نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

آرایه مجاز: وقتی کلمات جای هم را می گیرند!

در زبان روزمره و ادبیات، گاهی پیش می آید که ما یک کلمه را به کار می بریم، اما منظورمان معنای اصلی و مستقیم آن کلمه نیست، بلکه معنایی دیگر است که به نوعی با معنی اصلی ارتباط دارد. مثل وقتی می گوییم: «کل کلاس ساکت بود.» منظورمان خودِ اتاق کلاس نیست، بلکه دانش آموزانی است که در کلاس حضور دارند. یا وقتی می گوییم: «یک دیگ غذا خوردیم!» منظورمان خود دیگ نیست، بلکه غذایی است که داخل دیگ بوده. به این کاربرد هوشمندانه کلمات در معنای غیرحقیقی شان، آرایه مجاز می گویند. کلمه مجاز یعنی «روا شده» یا «اجازه داده شده»؛ انگار به کلمه اجازه داده ایم تا در معنایی غیر از معنای اصلی اش به کار برود.

پس مجاز یعنی به کار بردن یک واژه در معنای غیرحقیقی آن، به شرط وجود یک ارتباط (علاقه) و یک نشانه (قرینه) که به ما کمک کند بفهمیم منظور، معنی غیرحقیقی است.

رابطه (علاقه) در مجاز چیست؟

برای اینکه بتوانیم یک کلمه را به جای کلمه دیگری به کار ببریم، باید بین معنی اصلی (حقیقی) و معنی غیر اصلی (مجازی) یک ارتباط منطقی یا معمول وجود داشته باشد. به این ارتباط در اصطلاح ادبی «علاقه» می گویند. انواع مختلفی از این علاقه ها وجود دارد، اما مهم ترین و رایج ترین آن ها که در کتاب های درسی هم می آیند عبارتند از:

  • جزء به کل (جزئیه): گفتن بخشی از یک چیز و اراده کردن تمام آن. (مثال: گفتن «نان» به معنی کل «روزی» یا «غذا»)
  • کل به جزء (کلیه): گفتن کل یک چیز و اراده کردن بخشی از آن. (مثال: گفتن «ایران» به معنی «تیم ملی فوتبال ایران»)
  • محل به حال (محلیه): گفتن اسم محل و اراده کردن کسانی یا چیزهایی که در آن محل هستند. (مثال: گفتن «شهر» به معنی «مردم شهر»)
  • سبب به مسبب (سببیه): گفتن علت و سبب و اراده کردن نتیجه و معلول آن. (مثال: «ابر بارید» یعنی باران که نتیجه ابر است بارید)
  • مسبب به سبب (مسببیه): گفتن نتیجه و معلول و اراده کردن علت و سبب آن. (مثال: «رحمت خدا نازل شد» یعنی باران که نتیجه رحمت است نازل شد)
  • آلت به فعل (آلیه): گفتن نام ابزار و اراده کردن کاری که با آن ابزار انجام می شود. (مثال: «قلم خوبی دارد» یعنی نوشته خوبی دارد)
  • شباهت: که این همان استعاره مصرحه است و نوعی مجاز محسوب می شود. (مثال: گفتن «سرو» به معنی «معشوق بلند بالا»)

حواست باشه

! برای امتحان و کنکور، معمولا لازم نیست اسم دقیق این «علاقه ها» را حفظ باشید. مهم این است که بتوانید کلمه مجازی را تشخیص دهید و بفهمید که چرا به جای معنی اصلی به کار رفته و چه ارتباطی بین دو معنی وجود دارد.

! همچنین فراموش نکنید که استعاره مصرحه نوعی مجاز است که علاقه (رابطه) آن شباهت است. اما معمولا در سوالات، استعاره را جدا از مجاز بررسی می کنند، مگر اینکه به طور خاص گفته شود «مجاز با علاقه شباهت».

