا روشن تر می کند. مثل اینکه بگوییم: «آدم بی هنر همیشه بی ارزش است؛ درختی که میوه ندارد، هیزم است.» در اینجا، جمله دوم (درخت بی میوه) مثالی است برای تأیید حکم جمله اول (آدم بی هنر). به این ساختار زیبا در شعر که دو مصراع ظاهراً مستقل، یک مفهوم مشترک را به روشی مقایسه ای بیان می کنند، آرایه اسلوب معادله می گویند.

پس اسلوب معادله یعنی آوردن دو مصراع (یا دو عبارت) که از نظر دستوری و معنایی مستقل باشند، اما از نظر مفهوم کلی معادل و برابر هم باشند. مصراع دوم معمولاً مثالی محسوس تر، عینی تر یا مشهورتر برای اثبات یا روشن کردن مفهوم مصراع اول است. این آرایه باعث تأکید بر مطلب، زیبایی کلام و کمک به درک بهتر مفهوم می شود.

چگونه آرایه اسلوب معادله را تشخیص دهیم؟

چند راه ساده برای تشخیص اسلوب معادله وجود دارد:

  • استقلال دو مصراع: هر دو مصراع باید به تنهایی معنای کاملی داشته باشند و از نظر دستوری به هم وابسته نباشند (مثلاً یکی شرط و دیگری جواب شرط نباشد).
  • برابری معنایی: مفهوم کلی دو مصراع باید یکسان باشد.
  • آزمون «=»: بتوانید بین دو مصراع علامت مساوی (=) یا کلمه «یعنی» قرار دهید و ارتباط معنایی برقرار باشد.
  • آزمون «همان طور که»: بتوانید بین دو مصراع عبارت «همان طور که» یا «مثل اینکه» بیاورید.
  • آزمون جابجایی: در بیشتر موارد (نه همیشه)، بتوانید جای دو مصراع را با هم عوض کنید، بدون اینکه به ارتباط معنایی آن ها لطمه ای وارد شود.

حواست باشه

! مهم ترین شرط، استقلال نحوی و معنایی دو مصراع است. اگر یک مصراع بدون مصراع دیگر ناقص باشد یا مستقیماً به آن اشاره کند (مثلاً با ضمیر «این» یا «آن»)، اسلوب معادله نداریم.

! مصراع دوم معمولاً برای اثبات یا ملموس کردن مصراع اول می آید و اغلب یک پدیده طبیعی، یک واقعیت عینی یا یک مثال شناخته شده تر است.

مثال های کاربردی از آرایه اسلوب معادله

بیایید با چند مثال، این آرایه را بهتر درک کنیم:

مثال

ارزش ذاتی در مقابل جایگاه ظاهری

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم، ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

مصراع اول می گوید: بالا رفتن دود از ارزش شعله کم نمی کند. مصراع دوم می گوید: ابرو با اینکه از چشم بالاتر است، جای چشم را نمی گیرد (ارزش چشم بیشتر است). هر دو مصراع یک مفهوم را می رسانند: جایگاه ظاهری، تعیین کننده ارزش واقعی نیست. (دود = ابرو / شعله = چشم). می توان گفت: بالا رفتن دود از ارزش شعله کم نمی کند = (همان طور که) بالاتر بودن ابرو از چشم، ارزشش را بیشتر نمی کند.

مثال

آشکار شدن عیب با سخن گفتن

بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود
پستهٔ بی مغز چون لب وا کند رسوا شود

مصراع اول: نقص و نادانی انسان با حرف زدنش معلوم می شود. مصراع دوم: پسته پوک و بی مغز هم وقتی دهان باز می کند (پوسته اش باز می شود) پوچ بودنش آشکار می گردد. هر دو مصراع بیان می کنند که ماهیت درونی افراد یا اشیا با ظاهر شدن (حرف زدن / باز شدن) مشخص می شود. (انسان بی کمال = پسته بی مغز / سخن گفتن = لب وا کردن). می توان گفت: نقص انسان با حرف زدنش معلوم می شود = (همان طور که) پوکی پسته با باز شدنش آشکار می شود.

مثال

آشکار بودن عیب در افراد پاک

عیبِ پاکان زود بر مردم هویدا می شود
موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

مصراع اول: کوچکترین عیب در افراد خوب و پاک، زود به چشم می آید. مصراع دوم: یک تار مو در شیر سفید و خالص، به سرعت دیده می شود. هر دو مصراع می گویند که نقص کوچک در زمینه پاک و بی آلایش، بسیار برجسته و آشکار است. (عیب = مو / پاکان = شیر خالص). می توان گفت: عیب در پاکان زود آشکار می شود = (همان طور که) مو در شیر خالص زود پیدا می شود.

