نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

مضمون در ادبیات: شیوهٔ بیان هنرمندانهٔ اندیشه‌ها!

وقتی شعری می‌خوانیم یا به داستانی گوش می‌دهیم، معمولاً یک فکر یا احساس اصلی در آن وجود دارد که به آن اندیشه، مفهوم، معنا یا درونمایه می‌گوییم. مثلاً اندیشهٔ «بی‌اعتباری دنیا» یا مفهوم «عشق و فداکاری». اما شاعران و نویسندگان مختلف، همین اندیشه‌های مشترک را به شیوه‌های گوناگون و با استفاده از تصاویر، لحن‌ها و کلمات متفاوتی بیان می‌کنند. به این شیوهٔ خاص و هنرمندانهٔ بیانِ یک اندیشه یا مفهوم در ادبیات، مضمون گفته می‌شود.

پس مضمون یعنی روش و شیوهٔ خاصی که شاعر یا نویسنده برای پروراندن و ارائهٔ یک اندیشه یا مفهوم به کار می‌گیرد. این شیوه می‌تواند شامل استفاده از تصاویر خاص (مانند تشبیه، استعاره، نماد)، لحن ویژه (مانند طنز، حسرت، امید)، یا زاویه دید منحصر به فرد باشد. در واقع، «اندیشه» پاسخ به سوال «چه می‌گوید؟» است و «مضمون» پاسخ به سوال «چگونه می‌گوید؟» است.

چگونه مضمون یک متن را درک کنیم؟

درک مضمون نیاز به کمی دقت و تحلیل دارد:

  1. ابتدا اندیشه یا مفهوم اصلی متن را پیدا کنید (متن دربارهٔ چیست؟).
  2. سپس به شیوهٔ بیان آن اندیشه دقت کنید:
    • شاعر یا نویسنده از چه تصاویری (تشبیه، استعاره، نماد) استفاده کرده است؟
    • لحن کلام او چگونه است (جدی، طنزآمیز، غمگین، امیدوارانه)؟
    • از چه کلمات و عبارات خاصی برای بیان منظورش استفاده کرده است؟
    • چه زاویه دید یا رویکردی نسبت به آن اندیشه دارد؟
  3. مجموعهٔ این شیوه‌های بیانی، مضمون متن را شکل می‌دهند.
  4. برای درک بهتر، می‌توانید چند متن با اندیشهٔ مشابه را مقایسه کنید و ببینید هر کدام با چه مضمون متفاوتی آن اندیشه را بیان کرده‌اند.

اهمیت مضمون در ادبیات

شاید فکر کنید که اندیشه و پیام اصلی مهم‌تر از شیوهٔ بیان آن است، مثل معلم ریاضی که هدفش آموزش ضرب است و فرقی نمی‌کند از سیب استفاده کند یا پرتقال. اما در ادبیات و هنر، اینطور نیست! شیوهٔ بیان (مضمون) به اندازهٔ خود اندیشه و حتی گاهی بیشتر از آن اهمیت دارد. زیبایی، تأثیرگذاری و ماندگاری یک اثر ادبی، تا حد زیادی به مضمون آن بستگی دارد. کلمات، تصاویر، لحن و حتی ترتیب واژه‌ها در ساختن مضمون و در نتیجه، در ارزش هنری اثر نقش دارند.

مثال

مثال تأثیر شیوه بیان (ترتیب کلمات)

به این دو بیت که کلمات و وزن یکسانی دارند، اما ترتیب کلماتشان فرق می‌کند، توجه کنید:

خدا خواهد آنجا که کشتی بَرَد
اگر ناخدا جامه بر تن دَرَد

بَرَد کشتی آنجا که خواهد خدای
اگر جامه بر تن دَرَد ناخدای

با اینکه هر دو بیت یک معنی (تسلیم بودن در برابر خواست خدا) را می‌رسانند، اما به دلیل تفاوت در ترتیب کلمات و تأکیدی که ایجاد می‌کنند، حس و تأثیر متفاوتی دارند. این نشان می‌دهد که فقط «چه گفتن» مهم نیست، «چگونه گفتن» (مضمون) هم اهمیت زیادی دارد.