نشانه (قرینه) در مجاز چیست؟

برای اینکه بفهمیم منظور گوینده معنی مجازی است نه معنی حقیقی، معمولا یک نشانه یا راهنما در جمله وجود دارد که به آن قرینه می گویند. قرینه باعث می شود ذهن ما از معنی اصلی منصرف شود و به سمت معنی مجازی برود. مثلا در جمله «کل کلاس ساکت بود»، کلمه «ساکت بودن» قرینه است که نشان می دهد منظور خود اتاق نیست، بلکه دانش آموزان هستند.

مثال های کاربردی از آرایه مجاز

حالا با چند مثال، کاربرد مجاز و علاقه های مختلف را بهتر درک می کنیم:

مثال

علاقه جزئیه (گفتن جزء، اراده کل)

به یاد روی شیرین بیت می گفت
چو آتش تیشه می زد کوه می سفت

در اینجا «بیت» مجاز از «شعر» است. بیت، جزئی از شعر است. (علاقه جزئیه)

لیک چنان خیره و خاموش ماند
کز همه شیرین سخنی گوش ماند

«گوش» مجاز از «انسان شنونده» است. گوش، جزئی مهم از انسان شنونده است. (علاقه جزئیه)

مثال

علاقه کلیه (گفتن کل، اراده جزء)

دست در حلقهٔ آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

منظور از «دست» در اینجا، «انگشتان دست» است که جزئی از دست محسوب می شوند. (علاقه کلیه)

مثال

علاقه محلیه (گفتن محل، اراده حال)

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا؟

«عالمی» (یعنی جهان) مجاز از «مردم عالم» است که در عالم زندگی می کنند. (علاقه محلیه)

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

«سر» مجاز از «قصد و اندیشه» است که محل آن در سر است. (علاقه محلیه)

مثال

علاقه آلیه (گفتن ابزار، اراده کار)

در پیشگاه اهل خرد نیست محترم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

«قلم» مجاز از «نوشته، علم، فرهنگ و اندیشه» است که قلم ابزار آن است. (علاقه آلیه)

مثال

علاقه لازمیه یا سببیه (گفتن لازمه یا سبب، اراده کار یا نتیجه)

محتاج قصه نیست گرت قصد خونِ ماست
چون رخت از آنِ توست به یغما چه حاجت است

«خون» مجاز از «کشتن» است، زیرا ریختن خون لازمه یا نتیجهٔ کشتن است.

مثال

علاقه جنسیه (گفتن جنس، اراده شیء)

در آن بارانِ نیرو، برقِ پولاد
میان شام رستاخیز می گشت

«پولاد» مجاز از «شمشیر» است که از جنس پولاد ساخته می شود.

تمرین برای یادگیری بهتر

حالا شما در بیت ها و جمله های زیر کلمه مجازی را پیدا کنید و بگویید به جای چه کلمه ای به کار رفته و چه ارتباطی بین آن ها وجود دارد.

1 «برآشفت ایران و ترک از بهر کین / به جوش آمدند آن دلیران چین»

ایران: مجاز از «سپاه ایران» یا «مردم ایران» (علاقه محلیه).
ترک: مجاز از «سپاه ترکان» یا «مردم ترک» (علاقه محلیه یا شاید جزئیه از قوم).

2 «عالِمی را یک سخن ویران کند / روبه ویرانه چه داند آن سخن؟»

عالَمی: مجاز از «مردم عالم» یا «زندگی و سامان یک عالم» (علاقه محلیه).

3 «فردوسی طوسی پاک زاد / که فردوس جایِ روانش باد»

روانش: مجاز از «خودش»، «وجودش» (روان جزء اصلی وجود انسان است - علاقه جزئیه).

نکات کنکوری و تکمیلی آرایه مجاز

نکته

1 استعاره و مجاز: یادتان باشد استعاره مصرحه نوعی مجاز با علاقه شباهت است. اما در تست ها معمولا اگر شباهت واضح باشد، گزینه «استعاره» صحیح تر است. اگر شباهت نباشد و یکی از علاقه های دیگر (جزء به کل، کل به جزء، محلیه و...) برقرار باشد، گزینه «مجاز» را انتخاب کنید.