مثال

تأثیر عشق بر عقل

عشق چون آید برد هوشِ دلِ فرزانه را
دزدِ دانا می کُشد اول چراغِ خانه را

مصراع اول: عشق، هوش و عقل انسان دانا را زایل می کند. مصراع دوم: دزدِ ماهر هم برای اینکه بتواند کارش را انجام دهد، اول چراغ خانه (روشنی و آگاهی) را خاموش می کند. هر دو مصراع یک فرآیند را توصیف می کنند: از بین بردن عامل آگاهی (هوش/چراغ) توسط یک عامل قوی (عشق/دزد) برای رسیدن به هدف. (عشق = دزد دانا / هوش دل = چراغ خانه).

مثال

افزایش حرص در پیری

آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد
خواب در وقت سحرگاه گران می گردد

مصراع اول: انسان وقتی پیر می شود، حرص و طمعش بیشتر می شود. مصراع دوم: خواب هم در زمان سحر (نزدیک بیداری) سنگین تر و شیرین تر می شود. هر دو مصراع یک مفهوم را بیان می کنند: افزایش شدت یک حالت در انتهای دورهٔ آن. (پیر شدن = وقت سحرگاه / حرص = خواب / جوان گشتن = گران گشتن).

مثال

فراموشی در دل پاک

در دل ما کینهٔ کسی صورت نبست
آینه هر چه دید فراموش می کند

مصراع اول: در دل پاک ما کینه کسی جایی ندارد (فراموش می شود). مصراع دوم: آینه نیز هر چه در آن دیده می شود را در خود نگه نمی دارد و فراموش می کند. هر دو مصراع بیان می کنند که ذات پاک (دل/آینه) بدی ها (کینه/نقش ها) را در خود نگه نمی دارد. (دل ما = آینه / کینه = هر چه دید).

تمرین برای یادگیری بهتر

حالا شما در بیت های زیر تشخیص دهید که آیا اسلوب معادله وجود دارد یا خیر؟ و دلیل خود را بیان کنید.

1 «محرم این هوش جز بی هوش نیست / مر زبان را مشتری جز گوش نیست»

بله، اسلوب معادله دارد. مصراع اول: فقط فرد بی هوش (عاشق یا عارف) می تواند محرم اسرار باشد. مصراع دوم: فقط گوش می تواند خریدار (شنونده) زبان (سخن) باشد. هر دو مصراع بیان می کنند که هر چیزی گیرنده و مخاطب خاص خود را دارد. (هوش/اسرار = زبان/سخن ؛ بی هوش = گوش).

2 «عاقل به کنار آب جوید پل را / دیوانه پابرهنه از آب گذشت»

خیر، اسلوب معادله ندارد. این بیت تقابل بین کار عاقل و دیوانه را نشان می دهد (آرایه تضاد بین عاقل و دیوانه، و شاید کنایه)، اما دو مصراع معادل یکدیگر نیستند و یک مفهوم واحد را به دو شکل بیان نمی کنند.

3 «پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست / شمع را فانوس از پروانه می دارد جدا»

بله، اسلوب معادله دارد. مصراع اول: پرده شرم بین ما و دوست مانع ایجاد می کند. مصراع دوم: فانوس هم مانع رسیدن پروانه به شمع می شود. هر دو مصراع می گویند که یک واسطه یا مانع (شرم/فانوس) باعث جدایی دو چیز مرتبط (ما و دوست / پروانه و شمع) می شود. (شرم = فانوس / ما و دوست = پروانه و شمع).

نکات کنکوری و تکمیلی آرایه اسلوب معادله

نکته

1 پایه تشبیه مرکب: اسلوب معادله معمولاً بر پایه تشبیه مرکب (تشبیه یک حالت به حالتی دیگر) است. یعنی باید بتوان حداقل دو جزء از مصراع اول را به دو جزء متناظر در مصراع دوم تشبیه کرد.

2 حکم کلی + مثال: خیلی وقت ها مصراع اول یک حکم کلی، یک مفهوم ذهنی یا یک پند است و مصراع دوم یک مثال عینی، طبیعی یا حسی برای اثبات یا روشن شدن آن حکم می آورد. (مثل مثال دلشکسته و کاسه شکسته).