نمونه‌هایی از مضامین متفاوت برای یک اندیشه

در ادامه، چند نمونه از بیان اندیشه‌های مشترک با مضامین گوناگون را بررسی می‌کنیم:

مثال

اندیشه: عشق حقیقی با سکوت و تحمل همراه است، نه ناله و شکوه.

این اندیشه با مضامین (شیوه‌های بیان) متفاوتی آمده است:

ای مرغ سحر! عشق ز پروانه بیاموز
کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد (سعدی)

(مضمون: مقایسه عاشق با پروانه که بی‌صدا می‌سوزد، در مقابل مرغ سحر که می‌نالد).

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم (هوشنگ ابتهاج)

(مضمون: بیان تضاد بین آتش درون و سکوت ظاهری، و نشان دادن عشق با اشک).

شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی (حافظ)

(مضمون: سپردن شرح حال عاشق (پروانه) به زبان شمع، چون خود پروانه اهل سخن نیست).

بیان شوق چه حاجت؟ که حال آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد (حافظ)

(مضمون: بی‌نیازی از بیان عشق، چرا که سوز درونی در کلام عاشق آشکار است).

مثال

اندیشه: دنیا بی‌وفا و بی‌اعتبار است و نباید به آن دل بست.

دل در این پیرزنِ عشوه گرِ دهر مبند
کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است (حافظ)

(مضمون: تشبیه دنیا به پیرزنی فریبکار که با همه ازدواج می‌کند؛ لحن طنزآمیز و گزنده).

دنیا حریفِ سفله و معشوقِ بی‌وفاست
چون می‌رود، هر آینه بگذار تا رود (سعدی)

(مضمون: تشبیه دنیا به حریف پست و معشوق بی‌وفا؛ نگاه از موضع برتری و بی‌اعتنایی).

مثال

اندیشه: بیان حالت گریه و اندوه.

اندیشه گریستن با مضامین بسیار متنوعی بیان شده است:

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم (حافظ)

(مضمون: گریه در تنهایی و غربت شامگاهان).

جز در صفای اشک دلم وا نمی‌شود
باران به دامن است هوای گرفته را (هوشنگ ابتهاج)

(مضمون: تشبیه اشک به باران که هوای گرفته دل را باز می‌کند).

به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینهٔ جویبار گریهٔ بید (هوشنگ ابتهاج)

(مضمون: نسبت دادن گریه به درخت بید که تصویرش در آب افتاده).

قاصدک! ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می‌گریند (مهدی اخوان ثالث)

(مضمون: اغراق در شدت گریه؛ گریستن ابرها در دل شاعر).

چون صاعقه در کورهٔ بی‌صبری‌ام امروز
از صبح که برخاسته‌ام ابری‌ام امروز (شفیعی کدکنی)

(مضمون: تشبیه حالت بغض و آمادگی برای گریه به ابر و صاعقه).

تمرین برای یادگیری بهتر

اندیشه اصلی هر دو بیت زیر «گذرا بودن عمر و جوانی» است. مضامین (شیوه بیان و تصاویر) آن‌ها را مقایسه کنید.

1 

بیت اول: «جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را / نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را» (شهریار)

بیت دوم: «بهار زندگانی رفت، دریغا کام دل حاصل نشد
گل امید ما در شاخسار عمر نشکفت آه!» (ادیب نیشابوری)

اندیشه مشترک: افسوس بر گذر عمر و جوانی و به هدف نرسیدن.
مضمون بیت اول (شهریار): تشبیه جوانی به شمعی که برای یافتن زندگانی (هدف) سوزانده شده، اما نه تنها زندگانی یافت نشده، بلکه خود جوانی هم از دست رفته است. مضمون بر پایه حسرت و از دست دادن سرمایه (جوانی) در راهی بی‌نتیجه است.
مضمون بیت دوم (ادیب): تشبیه جوانی به فصل بهار و آرزوها به گل امید. مضمون بر پایه نرسیدن به آرزوها و نشکفتن گل امید در دوران جوانی (بهار عمر) استوار است و حسرت را با عناصر طبیعت بیان می‌کند.