2 قرینه، کلید تشخیص: همیشه دنبال قرینه (کلمه یا مفهومی که نشان می دهد معنی اصلی مورد نظر نیست) بگردید. قرینه به شما کمک می کند کلمه مجازی را پیدا کنید.

3 رایج ترین علاقه ها: علاقه های جزئیه، کلیه و محلیه بسیار پرکاربرد هستند. به مجاز بودن اعضای بدن (مثل سر، دست، چشم، گوش، دل، جان، زبان) و اسامی مکان ها (مثل شهر، کشور، جهان، دشت) دقت ویژه داشته باشید.

4 مجاز در کلمات مرکب: گاهی مجاز در بخشی از یک کلمه مرکب است. مثال: «صاحب قلم» (قلم مجاز از نوشتن/اندیشه). «کشتی گیر» (کشتی مجاز از مسابقه کشتی).

5 مجاز در متضادهای معطوف: آوردن دو واژه متضاد با «و» عطف، معمولا مجاز از «همه» یا «همه کس» است. مثال: «پیر و جوان همه آمدند.» (مجاز از همه مردم). «شب و روز کار می کرد.» (مجاز از همیشه، تمام وقت).

سوالات پرتکرار مجاز در امتحانات و کنکور

مجاز یکی از آرایه های مفهومی مهم در ادبیات است. بیایید چند نمونه سوال را با هم ببینیم.

سوالات تستی (همراه با پاسخ تشریحی):

1 در کدام گزینه، واژه مشخص شده «مجاز» نیست؟

الف بر گیتی به از راستی پیشه نیست / ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست
ب برآشفت ایران و برخاست گرد / خروش پیادگان نبرد
ج بخور تا توانی به بازوی خویش / که سعیات بود در ترازوی خویش
د به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سرانجام بد داشتیم؟

گزینه د

در گزینه «د»، «یزدان» به معنی خداوند است و در معنای حقیقی خود به کار رفته.
بررسی گزینه های دیگر: الف) «گیتی» مجاز از «مردم گیتی». ب) «ایران» مجاز از «سپاه یا مردم ایران». ج) «سعی» مجاز از «نتیجه سعی و تلاش».

2 در کدام گزینه، علاقه مجاز «کلیه» (گفتن کل، اراده جزء) است؟

الف که ایوان پر از خوب رویان چین / نشسته به سوگ سیاوش حزین
ب سپید شد چو درخت شکوفه دار سرم
ج همه شهر ایران به کردار شیر / دریدند و کندند چرم از هژیر
د زبان درکش ای مرد بسیار دان / که فردا قلم نیست بر بی زبان

گزینه ب

در گزینه «ب»، «سر» (کل) مجاز از «موی سر» (جزء) است.
بررسی گزینه های دیگر: الف) «ایوان» مجاز از «افراد داخل ایوان» (محلیه). ج) «شهر ایران» مجاز از «مردم شهر ایران» (محلیه). د) «زبان» مجاز از «سخن» (آلیه).

3 واژه «دهان» در کدام بیت مجاز نیست؟

الف مگوی آنچه هرگز نگفته است کس / به مردی مکن باد را در قفس
ب همه گوش بودم همه چشم نیز / بدان گفته ها و بدان رسم نیز
ج بیامد که جوید ز ایران نبرد / سر هم نبرد اندر آرد به گرد
د چو خواهی که گویی نفس بر نفس / نخواهی شنیدن مگر گفت کس

گزینه د

در گزینه «د»، واژه «دهان» به کار نرفته است. کلمه «نفس» می تواند مجاز از «لحظه» یا «سخن» باشد.
بررسی گزینه های دیگر: الف) «نگفتن» به جای «از دهان بیرون نیامدن» می تواند مجاز باشد (زبان/دهان مجاز از سخن). ب) «گوش» مجاز از انسان شنونده، «چشم» مجاز از انسان بیننده. ج) «سر» مجاز از وجود یا جان.