3 آزمون «چرا؟ / چطور؟»: اگر بعد از خواندن مصراع اول بتوانید بپرسید «چرا؟» یا «چطور؟» و مصراع دوم به نوعی دلیل آن را (به شکل مثال) بیان کند، احتمالاً اسلوب معادله دارید. (مثل مثال های بخش قبل: آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد (چرا؟) = خواب در وقت سحرگاه گران می گردد).

4 عدم نیاز به ادات تشبیه: در اسلوب معادله هیچ حرف ربط یا ادات تشبیهی (مثلِ، مانندِ، چون، که) بین دو مصراع وجود ندارد. اگر وجود داشته باشد، آرایه تمثیل یا تشبیه داریم، نه اسلوب معادله.

5 فرق با تمثیل: اسلوب معادله شباهت زیادی به تمثیل دارد، اما تفاوت اصلی در استقلال دو مصراع است. در اسلوب معادله، هر دو مصراع مستقل هستند، اما در تمثیل، مصراع دوم (مَثَل) معمولاً به مصراع اول وابسته است یا با ادات ربط می آید.

6 مثال نقض (آسیا): بیت «بی تردد دامن روزی نمی آید به دست / می کند با کاهلان این نکته تلقین آسیا»، اسلوب معادله نیست. چرا؟ چون مصراع دوم («می کند ... آسیا») به تنهایی کامل نیست و با کلمه «این نکته» مستقیماً به محتوای مصراع اول اشاره دارد و مستقل از آن نیست.

سوالات پرتکرار اسلوب معادله در امتحانات و کنکور

اسلوب معادله به دلیل ساختار خاص و ارتباطش با تشبیه، یکی از آرایه های مهم در آزمون هاست.

سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):

1 کدام بیت دارای آرایه «اسلوب معادله» است؟

الف واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
ب دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او / نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
ج ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است / ببین که در طلبت حال مردمان چون است
د اظهار عجز نزد ستمگر ز ابلهی است / اشک کباب موجب طغیان آتش است

گزینه د

در گزینه «د»، مصراع اول حکمی کلی است: اظهار ناتوانی پیش ستمگر، نادانی است. مصراع دوم مثالی عینی برای آن می آورد: اشک (آب) کباب باعث شعله ورتر شدن آتش می شود (نه خاموش کردن آن). هر دو مصراع مستقل هستند و یک مفهوم را می رسانند: اقدام اشتباه نتیجه عکس می دهد. (اظهار عجز = اشک کباب / نزد ستمگر = در آتش / نتیجه بدتر = طغیان آتش).

2 کدام بیت فاقد آرایه «اسلوب معادله» است؟

الف آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد / خواب در وقت سحرگاه گران می گردد
ب صائب از غفلت نبیند روی مطلب هیچ کس / بیخود از راه آن کسی گردد که ره گم کرده است
ج دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
د یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان / بحث سرّ عشق و ذکر حلقه عشاق بود

گزینه د

گزینه «د» فقط یادآوری خاطرات گذشته است و ساختار دو بخشی معادل و مستقل اسلوب معادله را ندارد.
بررسی گزینه های دیگر: الف، ب، ج همگی دارای اسلوب معادله هستند (مثال های الف و ج قبلا توضیح داده شد. در ب: کسی از غفلت به هدف نمی رسد = کسی که راه را گم کرده، از خود بی خود می شود).

3 در کدام بیت، هر دو مصراع مستقل نیستند و در نتیجه اسلوب معادله وجود ندارد؟

الف رشته ای بر گردنم افکنده دوست / می کشد هر جا که خاطرخواه اوست
ب نرم خویی وحشیان را رام سازد بی سخن / پخته گردد میوه خام از مرور آفتاب
ج در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
د ریشه نخل کهنسال از جوان افزون تر است / بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را

گزینه الف

در گزینه «الف»، مصراع دوم با ضمیر «او» به «دوست» در مصراع اول اشاره دارد و به تنهایی کاملا مستقل نیست. همچنین مصراع دوم نتیجه یا حالت مصراع اول است، نه یک مثال معادل. (گزینه های ب و د اسلوب معادله دارند. گزینه ج شرط و جزاست).

4 کدام ویژگی از شاخصه های اصلی «اسلوب معادله» است؟

الف وجود ادات تشبیه بین دو مصراع
ب تضاد معنایی بین دو مصراع
ج استقلال معنایی و نحوی دو مصراع
د ارجاع مستقیم مصراع دوم به مصراع اول

گزینه ج

مهم ترین ویژگی اسلوب معادله، استقلال معنایی و دستوری (نحوی) دو مصراع یا عبارت است، به طوری که هر کدام به تنهایی قابل فهم باشند اما یک پیام مشترک را برسانند.