2 اندیشهٔ هر دو بیت زیر «توجه به حال و غنیمت شمردن فرصت» است. مضمون آن‌ها را مقایسه کنید.

بیت اول: «خوش باش و مخور اندُه آن کِشته که دهقان

وقتِ درَوَد خوشهٔ نادِروِیده» (نزاری قهستانی)

بیت دوم: «بر لبِ جوی نشین و گذرِ عمر ببین

کاین اشارت ز جهانِ گذران ما را بس» (حافظ)

اندیشه مشترک: غنیمت شمردن حال و توجه به گذرایی عمر.
مضمون بیت اول (نزاری): اندرز مستقیم به خوش بودن و غصه نخوردن برای آینده‌ای نامعلوم (کِشته‌ای که هنوز درو نشده). مضمون بر پایه ترک اندوه آینده و توجه به حال استوار است.
مضمون بیت دوم (حافظ): دعوت به نشستن کنار جوی آب و دیدن گذر عمر که مانند آب روان است. مضمون بر پایه تصویر گذر آب و عمر و دریافتن پیام گذرایی جهان از این منظره شکل گرفته است. لحن آرام‌تر و contemplative تری دارد.

نکات کنکوری و تکمیلی مفهوم مضمون

نکته

1 مضمون یابی و قرابت معنایی: درک مضمون به شما کمک می‌کند تا در سوالات قرابت معنایی، ابیاتی را که فقط اندیشهٔ مشترک دارند از ابیاتی که مضمون (شیوه بیان و تصویر) نزدیک‌تری هم دارند، تشخیص دهید.

2 مضمون و سبک ادبی: هر دوره یا سبک ادبی (مانند سبک هندی، سبک عراقی) مضامین خاص خود را دارد یا اندیشه‌های مشترک را با مضامین ویژه‌ای بیان می‌کند. شناخت این مضامین به تشخیص سبک کمک می‌کند.

3 ابتکار در مضمون (مضمون آفرینی): یکی از معیارهای سنجش قدرت شاعری، توانایی او در آفرینش مضامین نو و تازه برای بیان اندیشه‌های کهن یا مشترک است.

4 مضمون فقط در شعر نیست: اگرچه بیشتر درباره مضمون در شعر صحبت می‌شود، اما در نثر ادبی نیز نویسندگان با استفاده از تصاویر، لحن و شیوه‌های بیانی متفاوت، مضامین گوناگونی را برای اندیشه‌های خود خلق می‌کنند.

5 فراتر از آرایه: مضمون دقیقاً یک آرایه ادبی مجزا مانند تشبیه یا کنایه نیست، بلکه بیشتر ناظر بر «چگونگی» استفاده از آرایه‌ها، کلمات و لحن برای بیان هنرمندانهٔ یک «مفهوم» است.

سوالات پرتکرار مضمون در امتحانات و کنکور

سوال مستقیم دربارهٔ «مضمون» کمتر دیده می‌شود، اما درک آن برای پاسخ به سوالات مفهوم، قرابت معنایی، و تحلیل شعر ضروری است.

سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):

1 «مضمون» در اصطلاح ادبی به چه معناست؟

الف اندیشه و فکر اصلی شاعر یا نویسنده.
ب نتیجه‌گیری اخلاقی یک حکایت.
ج شیوهٔ خاص و هنرمندانهٔ بیان یک اندیشه.
د مجموعه آرایه‌های به کار رفته در متن.