4 در بیت «برو ای گدای مسکین درِ خانهٔ علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را»، واژه «نگین» مجاز از چیست؟

الف پادشاهی
ب انگشتر
ج بخشش
د گدا

گزینه ب

همانطور که در توضیح اولیه آمده بود، حضرت علی (ع) «انگشتر» خود را بخشیدند، نه فقط «نگین» آن را. نگین جزء مهمی از انگشتر است. پس «نگین» مجاز از «انگشتر» با علاقه جزئیه است.

5 علاقه مجاز در «کاسه ای خوردم» چیست؟

الف جزئیه
ب کلیه
ج محلیه
د آلیه

گزینه ج

«کاسه» مجاز از «محتویات داخل کاسه» (مثلاً آش یا سوپ) است. کاسه، محلِ قرار گرفتن غذاست. پس علاقه، محلیه است (گفتن محل، اراده کردن حال یا مظروف).

سوالات تشریحی (همراه با پاسخ کامل):

6 آرایه مجاز را تعریف کنید.

مجاز به کار بردن واژه ای است در معنای غیرحقیقی و اصلی آن، به شرط وجود یک رابطه (علاقه) منطقی یا معمول بین معنی حقیقی و معنی مجازی، و همچنین وجود یک نشانه (قرینه) در کلام که ذهن خواننده را به سوی معنی مجازی هدایت کند.

7 در بیت «بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت / شور شیرین به سر هر که فتد، کوهکن است»، واژه «سر» مجاز از چیست؟

واژه «سر» مجاز از «فکر و اندیشه و وجود» است (علاقه محلیه، چون فکر و اندیشه در سر قرار دارد).

8 مجاز را در جمله «جهان خوردم و کارها راندم» پیدا کرده و توضیح دهید.

«جهان» مجاز از «نعمت ها و لذت های جهان» است (علاقه کلیه، چون نعمت ها جزئی از جهان هستند). همچنین می تواند مجاز از «تجربه های جهان» باشد.

9 در عبارت «فلانی دست به خیر دارد»، منظور از «دست» چیست و چه نوع مجازی به کار رفته است؟

منظور از «دست» در اینجا «قدرت و توانایی انجام کار خیر» یا «عمل بخشش و کمک» است که معمولا با دست انجام می شود. می توان آن را مجاز با علاقه آلیه (دست ابزار کمک است) یا علاقه کلیه (دست به جای کل وجود فرد نیکوکار) یا حتی لازمیه در نظر گرفت.

10 تفاوت اصلی مجاز و کنایه چیست؟

تفاوت اصلی این است که مجاز معمولا در یک کلمه اتفاق می افتد که آن کلمه به جای کلمه ی دیگری (با وجود رابطه) به کار می رود و معنی حقیقی آن کلمه در جمله درست در نمی آید (قرینه صارفه وجود دارد). اما کنایه معمولا یک عبارت یا جمله است که معنی ظاهری و حقیقی آن می تواند درست باشد، ولی منظور گوینده معنی پنهان و لازمهٔ آن معنی ظاهری است (قرینه معینه ندارد).

نتیجه گیری:
آرایه مجاز یکی از راه های خلاقانه و هوشمندانه برای استفاده از زبان است. با به کارگیری کلمات در معنایی غیر از معنای اصلی شان، نویسندگان و شاعران می توانند کلام خود را کوتاه تر، زیباتر، مؤثرتر و پرمعناتر کنند. شناخت مجاز و درک علاقه های مختلف بین معنی حقیقی و مجازی، به ما کمک می کند تا لایه های عمیق تر معنا را در متون ادبی کشف کنیم و از ظرافت های زبان فارسی لذت ببریم. مجاز، نشان دهنده پویایی زبان و قدرت ذهن انسان در ایجاد پیوندهای معنایی جدید است.

سایر مباحث این سری