5 «مرا کیفیت چشم تو کافی است / ریاضت کش به بادامی بسازد»؛ کدام عناصر در دو مصراع با هم معادل سازی شده اند؟

الف من = ریاضت کش ؛ چشم = بادام
ب کیفیت = بادام ؛ چشم = ریاضت کش
ج مرا = بسازد ؛ کافی است = بادامی
د چشم = بادام ؛ کافی بودن = ساختن (قناعت کردن)

گزینه د

معادله به این صورت است: همان طور که برای من، نگاه (کیفیت چشم) تو کافی است (مفهوم اصلی)، برای ریاضت کش هم، یک بادام کفایت می کند (مثال). پس «کافی بودن» با «ساختن» (بسنده کردن) و «چشم تو» (به عنوان عامل کفایت) با «بادامی» (به عنوان عامل کفایت برای ریاضت کش) معادل شده اند.

سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):

6 آرایه اسلوب معادله را تعریف کنید و یک راه تشخیص آن را بنویسید.

اسلوب معادله آرایه ای است که در آن شاعر دو مصراع یا عبارت مستقل از نظر معنایی و دستوری را می آورد که یک مفهوم واحد را بیان می کنند، به طوری که مصراع دوم معمولا مثالی محسوس تر برای مصراع اول است.
راه تشخیص: بتوان بین دو مصراع علامت مساوی (=) یا عبارت «همان طور که» قرار داد.

7 چرا بیت زیر اسلوب معادله ندارد؟

عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرود

هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد

زیرا مصراع دوم مستقل از مصراع اول نیست. عبارت «هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد» با ضمیر اشاره «این» مستقیماً به «داغ» در مصراع اول ارجاع می دهد و بدون آن کامل نیست. همچنین مصراع دوم توضیح یا تأکیدی بر مصراع اول است، نه یک مثال معادل.

8 اسلوب معادله را در بیت «ز سخت گیری دوران چه باک عارف را؟ / ز قحط سال، هما بینوا نخواهد شد» توضیح دهید.

مصراع اول می پرسد: عارف چه ترسی از سختی روزگار دارد؟ (یعنی ندارد). مصراع دوم مثال می آورد: پرندهٔ هما در سال قحطی هم گرسنه و بینوا نمی ماند (طبق باور قدما که هما استخوان می خورد). هر دو مصراع به استغنا و بی نیازی در شرایط سخت اشاره دارند. (عارف = هما / سختی دوران = قحط سال / باک نداشتن = بینوا نشدن).

9 آیا در بیت «چو دانه سوخته باشد چه از سحاب آید؟ / شراب، گردِ کدورت نبرد از دل ما» اسلوب معادله وجود دارد؟ جای مصراع ها عوض شده است؟

بله، اسلوب معادله وجود دارد و به نظر می رسد جای مصراع ها عوض شده است. مصراع دوم حکم اصلی است: شراب، غبار کدورت را از دل ما نمی برد (چون دل ما آماده پذیرش نیست). مصراع اول مثال می آورد: وقتی دانه سوخته باشد، ابر و باران (سحاب) چه فایده ای برایش دارد؟ هر دو مصراع بیان می کنند که شرط لازم برای اثرپذیری، وجود قابلیت در پذیرنده است. (دل ما = دانه سوخته / شراب = سحاب / کدورت نبردن = فایده نداشتن).

10 نقش مصراع دوم در آرایه اسلوب معادله معمولا چیست؟

مصراع دوم معمولاً نقش مثال زدن، عینی و محسوس کردن، اثبات کردن یا تأکید بر مفهوم بیان شده در مصراع اول را دارد. مصراع دوم اغلب یک تصویر یا پدیده شناخته شده تر و ملموس تر است که به درک بهتر مفهوم انتزاعی یا کلی مصراع اول کمک می کند.

نتیجه گیری:
آرایه اسلوب معادله، با ایجاد یک توازن و تقارن معنایی بین دو مصراع مستقل، ساختاری منحصر به فرد و زیبا در شعر فارسی ایجاد می کند. این آرایه که به ویژه در سبک هندی رواج فراوانی دارد، روشی هوشمندانه برای اثبات یک مدعا از طریق مثال زدن و یا بیان یک مفهوم به دو شیوه متفاوت (اغلب یکی انتزاعی و دیگری عینی) است. شناخت ویژگی های اسلوب معادله، به ویژه استقلال دو مصراع و برابری مفهومی آن ها، به درک عمیق تر پیام شاعر و لذت بردن از ساختار متقارن کلام کمک می کند.

سایر مباحث این سری