ج

مضمون به «چگونگی» بیان یک اندیشه اشاره دارد؛ یعنی روش، تصویر، لحن و زاویه دیدی که برای ارائهٔ آن اندیشه به کار گرفته می‌شود.

2 کدام گزینه به تفاوت «اندیشه» و «مضمون» اشاره دارد؟

الف اندیشه کلی است و مضمون جزئی.
ب اندیشه «چیستی» و مضمون «چگونگی» بیان است.
ج اندیشه در نثر و مضمون در شعر است.
د مضمون همان اندیشه است که با آرایه بیان شده.

گزینه ب

اندیشه، فکر یا مفهوم اصلی متن است (چه چیزی گفته می‌شود؟) و مضمون، شیوهٔ هنریِ بیان آن اندیشه است (چگونه گفته می‌شود؟).

3 ابیات زیر کدام اندیشه مشترک را با مضامین متفاوت بیان می‌کنند؟
بیت ۱: «عشق آن شعله است کو چون بر فروخت / هرچه جز معشوق باقی جمله سوخت» (مولانا)
بیت ۲: «نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست / سلیمان با چنان حشمت نظرها داشت با موران» (سعدی)

الف اندیشه: قدرت عشق / مضامین: سوزاندن غیر - توجه سلیمان به مور
ب اندیشه: بی‌اعتباری دنیا / مضامین: شعله عشق - عظمت سلیمان
ج اندیشه: توجه به خلق / مضامین: سوختن غیر - نظر به درویشان
د این دو بیت اندیشه مشترکی ندارند.

گزینه د

بیت اول دربارهٔ قدرت عشق در از بین بردن تعلقات غیر از معشوق صحبت می‌کند. بیت دوم دربارهٔ فروتنی و توجه بزرگان به زیردستان (درویشان) است. این دو بیت اندیشهٔ اصلی مشترکی ندارند تا بتوان مضامین آن‌ها را مقایسه کرد.

4 در بیت «دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند / کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است»، مضمون بی‌اعتباری دنیا چگونه بیان شده است؟

الف با تشبیه دنیا به زندان.
ب با لحنی اندوهگین و حسرت‌بار.
ج با تشبیه دنیا به پیرزنی فریبکار و بی‌وفا.
د با اشاره به مرگ ناگهانی.

گزینه ج

مضمون این بیت برای بیان بی‌اعتباری دنیا، استفاده از تصویر «پیرزن عشوه گر» و «عروسی که دامادهای بسیار داشته» است که نشان‌دهندهٔ فریبندگی و بی‌وفایی دنیاست.

5 کدام مورد در شکل‌گیری «مضمون» نقش کمتری دارد؟

الف تصویرسازی و آرایه‌های بیانی (تشبیه، استعاره، ...)
ب لحن شاعر یا نویسنده (طنز، جد، ...)
ج وزن عروضی و قالب شعری
د انتخاب واژگان و زاویه دید

گزینه ج

مضمون بیشتر به «چگونگی» بیان محتوا از طریق تصویر، لحن، کلمات و نگاه گوینده مربوط است. وزن و قالب اگرچه بر کلیت اثر تأثیر دارند، اما نقش مستقیم آن‌ها در شکل‌دهی به شیوهٔ خاص بیان یک اندیشه (مضمون) معمولاً کمتر از سایر گزینه‌هاست.

سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):

6 به زبان ساده توضیح دهید «مضمون» چیست؟

مضمون یعنی «شیوهٔ گفتن» یک حرف یا فکر در ادبیات. مثل این است که چند نفر بخواهند بگویند «زندگی سخت است». یکی ممکن است آن را به کوهنوردی سخت تشبیه کند، دیگری به دریای طوفانی، و سومی با لحن گله‌آمیز از آن بگوید. فکر اصلی («زندگی سخت است») یکی است، اما این شیوه‌های مختلف بیان، «مضمون»های متفاوت هستند.

7 چرا درک مضمون برای فهم عمیق‌تر شعر و نثر مهم است؟

چون ارزش و زیبایی یک اثر ادبی فقط به اندیشهٔ اصلی آن نیست، بلکه به چگونگی بیان آن اندیشه (مضمون) نیز بستگی دارد. درک مضمون به ما کمک می‌کند تا ظرافت‌های هنری، نوآوری‌های شاعر یا نویسنده، لحن، حس و حال متن، و لایه‌های پنهان معنایی را بهتر درک کنیم و از خواندن اثر لذت بیشتری ببریم.

8 دو بیت زیر دربارهٔ «تأثیر عشق بر عقل» هستند. مضمون آن‌ها را مقایسه کنید.

بیت ۱: «عقل خواست از عشق کاری را ولی ممکن نشد

خواست تا دیوانه سازد عاقلی، مجنون نشد»

بیت ۲: «عقل در کوی عشق ره نبرد

عشق داند ره سرای وجود»

اندیشه مشترک: ناتوانی عقل در برابر عشق یا در قلمرو عشق.
مضمون بیت ۱: بیان ناتوانی عقل در قالب یک داستان یا روایت کوتاه؛ عقل تلاش می‌کند در کار عشق دخالت کند یا مانند عشق عمل کند (دیوانه ساختن)، اما موفق نمی‌شود. مضمون بر پایهٔ شکست عقل در تقلید یا رقابت با عشق است.
مضمون بیت ۲: بیان ناتوانی عقل به صورت مستقیم‌تر و با استفاده از تقابل مکانی؛ عقل نمی‌تواند راه کوی عشق را پیدا کند، در حالی که عشق راه رسیدن به حقیقت (سرای وجود) را می‌داند. مضمون بر پایهٔ ناآگاهی عقل از مسیر عشق و آگاهی عشق از مسیر حقیقت استوار است.

9 آیا می‌توان گفت مضمون همان «پیام» یا «نتیجه اخلاقی» متن است؟ چرا؟

خیر، مضمون دقیقاً همان پیام یا نتیجه اخلاقی نیست. پیام یا نتیجه اخلاقی، همان «اندیشه» یا «درونمایه» اصلی متن است (چه چیزی می‌خواهد بگوید). اما مضمون، «شیوهٔ هنریِ بیان» آن پیام یا اندیشه است (چگونه آن را می‌گوید). یک پیام ممکن است با مضامین (شیوه‌های بیان) متفاوتی ارائه شود.

10 «مضمون آفرینی» به چه معناست و چرا در شعر اهمیت دارد؟

مضمون آفرینی یعنی ابداع و خلق شیوه‌های بیانی نو، تازه و هنرمندانه برای ارائهٔ اندیشه‌ها و مفاهیم، حتی اگر آن اندیشه‌ها تکراری باشند. اهمیت آن در این است که باعث تازگی، جذابیت و خلاقیت در شعر می‌شود و قدرت و مهارت شاعر را نشان می‌دهد. شاعرانی که می‌توانند برای مفاهیم مشترک، مضامین بدیع و تأثیرگذار بیافرینند، آثار ماندگارتری خلق می‌کنند و شعر را از تکرار و ابتذال دور نگه می‌دارند.

نتیجه‌گیری:
مفهوم «مضمون» کلیدی برای درک عمق و هنر ادبیات است. مضمون، فراتر از اندیشهٔ اصلی، به ما نشان می‌دهد که شاعر یا نویسنده چگونه با استفاده از ابزارهای بیانی مانند تصویر، لحن و واژگان، آن اندیشه را به شکلی منحصر به فرد و هنرمندانه ارائه می‌دهد. توجه به مضمون به ما کمک می‌کند تا زیبایی‌ها، نوآوری‌ها و ظرافت‌های یک اثر ادبی را بهتر درک کنیم و از لایه‌های متعدد معنایی آن لذت ببریم. درک مضمون، در واقع درک «هنرِ بیان» در ادبیات است.

سایر مباحث این سری